0

برای امام خوبی‏ها . . .

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

برای امام خوبی‏ها . . .

 فرا رسیدن سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) فرصتی است دوباره برای شناخت شخصیت، آرمان و ارزش‏های کسی که دنیای مادی و استکبار زده‏ شیاطین غرب و شرق را به هم ریخت و بسان خورشیدی، نور ایمان را در جهان پراکنده کرد.

 
خبرگزاری فارس: برای امام خوبی‏ها . . .

 

 به این بهانه و با بیانی از مولایمان که فرمود: "این انقلاب بی‏نام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست"، مطالبی را برای آن امام خوبی‏ها تقدیم می‏کنیم.

 

امام در خاطرات کودکی‏ام

باز چهاردهم خرداد فرا رسید و یک سال دیگر از فراق اماممان گذشت. هنوز انعکاس صدای گزارشگر تلویزیون در گوشم آشناست: "روح خدا به ملکوت اعلی پیوست".

کودکی 11 ساله بودم، اما جنبش ایام خرداد سال 68 هنوز در جلوی چشمانم است. از آن شبی که "افشار"، گوینده خبر از مردم می‏خواست برای سلامتی امام دعا کنند.

حضور مردم در مساجد در خاطرم هست، دیوار نوشته‏ای که در مسیر منزلمان می‏دیدم: "امام را دعا کنید"، هنوز هم یادم هست.

لحظه‏ای که پدرم بر سرش کوفت و ناگهان‏ همه‏ کارها تعطیل شد و خانه و شهر و کشور شد عزاخانه، یادم هست.

کلاس پنجم ابتدایی بودم، امتحانات نهایی‏مان تعطیل شد و عقب افتاد. و من با اینکه با تصویر امام بیگانه نبودم، مبهوت از اتفاقات پیرامونم، با این سئوال کودکانه مواجه بودم، که حالا چه می‏شود؟

شهر وضعیت عادی خود را از دست داده بود، در مساجد همه مردم به هم تسلیت می‏گفتند و از هم پذیرایی کرده و میزبان هم بودند. گویی پدرشان را از دست داده بودند.

تصاویری که در تلویزیون قرمز رنگ 14 اینچ سیاه و سفید خانه می‏دیدم و انبوه مردمی که به بدرقه امام تا بهشت زهرا رفته بودند.

آن تصویری که بدن مطهر امام در یخچالی در دیدگان مردم بود، برایم خیلی غریب بود؛ با آن عمامه سیاه بر روی بدن مطهر.

با اینکه می‏گفتند امام رحلت کرده، من دائما او را حاضر می‏دیدم. حتی از درون همان یخچال بهشت زهرا. باورم نمی‏شد و بگذار بگویم، الآن هم او را حاضر می‏بینم.

در مواقعی که پدر جبهه بود، چقدر دوست داشتم که من هم مثل برخی بچه‏های رزمندگان اسلام پیش امام بروم، اما نشد و این حسرتی همیشگی است که تا عمر دارم بر قلبم سنگینی خواهد کرد.

اتفاقات آن روزها مانند نقش ‏برجسته‏ای بر قلبم نشسته و محو شدنی نیست.

با اینکه کودکی بودم، اما یادم هست زمانی که یکی از دوستان هم‏مدرسه‏ای به تقلید از خانواده‏اش از فضای جامعه گله می‏کرد و گفت: "امام پیرمردی عالم دینی بود و از مملکت‏داری چیزی نمی‏دانست"، آن‏قدر برآشفتم که نمی‏توانم آن را توصیف کنم.

تا مدت‏ها پس از رحلت امام، نوار موسیقی محبوب من  موسیقی رحلت امام بود که: "دریغا، ای دریغا، ای دریغا، خدایا سایه‏ای رفت از سر ما".

عمق نفوذ امام غیر قابل تصور است، از مادر بزرگم یادم می‏آید که همیشه عکس پسر شهیدش همراهش بود، ولی با افتخار می‏گفت: "همه پسرانم فدای امام".

جنس این عشق مردم به امام زمینی نبود. عشاق عالم مثل شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون و نظایر آنها، کی چنین رابطه‏ عاشقانه‏ای داشته‏اند؟ رابطه امام و مردم، عشق اویس قرنی را ملموس می‏کرد.

 

امام و اسطوره‏ جوانی‏ام

و من در روند رشد، هر سال که به سنم افزوده می‏شد، بیشتر حضور امام را درک می‏کردم؛ در دبیرستان، در دانشگاه و در جامعه و جلسات قرآن.

انفاس قدسی امام همیشه در دسترسمان بود، چقدر لذت بردم از کتاب "زندگی عملی امام" که به بیان خاطرات همراهان امام پرداخته بود، به گمانم 6 جلد آن را خواندم و هنوز هم این کتاب‏ها را حفظ کرده‏ام.

وقتی امام خامنه‏ای سال 78 را سال امام خمینی(ره) نامیدند، دانشگاه بودم و در بسیج دانشجویی. دائما این جمله آقا در نظرم بود که "این انقلاب بی‏نام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست".

و البته با توجه به عضویت در بسیج دانشجویی نیز دائماً انتظارات امام روح‏الله را مرور می‏کردم؛ "امروز یکی از ضروری‏ترین تشکل‏ها‏ بسیج طلبه و دانشجوست" و "فرزندان بسیجی‏ام، در دانشگاه پاسدار اصول تغییرناپذیر نه شرقی و نه غربی باشید".

یادم هست نخستین بار، سال 79 در گردهمایی جمعی از دانشجویان بسیجی کشور، به جماران رفتم.

در مسیر رسیدن تا جماران، دائماً آن را از درون قاب تلویزیون 14 اینچ خانه‏ بابا، مرور می‏کردم که مثلاً طول و عرض آن چقدر است و آن جایگاهی که امام بر روی صندلی می‏نشست و با مردم، بلکه با دنیا سخن می‏گفت، چه اندازه است؟

وقتی وارد جماران شدم، بدون هرگونه غلو متحیر بودم. سکویی در اندازه تقریبی 3 در 1.20 متر. امام از اینجا دنیا را اداره می‏کرد.

وقتی سیدحسن در جمعمان حاضر شد‏، امام را در جوانی مشاهده کردیم. راستش چیزی از سخنانش یادم نیست، چرا که در آن وضعیت، اسیر مقایسه و پیدا کردن شباهت‏های ظاهری او با امام بودم.

 

ما با امام زندگی کرده‏ایم

مرور خاطراتم برای این است که بگویم، ما با امام زندگی کرده‏ایم. یک روزمان بدون ذکری از امام نبوده، البته اینکه چقدر وفادار به آرمان امام بوده‏ایم؟ چیز دیگری است.

امام از چارچوب ایران و اسلام فراتر رفته، هرچند از حسینیه محقر جماران سخن می‏گفت، اما دنیا را متحول کرد و شعله عمر زورمندان زر پرست را خاموش.

هر روز آن جمله امام که فرمود: "این قرن، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران است" در ذهنم بازخوانی شده و مؤیدی در اطراف برای آن پیدا می‏کنم.

وقتی وصیت‏نامه امام را می‏خوانم، او را زنده‏تر از همیشه می‏بینم و انگار همین لحظه برای مشکلاتمان نسخه‏ای شفابخش پیچیده شده و حاضر است.

 

کلام آخر برای امام عزیزم

اماما، هر چند به صورت شایسته پاسدار آرمان تو نبوده‏ایم، اما با صدایی بلند می‏گوییم، ما همچنان بر عهدی که با تو بستیم، هستیم. عهد تو با ما، ایستادگی بر ارزش‏های الهی و اسلامی است و از قرآن آموختیم که "اوفوا بعهدی اوف بعهدکم و ایّای فارهبون".

چه اینکه اگر برعهدمان استوار بمانیم و در پیاده‏سازی آرمان الهی تو تلاش کنیم، برکات خداوندی بر ما و جامعه‏مان افزوده شده و قلوبمان مقابل غیر خدا، محکم و استوار باقی خواهد ماند.

البته می‏دانیم که اگر "الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه" باشیم، اهل خسران دنیا و آخرت خواهیم شد.

راهی که امام خمینی(ره) در برابرمان گشود، جاده‏ای یک‏طرفه و بی‏بازگشت است و همراهی در این راه، توأم با نورانیت و بهره‏مندی از نعمات مادی و معنوی است، آن‏چنان که آن را درک کرده‏ایم.

و نیک می‏دانیم که "ولایت فقیه استمرار خط انبیاست"، بنابراین اگر امام خمینی(ره) در مسیر پیاده‏سازی آرمان انبیای الهی گام برداشته، که همین است؛ پیمودن این مسیر تنها با مشعل ولایت فقیه امکان دارد ولا غیر.

بازگشت از خط امام منجر به انحطاط و سقوط می‏شود، هرکه هستیم و هر کار که کرده‏ایم، تنها تا زمانی اثربخش است که از مسیر ولایت فقیه عدول نکنیم.

بزرگ‏ترین درس از مکتب امام، "ولایت‏پذیری" است و اگر این محقق شد، ماندگاری نیز توأم با آن محقق می‏شود.

عشق و دوستی امام برای ما، عشق به فرد نیست، عشق به مکتب رهایی‌بخش اسلام است و چه زیبا امام خامنه‏ای فرمود: "عشق به خمینی(ره)، عشق به همه خوبی‏هاست".

================

نگارش از: علی‌رضا رجبی

================

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

یک شنبه 14 خرداد 1391  9:30 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها