يكى از دوستان و اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادى صلوات اللّه عليه - به نام زيد بن علىّ - حكايت كند:
روزى از روزها سخت مريض شدم ، تا حدّى كه ديگر نتوانستم حركت كنم ، لذا پزشكى نصرانى را بر بالين من آوردند و او برايم داروئى را تجويز كرد و گفت : اين دارو را به مدّت دَه روز مصرف مى كنى تا مريضى ات برطرف و بهبودى حاصل شود.
پس از آن كه پزشك نصرانى از منزل خارج شد، نيمه شب بود و كسى از طرز استفاده آن داروى اطّلاعى نداشت .
و من در حالى كه متحيّر بودم ، ناگاه شخصى جلوى منزل ما آمد و اجازه ورود خواست .
همين كه وارد منزل شد، متوجّه شديم كه آن شخص غلام امام هادى عليه السلام مى باشد.
سپس آن غلام به من گفت : مولا و سرورم فرمود: آن پزشك داروئى را كه به تو داد و گفت مدّتى آن را مصرف كن تا خوب بشوى ؛ ولى ما اين نوع دارو را فرستاديم ، چنانچه آن را يكبار مصرف نمائى ، انشاءاللّه به إ ذن خداود متعال خوب خواهى شد.
زيد گويد: با خود گفتم : همانا امام هادى عليه السلام بر حقّ است و بايد به دستورش عمل كنم .
به همين جهت ، داروئى را كه حضرت فرستاده بود مورد استفاده قرار دادم و چون آن را مصرف كردم ، در همان مرتبه اوّل عافيت يافتم و داروى پزشك نصرانى را تحويلش دادم .
فرداى آن روز پزشك نصرانى مرا ديد و چون حالم خوب و سالم بود و ناراحتى نداشتم ، علّت بازگرداندن داروهايش را و نيز علّت سلامتى مرا جويا شد؟
پس تمام جريان را كه امام هادى عليه السلام برايم داروئى فرستاد و اظهار نمود با يك بار مصرف خوب خواهم شد، همه را براى پزشك نصرانى تعريف كردم .
عد از آن ، پزشك نصرانى نزد امام علىّ هادى عليه السلام حاضر شد و توسّط حضرت هدايت و مسلمان گرديد و سپس اظهار داشت : اى سرور و مولايم ! اين نوع درمان و دارو از مختصّات حضرت عيسى مسيح عليه السلام بوده است و كسى از آن اطّلاعى ندارد، مگر آن كه همانند او باشد.(1)
1- هداية الكبرى حضينى : ص 314.