اهم اظهارات وی را در گفت وگو با روزنامه ایران بدین شرح است :
• اما از طرف دیگر شرایط آقای نادری نویسنده سریال را هم درک میکنم ایشان حتی حسرت یک بار کامل خواندن قصه به دلش ماند چرا که متن نوشته شده بلافاصله به وسیله برنامهریز به دست عوامل تولید میرسید و ما کار میکردیم؛ یعنی هیچوقت فرصت پیرایش نوشته و کاستن زواید قصه ایجاد نشد و همه تقصیرات متوجه متولیان رسانه است.
• «در مسیر زایندهرود» در سختترین شرایط کاری تولید شد، مسافرت، تعدد لوکیشن و...با این همه سختی و فشار چرا باید نتیجه مورد نظر حاصل نشود و گروه سازنده فرصت روتوش و ویرایش نداشته باشد.
• وقتی نقشی را پذیرفتهای یعنی اینکه مورد پسندت بوده است؛ اما گاهی در جریان تولید اتفاقاتی میافتد که میبینی حاصل کار چقدر با تصوراتات فاصله دارد که دیگر نمیشود کاری کرد.
• اغلب این پشیمانیها در جریان تولید قصههای نانوشته اتفاق میافتد و هر بار هم عهد که میکنی این سرنوشت درس عبرتی برای عدم پذیرش اینگونه کارها باشد بینتیجه است و شرایط جور دیگری رقم میخورد. در مجموع قصههای نانوشته خطرناک است و نتیجه قابل قبول نیست.
• سریالهای «همسران» و «خانه سبز» برایم خاطرهانگیزتر است و علاقمندم که دوباره کار در چنین فضایی را تجربه کنم.
• ای کاش قصهها نوشته شده و بدون نقص جلوی دوربین بروند تا سطح کیفی آثار تلویزونی هم ارتقاء یابد. وقفه در شکلگیری قصه، هم به لحاظ فکری تشنج ایجاد میکند و هم سردرگمی عوامل تولید باعث میشود که کار گنگ و نامفهوم باشد.
• اگر تلویزیون به جای تایید طرحها، قصههای کامل را تایید کند در تولید یک اثر موجه و قابل قبول موفق خواهد بود. بازیگران آینه کل کار هستند و بیشترین لطمه را میخورند اما آماده نبودن قصه در آرامش و کیفیت کار همه عوامل موثر است و بیشتر از همه خود تلویزیون از تولیداتش بهره لازم را نمیبرد. با اختصاص فرصت و دستمزد مناسب برای نویسندگان، شاهد کارهای کمنقص و خلاق هم خواهیم بود و امکان روی آنتن رفتن داستانهای بیسروته و شتابزده در ایام مناسبتی هم گرفته میشود.