این روزها عبارت عدم تفاهم مورد بحث اغلب خانم هاست و مردانی كه از عدم تفاهم با همسرشان شكایت دارند، شاید به ثلث یا ربع زنان ناراضی از همسر خود نمی رسند. عده زنانی كه از عدم تفاهم با همسرشان شكایت دارند بسیار است و حتی بعضی از آنان قدم را آن قدر پیش گذاشته اند ، تا آنجا كه پس از سی سال زندگی و داشتن چند فرزند برومند اظهار می دارند كه پس از این همه سال هنوز زبان یكدیگر را نمی فهمند.
تفاهم چیست ؟ تفاهم در زبان عربی از باب تفاعل ، و معنای آن درك دو طرف از زبان یكدیگر است. مرد و زن باید دل یكدیگر را درك و طبق میل و خواسته همدیگر عمل كنند، ولی مگر این امر امكان پذیر است ؟
مگر خداوند دو فرد را یكسان آفریده است كه این تشابه و توافق به وجود آید؟ مگر امكان دارد زن و مردی فقط به علت همسری بتوانند كلیه خواسته های یكدیگر را برآورند.
افراد باهم قابل مقایسه نیستند تا مردی یا زنی بتواند فكر ، هوش ، حافظه ، استعداد و سایر مواهب خدادادی خود را با دیگری مقایسه كند. اجتماع نیز به ما می آموزد كه در هر جمع بدون این كه خود متوجه باشیم ، كسی كه از نظر فكر و عقل و هوش و سایر مواهب خدادادی برتر است ، مسلماً به تدریج ریاست را به دست خواهد آورد و حتی به صلاح سایر افراد است كه در مواقع لزوم او را به عنوان پیشوا انتخاب وطبق گفتار و رفتارش عمل كنند. حتی می توان گفت دزدان نیز بین خود كسی را كه از نظر هوش و درایت و كوشش و قدرت متمایز است ، به ریاست خود انتخاب می كنند.
روی این اصل ، در زندگی زناشویی نیز آن كه دم از تفاهم می زند ، اگر میل به فرمانروایی بی چون و چرا نداشته باشد ، طرف مقابل را كه داناتر ، پیش روتر و بیناتر است ، انتخاب می كند و گفتار او را به كار می بندد و از فكر و هوش و قدرتش استفاده می كند و می داند هرگونه مقابله و لجبازی به زیان خود و خانواده اش تمام خواهد شد.
در قرآن مجید آمده است كه مردان مراقب و مسئول اداره زنان هستند. اما دنباله ی همان آیه فرموده است: به دلیل این كه خداوند به بعضی از آنان فضیلت هایی داده است . بنابراین آن كس كه فضیلتی ندارد نمی تواند مراقب ومسئول باشد یعنی مراقبت و مسئولیت حفظ شئون و اداره خانواده به دست آن كسی است كه از نظر مواهب خدادادی بر دیگری برتری دارد و در چنین حالی چون خداوند مزایای ویژه ای به او داده است، مسلماً باید آن را در راه رفاه و حفظ خانواده خود صرف كند و بدون تند خویی ، در حل مشكلات بكوشد و از این كه با داشتن این مواهب خدادادی می تواند در محیط خانواده مفید واقع شود . كمال رضایت را داشته باشد . درست مثل برادری كه چون سرمایه فراوان دارد آماده است كه دست برادر و یا دوست خود را نیز از نظر مالی بگیرد و بدون هیچ گونه منتی به او كمك كند.
متأسفانه افراد ، همیشه میزان هوش و استعداد و مزایای دیگران را با خود مقایسه می كنند و مثلاً از این كه همسرشان فلان مطلب ساده اجتماعی را درك نمی كند تا طبق نظر آنان عمل كند، نگران و نالان اند در حالی كه افراد باهم مساوی نیستند و هریك طبق ژنهایی كه از راه ارث دریافت داشته اند و یا تعلیم وتربیت مخصوص خود، فردی مستقل است و طرز فكر واندیشه و قدرتش با دیگری قابل قیاس نخواهد بود . دو یا سه دوست كه در راهپیمایی به سوی قله كوهی روان اند ، هریك به میزان قدرت پا و نفس خود می تواند صعود كند و آن كه با قدرت و تمرین قبلی سرعت بیشتری دارد ، نمی تواند و نباید به دیگران فخر بفروشد و یا كسی را كه نمی تواند به سرعت و قدم او راهپیمایی كند ، با طعن و كنایه عقب افتاده و معیوب بخواند و به قول حافظ شیراز :
كمال صدق و محبت ببین نه نقص و گناه كه هركه بی هنر افتد نظر به عیب كند
آری . مواهب خدادادی افراد باهم متفاوت است و اگر در زناشویی فردی از نظر مواهب خدادادی برتری دارد، به تدریج ، خود ریاست واقعی را به دست خواهد آورد و در این حال او نیز بدون این كه میزان قدرت و هوش و فهم خود را ملاك قرار دهد و طرف مقابل را خوار و خفیف شمارد و از عدم تفاهم با او شكایت كند ، باید نادانی و بی اطلاعی سایرین را ببخشد و در صورت امكان هر لحظه به كمك روانی آنان بشتابد و آنان را راهنما باشد. البته باید در نظر گرفت كه اظهار عدم تفاهم ، علل روانی دیگری نیز دارد . مثلاً ممكن است فردی به صورت غیر مستقیم با بزرگ بینی خود ، دیگری را بی ارزش و فاقد صلاحیت بداند و از این كه تقدیر ، آن دو را با هم شریك زندگی گردانیده شاكی باشد ، كه البته غرور ، خود یك بیماری روانی و محتاج به درمان است .
در پایان سفارش ما به مردان و زنانی كه از عدم تفاهم با همسر خود شكایت دارند دست كم این است كه ترك همسر و جدایی مشكل را حل نمی كند ، باید همسرداری را آموخت.