0

فرقه یزیدی

 
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

فرقه یزیدی

بنام خدا
اين فرقه يكي از فرقه هاي قديميه كه باني اون شخصي به اسم "عدی ابن مسافر اموی" (قرن سیزده قبل میلاد) مي باشد. عده اي اين فرقه رو برداشته شده از آيين زرتشت ميدونند اما خود يزيديا اين رو رد ميكنن اين فرقه تلفيقي است از باور زرتشتى، ميترائى و صوفى. در اين باور "يزدان" در آغاز مرواريدى آفريد كه پس از گذشت چهل هزار سال شكست و ملك طاووس (شيطان)، فرشته مقرب يزدان، از خرده ريز همين مرواريد "جهان مادى" را خلق كرد. پس از آن بود كه فرشتگان ديگر توسط يزدان خلق شدند. در اين باور، "شيطان" نه دشمن خدا كه شريك او در خلقت جهان است "شيطان" نه فرشته مغضوب وسوسه گر كه آموزگارى خردمند براى انسان است. در اين باور خدا پس از خلق انسان خودش را از ماجرا كنار كشيده و دخالتى در نيكى و بدى او ندارد. آنكه راه نيك و بد را نشان انسان ميدهد همانا ملك طاووس است.
يكي از چيزهاي جالب هم كه درباره مغضوب بودن شيطان از طرف خدا به آن اعتقاد دارند همين ظلم خدا به شيطانه ... همونطور كه ميدونيد جهان از 4 عنصر تشكيل شده : آب، خاك ، باد ، آتش . انسان از آب و خاك ساخته شده و شيطان از آتش. و ترکيب آب و خاك منوط به تحت تاثير قرار گرفتن آتش است و في نفسه آتش ترجيح دارد بر آب و خاک و شيطان که جنسيت آتش دارد نميتواند بر ترکيبي از اب و خاک سجده کند چون در مقام بالا تر قرار ميگيرد و اينطوري نتيجه ميگيرن خدا به شيطان ظلم كرده و درسته كه شيطان مخلوق خداست اما از انسان برتره و شيطان از اين جهت مورد پرستش قرار ميگيره که حکم يه موجود صاحب حق در مقابل خدا پيدا ميکنه و اونا به تبعيض خدا گه در حق شيطان بود اعتراض دارن ....
فرقه هاي قديمي شيطان پرستي كه تو ايران هستند شاخه هايي از همين يزيديا هستن با كمي تفاوت .
دوشنبه 5 مرداد 1388  1:04 PM
تشکرات از این پست
samsam dadagholam
nasrinzebihi
nasrinzebihi
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 716
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:فرقه یزیدی

استفاده بردیم
سه شنبه 27 مرداد 1388  4:59 PM
تشکرات از این پست
meydanaki
meydanaki
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 1
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرقه یزیدی

متن جالبي بود و واقعا به دانسته هاي من اضافه کرد و از ناداني ها کاست از شما متشکرم.
با آرزوي روزهاي پربار براي شما
علي ميدانکي.
چهارشنبه 1 مهر 1388  5:47 AM
تشکرات از این پست
shahdan
shahdan
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1485
محل سکونت : تهران

پاسخ به:فرقه یزیدی

ممنونم .
سلامت باشید
چهارشنبه 1 مهر 1388  9:59 AM
تشکرات از این پست
javdaneh
javdaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 177
محل سکونت : خوزستان
سه شنبه 28 مهر 1388  10:45 AM
تشکرات از این پست
javdaneh
javdaneh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 177
محل سکونت : خوزستان
سه شنبه 28 مهر 1388  10:46 AM
تشکرات از این پست
homban
homban
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 379
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرقه یزیدی

اگر به این مسئله اعتقاد دارند که : خداوند با شیطان در آفرینش سهیم است......... پس چگونه به این نکته نیز اعتقاد دارند که خداوند به شیطان گفته به انسان سجدا کن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به زودی او خواهد آمد-
he is Anticipator-
החדשות הן אבל הסיפור הוא ארוך-
سه شنبه 3 آذر 1388  10:20 AM
تشکرات از این پست
ARSHAYEGH
ARSHAYEGH
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10

توضیح بیشتر.قسمت اول

در مورد فرقه ی یزیدیه سه مورد در کتاب فرهنگ فرق اسلامی دکتر محمد جواد مشکور آمده است:

1- یزیدیه: از فرق «شیعه» که می گفتند فرزندان امام حسین (ع) همگی در موقع نماز مقام امامت دارند و تا یکی از ایشان باقی است چه فاجر باشد چه صالح جز اقتدای به ایشان به غیر نمی توان اقتدا کرد.(تلبیس ابلیس،ص24)

2- یزیدیه: پیروان«یزید بن ابی انسیه» ی خارجی [خوارج] بودند که از مردم بصره بود و به فارس رفت. وی معتقد بود که خدای تعالی پیامبری از مردم ایران برمی انگیزد و کتابی از آسمان برای او فروخواهد فرستاد و آن یزید به دین خود آئین محمد(ص) را براندازد و نسخ کند و پیروان آن پیغمبر همان صائبین[صحیح:صابئین] هستند که در قرآن از ایشان یاد شده است. یزید بن ابی انسیه اهل کتاب را که به پیغمبری حضرتمحمد(ص) گواهی دهند اگرچه از اسلام بیرون باشند مؤمن و مسلمان می دانست. بغدادی می نویسد: یزیدیه از اصحاب «طاعة لایراد الله بها» بودند و برای اینکه به نسخ آئین اسلام در آخرالزمان معتقد شدند از «غلاة» به شما ر می روند.(الفرق بین الفرق،ص167. بیان الادیان،ص49.التواریخ و افرق،نسخه ی خطی.)

3- یزیدیه: از فرق «غلاة» هستند و بیشتر در کردستان ایران و عراق زندگی می کنند و غالبا چادر نشین هستند و قسمت اعظم آنان در ناحیه ی موصل عراق و مغرب موصل در سنجار هستند و قلیلی از ایشان در دیاربکر و حلب و ارمنستان و اطراف تفلیس مسکن دارند و عده ی آنان قریب به صدهزار تن می شود. در باب وجه تسمیه ی ایشان اختلاف است و برخی آنان را منسوب به یزید بن معاویه دانستند و برخی به یزید بن ابی انسیه ی خارجی. ولی دین ایشان قدیم است وپیش از ظهور اسلام در آن نواحی وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است. ظاهراً باید ایشان را منسوب به « ایزید یا یزته ی زرتشتی» باشند یعنی دین خدائی. ایشان تحت تأثیر عقاید مهرپرستی و مذهب یهود بخصوص نصارا و فرقه ای از آن به نام نسطوری واقع گشتند و پس از اسلام نیز افکار صوفیان در آنان تأثیر بسیار کرد. ثنویت زردشتی نیز از عقاید بنیادی ایشان است. یکی از مشایخ تصوفی آنان بعد از اسلام «شیخ عدی بن مسافر اموی» بوده که عوام یزیدیه او را شیخ عادی می نامند و ایشان به دست همین شیخ مسلمان شدند و پس از پذیرفتن اسلام عقاید موروثی را که از اجداد خود سینه به سینه نقل کرده بودند ظاهر نموده و به اصل مجوسی خود باز گشتند و کم کم معتقد به امامت یزید و سپس به الوهیت او شده و خدایان دیگری را با او شریک کردند ، زیرا ایشان در اصل « یزتی» بودند و روی تشابه اسمی یزید بن معاویه را از قدیسان خود شمردند.

پنج شنبه 3 دی 1388  1:03 AM
تشکرات از این پست
ARSHAYEGH
ARSHAYEGH
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10

توضیح بیشتر.قسمت دوم

نخستین دانشمندی که توجه محققان را به این طایفه معطوف داشت احمد تیمورپاشا (1288-1348ق) دانشمند مصری بود که در تاریخ آن قوم کتابی به نام « الیزیدیة و منشأ نحلتهم» نوشت. وی می گوید: این طایفه به هیچ وجه نامی در تاریخ نداشتند و اولین بار که نامشان تاریخی شد در قرن ششم هجری بود که شیخ عدی بن مسافر اموی به میان ایشان رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد و طریقه ای به نام «عدویه» در بین آن قوم به وجود آورد. ابو سعید محمد بن عبدالکریم سمعانی (درگذشته 562ق) در کتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان[سرپل ذهاب فعلی] و نواحی آنجا دیدم که یزیدی بودند و در دیه های آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گلی به نام «حال» می خوردند. این مردم گــِـل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمی دارند و آن را با نان خمیر می کنند و به صورت قرص در آورده و گاه گاه مب خورند و آن را برات می نامند.چنان که شیعیان هم از تربت سید الشهداء حسین بن علی(ع) تبرک می جویند و آن را می خورند. ابوفراس کتابی به نام «الرد علی الرافضه و الیزیدیه» در سال 725 هجری تألیف کرد و آنان را «عدویه» خوانده است. لحمن در « بهجة الاسرار» می نویسد: نخستین کسی که جانشین عدی شد و بر طایفه ی عدویه ریاست کرد برادرزاده ی او «ابوالبرکات صخر بن مسافر» بود. مورخان متفقند که شیخ عدی بن مسافر مردی صالح و با تقوا بود و برخی نسب او را به مروان حکم می رسانند و در امویت او اتفاق دارند. عنوان رسمی و مذهبی او چنین است:«شرف الدین ابوالفضائل عدی بن مسافربن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» این مرد در قریه ی بیت قار از بلوک بعلبک در سوریه [صحیح: لبنان] به دنیا آمد و بعدها در کوهستان «حکاریه» که در کردستان موصل است سکونت کرد و مشهور به شیخ عدی حکاری شد و در بین سالهای 555 تا 558 هجری در حالی که نزدیک به نودسال داشت درگذشت و در زاویه ی خود در حکاریه مدفون گردید. از قول عبدالقاهر[ به نظرم عبدالقادر صحیح است.] گیلانی نقل کردند که گفت: اگر نبوت با ریاضت و مجاهدت ممکن بود به کسی برسد، شیخ عدی بن مسافر به آن می رسید. مقبره ی او در نزدیکی اربیل که سابقا ً دیر نسطوریان نصرانی بوده واقع است و بر روی سنگ قبر او چنین نوشته شده: « بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری شیخ الیزیدیه» یعنی: به نام خداوند بخشاینده ی مهربان آفریدگارزمین و آسمان[ آسمان و زمین] سر فرود آر که اینجا آرامگاه شیخ عدی حکاری شیخ یزیدیه است.

پنج شنبه 3 دی 1388  1:23 AM
تشکرات از این پست
roozgool
roozgool
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 195
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرقه یزیدی

جالب بود
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دست هایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟
تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من هم
شعرهایم را که بی پرواست ، می دانی ؟
هرچه می خواهیم ، آری ، از همین امروز
از همین امروز ، مال ماست ، می دانی ؟
گرچه من ، یک عمر همزاد عطش بودم
روح تو ، هم ، سایه دریاست می دانی ؟
دوستت دارم» ، همین ، این راز پنهانی
از نگاه ساکتم پیداست ، می دانی ؟
عشق من ، بی هیچ تردیدی ، بمان با من
عشق یک مفهوم بی « اما » ست ، می دانی ؟
پنج شنبه 3 دی 1388  11:29 AM
تشکرات از این پست
ARSHAYEGH
ARSHAYEGH
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10

توضیح بیشتر.قسمت سوم

 

عقاید یزیدیه:

یزیدیه در کتاب «مصحف رش» [رش به فتح راء در زبان کردی به معنای سیاه است.] که دومین کتاب دینی آنان است چنین عقیده دارند: از طوفان [نوح] تا امروز هفت هزار سال است و هر سال یک خدا [!] نازل شده و هر یک قوانین و شریعتهایی نیز آورده اند و به آسمان بازگشته اند این خدایان بدان جهت بر ما نازل می گردند که جایگاه های مقدس در محل اقامت ماست و در این زمان خداوند بیش از گذشته بر ما نازل می شود و با زبان کردی سخن می گویند و به سوی محمد(ص) پیامبر اسلامیان کرنش می کند. محمد(ص) خادمی داشت به نام معاویه، خدا به او نگاه کرد دید وی به راه مستقیم نمی رود و می خواهد سر از اسرار او درآورد. محمد(ص) به معاویه گفت: سر من را بتراش زیرا وی می توانست سرتراشی کند.معاویه به آرامی بیامد ولی با شدت سر محمد(ص) را بتراشید و سرش را خون آورد چون معاویه خون را دید آن را با زبان خود بلیسید تا مبادا خون محمد(ص) روی زمین بچکد. محمد(ص) به معاویه گفت: این چه کاری بود کردی؟ معاویه گفت ترسیدم خون تو بر زمین بریزد. محمد(ص) به او گفت: خطا کردی و توامتی را به دنبال خود می کشانی و امت من لقب تو را می گیرند.[!!] معاویه گفت: پس من وارد عالم نمی شوم وازدواج نمی کنم.پس از مدتی خداوند کژدمهایی را بر او مسلط کرد و کژدم ها او را گزیدند و وی را مسموم ساختند. پزشکان برای دفع سم زن گرفتن را بر معاویه تجویز کردند. معاویه ناچار شد زن بگیرد و زنی که برایش آوردند پیرزنی هشتادساله بود تا آبستن نشود ولی معاویه با او نزدیکی کرد و بامداد روز بعد[!] آن پیرزن بیست و پنج ساله شد و این امر به قدرت خداوند روی داد و یزید را که خدای ماست[لعنت خدا بر یزید بن معاویه] به دنیا آورد.

 ظاهرا ً نسبت اخیر ایشان به یزید برای آن است که شیخ عدی از خاندان اموی بود. در عقاید ایشان آمده :

خداوند در اول کار خود درّ سفیدی را از سر خود به وجود آورد و پرنده ای را خلق کرد که نامش «انقز» بود و آن دانه ی درّ سفید گرانبها را بر پشت آن پرنده گذاشت و چهل هزار سال در آنجا بماند. پس از آن آغاز به آفریدن هفت فرشته نمود: روز یکشنبه «عزرائیل» را خلق کرد و او همان «ملک طاووس» رئیس همه ی ملائکه است. روز دوشنبه « دردائیل» را خلق کرد که شیخ حسن است. روز سه شنبه « اسرافیل» را خلق نمود و او شیخ شمس الدین می باشد. روز چهارشنبه «میکائیل» را آفرید و او شیخ ابوبکر است. روز پنجشنبه «جبرائیل» را خلق کرد و او سجادین است. روز جمعه « شنائیل» را خلق کرد و او ناصرالدین می باشد. روز شنبه فرشته هفتم « نورائیل» را خلق کرد و او فخرالدین است. آسمان های هفتگانه را آفرید و اندیشه را خلق کرد و با همان اندیشه صورت پرندگان و وحوش را خلق فرمود.

پنج شنبه 3 دی 1388  9:39 PM
تشکرات از این پست
ARSHAYEGH
ARSHAYEGH
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10

توضیح بیشتر.قسمت چهارم

 انشاء الله برای تنویر بیشتر افکار ادامه ی عقاید این فرقه را خواهیم نگاشت. البته هیچ جای توضیحی ندارد که عقاید کفر آمیز این فرقه به هیچ وجه مورد تأیید اسلام و تشیع و تسنن نیست واین فرقه التقاطی تعداد بسیار اندکی پیرو دارد که به شکل قبیله ای به آن اعتقاد دارند.
پنج شنبه 3 دی 1388  9:43 PM
تشکرات از این پست
ARSHAYEGH
ARSHAYEGH
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10

توضیح بیشتر.قسمت پنجم

ادامه عقاید «یزیدیه»:

خداوند اراده کرد که جهان را بیافریند و به فرشتگان اعلام نمود و گفت: من آدم و حوا را خلق می کنم و بشر را از آنان می آفرینم و ذریـّـه ی آدم بر روی زمین خواهد ماند و «ملت طاووس ملک» یا «ملت یزیدیه» را بعد از آن نگاه می دارم. خداوند در زمین مقدس بر کوه «لیلش» تجلی نمود و به «جبرائیل» امر کرد ذراتی را از اطراف و چهارگوشه ی زمین جمع کند و از آن ذرات عناصر اربعه ی آب و خاک و آتش [وباد] را خلق کرد و در آن روح دمید و آدم را از آن خلق کرد و به جبرئیل اکر کرد او را داخل فردوس کنند و به او اجازه داد که از هرچه بخواهد از میوه های فردوس تناول کند جز از شجره ی گندم که او را از خوردن آن منع کرد. پس از یکصد سال «طاووس ملک»[ابلیس] از خدا پرسید که چگونه نسل بشر از آدم زیاد می گردد؟ خدا به او گفت: کار بشر و نسل او را به تو واگذار می کنم. طاووس ملک آمد و از آدم پرسید: آیا از گندم خورده ای؟ آدم گفت: خدا مرا منع کرده است. طاووس ملک گفت: بخور چیز خوبی است و برای تو خیر دارد. آدم از آن خورد و شکمش باد کرد. در این وقت طاووس ملک او را از بهشت براند و خود به آسمان رفت. آدم برای دفع غذایی که خورده بود مخرجی نداشت پس شروع به گریه کرد. در این وقت خداوند جبرئیل را گسیل فرمود او پرنده ای را فرستاد و آن پرنده با نوک خود مخرجی را برای آدم درست کرد و آدم قضای حاجت کرد و راحت شد[!!!!] آدم یکصد سال توبه و استغفار نموده و خدا به جبرئیل امر کرد که به زمین رود و حوا را از دو پهلوی آدم خلق کند.

جمعه 4 دی 1388  11:33 AM
تشکرات از این پست
hoosianp
hoosianp
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 1508
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:فرقه یزیدی

لطفا مطالب بیشتری رو در این رابطه تو تالار بذارید ممنون موفق باشید

مدیریت تالار مهدویت 

مدیریت تالار فرق و مذاهب  

 

 

 

 

 

رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 

سه شنبه 5 مرداد 1389  1:59 AM
تشکرات از این پست
saiid1388
saiid1388
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 43

پاسخ به:فرقه یزیدی

مطلب خوبيست
پنج شنبه 7 مرداد 1389  3:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها