در سیر تحولی تمدن باستان ،هفت اختر تابناك ،مشعل دار تمدنهای قرون و اعصار كهن هستند كه در بسترهای مساعد جغرافیایی زیرتكوین یافتهاند: 1ـ سرزمین میان دجله و فرات (میان رودان) 2ـ قسمت شمالی دو رود جیحون و سیحون (فرا رودان) 3ـ حوزة رود نیل 4ـ حوزة رودخانه زرد 5ـ حوزة دریای مدیترانه 6ـ حوزه دریاهای سرخ ،اژه و سیاه 7ـ ایران .
برخی محققان بر این باورند كه قدمت تمدن حوزة میان رودان از سایر تمدنها طولانیتر بوده و گاه پا را فراتر نهاده و معتقدند تمدن از این سرزمین به سایر مناطق سرایت كرده و تأثیر گذارده است .مسأله اصلی ،نشان دادن اشتراك قومی ـ فرهنگی اقوام ساكن این سرزمینها با یكدیگر است ،نه اثبات قدمت فرهنگی یك قوم یا یك سرزمین معین .آثار و اسناد به جا مانده از روزگاران كهن نیز نشان میدهد كه هنر و علوم ،فنون ،ادیان و...، به موازات هم در یك منطقة خاص ،رشد و تكامل نیافتهاند و حتی محل ظهور ،الزاماً خاستگاه نمیتواند باشد. چه بسا پیشرفتی در یك زمینه ،در سرزمین و میان قوم معینی حاصل شده باشد اما به علت شرایط محیطی، سالها بعد در سرزمین و میان قوم دیگری انتشار یافته و به كار گرفته و یا ظاهر گردد .
ایران ،كانون برخورد تمدنها
قرار گرفتن ایران در كانون جغرافیای جهان ،همواره باعث برخورد اقوام و فرهنگهای جهانی در این سرزمین ،با یكدیگر شده است. دولت عیلام كه بر پهنة رود كارون شكل گرفت ،اولین دولتی است كه از هزارة چهارم پیش از میلاد وارد تجارت بین المللی شد .
شوش ،پایتخت عیلام در جنوب فلات ایران ،پیش از پیدایش فرمانرواییهای هند و ایران ،یكی از چهارراههای بزرگ و كانونهای بازرگانی و اقتصاد جهانی به شمار میآمد (1) . عیلام از یك طرف با میان رودان و از طرف دیگر با آسیای صغیر و هند ،روابط بازرگانی داشت و تمدن و فرهنگ میان رودان نیز از میانة هزارة سوم پیش از میلاد، از طریق نجد ایران و خلیج فارس و دریای عمان ،به درة سند و حتی از آسیای میانه ،به شمال چین نیز میرسید. كاوشهای باستانشناسی نشان میدهد كه در عیلام مشاغلی همچون رنگرزی ،فلزكاری، درودگری ،ساخت ظروف لعابدار ،صنعت كاشی سازی با رنگهای آبی ،سبز و سفید ،چینی سازی ،شیشهگری و پارچه بافی، بسیار پیشرفت كرده بود. تولید كنندگان مس ،قلع ،سرب ،چوب و سنگهای ساختمانی، تولیدات خود را به سرزمینهای میان رودان و هند صادر میكردند. در همین دوره ،آشوریان از شهرهای عیلام فرآوردههای برنجی، طلا ،نقره و دیگر كالاهای پیشهوری ،مانند پارچههای كتانی و سنگهای گرانبها را وارد میكردند. (2)
با ورود اقوام هندی و ایرانی (مادها ،پارسها و پارتها) راههای موجود در فلات ایران نه تنها حفظ شدند، بلكه گسترش یافتند و دامنة آن در زمان هخامنشیان ،تا خاور و باختر جهان امتداد یافت. در دورة مادها، اكباتان كانون راههای بازرگانی شد. جادة شاهی با چاپاری و پستی (پیكهای شاهی) با بیش از 111 كاروانسرا برای مسافران ،سیستم كارآمدی را ایجاد كرده بود . (3)
جادة شاهی، از شوش آغاز میشد و پس از گذشتن از میان رودان ،به آسیای صغیر و شهر سارد میرسید و تا «افسوس» ادامه مییافت كه طول آن بالغ بر 2682 كیلومتر بود. این مسیر، علاوه بر كاركردهای امنیتی، كاركردهای دیگری مانند بازرگانی و تبادل فرهنگی نیز داشت . (4)
فرمانروایان هخامنشی كه جای مادها را گرفته بودند، برای تسهیل ارتباطات با جهان آن روزگار، راههای دریایی ایجاد كردند. در زمان داریوش ،یك یونانی به نام «اسكیلاس كارماندی» مأمور شد از رود سند راه مصر را بیابد. حفر كانال سوئز ،میان دریای سرخ و مدیترانه نیز نخستین بار به فرمان داریوش آغاز شد. بابل ،مركز میان رودان ،از پایانههای مهم ارتباطات هخامنشیان بود و اكباتان واسط میان راههای شرق و غرب و شمال قلمرو فرهنگی ایران به شمار میآمد . (5)
ساخت جادهها و پلها، حفظ و مرمت آنها و تأمین خدمات عمومی مورد نیاز مسافران جادة ابریشم ،ارتباط قومی و منطقهای را در این زمان تا سرزمینهای چین، میان رودان، مصر و هند ایجاد نمود و با اقتباس خلاقانه از درون مایههای این فرهنگها ،بارور شد. به ویژه آنكه هخامنشیان آموخته بودند كه چگونه میتوانند به طور منطقی در جوار یكدیگر به سر برند و چگونه میتوانند از اقوام دیگر بیاموزند. تجلی این رشد تمدن و فرهنگ را میتوان در صلح دویست سالة هخامنشیان دانست كه در تاریخ برای بشر فراهم شده بود تا تقریباً بدون جنگ و خونریزی ،به سازندگی و تولید در زمینههای مادی و معنوی و مبادلة دستآوردهای یكدیگر بپردازند. یكی از مصادیق بارز آن، كاخ تخت جمشید است كه حجاری آن را ایرانیان، طلاكاری آن را ساردیان و نقش آجرهای مینایی با تصاویر بابلی و تزئین دیوارها را مادها و مصریان انجام دادهاند. برای ساختن كاخهای هخامنشیان، مواد و مصالح از مناطق دیگر آورده میشد ؛ مثلاً، چوب سدر از لبنان، طلا از سارد و بلخ ،سنگ لاجورد و عقیق از سغد، فیروزه از خوارزم و نقره و چوب منبت كاری از مصر كه این نشان دهندة شكوه و بزرگی همكاری و هماهنگی و صلح جویی در میان اقوام آن امپراتوری است. (6) از سوی دیگر، هنر هخامنش نیز بر معماری مصر و هند تأثیر گذارده است كه یكی از نمونههای آن، مربوط به زمان سلسلة موریا در هند است كه از طرح معماری هخامنش الهام گرفتهاند. مجموعة این پیشرفت در تمدن را میتوان در منشور ملل توسط كوروش مشاهده كرد. به این معنی كه در قلمرو امپراتوری خود، همة قومیتها و ملتها را آزاد و دارای حقوق مساوی اعلام مینماید. (7)
با به قدرت رسیدن سلوكیان ،اكتشافات جغرافیایی در دریای خزر به منظور شناخت ارتباط این دریا با اقیانوس هند انجام گرفت. سلوكوس چهار بار سفیری را به پایتخت هند نزد «چند ره گویتا» فرستاد. این سفیر، مورخ و جغرافی دانی به نام «مگاستن» بود و كتابهایی دربارة هند به نام «ایندیكا» نوشت كه جغرافی دانان ادوار بعد از آن استفاده كردند . (8)
حضور سلوكیان در ایران، آنان را وادار به همكاری با ایرانیان كرد. به همین دلیل بسیاری از سازمانهای اداری و شاهنشاهی ایران شكل سابق خود را حفظ نمود. (9) و اسكندر و فرماندهان وی ،شیوة زندگی و زرق و برق دستگاه حكومت هخامنشی را تقلید كردند. در این دوره، توسعة شهرسازی در فاصلة سوریه و میان رودان، بیش از سایر نواحی انجام گرفت. با این همه ،در فلات ایران ،در ناحیة كرمانشاه، همدان ،بروجرد و نهاوند، شهرهای تازهای به وجود آمدند. تنها در كنارة خلیج فارس ،چندین بندر و شهر تازه ایجاد شد. با ظهور شهرهای جدید، بعضی از مراكز تمدن قدیمی نظیر بابل و شاهراههای فنیقی و سوری دچار انحطاط شد .
حكومت اشكانیان ،حكومت دیگری است كه بارهایی از فرهنگ هلنی ،توانست با گسترش جادة ابریشم، داد و ستد و در نتیجه، اقتصاد پر رونقی را به وجود آورد. به گونهای كه ایران اشكانی در این دوره، مركز متخصصان در تجارت ترانزیت ،دلالان و تشكیلات دریانوردی برای حمل و نقل دریایی شده بود. به ویژه آنكه، عوارض راهداری ،درآمد هنگفتی را برای دولت اشكانی فراهم میكرد. جادة ابریشم ،فرهنگ منزوی چین و هند را با جهان مرتبط ساخت. در دورة سلسلة اشكانیان، امپراتوری چین تحت تأثیر هنر ایرانی، تجهیزات خود را برحسب الگوهای سواره نظام ایرانی مانند تیر و كمان (تیر كوتاه) ،شمشیر ،خنجر و زره چرمی و حلقه حلقه (كه ویژة سواره نظام اشكانی بود) در میان سواره نظام چینی رواج داد . (10)
كاوشهای باستانشناسی و پراكندگی سكههای اشكانی در كنار ولگا در قفقاز ،تركستان ،چین و جاهای دیگر ،در نیمة سدة نخست میلادی ،فعالیت گستردة بازرگانی را در این دوره تأیید میكند.
ساسانیان كه وارث ایران اشكانی بودند نیز به خطوط واقع در جادة ابریشم توجه بسیار داشتند. مركز جادة ابریشم در شهر تیسفون قرار داشت. در این دوره، علاوه بر تجارت ابریشم خام، پارچههای نفیس ابریشمی در كارگاههای ابریشم بافی در شوش، جندی شاپور و شوشتر تولید و به كشورهای چین و ژاپن و سراسر اروپا صادر میشد .
ساسانیان علاوه بر تجارت ابریشم ،بر راههای خشكی و دریایی نیز تسلط داشتند. و نیروهای دریایی قدرتمند و فعال تجارتی آنها در خطوط دریایی،با قدرت امپراتوری رم در دریاهای شرق مقابله میكردند و تقریباً توانستند همه را بیرون برانند و دامنة نفوذ خود را از چین تا اقیانوس اطلس گسترش دهند. پرچم مقدس «نشمو»، امپراتور بزرگ ژاپن، كه در چین و ژاپن بافته شده بود، تقلیدی كامل از یك زربفت ساسانی بود كه به نقاط مختلف جهان نیز صادر میشد و از نظر ظرافت و زیبایی، در نوع خود بینظیر بود .كارهای هنری سیمین و مفرغی و پارچهای دورة ساسانی ،معیار زیبایی و ظرافت در سراسر جهان شده بود. حمل آتش پیشاپیش قیصرها به نشانة ابدیت قدرت در روم، به عصر داریوش بر میگردد. رسم روبوسی دوستان هنگام دیدار و نیز آیین دست دادن، هر دو، جزو آداب ایرانی بودند كه در روم مرسوم شدند .
اعتقاد به دو اصل خیر و شر و باور به بهشت و دوزخ، توسط كشیشان مزدایی به خارج از ایران راه یافت و در گسترش یكتاپرستی نقش مهمی ایفا نمود . (11)
كیش مهر پرستی در زمان «دیوكلسین» (307 م) دین رسمی رم شد. این دین در آفریقا ،شمال اسپانیا، فرانسه و حتی انگلستان گسترش یافت. علاوه بر این ،دانشگاه علمی «جندی شاپور» در خوزستان ایران ،به مركز اختلاط و آموزش علوم ملیتها و اقوام گوناگون علمی آن دوره تبدیل شده بود .
در سال 529 میلادی، هفت تن از فلاسفة آتن به دربار ایران پناهنده شدند. بسته شدن تیسفون و مراكز فرهنگی آتن توسط ژوستینین ،امپراتور رم شرقی و مورد تعدی قرار دادن یونیان ،باعث شد كه آنان به جندی شاپور گریخته و مورد عنایت انوشیروان قرار گیرند .
در دانشگاه جندی شاپور از روشهای طبی ملل مختلف چون طب ایرانیان ،هندوان ،یونانیان ،اسكندرانیان و سریانیان استفاده میشد و با تصرفاتی كه در آنها به عمل آمد،طب ایران از طب یونانی كاملتر گشت .
برزویه طبیب بنا به دستور انوشیروان به هند رفت و كتاب كلیله و دمنه و بازی فكری شطرنج را با بعضی آثارطبی و هم چنین تنی چند از پزشكان هندی ،با خود به جندی شاپور آورد .فارغ التحصیلان دانشگاه جندی شاپور ،در بیت الحكمة مأمون عباسی و نیز در دانشگاهها و بیمارستانهای او در دوران بعد از اسلام هم فعالیت مینمودند. حارث بن كلده، از مردم طائف كه معاصر رسول اكرم (ص) بود، از جمله طبیبانی است كه در جندی شاپور تحصیل نموده بود و آن حضرت او را برای معالجه سعد بن وقاص دعوت فرمود . (12)
با ورود اسلام به ایران ،خلفای اموی و عباسی در قلمرو وسیع خود از عناصر ایرانی بهره میجستد. به عنوان مثال مقاتل بن علی ،به امورات آمل در طبرستان گمارده شد .
علاوه بر این وزیران ،دبیران ،قضات ،هنرمندان ،پزشكان ،منجمان ،مورخان ،علمای حدیث ،غالباً ایرانی بودند. این وزیران به ترویج و اشاعة تربیت و ادب پارسی همت میگماشتند. انتقال مقر خلافت از دمشق به بغداد در پیشرفت علوم و معارف پارسی تأثیر به سزایی داشت . (13)
با آغاز نهضت ترجمه در زمان عباسیان هزاران كتاب توسط اندیشمندان ایرانی ترجمه شدند. علاوه بر این، هنرمندانی همچون گچبران ،نقاشان، معماران ،حجاران ،پارچه بافان ،قالی بافان ،اسلحه سازان ،كاغذ سازان كه از چین به سمرقند آورده شده بودند ،به دستور یحیی برمكی در بغداد كارگاههایی متعدد ایجاد كردند .
با ضعف حكومت بغداد در واكنشهای مذهبی و سیاسی و نظامی از قرن دوم هجری ،خلافت اسلامی دچار انحطاط و تجزیه گردید و امرای محلی مختلف و مستقل در ایران به وجود آمد. آرمان گرایی ملی آنان باعث به وجود آمدن زمینههای رشد و ترقی در عرصههای علمی و هنری گردید ؛ به طوری كه در عصر سامانیان،«بخارا» مركز بزرگ تلاقی علم و هنر و دین و تجارت بینالملل شد و عالمان و دانشمندان بزرگ ممالك مختلف ،در آنجا با یكدیگر به حشر و نشر و تبادل افكار میپرداختند .
اما با ضعف این حكومتها و ورود چادر نشینان ترك در عرصة حكومت ایران زمین، تمدن و فرهنگ ایرانی كه اساس آن به وسیلة خاندانها و حكومتهای ایرانی بعد از اسلام گذارده شده بود، راه خود را ادامه داد ؛ به طوری كه مهمترین كارگزار حكومتی ایران در این دوره، ابوعلی حسن ابن اسحاق ،معروف به نظام الملك بود كه از زمان آلب ارسلان تا پایان دورة ملكشاه، مقام صدارت اعظمی دولت مقتدر سلجوقی را در دست داشت .
امپراتوری وسیع سلجوقی نه تنها ناگزیر از دفاع ایران و میراث ایرانیت در مقابل هجوم اقوام مختلف در شرق و غرب گردید ،بلكه عامل نزدیكی میان ملل تابع قلمرو سلجوقی ،یعنی نزدیكی شرق مدیترانه با اروپای جنوبی و غربی شد . (14)
با تشكیل امپراتوری پهناور مغولان از آسیای مركزی تا حدود سوریه و میان رودان ،روسیه و اروپای خاوری زمینههای از بین رفتن موانع و محدودیتهای ملی و نزدیك شدن مجدد ملل مختلف به ایران فراهم گردید. در نتیجة این نزدیكی ،رابطة بین شرق و غرب كه از زمان سلجوقیان و جنگهای صلیبی به طور قابل ملاحظه افزایش یافته بود ،در دورة مغولان به طور بی سابقه توسعه یافت .
از همین دوره است كه سیاحان و سوداگران (نظیر ماركوپولو) برای آگاهی از اوضاع و احوال شرق افسانهای و دست یافتن به ثروت این نواحی و اشاعة آیین مسیح ،از راه اروپا و ایران به آسیا رفته و در مقابل ،سفرا و نمایندگان از طرف شاهزادگان مغول (ایلخانان) روانة كشورهای مختلف اروپایی شدند. بازرگانی بین المللی و انواع كالاهای مورد مبادله نیز در این دوران حائز اهمیت است ؛ زیرا بخش عمدة این بازرگانی از راه ایران ،از جادة معروف ابریشم در شمال و جادة ادویه در جنوب بوده و اساس شروع اكتشافات بزرگ جغرافیای قرن پانزدهم و شانزدهم و انقلاب بزرگ اقتصادی و اجتماعی عهد رنسانس میباشد . (15)
با به قدرت رسیدن صفویان و وحدت ملی و دینی در ایران ،زمینههای بسیاری برای رشد فرهنگ و تمدن در این عهد به وجود آمد .به ویژه آنكه اكثر پادشاهان این سلسله ،خود اهل هنر و شعر و شاعری بوده و در مكتب هرات پرورش یافته بودند. انتشار زبان فارسی دری در سرزمینهای پهناور هند توسط مهاجرین ،تا آن جا گسترش یافت كه در دربار آنان، دیوانها و دفاتر به زبان فارسی تحریر میشد. كتابهای زیادی در شعر ،تاریخ، تصوف و دین به رشته تحریر درآمد و مكتب هندی صفوی را به وجود آورد .
در این دوران ،رهبران كشیشان گرملی و آگوستینی از طرف فیلیپ دوم ،پادشاه متعصب كاتولیك اسپانیا و پاپ ،به تبلیغ دین مسیح پرداختند. و چندین كلیسا در جلفای اصفهان ،شیراز و در نقاط دیگر ،ایجاد نمودند. این ارتباط باعث شد كه اتحادی میان ایران صفوی و پادشاهان عیسوی در مقابل دشمن مشترك ،یعنی عثمانی، به وجود آید .
در دوران افشاریه ،وحدت مجدد ایران و حملات نظامی نادر به هندوستان و انتقال ثروت هند به ایران، باعث ارتباط مجدد ایرانیان با هندیان گشت. (16) در این دوران و دوران زندیه ،كمپانیهای هند شرقی و غربی ،هم زمان با انتقال كالاها و ایجاد مراكز تجاری در بنادر جنوب ایران ،باعث انتقال فرهنگ و تمدن اروپایی به این سرزمین شدند و در نتیجه ،ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ایران را تحت تأثیر قرار دادند . (17) اما بازتاب این اثرات بیشتر در زمان دولت قاجار شكل گرفت ،زیرا در این دوران و از زمان عباس میرزا و قائم مقام فراهانی و سپس امیركبیر بود كه زمینههای ارتباط اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی ایران با دول اروپایی فراهم شد. ایجاد مدرسه دارالفنون ،نهضت ایجاد مدارس ،اعزام ایرانیان برای تحصیل به كشورهای فرنگ و بازگشت آنان به ایران ،انتشار سفرنامهها كه در برگیرندة مشاهدات و مطالبات در زمینة نظام حكومتی و دیگر مسائل همچون مسائل مربوط به سیستم اداری و دستگاه دادگستری انگلیس ،شرح استقلال آمریكا و یا انقلاب 1789 فرانسه و نیز طرح آزادی انتخابات ،تفكیك قوا ،قانون و آزادی بیان ،در واقع نظام حاكمیت پارلمانی مشروطه را در ایران معرفی نمود.
مشروطة ایران از نظر عوامل بیرونی ،دنباله و ادامة سیر جنبشهای مشروطه گرایی بود كه در بسیاری از كشورهای جهان ،در آن زمان رو به گسترش نهاده بود. ارتباط با روسیه و تركیة عثمانی و پیوندهای ایرانیان با مصر و هند و آگاهی از وقایع سیاسی و اجتماعی در چین و ژاپن ،همگی زمینههای كوششهای پی گیرانه برای پایه ریزی نظام مشروطیت در ایران را فراهم میآورد .
به عبارت دیگر ،این انقلاب تحت تأثیر و تأثر فرایند تحولات و همبستگی همیشگی فرهنگ و تمدن بشری شكل و قوام یافت .
پی نوشت :
1ـ پیر آمیه ،تاریخ عیلام ،ترجمه شیرین بیانی ،تهران ،انتشارات دانشگاه تهران ،1349 ،ص 24 .
2ـ اردشیر خدادیان ،تاریخ ایران باستان ،تهران ،نشر تاریخ ،1376 ،صص 8 - 177 .
3ـ دیاكونوف ،تاریخ ماد،ترجمه كریم كشاورز ،تهران ،بنگاه ترجمه و نشر كتاب ،1345، ص 324 .
4ـ گیرشمن .ن ،ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه دكتر محمد معینی ،تهران ،بنگاه ترجمه و نشر كتاب ،1336، صص 181 و 182 .
5ـ اومستد ،تاریخ شاهنشاهی هخامنشی ،ترجمه محمد مقدم ،تهران ،انتشارات امیركبیر ،1340 ،ص 283 .
6ـ ریچارد.ن.فرای ،میراث باستانی ایران ،ترجمه مسعود رجب نیا،تهران ،بنگاه ترجمه و نشر كتاب ،1364 ،ص 94.
7ـ م .اداندامایف ،تاریخ سیاسی و اقتصادی هخامنشیان ،ترجمه میركمالی نبی پور ،تهران ،نشر گستره ،1358 ،ص 38 .
8_ B.Philih, Lozinski. The Original Homoland Of The Parthians , New Haven , 1959.p.12.
9 -R.R.S.Moorey. Ancient IRAN, Oxford,1975.
10-Vh.Smithe. The indo - Parthian dynastis, 1906.
11- علی سامی ،تاریخ تمدن ساسانی ،شیراز ،انتشارات نوید ،1342 ،صص 101 و 102 .
12ـ حسینعلی ممتحن ،سرگذشت جندی شاپور ،اهواز ،دانشگاه جندی شاپور ،1347 ،ص 35 .
13ـ حسینعلی ممتحن ،راز بقای تمدن و فرهنگ ایران ،تهران ،انتشارات دانشگاه ملی (شهید بهشتی)،بی تا،صص 35ـ 25 .
14ـ لارنس لاكهارت ،میراث ایران ازنظر مردم زمین ،ترجمه مشفق كاشانی ،تهران ،انتشارات امیركبیر،1340،صص 503 و504.
15ـ ولادیمیر تسف ،چنگیزخان ،ترجمه شیرین بیانی ،تهران ،انتشارات اساطیر ،1367، ص 34 .
16ـ لارنس لاكهارت ،نادرشاه ،ترجمه مشفق همدانی ،تهران ،انتشارات امیركبیر ،1357، ص 124 .
17ـ فریدون آدمیت ،ایدئولوژی مشروطیت ،تهران ،انتشارات پیام ،1355 ،ص 27. همچنین برای اطلاع بیشتر ن .ك .به :احمد كسروی ،مشروطیت ایران ،تهران ،انتشارات كتاب حبیبی ،بیتا ،ج 1،صص 28 و 29 .
عزت الله نوذری