به گزارش خبرنگار مهر، در و دیوارهای شهر از چند روز قبل پوشیده از پرده هایی بود که سر و رویشان انزجار و تنفر و خشم از صهیونیسم غاصب می بارید و از طرفی همزمان با این تکاپو و آمادگی، رزمندگان استان همدان در قالب گردانهای نصر، فتح و خندق در منطقه عملیاتی رمضان وارد عملیات شده و بر سر دشمن همچون صاعقه باریده بودند، ولی این خبر هنوز به اهالی شهر نرسیده بود.
در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و در آخرین روزهای تیرماه 1361 از اولین ساعات صبح، سیل جمعیت از خیابانهای اصلی به سوی میدان امام خمینی (ره)به راه افتاد.
جمعیت انبوه روزه دار با قلبهایی آکنده از خشم نسبت به دشمنان خدا، یهودیان غاصب سرزمینهای اشغالی به خیابانها آمده بودند.
ساعت 9 صبح جمعیت عظیمی از مردم انقلابی در میدان امام(ره)با حمل پرچم های به اهتراز درآمده و نوشته های اسلامی، انقلابی و شور زاید الوصفی گرد هم آمدند.
از بلندگوها فریادهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا طنین انداز بود و پژواک شعارهای مردم، شهر را می لرزاند و در و دیوارهای شهر از این شکوه بر خود می بالید.
دقایقی بعد جمعیت به سوی استادیوم ورزشی آزادی محل برگزاری نمازجمعه به حرکت درآمد همه و همه آمده بودند پیر و جوان، زن و مرد و حتی نوزادان شیرخوار در آغوش مادران.
دلهای روزه دار مردم از عشق به خدا می تپید و زبانها یک صدا فریاد برآورده بود، "جنگ جنگ تا پیروزی".
راهپیمایان روز قدس به تدریج به میدان آرامگاه بوعلی نزدیک می شدند که ناگهان صدای انفجاری مهیب فریادها را خاموش ساخت.
لحظه ای بعد انعکاس صداهای دیگر شهر را در خود مچاله کرد و جمعیت راهپیمایان چشم خود را به قسمت شمال غربی شهر دوخته بودند، آنجا که دود و آتش در دل آسمان کنگره بسته و کوهی از گرد و غبار به هوا برخاسته بود.
هواپیمایی سیاه دل آسمان آبی را خراشی سفید انداخته و در حال فرار بود و مردم پس از لحظاتی سکوت و التهاب به خود آمده و با صلابت و شجاعت به حرکت درآمدند. این بار فریادهای مرگ بر آمریکاو مرگ بر اسرائیل از حنجره خشکیده شان رساتر به گوش می رسید.
عده ای به یاری آسیب دیدگان شتافتند و همزمان دو قبضه تیربار کالیبر 50 که بر روی دو دستگاه تویوتا در میان راهپیمایان حرکت می کردند شلیک هایی به سوی آن هواپیما انجام دادند اما سودی نبخشید از دود غلیظی که قسمت شمال غرب شهر را در کام خود فرو برده بود پیدا بود که هواپیماهای عراقی مناطق مستضعف نشین و محروم شهر را هدف گرفته بودند و این اولین باری بود که شهر همدان بمباران می شد.
حتی پدافند هوایی در شهر مسقر نشده بود از اینرو آنان چندین نقطه را مورد حمله قرار دادند.
سیل مردم در حال عبور از خیابانهای پاستور رو به سوی استادیوم ورزشی آزادی شهر، محل برگزاری نماز جمعه بود و زمزمه های مردم حاکی از آن بود که حد فاصل خیابانهای باباطاهر تا میدان آرامگاه باباطاهر بمباران شده است، محلات امامزاده عبداالله، سبد بلغان و قلعه سبزی.
دقایقی بعد مردم تکبیر گویان وارد محوطه استادیوم شدند و ساعت 11 صبح مراسم نماز جمعه آغاز شد.
رفته رفته بسیاری از افرادی که به یاری حادثه دیدگان به مناطق بمباران شده شتافته بوند، برای برپایی نمازجمعه به استادیوم بازگشتند.
پله های اطراف زمین چمن، حتی خیابانهای اطراف ورزشگاه پر از جمعیت نمازگزاران بود.
آفتاب تیر ماه با توان هرچه تمام تر می تابید و لبهای روزه داران نمازگزار به ذکر خدا مترنم بود و از داغ حادثه آن روز دلهای پاک مردم جریحه دار شده بود.
آنها آمده بوند تا با استماع سخنان خطیب جمعه آلامشان بکاهند و با یاد خدا جراحت دل را تسکین دهند.
سخنران قبل از خطبه ها در جایگاه حاضر می شود و پس از آن به ابراز احساسات مردم پاسخ می دهد و آنها را به صبوری و مقاومت فرا می خواند.
از حسین (ع) می گوید و از کربلا و عطش اصحاب کربلایی امام عشق در آن وادی غربت و گمنامی.
یادداشتی در اثنا خطبه ها به دست امام جمعه می رسد، خبر، خبر حماسه و فداکاری است، رزمندگان گردانهای فتح و نصر و خندق استان همدان در عملیات رمضان بر دشمن یورش آورده اند.
امام جمعه به مردم تبریک می گوید: غریو شادی و تکبیر از زمین چمن به هوا برمی خیزد و مردم شاد می شوند.
این خبر مرهمی می شود بر دل داغدارشان. اما... اما ناگاه نفیری شوم مصلای نماز جمعه را درهم می ریزد و فریادهای تکبیر خاموش می شود و صدای یا زهرا (س)و یا حسین (ع) بلند می شود.
راکت های شلیک شده از سوی هواپیماهای عراقی به ضلع شمالی استادیوم، مصلای نمازجمعه را به آتش می کشد.
به راستی مگر نمازجمعه را هم می شود بمباران کرد؟ دود و آتش که فرونشست، استادیوم ورزشی آزادی، کربلایی شده بود.
پیکر پاره پاره و غرق به خون زنان و مردان حتی خردسالانی که آمده بودند تا مشق نماز و مبارزه بیاموزند بر روی چمن ها که حالا دیگر به سرخی می زد در جلسه ای ابدی و خوابیده و چادرهای نماز، سجاده های خونین شیشه شیر خردسالان و کفشهای نمازگزان زمین را فرش کرده بودند.
پاره های بدن شهدا تا شعاع صدها متری اطراف استادیوم پرتاب کرده بود که جمع آوری آن، روزها به طول انجامید و تکه پاره های پیکر شهدا تا دبیرستان امام و منازل اطراف حتی دانشسرای تربیت معلم پرتاب شده بود.
دشمن بعثی که سبوعیت خود را به نهایت رسانیده بود با این یورش وحشیانه بار دیگر نقاب ادعای اسلامیت از چهره کریه آن به کنار زده شد.
از زمان آغاز جنگ تحمیلی، این اولین باری بود که مراسم نماز جمعه در ایران اسلامی مورد حمله هوایی و بمباران قرار می گرفت.
در این امتحان بزرگ الهی 80 تن به شهادت رسیده و یک هزار نفر دیگر مجروح شدند و با کمک مردم شهدا از استادیوم منتقل شده و مجروحان نیز با یاری مردم به سرعت به بیمارستانها روانه شدند.
در همین حال با تدبیر حضرت آیت الله نوری همدانی، امام جمعه وقت همدان، برای اثبات مقاومت و پایداری و عدم تعطیلی نماز جمعه، سیل جمعیت به سوی مسجد جامع روانه شد.
شرکت مجدد مردم در مراسم نماز جمعه انعکاس بسیار مثبت و دشمن شکنانه ای داشت تا آنجاکه فردای آن روز مورخه 26 ماه رادیوهای بیگانه در خبر شامگاهی خود با اعلام خبر بمباران نمازگزاران روز قدس در همدان اینگونه می گویند: مردم همدان با وجود بمبارانهای مکرر شهر و محل نماز جمعه در نهایت نماز جمعه را در محل دیگری برگزار کردند.
فردای روز بمباران، شنبه خبرنگاران داخلی و خارجی برای انعکاس خبر به همدان آمدند و با مجروحان و بازماندگان شهدا به مصاحبه پرداختند و از طرف امام جمعه و نماینده حضرت امام و در استان همدان سه روز اعلام عزای عمومی اعلام شد.
در روز یکشنبه 27 تیرماه پیکرهای شهدای این حادثه با حضور هزاران نفر از مردم استان همدان از میدان امام خمینی (ره)شهر همدان تا گلزار شهدا تشییع شد.
از آن روز به بعد نام شهدای قدس بر آن ورزشگاه نهاده شد و استادیوم شهدای قدس همدان تا همیشه روزگار، سند ایمان و استقامت مردم همدان باقی خواهد ماند.