0

:: اشعار رضوی

 
khatamolanbeya
khatamolanbeya
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 97
محل سکونت : گیلان

:: اشعار رضوی

:: اشعار رضوی  

آمدم ای شاه پناهم بده       ***     خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان         ***      دور مران از در و راهم بده

    لایق وصل تو که من نیستم       ***      اذن به یک لحظه نگاهم بده

لشگر شیطان به کمین من است   ***    بی کسم ای شاه پناهم بده

در شب اول که به قبرم نهند         ***      نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی     ***      جمله حاجات مرا هم بده

----------------------------------------

«يا امام رضا»
نشسته كنج تضرع به زير لب گله دارد
نيازمند غريبي كه درد فاصله دارد
ز راه آمده زائر به كوله بار محبت
به دست، عجز و تمنا به پاي، آبله دارد
قيام كرده به سجاده‌ي يقين و ارادت
رضا رضاي حزينش صفاي نافله دارد
و دانه دانه‌ي اشكش شبيه رشته‌ي زنجير
گواه آن كه دل و جان اسير سلسله دارد
جدا ز همسفران درد دل بگويد و گريد
مگر به جسم ضعيفش كه گرد قافله دارد
براي زائر مولا غزل سرود، چو «تائب»
ز آستانه لطفش تمني صله دارد 

* مهدي ايزدپناه

----------------------------------------

عطر حضور
امشب اي تنها چراغ غربتم با من نشين
اشك و آهم را به پايت در حريم خود ببين
من شكفتم در كنارت اي هميشه سبز من
غنچه‌هاي آشنايي را ز چشمانم بچين
من نمي‌خواهم ز تو دنياي سلم و صبر را
اي سراسر روح تو ابياتي از شعر غمين
با خود امشب مي‌روم تا قعر روياهاي دور
همرهي كن با من اي روياي شيرينم، همين!
در پناه شب بيا، اي ضامن آهوي من!
جاودانه لانه كن در اين حصار شب نشين
مانده‌ام اينجا ميان بوي غربت، آشنا!
خانه‌ام لبريز كن از بوي عطر و ياسمين 

* سهيلا قانع
----------------------------------------

آسمان هشتم
تقديم به امام رضا(ع)
از آسمان جدا شده اين قطعه از زمين
اينجا كه پا نخورده‌ترين بود، پيش از اين
هفت آسمان ز عرش به پابوسي‌ات فتاد
اي آسمان زرد طلايي هشتمين
خورشيد سايه روشني از گنبد شماست
با آفتابي حرمت گشته همنشين
كامل نگشت آن شب و صورت گرفته بود
ماهي كه داغ عشق تو را داشت بر جبين
نه ميزبان خوب براي تو بوده‌ام
نه لايقي براي تو همسايه! شرمگين!
روزي كه مي‌سرشت گلت را خداي، تو
انگشتري دست خدا را شدي نگين
از راه دور آمده‌ام تا، مگر دهي
«امن يجيبهاي» مرا پاسخي، همين!

* مجتبي نظام آبادي

*********************************
http://akhtare-hashtom.blogfa.com
پنج شنبه 23 اردیبهشت 1389  1:36 PM
تشکرات از این پست
samsam iman_karbala papeli alirezarajabipoor
AZARIAN2010
AZARIAN2010
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 809
محل سکونت : بروجن
سه شنبه 4 خرداد 1389  9:30 AM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

محبوب رضاست هر که دل ریش تر است
از کعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طبیبی که ندارد نوبت
هر دل که شکسته تر بود پیش تر است

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:15 PM
تشکرات از این پست
papeli
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

ایـن جا ز شمع وسوسه بیگانه مى‎شوم 

گـرد ضـریـح پاك تو پروانه مى‎شوم

ایـن جا به جام بوسه شراب ضریح را 

تـا انـتـهـاى ذائـقـه پیمانه مى‎شوم

دیـوانـه را بـگو طلب عقل تا به چند؟ 

مـن مـى‎رسم كنار تو دیوانه مى‎شوم

اى كـاش تـا كـبوتر صحن توام كنند 

چـون زائـر همیشه این خانه مى‎شوم

گو جان فداى نام تو سازم رضا! كه من 

مـى‎سازم این حقیقت و افسانه مى‎شوم

                                                                                     "علیرضا سپاهى"

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:20 PM
تشکرات از این پست
papeli
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی

خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی

این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است

روضه ات جنت فردوس مسما به رضایی

آه از آن دم که ز سوز جگر و حال پریشان

ناله ات گشت بلند آه تقی جان به کجایی

ای شه یثرب و بطحا تو غریبی به خراسان

سرور جمله غریبان و معین الضعفایی

اغنیاء مکه روند و فقرا سوی تو آیند

جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی.


 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:22 PM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

می دونی می خوام کجا برم

می دونی می خوام چیکار کنم

می خوام برای کفترا

یه خورده گندم ببرم

اونجا که گنبدش طلاست

با کفتراش پر بزنم

دوسش دارم اماممه

در خونشو در بزنم

بعضی شبا تو خونمون

 بابام به مادرم می گه

می خوام برم امام رضا

به خدا دلم تنگ دیگه

بابام می گه امام رضا

مریضا رو شفا می ده

دوای درد مردمو

از طرف خدا می ده

می خوام برم به مشهد و

 یه هفته اونجا بمونم

تو حرم امام رضا

نماز حاجت بخونم

بهش بگم امام رضا

مریضا رو شفا بده

دوای درد مردمو

از طرف خدا بده

آقاجون می خوام بیام به مشهدت

به طواف کفترای گنبدت

براشون یه کیسه گندم بیارم

خبر از دردای مردم بیارم

بهشون بگم برام دعا کنن

اونقدرتا که تورو رضا کنن

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:23 PM
تشکرات از این پست
papeli
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

به خودت قسم فداتم / دم مرگم چشم به راتم  / یا امام رضا گداتم

یه چیزی بمن عطا کن   / بیا با دلم صفا کن   / نظری به این گدا کن

من دیونه ی چشاتم   / یا امام رضا گداتم 

 دل من گرفته بونه   / اشک من بود نشونه   / اومدم پیشت شبونه

هر چی که هستم گداتم

آقا جون دردت به جونم   / من میخوام پیشت بمونم

اومدم برات بخونم   / عاشق درد و بلاتم   / یا امام رضا گداتم 

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:26 PM
تشکرات از این پست
papeli
giba22
giba22
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 1994
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به::: اشعار رضوی

السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا

کارساز ما به فکر کار ماست      فکر ما در کار ما آزار ماست

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:27 PM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

گاهی وقتا که دل من توی تنهایی میگیره

میرم و با چشم گریون بلیط مشهد میگیرم

گنبد زرد و قشنگش دلمو برده به غارت

دم در خیلی شلوغه همه از سختیا شاکی

یکی سینه خیز و خسته یکی با صورت خاکی

توی کفشداری که بودم نمیدونی چی دیدم

یکی داشت با گریه میگفت که این خاکا مرهم درده

قاطی خاکای اینجا خاکای کفش یه مرده

هر خونه تو کفشداری هاش شده منزل فرشته

نکنه یوسف زهرا کفششو اینجا گذاشته


 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:29 PM
تشکرات از این پست
papeli
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

کبوترانه دلم در طواف کوی شماست
که کعبه است مزارت، که مروه است و صفاست 

هزار و یک گره کور خورده زندگی ام
گره گشایی اگر هست، هم به دست شماست 

سیاه نامه ترینم، گناه روی گناه
رسیده فصل اجابت، زمان، زمان دعاست 

نگاه خیس من این جا زبان عاشقی است 
که اشک، اذن حضور است و شاهدی گویاست 

اگرچه بر سر من ریخت غم ز بام و هوا
خوشم به این که سرم خاک آستان رضاست
 
 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:33 PM
تشکرات از این پست
papeli
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

دل بسته ام بر یاد تو

بر پنجره فولاد تو

مرغ دلم پر میزند

در صحن گوهرشاد تو

روح و روانم یا رضا

آرام جانم یا رضا

این ذکر من باشد بدان

سلطان علی موسی الرضا

دل بسته ام بر کوی تو

بر تار آن گیسوی تو

هر جا به غیر تو روم

آخر بیایم سوی تو

تو گلعذار حیدری

زیبا نگار مادری

با یک نگاه مرحمت

از جان ما دل میبری

این گنبد پُر از صفا

دل میبرد از ما رضا

چون بنگرم بر گنبدت

افتم به یاد کربلا

نان و نمک خوار توأم

من کلب دربار توأم

گویم ز عمر و جان و دل

بیمار دیدار توأم

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:35 PM
تشکرات از این پست
papeli
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

قلبى شكست و دورو برش را خدا گرفت

نقاره مى‏زنند...  مريضى شفا گرفت

ديدى كه سنگ در دل آئينه آب شد

ديدى كه آب حاجت آئينه را گرفت

خورشيدى آمد و به ضريح تو سجده كرد

اينجا براى صبح خودش روشنا گرفت

پيغمبرى رسيد در اين صحن پر ز نور

در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

از آن طرف فرشته‏اى از آسمان رسيد

پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت

زير پرش نهاد و به سمت خدا پريد

تقديم حق نمود و سپس ارتفاء گرفت

چشمى كنار اينهمه باور نشست و بعد

عكسى به يادگار از اين صحنه‏ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزديك مى‏شوم

شعرم تمام فاصله‏ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد مى‏روم

جايى كه دل شكست و مريضى شفا گرفت

image0466.jpg


 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:36 PM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

شب است وخواب در چشمم شکسته 
 به مژگان خوشه اشکم نشسته 
 شب است و بغض سنگین در گلویم 
 ره این نای بی نایم ببسته 
 زیارت می کنم ارباب خود را 
 ز راه دور با این قلب خسته 
 کنار تربت شاه خراسان 
 نشسته یک جهان دل دسته دسته 
 خداوندا نصیب این گدا کن 
 طواف کوی آن شاه خجسته

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:37 PM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

من در ويرانه هاى شهرقاب عكسى را پيدا كردم
كه پر از شفافيت نور مى درخشيد
و گنبد طلايى آن آشيانه كبوتران سپيد بود
كه از لانه نور دانه مى چيدند
من در حيرت عكس شگرف گريستم
يك لحظه بى قرار فرياد برآوردم:
الهى !
چه مكانى است بزرگ، وسيع به وسعت بيكرانه ها
كه عقل را حيران مى كند
و بى قرار به جست و جوى آهوان عاشق بودم
يك لحظه باران سكوتم را شكست
و من،
عاشقانه به وسعت ابرها گريستم و اشك،چون الماسى گرانبها
بر قاب عكس ضريح فرو ريخت
و من
به نورانيت ضريح به حجم بيكرانه ها نگريستم
و زير لب دعاى نور را زمزمه كردم
و به بزرگى عشق پناه بردم رخساره ام گلگون گشت
و من
همدم رازهاى پنهانى ام را در سكوت تنهايى ام پيدا كردم
و قصه غصه هايم را بر سينه خوان نعمتش فرو ريختم
و سبكبال بر بلنداى ضريح او عاشقانه اوج گرفتم
تا شايد
كوله بار گناهم را در خاكى خاك فرو نهم
تا شايد امام
دلم را پر از استجابت دعاهايم گرداند
يا معين الضعفا!
يا ضامن آهوان!
مرا درياب
به خاطر چشمهاى بارانى ام و قلب شكست خورده ام در توفان
مرا درياب
بر بلنداى اوج قاب عكس ضريحت مرا سير ده
تا پر از استجابت دعاهايم شوم

آجر آجر گنبدت بوی خدا می‌دهد، یا علی ابن موسی الرضا(ع)

السلام علیک یا غریب الغربا..

السلام علیک یا معین الضعفا والفقرا

السلام علیک السلطان ابالحسن ..علی ابن موسی الرضا

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:39 PM
تشکرات از این پست
leila0033
leila0033
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 4855
محل سکونت : تهران

پاسخ به::: اشعار رضوی

 زائری بارانی‌ام، آقا به دادم میرسی؟

بی‌پناهم خسته‌ام، تنها، به دادم میرسی؟

گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی‌ام  

ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟

از کبوترها که میپرسم نشانم میدهند  

گنبد و گلدسته‌هایت را، به دادم میرسی؟

ماهی افتاده بر خاکم لبالب تشنگی

 پهنه آبی‌ترین دریا، به دادم میرسی؟

ماه نورانی شبهای سیاه عمر من  

ماه من، ای ماه من، آیا به دادم میرسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته‌ام

هشتمین دردانه زهرا، به دادم میرسی؟

باز هم مشهد، مسافرها، هیاهوی حرم

یک نفر فریاد زد: آقا به دادم میرسی؟  

 

 


 

سه شنبه 4 خرداد 1389  1:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها