زن نيز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصيتخويش علاقهمند است.
دوست دارد محترم و گرامى باشد.از تحقير و توهين رنجيده خاطرميگردد.اگر مورد احترام قرار بگيرد احساس شخصيت نموده و به كار وزندگى دلگرم ميشود.از احترام و احترام كننده خوشش ميآيد،از توهين وتوهين كننده متنفر ميباشد.
آقاى محترم!همسرت حتما از شما انتظار دارد كه بيش از ديگرانبه وى احترام بگذارى. البته حق دارد چنين انتظارى را داشته باشد.زيراترا شريك زندگى و بهترين يار واقعى خويش ميداند.
شبانهروز براى آسايش تو و فرزندانت زحمت ميكشد.آيا حق ندارد انتظار داشته باشد كه وجودش را،غنيمتشمرده به وى احترامبگذارى؟
بزرگداشت او ترا كوچك نميكند بلكه حق شناسى و صفا و مودتترا باثبات ميرساند.به همان اندازه بلكه بيشتر از آن مقدار كه به ديگراناحترام ميگذارى به همسرت احترام بگذار.در موقع صحبت كردن ادب راكاملا رعايت كن.
با كلمه«تو»او را مخاطب نساز بلكه هميشه از كلمه«شما»كهعلامت احترام است استفاده كن. هيچگاه كلامش را قطع نكن.بر سرشداد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقع نشستن به او احترامبگذار.وقتى وارد منزل ميشوى اگر از سلام كردن غفلت نمود به او سلامكن.
وقتى از خانه بيرون ميروى خداحافظ بگو.وقتى به سفر ميروى بااو توديع كن.برايش نامه بنويس،اگر شب تولدش معلوم استبعنواناحترام دسته گل يا تحفه ديگرى تقديمش كن،در مجالس و در حضورديگران به وى احترام بگذار.از توهين و تحقير جدا بپرهيز.از دشنام وناسزا گفتن اجتناب كن.از مسخره كردن و دست انداختن او و لو به طورشوخى جدا خوددارى كن.خيال نكن چون خصوصى هستيد بدش نميآيدبلكه چنين انتظاريرا هرگز از تو نداشته كاملا رنجيده خواهد شد گر چه بهزبان نياورد.
از باب نمونه به داستان زير توجه فرماييد:
خانم موقر و متينى كه بايد 36-35 سال داشته باشد،با حالتخشم و غضب درباره تقاضاى طلاق ميگويد: حدود دوازده سال استبا همسرم ازدواج كردهام.مرد خوبىاست.بسيارى از محسنات يك آدم كامل و دوست داشتنى را دارد.اماهرگز نخواستبفهمد كه من زن او،همسر او،مادر دو فرزند او هستم.بهخيال خودش مرد مجلس آرايى است.اما مجالس را با دست انداختن منميآرايد.نميتوانيد فكر كنيد چقدر زجر كشيدهام.بكلى اعصابم خراب شدهدائما مجبورم دكتر بروم.هزار بار با شوهرم حرف زدهام.خواهش والتماس كردهام كه من زن تو هستم،سن و سالى دارم.درست نيست كهپيش آشنا و غريبه صد جور شوخى زننده و غير دوستانه با من ميكنى.متلكميگويى كه ديگران بخندند و مثلا خوش بگذرانند.من اغلب از همهخجالت ميكشم و چون از اول شوخ طبع و بذله گو نبودهام هيچوقت نميتوانمبا شوهرم مقابله به مثل كنم.بنابراين چون خواهش و تمناهاى من فائدهنداشتبا تمام رنجهاييكه ميدانم در انتظارم نشسته خواهم ساخت تا از مردقدر ناشناسى كه هيچوقت احترام مرا نگه نداشته جدا شوم (13) .
همه بانوان مانند بانوى مذكور از شوهران خويش انتظار احترامدارند و از توهين و تحقير جدا ناراحت ميشوند.اگر در مقابلبىاحتراميهاى شوهر سكوت نمودند دليل رضايتشان نيست.بلكه يقينداشته باش كه قلبا مكدر خواهند شد و لو اصلا به زبان نياورند.اگر بههمسرت احترام بگذارى او نيز به تو احترام خواهد گذاشت.و بدين وسيلهرشته دوستى و صميميتشما روز بروز استوارتر خواهد شد.و در نزدديگران نيز محترم خواهيد شد.اگر هم به او بىاحترامى كردى و تلافى كردتقصير خودت ميباشد.
آقاى محترم زن گرفتن با برده گرفتن خيلى فرق دارد.به عنوانبرده و اسير به خانهات نيامده بلكه انسان آزادى است كه به منظور تاسيسيك زندگى مشترك سعادتمندانه به خانهات قدم نهاده.همان انتظاراتى راكه تو از وى دارى او هم عينا همان انتظارات را دارد.پس چنان با او رفتاركن كه دوست دارى با تو رفتار كند.
حضرت صادق (ع) از پدرش نقل كرده كه فرمود:هر كس زنگرفتبايد او را گرامى و محترم بشمارد (14) .
رسول خدا (ص) فرمود:هر كس مسلمانى را گرامى بدارد خدا اورا گرامى خواهد داشت (15) .
پيغمبر اسلام (ص) فرمود:زنان را گرامى نميدارند مگر افرادبزرگوار.و به آنان توهين نميكنند جز مردم پست و فرومايه.
رسول خدا (ص) فرمود:هر كس به خانوادهاش توهين كند خوشىزندگى را از دستخواهد داد (16) .