0

پیامک های عاشقانه

 
ketabdar
ketabdar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 34
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پیامک های عاشقانه

 

ـ گل عشق تو هستم شبنمم باش . دلم دنياي زخمه مرهمم باش ز درد بي کسي قلبم شکسته ، به شهر بي کسي ها همدم باش .
در کنار ساحلت من قايقي شکسته ام تو همان ساحل عشقي که بهت دل بسته ام .
اي رفيق مهربان هر شب دعايت مي کنم ! اگر ندارم ثروتي جانم فدايت مي کنم .

ـ نمي خوام بگم که قدر يه دنيا دوستت دارم ...
چون دنيا يه روز تموم ميشه ... نمي خوام بگم که مثل گلي ... چون گل هم يه روز پژمرده ميشه ... نمي خوام بگم که سياهي چشمات مثل شبهاي پر ستاره اس ... چون شب هم بالاخره تموم ميشه ... نمي خوام بگم که مثل آب پاک و زلالي ... چون آب که هميشه پاک نمي مونه .

ـ ويليام شکسپير ميگه : زماني که فکر مي کني تو 7 آسمون 1 ستاره هم نداري ، يکي يه گوشه دنيا هست که واسه ديدنت لحظه شماري مي کنه ...

ـ نمي نويسم ... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني ! حرف نمي زنم ... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي ! نگاهت نمي کنم ... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني ! صدايت نمي زنم ... زيرا اشک هاي من براي تو بي فايده است ! فقط مي خندم ... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام .

ـ هرگز گمان مبر ز خيال تو غافلم ، گر مانده ام خموش ، خدا داند و دلم .

ـ خاطرم نيست تو از باراني يا که از نسل نسيم ، هر چه هستي گذرا نيست ، هوايت ، بويت ، ... فقط آهسته بگو ... بادلم مي ماني ...

ـ شکستن يک دل مگه چقدر قدرت مي خواد که فکر کردي اون که قويتره تو هستي .

ـ هي فلاني زندگي شايد همين باشد يک فريب ساده و کوچک آن هم از دست عزيزي که زندگي را جز براي او و جز با او نمي خواهي .

ـ دل که رنجيد از کسي خرسند کردن مشکل است شيشه بشکسته را پيوند کردن مشکل است .

ـ مي روم از رفتن من شاد باش ، از عذاب ديدنم آزاد باش ، گر چه تو تنهاتر از من مي روي ، آرزو دارم ولي عاشق شوي ، آرزو دارم بفهمي درد را ، تلخي برخوردهاي سرد را .

ـ وقتي دل تنها کالائيست که خدا شکسته آن را مي خرد ، پس چرا من به دست کسي که دلم را شکسته بوسه بزنم ... ؟

ـ هرگز نشد بياي پيشم بگيري دستاي منو ، بدوني من عاشقتم گوش کني حرفاي منو ، تو بي وفا بودي ولي اوني که برات مي مرد منم ، تا زنده ام دوست دارم اينم کلام آخرم ...

ـ بايد تو رو پيدا کنم شايد هنوز هم دير نيست . تو ساده دل کندي ولي تقدير بي تقصير نيست ...

ـ دلمو شکستي اما تو اشتباه کردي . قسم به اون خدامون خيلي گناه کردي .

ـ غريب است دوست داشتن و عجيب تر از آن است دوست داشته شدن ... وقتي مي دانيم کسي با جان و دل دوستمان دارد ... و نفس ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ريشه دوانده ؛ به بازيش مي گيريم هر چه او عاشق تر ، ما سرخوش تر ، هر چه او دل نازک تر ، ما بي رحم تر . تقصير از ما نيست ، تمامي قصه هاي عاشقانه ، اينگونه به : گوشمان خوانده شده اند .

ـ ميدوني بني ادم اعضاي يکديگرند يعني چي ؟ يعني مثلاً تو جيگر مني !

ـ هميشه فکر کن تو يه دنياي شيشه اي هستي ، پس سعي کن به طرف کسي سنگ پرتاب نکني ، چون اولين چيزي که ميشکنه دنياي خودته .

ـ ببخشيد از معاملات عشقي مزاحمتون ميشم ببخشيد قلب شما مستاجر نمي خواد ؟؟؟

ـ من انگار يه پرنده که نشستم روي بامت تو هم انگار که مي خواستي من باشم هميشه رامت گرمه و امنه آشيونت واسه اين تنها پرنده شايد هم سر پناه واسه روزاي خزون اين پرنده اما اين پرنده انگار نمي تونه که بمونه آخه توي آسمونت دل کوچک پرنده .

ـ هر موقع خواستي از کسي جدا بشي يادت نره بهترين راه اينه که بهش بگي براي هميشه خدانگهدار ، شايد طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولي بهتر از اينکه منتظر بمونه .

ـ عشقي که تنها با يک نگاه آغاز مي شود ، با شناخت سست و سست تر مي شود ، ولي عشقي که با شناحت آغاز مي شود با هر نگاهي عميق و عميق تر مي شود .

ـ ز درد عشق تو با کس حکايتي که نکردم ، چرا وفاي تو کم شد ، شکايتي که نکردم .

ـ با دل عاشق بد نکن اي آدم نامهربون . سنگدل و بي وفا نشو ، يه دل داري اينم نشون .

ـ عشق با جدايي نمي ميرد ، با بسيار با هم بودن شايد ، ولي با جدايي هرگز .

ـ ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و مي دانم ، چرا بيهوده مي گوئي ، دل چون آهني دارم ، نمي داني ، نمي داني ، که من جز چشم افسونگر ،در اين جام لبانم ، باده مرد افکني دارم .
چرا بيهوده مي کوشي که بگريزي ز آغوشم ، از اين سوزنده تر هرگز نخواهي يافت آغوشي ، نمي ترسي ، نمي ترسي ، که بنويسند نامت را ، به سنگ تيره گوري ، شب غمناک خاموشي .

ـ بيا دنيا نمي ارزد به اين پرهيز و اين دوري ، فداي لحظه اي شادي کن اين روياي هستي را .

ـ ترا افسون چشمانم ز ره برده است و مي دانم که سر تا پا بسوز خواهشي بيمار مي سوزي ، دروغ است اين اگر ، پس آن دو چشم رازگويت را ، چرا هر لحظه بر چشم من ديوانه مي دوزي .

ـ نقاش ازل تا که به چشمان توپرداخت ، ديوانه شد از طرز نگاهت ، قلم انداخت .

ـ زندگي تاس خوب آوردن نيست ، تاس بد را خوب بازي کردن است .

ـ ميگن خدا ابر رو به گريه در مياره تا گلها بخندن پس هر وقت بارون باريد يادت نره بخندي .

ـ فرق است بين دوست داشتن و داشتن دوست : دوست داشتن امري لحظه ايست اما داشتن دوست استمرار لحظه هاي دوست داشتن است .

ـ من عاشقم ، همين و بس ، غصه نداره بي کسيم ، قشنگي ماست که ما به هم نمي رسيم .

ـ سعي کن هيچ وقت عشق رو گدايي نکني چون هيچ وقت به گدا چيز با ارزش نمي دن .

ـ دلم از باد خزان مي لرزد ، زانکه من زاده تابستانم شعر من آتش پنهان من است ، روز و شب شعله کشد در جانم .

ـ خوشبختي يک مقصد نيست که در جستجوي آن باشيم ، يک مسير است . ممکن است هم اکنون در آن مسير قرار داشته باشيم . پس نه در حسرت ديروز و نه در روياي فردا ... فقط براي امروز .

ـ آنجا که توئي ، رهگذري نيست مرا ، جز دوري تو غم ديگري نيست مرا ، خواهم که به جانيت پرواز کنم ، حيف است که هيچ بال و پري نيست مرا .

ـ لنگر عشق زدم بر دل طوفاني تو ، تکيه گاهم شده است ساحل باراني تو .

ـ کاش مي دانستي آن کس که در تو اميد به زندگي را پرورش مي داد ، خودش محتاج قطره اي از باران محبت بود .

ـ باز هم ثانيه ها اسم تو را جار زدند و دقايق امشب يه تو تکرار زدند ، سکوتي که در اين عقربه ها مي چرخيد ،نکند در دل تو اسم مرا دار زدند .

ـ تو رفتي و من شدم لحظه شمارت ، دو قطره اشک مانده يادگارت ، اگر برگشتي و من را نديدي ، بدان که مرده ام از انتظارت .

ـ گله دارم ز همه قول و قراري که نشد ، سردي عشق تو و فصل بهاري که نشد .

ـ نمي گم دلم اسيره نميگم پيش تو گيره من ميگم اگه نباشي دلم از غصه مي ميره .
عطر حرفات واسه من بوي گل شقايقه ، تو رو ديدن واسه من قشنگ ترين دقايق .

ـ تمام اميد آسيابان به وزش باده تا آسيابش از کار نيافتده ، قلبم آسياب ، خودم آسيابان و نفسهايت باد !

ـ اگه کسي ديوونت بود ، بازيش نده ، اگه عاشقت بود ، دوسش داشته باش ، اگه دوست داشت ، بهش علاقه نشون بده ، اگه بهت علاقه نشون داد ، فقط بهش لبخند بزن ، اين طوري هميشه يه پله ازش عقب تري .

ر
دوشنبه 5 بهمن 1388  4:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها