يك آزاده: شعارهاي محرم را با صابون روي پتوهاي تيره مينوشتيم
محمدباقر عليئي در گفتوگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس
«توانا» اظهار داشت: در مرحله اول عمليات رمضان قرار بود كه لشكر 92 زرهي
اهواز، 77 خراسان و 16 قزوين از 3 جناح و ما كه تيپ ثارالله (ع) بوديم به
همراه 2 تيپ از يك جناح ديگر وارد منطقه شويم و در شرق بصره به هم
بپيونديم، اما با لو رفتن عمليات رمضان، محاصره شديم و بنده در اين عمليات
پاي راستم مجروح شد.
وي ادامه داد: بعد از 10 ساعت، هوا كمي روشن شد. عراقيها كه منطقه
را زير پوشش داشتند، بالاي سر مجروحان ميآمدند و به آنها تير خلاص
ميزدند. عدهاي غنايم جنگي جمع ميكردند و عدهاي هم رزمندگاني كه سالم
يا مجروح بودند را به اسارت ميبردند كه روي هم رفته بيش 900 نفر از
رزمندگان در اين عمليات به اسارت نيروهاي دشمن در آمديم.
اين آزاده دوران دفاع مقدس خاطرنشان كرد: 8 آذر سال 61 ما را با
گذراندن از مرز و توقف در چند منطقه مختلف به اردوگاه «موصل» بردند كه اين
ايام مصادف با ايام عزاداري اباعبداللهالحسين (ع) بود. در اردوگاه موصل
براي برپا كردن خيمه اباعبدالله (ع) وسيلهاي نداشتيم و پتوهايمان را ـ
كه اغلب رنگ تيره داشت ـ به هم دوختيم و با صابوني كه به ما داده بودند،
شعارهاي محرم و سخنان امام حسين (ع) را روي آنها نوشتيم.
وي اضافه كرد: در ميان اسراء، شهيد «رهساز» خطاط بود و با خط خوش روي
پتوها شعارهاي «هيهات منالذله»، «محرم ماه غلبه خون بر شمشير است»،
«محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است» و «كل يوم عاشورا و كل
ارض كربلا» را نوشت.
اين آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس بيان داشت: آزادگان براي عزاداري
اباعبدالله (ع) نوحه ميساختند و ميخواندند و بقيه سينه ميزدند. در
همين ايام زماني كه افسران عراقي متوجه عزاداري در سلول مجاور ما شدند، به
قدري اسرا را كتك زدند كه سر و صورت آنها خوني شده بود. افسران عراقي
ميگفتند «حالا اين عزاداري خوب است يا سينهزني شما».
عليئي اضافه كرد: حدود 9 سال در 11 اسارتگاه اسير بودم و همه اين
اردوگاهها فرماندهان و افسران عراقي ميگفتند: «امام حسين (ع) عرب بود،
يزيد هم عرب بود، ما هم عرب هستيم. خودمان امام حسين (ع) را دعوت كرديم و
خودمان هم ايشان را كشتيم، به شما چه ربطي دارد كه عزاداري ميكنيد؟» و ما
نيز در جواب ميگفتيم «امام حسين (ع) به دنيا مربوط ميشود؛ شما چه كسي
هستيد كه ادعا ميكنيد امام حسين (ع) از شماست؟ اگر از شما بود پس چرا
ايشان را كشتيد؟» اين درحالي بود كه حتي غير مسلمانها از گاندي گرفته تا
سران ديگر به حضرت اباعبدالله (ع) التجا داشتند، زيرا آزادگي و
آزاديخواهي امام حسين (ع) مورد ستايش همه است و انسان حقپرست قبول دارد
كه امام حسين (ع) زندگي و دارائياش را در راه حق بخشيد.
وي بيان داشت: عزاداري امام حسين (ع) در دوران اسارت براي ما خيلي
گران تمام ميشد و ما ميدانستيم بعد از اين عزاداري چقدر بر ما سخت خواهد
گذشت، ولي به هر حال عشق به عزاداري امام حسين (ع) در رگهاي ما ميجوشيد
و نميتوانستيم چيزي را جايگزين اين امر كنيم.
عليئي ادامه داد: محرم سال 61 در اردوگاه عنبر بودم و آنجا هم برنامه
عزاداري براي سيدالشهدا (ع) برپا بود. يك افسر عراقي به نام سرگرد محمودي
آنجا بود كه دوره پيادهنظامش را در شيراز گذرانده بود و همين خاطر به
زبان فارسي مسلط بود. يك روز بعد از عزاداري، 10 نفر از اسرا را از
آسايشگاه بيرون بردند. يكي از اين اسرا ابراهيم نصيري از بچههاي اراك بود
كه برايمان تعريف كرد «وقتي ما را از اقامتگاه به بيرون بردند روي 2 تا
بشكه يك ميله گذاشته بودند و دست و پاي ما را مثل مرغ بريان بسته بودند و
2 رديف افسر عراقي ايستاده بودند. به فرمان سرگرد محمودي، سربازان عراقي
آن قدر به كف دست و پاي ما زدند كه ناخن پاي چند تا از بچهها افتاد.
شدت شكنجه طوري بود كه بدن اسراء مثل لاشه بيحركت روي زمين افتاده بودند.
وي تصريح كرد: كسي كه محبّ امام حسين (ع) و اهل بيت ايشان است، بايد
پيه همه مشكلات را به تن خود بمالد. در آن لحظات فكر و ذكرمان اين بود كه
در سرزميني هستيم كه امام حسين (ع) در آنجا شهيد شد و براي هدفي آمدهايم
كه امام حسين (ع) با آن هدف حركت كرد و راه ما نيز حق است كه اين امر باعث
ميشد، تحمل اين مشكلات براي ما آسان شود.
اين آزاده دفاع مقدس ادامه داد: در دوران اسارت همواره اين فرموده
امام صادق (ع) كه «شيعيان ما كساني هستند كه در راه ما از خود ما بيشتر
آسيب ميبينند، عليرغم اينكه ما را نديدند» را در ياد داشتيم و تأسي به
اين سخنان بود كه به ما قوت قلب ميداد و مشكلات پيش رويمان را براي
عزاداري امام حسين (ع) تحمل ميكرديم.
اين آزاده دوران دفاع مقدس افزود: معنويات و اتصال به اهل بيت رسول
خدا (ص) ما را بيمه كرده بود، اين در حالي بود كه صليب سرخ ميگفت ما
انتظار داشتيم اسراي ايران زير بار شكنجهها و ناملايمات دچار مشكلات روحي
و رواني شوند.
وي ادامه داد: در دوران اسارت، وقتي نام حضرت زينب (س) برده ميشد،
ديگر نيازي به نوحهخواني نبود. اسرا رنج و محنت اين بانو را با همه وجود
احساس ميكردند.
عليئي با اشاره به هتك حرمت روز عاشورا اضافه كرد: راهپيمايي باشكوه
ملت ما بعد از واقعه تلخ عاشوراي امسال نشان داد كه بعد از 1400 سال امام
حسين (ع) و يارانش نه تنها از ياد نرفتهاند، بلكه هر روز ياد و نقششان
در زندگي ما بيشتر ميشود.
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه
تشکرات از این پست