سبیل الله1
حضرت صاحب الامر (علیه السّلام) ، تنها راه یکتا باوری
خداشناسی و یگانه پرستی در فطرت و خمیر مایه¬ی آدمیان سرشته است؛ هر انسان در فطرت خویشتن خواهان راه یابی به حقیقت و راستی و خواهان کمال است.
از سوی دیگر، انسان اسیر و در بند هواها است و خطا همیشه همراه اوست؛ بدین جهت در مصداق و مورد در خطا افتد، حق و باطل را یک سان پندارد، خدا و خویش، خالق و مخلوق را هم¬سان بیند، به جای توحید شرک آرد، خودپرستی کند و بتی بی جان را در جایگاه قادر متعال نهد.
خدای بخشاینده برای آن که انسان به چنین سرنوشت نافرجامی گرفتار نیاید و به سرچشمه¬ی زلال حقیقت و یکتاپرستی بار اندازد، برای مردمان رهنمون گرانی راهی کرد؛ او قرآن را فرو فرستاد، پیشوایان معصوم (علیهم السّلام) را برانگیخت تا در دل تاریکی ها، راه را روشن و در میان شبهات، حقیقت را بنمایانند. اهل بیت (علیهم السّلام) راه خدایند، خویشتن را به آن ها سپردن، به هدایت¬شان، ره یافتن، تنها راه نجات و رستگاری است و جز آن راهی نیست «إِن تُطِیعُوهُ تَهتَدُوا»؛ اگر از او، [رسول خدا و خاندانش (علیهم السّلام)] پیروی کنید، به منزل و سرای درستی و حقیقت راه یافته¬اید.2 آنان که به تزویر، خدا باوری را شعار و نقاب خود ساخته اند، ولی از رفتار و گفتار امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) روی برتافته¬اند، خود محور گشته¬اند و به خِرَد ناچیز خویشتن فریفته¬اند، دین و احکام را به عقل بسنجند و بکاوند و از صاحبان دین بی خبر گشته¬اند، پروا کنند که این نیرنگی است شیطانی و دام گسترده ای است که ژرفایش پایان ندارد و به پایین¬ترین جایگاه در دوزخ نزول و فرود دهد. آیا ندیده¬ای که خدای سبحان در کتابش – قرآن – فرمان برداری از خویشتن و بی زاری از دشمنانش را با پیروی از رسول گرامی¬اش (صلی الله علیه و آله و سلّم) در هم آویخته؟! آیا – از اقوام پیشین – که از فرمان برداری انبیایشان سربرتافتند و به کیفر خدا سزاوار گشتند – درس عبرت نگرفتی؟! آیا امروز و دیروز مردمانی را که تنها به خدا و قرآن حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) بسنده کردند و به خیال خام و پوچ خود، به آن ها چنگ زدند و از عترت آن رسول گرامی و تفسیرگر آن کتاب آسمانی واماندند و جدا گشتند، یاوه گفتند و بیهوده دوختند، نمی نگری که چگونه از حقیقت تهی ماندند و از رستگاری بی بهره؟!
امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر آیه¬ی شریف: «وَ مَن أضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیرِ هُدَیً مِّنَ اللهِ»3فرمودند:
مقصود این است که هر کسی خویش را با نظر و خردش سنجد و بدون رهنمون پیشوایی از پیشوایان ره یافته به آن پای بند گردد، از گمراهان است.4
امام صادق (علیه السّلام):
زمانی که خداوند سبحان به فرشتگان فرمان سجده و فروتنی در برابر حضرت آدم (علیه السّلام) را صادر نمود، شیطان حسد درونی خویش را ظاهر گرداند. خدای بخشاینده پرسید: چه شد که از فرمانم سرپیچیدی و به آدم سجده نکردی؟ گفت: من از آتشم و او از خاک5 شیطان گفت: پروردگارا! از سجده¬ی من در برابر آدم درگذر تا تو را به گونه¬ای عبادت کنم، که تاکنون هیچ فرشته و نبی¬ای عبادت نکرده؛ خدای بزرگ در جوابش بفرمود: از عبادتت بی نیازم و از تو می خواهم آن گونه که من خواهم، عبادتم کنی نه آن گونه که خودت خواهی.6
امام صادق( علیه السّلام):
اگر بنده¬ای میان رکن و مقام در مسجد الحرام صد سال خدای را عبادت کند، روزها را به روزه داری و شب را به شب زنده داری بگذراند، تا ابروانش از سال خوردگی بر چشمانش بیفتند، از پیری قدش کمانی شود، ولی به حقوق ما نادان و ناآگاه باشد هیچ ثواب و پاداشی ندارد.7
امام باقر (علیه السّلام):
نزد هیچ یک از آدمیان حق و درستی نباشد و کسی به حق قضاوت نکند و حکم نراند، مگر آن چه که از سوی ما خاندان (علیهم السّلام) به مردم رسد، هر گاه مردم در امور اختلاف کنند، اشتباه از آنان باشد و درست و راست از علی و خاندانش( علیهم السّلام).8
در سرداب مقدس حضرت صاحب الزمان (علیه السّلام) با نام «سبیل الله» بر حضرتش درود می فرستیم «السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک: درود بر تو که راه خدایی؛ راهی که اگر جز آن پیموده شود سرانجامش هلاکت و نابودی است».9
حضرت مهدی (علیه السّلام) بی همتا راهِ ره یافتن به خدای سبحان است، ولایتش ولایت خداست. او همتا و هم سنگ قرآن کریم است که پیوندشان ناگسستنی است، شناخت وی به شناخت پروردگار انجامد، جان و تن به ولایتش سپردن و بر دوستی¬اش پیمان بستن، انسان را محبوب خدا، خداپرست و خداباور سازد. توجه و رو آوردن به آن امام همام، سالک راه خدا را به هدف و سر منزل مقصود صعود دهد، به دامانش چنگ درانداختن و پیوندی استوار بستن، آرامش و امنیت از سوی خدا به ارمغان آرد. مهدی (علیه السّلام) تنها راهی است که گام دل و قدم عشق و معرفت را به آستانش نهادن، آشتی و آشنایی با خدا کردن است و پسین اش رستگاری و رهایی، راهی که نه به خیال آمیخته و نه رونده را به سراب دَراندازد، روشنِ روشن، شفافِ شفاف که هیچ ابهام و نقطه ای از پرسش وانمی¬گذارد.
روگرداندن و انکار واپسین امام، حضرت حجت (علیه السّلام) به کفر پیشگی گراید و به تباهی کردار پایان پذیرد. رفتار و باوری که آن حضرت قبله گاهش نگردد، پست است و فرومایه، مردود باشد و صعود ندهد، بلکه به زمین زند و خدایش مردود خواندش. در غفلت و فراموشی از امام زمان (علیه السّلام) فرو رفتن، روز واپسین، خدا فراموشی به دنبال دارد، بهشت بر منکر مهدی (علیه السّلام) حرام است و دوزخ جایگاهش.
امام حسین (علیه السّلام) در جمع یارانش خطبه¬ای خواند:
ای مردم، سوگند به خدا! او بندگان را نیافرید، مگر به جهت معرفت و شناختنش، پس اگر او را شناختید، بندگی¬اش می¬کنید؟... پرسش گری گفت: پدرم و مادرم فدایت ای زاده¬ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) ! معرفت خدا چیست؟ فرمود: [معرفت خدا] به این است که در هر روزگاری هر پیشوایی که فرمان بری¬اش واجب و لازم است، بشناسی.10
امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر آیه¬ی شریف «إِلاَّ مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً»11 فرمودند:
به خدا سوگند! اگر گنه کاری توبه نماید، ایمان آرد و کار نیک به جا آورد و به ولایت و درستی با ما رهنمون نشود و برتری ما را نشناسد، آن توبه و این کردار، او را ثمری نبخشد.12
در زیارت جامعه¬ی کبیره به حضرت و تبار نیکش گوییم:
من أتاکم نجی و من لم یأتکم هلک: هر که به شما رو آرد رستگار گردد و هر که به سویتان ره نپیماید و دور شود هلاک گردد.13
در سرداب مقدس بعد از نماز با حضرتش نجوا کنیم:
به خدای می سپارمت، ای پیشوایی که مؤمنان به تو رستگار شوند و به دست تو [و دوری از تو] کافران و دروغ پردازان به هلاکت رسند! ای سرور من زاده¬ی [امام] حسین، به آستانت روی آوردم! زائر کوی تو و پدر و جدّ بزرگوارت (علیهم السّلام) هستم، یقین دارم که نجات و رستگاری به واسطه¬ی شماست، به امامت و پیشوایی شما خاندان باورمندم... .14
پی نوشت¬ها:
1. نجم الثاقب، باب 2، ص 75، لقب شماره 64؛ العبقری الحسان، ج 1، باب اسامی و القاب، ص 42.
2. سوره ی نور، آیه 54: «اگر از او اطاعت کنید، هدایت شوید».
3. سوره¬ی قصص، آیه¬ی 50: «آیا گمراه¬تر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، کسی پیدا می شود؟!».
4. بحارالانوار، ج 2، ص 302، کتاب العلم، البدع و الرأی و المقانیس، ح 36.
5. سوره اعراف، آیه¬ی 12: «قال ما منعک ألا تسجدَ إِذ أمَر تُکَ قال أنا خَیرٌ منه خَلَقتَنِی من نار و خَلَقتَه من طین».
6. همان، ج 11، ص 141، کتاب النبوة، باب 2، سجود الملائکه و معناه، ح 7.
7. وسائل الشیعه، ج 1، ص 122، کتاب الطهارة، ابواب مقدمات العباده، باب 29، بطلان العبادة بدون ولایـة الأئمه (علیهم السلام)، ح 13، ش 309.
8. کافی، ج 1، ص 399، کتاب الحجـة، باب انه لیس شیء من الحق فی ید الناس الاّ ما خرج من عند الأئمـة( علیهم السّلام)، ح 1.
9. مفاتیح الجنان، زیارت دوم امام زمان (علیه السّلام).
10. بحارالأنوار، ج 93، ص 23، کتاب الامام¬ة، باب 4، وجوب معرفـة الامام، ح 40.
11. سوره¬ی مریم، آیه¬ی 60: «مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند».
12. مستدرک الوسائل، ج 27، ص 153، کتاب الطهارة، ابواب مقدمـة العبادات، باب 27، ح 15، ش 240.
13. مفاتیح الجنان.
14. همان. ص 874.
منبع: کتاب ترسیم آفتاب