0

خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

 
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

در این بخش خاطراتی از خانواده شهید بهشتی درباره او قرار داده خواهد شد .

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:40 PM
تشکرات از این پست
alialikarami
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : جلسه تفسير تشكيل داد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
در سال چهل و نه آقاي بهشتي ناچار به ايران برگشتند و در اين سال ابتدا شروع به برقراري جلسه اي كردند به نام «مكتب قرآن » كه جلسه تفسير بود و از نيروهاي جوان و فعال تهران در آن شركت مي كردند و محلي بود براي آموزش گسترده قرآن ومحل تجمعي براي نيروهاي جوان اسلامي ، اين مكتب بعد از پانزده جلسه درس كه پيرامون امر به معروف و نهي از منكر بود در يك يورش ساواك تعطيل شد.
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:42 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : به اجبار قم را ترك كرد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم در سال چهل و دو به كمك عده اي از فضلاي حوزه يك گروه تحقيقاتي پيرامون حكومت اسلامي تشكيل داد و در جريانات سال 41 و 42 فعالانه شركت داشت و توانست همراه جمعي از علما در تدوين اعلاميه ها و در تجمع ها نقش فعالي داشته باشد و به همين خاطر بعد از جريان پانزده خرداد 42 به اجبار ساواك ،قم را ترك كرد و به تهران آمد.
در تهران به صورت گسترده تري با نيروهاي اسلامي فعال آن زمان كه درجريانات پانزده خرداد و قبل از آن فعالانه شركت داشتند يعني هيئتهاي مؤتلفه ارتباط داشت و در برنامه هاي آنان شركت مي كرد و به خصوص از آن موقع كه هيئت مؤتلفه از امام تقاضا كردند كه چون اعمالشان بايد مطابق با رأي فقيه باشد براي آنان يك شوراي فقها درنظر گرفته و انتخاب كند. ايشان به همراه چهار نفر ديگر شوراي فقهايي را تشكيل دادند.
شاخه نظامي هيئتهاي مؤتلفه كه متشكل بود از شهيد عراقي ، شهيد نيك نژاد،شهيد هرندي و شهيد اماني تصميم گرفتند براي ضربه زدن به رژيم و در هم شكستن جو رعب حاكم بر سراسر كشور دست به يك رشته عمليات ترور بزنند كه از جمله ترور منصور بود. اين شوراي فقها فتواي ترور منصور را صادر كرد و اين عمل را شهيد بخارايي به اجرا درآورد.
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:42 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : كلاسها را در منزل تشكيل داد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
وقتي پدرم پس از سالها اجاره نشيني در قم توانستند براي همسر و فرزندانشان خانه اي تهيه كنند درست به خاطر دارم چون هنوز محلي مناسب براي دبيرستان پيدا نكرده بودند كلاسهاي دين و دانش از صبح تا ظهر در تمام اتاقهاي اين منزل البته به طور موقت تشكيل مي شد و ما با مادرمان ناچار مي شديم در يك اتاق بمانيم تا كلاسها تعطيل شود و دانش آموزان بروند بعد وارد حياط منزل مي شديم . در اين اتاقها تخته سياه هم بود و كلاسهاي درس برگزار مي شد. بعد كه مكان مناسبي براي دبيرستان تهيه شد كلاسها را از منزل ما به دبيرستان انتقال دادند.
ملوك السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:43 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : درصدد شناخت نيروهاي كارآمد بودند
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم به تشكيل حكومت اسلامي مي انديشيدند و به اين منظور از سال 1333 به منظور تربيت نيروهاي انساني موردنياز اداره يك كشور اسلامي ، دبيرستان دين ودانش را در قم تأسيس كردند و براي اولين بار در تاريخ آموزش كشور، علوم قديم وجديد را با هم تلفيق كردند تا اثبات كنند دين و دانش از هم جدا نيستند و نيروي انساني كارآمد بايد علاوه بر سلاح دين و علوم ديني به دانش امروزي و از جمله تسلط به زبان خارجي مجهز باشند. بر همين اساس مدام به دنبال شناخت وشناسايي و تربيت نيروهاي متعهد و كارآمد و مسلط به علوم جديد بودند.
ملوك السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:43 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : به نتيجه كار حساس بود
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
پدرم خيلي حساس بود كه نتيجه كار خودش را حتماً ببيند. از جمله به خاطر دارم وقتي ايشان در جمع تهيه كنندگان مطالب كتابهاي ديني درسي بود و يك دوره آموزشي براي معلمين ديني در چند شهر از جمله در اروميه گذاشته بودند كه بخش هاي مهم اين كتاب توسط ايشان و آقاي باهنر و آقاي مطهري و... در اين دوره تدريس مي شد. در اين جلسه حساس بود ببيند معلمان تدريس درس ديني نسبت به بخش ها و بحثهاي مختلف اين كتاب چه برداشت و نظر يا احياناً انتقادي دارند،زيرا پدرم از آنها مي پرسيد در انتقال اين بحثها به بچه ها در كجا مشكل داريد؟
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:44 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : ديگر بهشتي ميان شما نيست
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
از يكي از مسئولان نظام نقل مي كنند بعد از فاجعه هفتم تير كه هيئت دولت خدمت حضرت امام رسيده بودند امام به آنها فرمودند همه بايد بدانيد كه ديگر آقاي بهشتي در ميان شما نيست و حواستان بايد بسيار جمع باشد.
محمدرضا بهشتي-شوهر خواهر شهيد بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:44 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : نمي توانم تحمل كنم
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
ايشان تقريباً از 23 سالگي كه ما در قم بوديم پاي درس امام مي رفت و از امام نيرومي گرفت . البته به چند درس ديگر هم مي رفت ولي علاقه خاصي به امام داشت . درهمان عاشورايي كه امام را دستگير و بعد هم تبعيدشان كردند، دكتر وقتي كه مي خواست از خانه بيرون برود گفت : خانم شايد امشب برنگردم ، گفتم براي چه ؟گفت براي اين كه من آن ساعتي كه ببينم امام را مي خواهند بگيرند و امام ديگر اينجانيست و نمي تواند در اينجا كار بكند من نمي توانم تحمل كنم . اين گذشت و شبانه امام را دستگير كردند. از آن به بعد يك ساعت راحت نبود، مرتب در فكر امام بود.مرتب نامه هاي مخفيانه از تركيه و بعد هم از نجف از طرف امام براي ايشان مي آمد.دو سفر هم رفتند آنجا (نجف ) چون ايشان مي خواست خدمت امام برسد. بين جوانهاي اروپا هم در تمام بحث ها مي گفت ببينيد امام چه مي گويند همان را بايدعمل كنيد. ما راهي را بايد برويم كه امام مي رود، ما بايد هميشه پشتيبان امام باشيم و ايشان يك دقيقه هم از امام غافل نشد. تا موقعي كه امام به پاريس آمدند و ايشان هم به آنجا رفت .
عزت الشريعه مدرس مطلق،همسر شهيد بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:44 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : شادترين حالات پدر
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
شايد يكي از شادترين حالات پدرم را در نجف به هنگامي ديدم كه به ملاقات حضرت امام رفته بودند و پيدا بود كه از ديدار با ايشان خيلي خوشحال هستند. آن شادي كه در چهره ايشان موج مي زد پس از گذشت نزديك به 35 سال هنوز درخاطر من مانده است .
ملوك السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:44 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : بيشتر مواظب خود باشيد
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
قبل از شهادت دكتر بهشتي ، امام خوابي ديده بودند و به ايشان بروز چنين حادثه اي اعلام شده بود. نيمه شعبان كه مي خواستيم براي ديدن مادر آقا به اصفهان برويم آن روز آقا به ديدن امام رفتند. در بازگشت از ملاقات با امام بسيار ناراحت بود. علت ناراحتي شان را پرسيدم گفت امام توصيه كرده كه به اين مسافرت نروم و از خودبيشتر محافظت بكنم . بعد ادامه دادند امام خوابي براي من ديده است . من هر چه از او پرسيدم خواب امام چه بوده است جوابي به من ندادند. نمي دانم چرا؟ شايدمصلحت چنين بود تا اينكه روز ختم آقا كه خانم امام به منزل من آمدند از ايشان درمورد خواب امام سؤال كردم . گفتند امام خواب ديده بودند عبايشان سوخته است به همين دليل به آقاي بهشتي توصيه كرده بودند مواظب خود باشند و گفته بودندشما عباي من هستيد كه در خواب سوخته بود.
عزت الشريعه مدرس مطلق،همسر شهيد بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:45 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : اگر شما نباشيد من چه كنم ؟
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
بعد از پايان يافتن كار شوراي انقلاب آرزوي ديرينه شهيد بهشتي اين بود كه به كارمطالعات و تدريس خود باز گردد چرا كه انقلاب را سخت دچار خلأ از اين ناحيه مي ديد و اصرار ما هم به ايشان اين بود كه ديگر شما مسئوليتي را نپذيريد. ولي بعداز بازگشت ايشان از بيمارستان قلب كه امام در آن موقع در آن بستري بودند وقتي بانگاه منتظر ما كه چه شد مواجه شدند پاسخ دادند بعد از اينكه به امام عرض كردم ديگر مرا از پذيرش مسئوليتي معاف دارند تا به كار مطالعه و تدريس بخصوص درميان جوانان بپردازم كه اين كار را از ضرورتهاي انقلاب مي دانم و بدان سخت دل بسته ام امام دست مرا گرفته و با نگاه عميقي كه به چهرة من كردند گفتند اگر شماهابخواهيد نباشيد پس من چه كنم ؟ و در برابر اين سؤال جز سكوت چه مي توان گفت ؟
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:45 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : نبايد باعث ناراحتي امام بشويم
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
نظر آقاي بهشتي اين بود كه ما نبايد هر مسئله اي را كه پيش مي آيد و نگران كننده است به امام بگوييم و از ايشان كمك بگيريم . چون ايشان سن و سال زيادي دارند واز شنيدن اين مسائل ناراحت مي شوند. ايشان معتقد بودند ما بايد مسائل خودمان را خودمان حل كنيم و به فكر روزي باشيم كه اگر امام نباشد باز بتوانيم مشكلاتمان را حل كنيم .
عليرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:45 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : آقاي رجايي كجا تشريف دارند؟
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
يك بار برادرم با شهيد رجايي در منزلشان ساعت 7 صبح وقت ملاقات تعيين كرده بود. آقاي رجايي قبل از ساعت 7 به خانواده گفته بود تا آقاي بهشتي بيايد من يك دوش مي گيرم . دقيق سر ساعت 7 صبح برادرم زنگ منزل ايشان را به صدادرآوردند. وقتي ديدند خود آقاي رجايي در را باز نكردند. پرسيدند آقاي رجايي كجا تشريف دارند؟ جواب شنيدند حمام است و الا´ن خدمت شما مي رسد. گفته بودند به ايشان بگوييد مگر من با شما سر ساعت 7 قرار نگذاشته ام ؟
زينت السادات بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:45 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : نظم را از نماز آموخته ام
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
قبل از سال 1352 كه در دوره دبيرستان تحصيل مي كردم دچار يك بحران فكري شدم كه نياز به مشورت جدي داشتم . دوستان به من گفتند با آقاي بهشتي مشورت كن . از كاشان تماس گرفتم و مسئله را مطرح كردم . به من گفتند اجازه بدهيد دفترم رانگاه كنم . نگاه كردند و گفتند دو ماه ديگر وقت دارم . من هم ناراحت شدم و تلفن راقطع كردم كه چطور در وقتي كه من نياز فوري به مشورت دارم يك روحاني وقت ملاقات با مرا به دو ماه بعد وعده مي دهد. دوست من پرسيد چي شد؟ گفتم من الا´ن گرفتار هستم ولي ايشان براي دو ماه ديگر به من وقت داده است . گفت يك بارديگر تماس بگير و بگو كار شما فوري است . تماس گرفتم مجدداً گفتند اجازه بدهيددفترم را نگاه كنم . دفترشان را نگاه كردند و گفتند چهارشنبه آينده ده دقيقه به اذان صبح . اين وقت دادن دوباره موجب تعجب من شد. ولي چون مشكل داشتم پذيرفتم . نصف شب از قم به تهران آمده و ده دقيقه مانده به اذان صبح دم در منزل ايشان حاضر شدم . نكته عجيب اين بود كه درست سر ده دقيقه مانده به اذان صبح قبل از اينكه زنگ منزل را بزنم در را باز كردند و با آغوش باز مرا پذيرفتند. صحبت كرديم و با هم نماز خوانديم . در پايان نماز به من گفتند من نظم و انضباط را از نمازآموخته ام . منظور ايشان اين بود كه يكي از آثار نماز وقت شناسي است .
حجت الاسلام والمسلمين جواد بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:46 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی

عنوان : وقتي را كه مي داد مال خود نمي دانست
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
وقت دادن پدرم به كساني كه تقاضاي ملاقات با ايشان را داشتند به گونه هاي متفاوت بود مثلاً بارها مي ديدم كسي در فروردين ماه به ايشان مراجعه مي كرد ياتلفن مي زد و وقت ملاقات مي خواست پدرم به ايشان مي گفت من در روز سه شنبه 20 شهريور ساعت سه و ربع تا چهار بعدازظهر در خدمت شما هستم و اين وقت رادر تقويم يادداشت مي كرد و معمولاً بين دو تا سه ماه وقتشان پر بود، البته اگرفرصت داشت وقت جلوتري مي داد. ايشان وقت را پس از اينكه به كسي مي دادديگر مال خودش نمي دانست . البته پذيرش اين روش در آن دوران براي خيلي هاسخت و دشوار بود ولي آنهايي كه ايشان را مي شناختند مي دانستند اين گونه وقت دادن از روي تكبر و مسائل ديگر نيست و در نهايت اين را مي پذيرفتند. چون احساس مي كردند با چنين قراري راحت تر هستند چون تكليف خودشان رامي دانند.
سيد محمدرضا بهشتي

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

پنج شنبه 21 بهمن 1389  3:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها