پاسخ به:ليست شهداي دفاع مقدس (ط)
شهيد محمدرضا طالب العلم
|
تاريخ تولد :1335
|
نام پدر :
|
تاریخ شهادت : 2/3/1361
|
محل تولد :اردبيل /اردبيل /-
|
طول مدت حیات :26
|
محل شهادت :
|
مزار شهید : |
محمدرضا طالبالعلم در سال 1335 در يک خانوادهي متوسط و مذهبي در شهرستان اردبيل، کوچهي توپچيلار، چشم به جهان گشود و دورهي طفوليت او به علت نوع شغل پدر در شهرستانهاي مختلف کشورمان سپري شد. وي از همان کودکي با انواع محروميتهاي طبقهي محروم اجتماع آشنا شد.
همکلاسيهاي کهنهپوش خود را با همکلاسيهاي ثروتمند خود به چشم ميديد و از اين تفاوت طبقاتي سخت رنج ميبرد. هم صحبتي با فقرا را به همنشيني با اغنيا ترجيح ميداد. کمتر حرف ميزد و دوست داشت که بيشتر درد دل اطرافيان خود را بشوند. هر آنچه را که از پدر به عنوان پول توجيبي ميگرفت، سخاوتمندانه با دوستان خود خرج ميکرد. از پوشيدن لباس نو امتناع ميکرد و بيشتر شبها گرسنه ميخوابيد و معتقد بود که با اين کار بيشتر به نوع زندگي قشر محروم آگاه خواهد شد.
او با همين افکار دوران کودکي را پشتسر گذاشت و پس از اخذ ديپلم در سال 1354 وارد دانشکدهي افسري نيروي زميني شد تا شايد با نفوذ به اين سازمان بتواند بيشتر در خدمت ملت زحمتکش که اغلب طبقهي سرباز اين سازمان را تشکيل ميداد، باشد و با دادن آگاهيهاي فکري به اين جوانان دين خود را نسبت به مردم کشورش ادا نمايد. در سال 1357 از دانشکدهي افسري دانشآموخته شد و براي ديدن دورهي تخصصي پياده به شيراز رفت و در همان زمان بود که زمزمهي انقلاب، وي را شيفتهي خود ساخت و او گم شدهي خود را در شعارهاي انقلابي ملت يافت و به آنان پيوست. بارها با لباس نظامي در جمع مردم به تظاهرات پرداخت و پس از پيروزي انقلاب، به عضويت تيپ کلاه سبزها درآمد. در دوران پيروزي انقلاب، مدتي سرپرستي آموزش نظامي خواهران را به عهده گرفت و سپس با ياري نيروهاي مردمي در خنثي سازي کودتاي نوژه فداکاري کرد و در جريان حملهي نظامي آمريکا به طبس با ياران مومن خود در منطقه حاضر شد و در اشغال لانهي جاسوسي آمريکا با دانشجويان، همکاري صميمانه داشت.
سروان تکاور طالبالعلم يار صديق و همراه باوفاي شهيد دکتر چمران بود و با شروع فعاليت ضد انقلاب در غرب کشور، داوطلبانه به مبارزه با آنها شتافت و در شهرهاي سنندج، پاوه، نوسود، مريوان، سردشت، مهاباد و بانه، چنان مبارزه نمود که نامش در « ليست » دشمنان قرار گرفت. با تحميل جنگ به وسيلهي صدام به کشور نوپاي اسلامي ايران، با همکاران از جان گذشتهي خود به مقابله با آنها برخاست و در جبههي مريوان، سر پل ذهاب، ميمک، آبادان و خرمشهر شگفتيها آفريد.
روح تلاشگر و متلاطم او لحظهاي آرام نبود و به همين خاطر سه سال به وي ارشديت اعطا شد. اما او به دنبال مقام و درجه نبود؛ بلکه در جست و جوي گوهر تابناک شهادت از اين سنگر به آن سنگر و از اين جبهه به آن جبهه ميرفت تا اينکه در عمليات بيتالمقدس با ياران اندک خود بعد از شکستن خطوط اول دفاعي دشمن به سوي خاکريز دوم حملهور گرديد و ناگاه ترکش خمپارهي دشمن زبون، لالهاي ديگر در اين بوستان روياند و او مشتاقانه به سوي خدا شتافت و روح بيتابش در جوار يار آرام گرفت و در تاريخ 2/3/1361 در سنّ 26 سالگي شربت شهادت را نوشجان کرد.
منبع:كتاب شوق پرواز - صفحه: 317
|
|
|
|
قطعه کاغذ |
|
راز بزرگ |
|
وصيت نامه |
|
|
شنبه 16 بهمن 1389 3:15 PM
تشکرات از این پست