ليست شهداي دفاع مقدس (ف)

شهيد فائزي در سال 1337 در يك خانواده مذهبي در روستاي تمسيان دماوند به دنيا آمد. دوران تحصيل خود را در دماوند به پايان رساند و وارد دانشسراي تربيت معلم شد. او پس از اتمام دوران تحصيل در روستاي دماوند با عشق و علاقه به امر تعليم و تربيت پرداخت. در دوران انقلاب به خاطر مبارزاتي كه داشت دوبار دستگير و روانه زندان گشت و مورد ضرب و شتم دژخيمان پهلوي قرار گرفت. با شروع جنگ تحميلي بارها به جبهه‌هاي حق عليه باطل رفت و هربار كه مجروح مي‌شد قبل از اينكه كاملاً بهبود يابد مجدداً به آنجا بازگشت. فائزي سرانجام در عمليات والفجر 4 در سن 25 سالگي به آرزوي ديرينه خود شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

خليل در سال 1342 در شهر تبريز پا به عرصه گيتي نهاد و در جمع پر مهر خانواده پرورش يافت. هنوز نوجواني بيش نبود که براي حمايت از خاک پاک کشور به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شتافت و با سمت فرمانده گردان شهيد منافزاده در مقابل سربازان عراقي ايستاد. او در سال 1360 در عمليات مطلع‌الفجر در منطقه گيلانغرب به اسارت دشمن بعثي درآمد.فاتح دو سال بعد در سال 1362 در اثر شکنجه‌هاي مأموران ويژه استخبارات در روز بيست و پنجم ارديبهشت ماه در عراق غريبانه به شهادت رسيد. پيکر پاکش را همراه شهداي آزاد در مردادماه سال 1381 در سرزمين اسلامي به خاک سپردند.

منبع:روزنامه كيهان سال 1382

غضنفر در روز پنجم فروردين‌ماه سال 1345 عيد غديرخم در شهرستان اصفهان چشم بر جهان هستي گشود. پدرش مردي کشاورز بود. هنوز کودکي بيش نبوده که به بيماري سختي دچار شد. همه از سلامتي او نااميد شدند؛ ولي مادرش او را به زيارتگاه نوادگان امام زين‌العابدين (ع) برد و به لطف حق، شفا گرفت.
آموختن علم را در سن 7 سالگي آغاز کرد؛ ولي به علت راکد شدن کار کشاورزي به تهران مهاجرت نمود. او ضمن تحصيل در دوره‌ي راهنمايي، کار مکانيکي را نيز انجام مي‌داد. بعد از پيروزي انقلاب به عضويت بسيج شهداي هفت‌تير درآمد. با شروع جنگ به کردستان رفت. در آن‌جا در محاصره دشمن قرار گرفت، اما با تلاش رزمندگان اسلام نجات يافت. فاتحي در اکثر عمليات‌ها از جمله عمليات والفجر 2 ، والفجر 8، عاشوراي 3 و ... با سمت‌هاي مسئول دسته، مسئول گروهان، مسئول ترابري تيپ فکه شرکت کرد.
بعد از عمليات والفجر 8 دو مرتبه مجروح گرديد. غضنفر سال 1366 بعد از اتمام دوره‌ي سربازي در سپاه پاسداران، در شرکت مخابرات استخدام شد؛ ولي باز هم به دليل نياز جبهه به وجود او، به منطقه رفت. تا اين‌که در عمليات بيت‌المقدس 6 در روز عيدسعيدفطر سال 1367 در تپه‌ي شيخ‌محمد در حالي‌که سمت معاونت پشتيباني تيپ يک ثارالله را بر عهده داشت، در سن 22 سالگي شهد شيرين شهادت نوشيد و به عرش اعلي بال گشود.

منبع:كتاب منظومه‌ي ملكوت جلد 1 صفحه 281

علي در پنجمين روز از شهريورماه سال 1344 در روستاي بادوله به دنيا آمد.
در همان اوان کودکي با آيات قرآني آشنا شد آن‌گاه به مدرسه رفت و به تحصيل علم مشغول شد. علي در روستا به ديگران قرائت قرآن را آموزش مي‌داد. در جريان مبارزات ملت عليه استبداد پهلوي، نشريه‌ها و عکس‌هاي امام (ره) را پخش مي‌کرد و در راهپيمايي‌ها شرکت مي‌نمود.
وي در انجمن اسلامي عضو شد و به فعاليت‌هاي ا نقلابي – اسلامي پرداخت. چندي بعد به عضويت بسيج درآمد و درتاريخ 6/8/1360 به جبهه‌هاي نور عليه ظلمت شتافت تا نداي مولايش را اجابت کند. فاتحي در طول يک ماهي که در جبهه ماندگار بود، با شجاعت تمام عليه دشمنان دين و اسلام جنگيد و سرانجام در ششم آذرماه سال 1360 آماده شرکت در عمليات طريق‌القدس شد و در روز ششم آذرماه در سنّ 16 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب ره يافتگان وصال   -  صفحه: 75

منصور در روز بيست و ششم شهريورماه سال 1337 متولّد شد. کودکي او در شهر اصفهان گذشت و او تحت تربيت عالمانه‌ي پدرش جلال ،با آموخته‌هاي اسلامي آشنا گشت. منصور آموختن علم را در سنّ 7 سالگي آغاز کرد و تا اخذ مدرک ديپلم ادامه‌ي تحصيل داد.
فاتحي در امتحانات ورودي دانشگاه پذيرفته شد و در رشته‌ي الهيات و معارف اسلامي به تحصيل پرداخت. منصور در زمان جنگ‌تحميلي مشتاقانه به ميدان رزم شتافت و سرانجام بعد از نبردي مردانه در تاريخ 17/3/1365 در سنّ 28 سالگي جان به جان آفرين تسليم کرد و در سرزمين فاو آسماني شد.

منبع:پرونده شهيددردانشگاه تهران

غلامرضا فارابي فرزند ذبيح‌الله در سال 1340 در شهر بيرجند ديده به جهان گشود. دوران کودکي را در دادمن پر مهر پدر و مادر سپري کرد و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد.
وي به ورزش علاقه داشت و در تيم بسکتبال شهرستان بيرجند عضو بود. با اوج‌گيري مبارزات مردمي در راهپيمايي‌هاي عليه رژيم ستمشاهي فعالانه شرکت کرد و با پيروزي انقلاب در دفاع از ارزشهاي آن لحظه غفلت نورزيد.
در زمان شروع جنگ تحميلي همواره دلش براي رفتن به جبهه مي‌تپيد و با علاقه‌اي که به حفظ دستاوردهاي انقلاب شکوهمند اسلامي داشت، براي گذراندن دوران مقدس سربازي وارد ارتش گرديد. مدتي در مناطق جنوب شرق کشور به پاسداري از ميهن اسلامي مشغول بود. سرانجام در تاريخ دوم فروردين ماه سال 1364 در منطقه‌ي بانه بر اثر بمباران هوايي دشمن بعثي در سن 24 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
پيکر پاکش پس از تشييع در جوار همرزمانش در گلزار شهداي بيرجند به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه‌ شهداي شهرستان بيرجند جلد 2 صفحه541

علی فارسی در سال 1331 در شهر مذهبی کاشان از توابع استان اصفهان دیده به جهان گشود، پس از گذراندن ایام کودکی با رسیدن به سن هفت سالگی راهی دبستان شد و با اشتیاقی وصف ناپذیر آموختن را تجربه نمود اما چندی نگذشت که به دلیل فقر مالی خانواده از نعمت علم آموزی محروم شد و به کار پرداخت.حرفه خیاطی به او کمک کرد تا نان آور کوچکی برای خانواده باشد اما روح بلند او دریای وجودش را به تلاطم درآورد و در کنار کار به تحصیل در کلاسهای شبانه پرداخت با رسیدن به دوره دبیرستان با تعدادی از دوستان همفکر خود در کنار کار و تحصیل شرکت در جلسات هفتگی دروس اسلامی روی آورد و از سخنرانیهای حجه الاسلام قرائتی بهره برد پس از پایان دوران دبیرستان برای ادامه تحصیل به دانشگاه رفت و بعد از گذراندن دوره تحصیلات عالیه راهی خدمت نظام وظیفه شد در آخرین روزهای گذراندن دوره سربازی به فرمان امام خمینی (ره) از پادگان گریخت و دوشادوش همشهریان قهرمان خود در مقابل ستم رژیم شاهنشاهی قدعلم کرد انقلاب به پیروزی رسید و نسیم آزادی جان همه خستگان از ستم را طراوتی دوباره بخشید و علی همراه با دوستان خود به برقراری نظم در شهر کاشان و کمک به استقرار نظام نوخاسته جمهوری اسلامی همت گماشت با صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل جهادسازندگی در 27 خردادماه 1358 علی نیز که شوق خدمت سراسر وجودش را فرا گرفته بود به این نهاد پیوست و با کمک دوستان خود هسته مرکزی جهادسازندگی کاشان را پایه ریزی کرد پس از شروع جنگ تحمیلی تا سال 1362 علاوه بر عضویت در شورای مرکزی جهادسازندگی کاشان بارها به جبهه اعزام شد و در عملیات های مختلفی شرکت کرد و چندی بعد مسئولیت فرماندهی و پشتیبانی و مهندسی رزمی جهاد استان اصفهان را عهده دار گردید به مدد او و سایر جهادگران تلاشگر از جمله شهید حاج جواد یزدانی ستاد کمک رسانی به مناطق جنگی شهرستان کاشان شکل گرفت.و رسالت خود را در پشتیبانی از مناطق جنگی به خوبی انجام رسانید . علی فارسی پس از مدتی فرماندهی امور جنگی جهادسازندگی استان اصفهان را بر عهده گرفت و بارها قرارگاه کربلا را با عطر نفسهای خود معطر ساخت سپس با قبول مسئولیت ستاد پشتیبانی جنگ جهاد اصفهان برگ زرین دیگری بر دفتر افتخارات خود افزود و سرانجام در عملیات کربلای 5 در تاریخ 21/10/1365 در سن 34 سالگی ققنوس وارتن به آتش سپرد و در اثر اصابت گلوله توپ دشمن بعثی به خودروی حامل او به آسمان پر گشود گرچه جسم خاکی او در آتش کین سوخت اما بی شک ابراهیم وار به گلستان الهی راه یافت.

منبع:كتاب ره يافتگان

محمدحسين فاضلي در سال 1332 در شهر مقدس نجف‌اشرف و در خانواده‌اي روحاني و متديّن ديده به جهان گشود. در سه سالگي به اتفاق خانواده عازم ايران شده و در شهر مقدس مشهد ساكن گرديد. پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه و اخذ ديپلم، وارد دانشگاه شد اما به دليل فعاليت‌هاي سياسي و مذهبي كه عليه رژيم طاغوت انجام مي‌داد، توسط ساواك تحت تعقيب قرار گرفته و چندين بار خانه‌اش بازرسي و تفتيش گرديد؛ اما وي مخفي شده و موفق به دستگيري او نمي‌شوند.
در سال 1355 ازدواج كرد كه سه فرزند از او به يادگار باقي مانده است. پس از پيروزي انقلاب وارد آموزش و پرورش شد و با تشكيل جهادسازندگي، به عضويت شوراي مركزي جهاد شهرستان تربت‌حيدريه انتخاب گرديد.
وي بارها به مناطق جنگي و جبهه‌هاي نبرد اعزام شد و سرانجام در تاريخ 13/12/1365در منطقه‌ي شلمچه به عنوان فرمانده‌ي گردان عمليات بر اثر اصابت تركش خمپاره در سنّ 33 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاكش در گلزار شهداي مشهد قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 311

سيد احمد فاضلي گزيک فرزند سيد محمد در سال 1341 در روستاي گزيک بيرجند متولد شد. پدرش با درآمد، اندکي که از راه دامداري به دست مي‌آورد فرزند را به مدرس فرستاد. دوره‌ي ابتدايي و مقطع راهنمايي را در گزيک سپري نمود. آن‌گاه ترک تحصيل کرد و پس از مدتي به استخدام ارتش درآمد.
با شروع جنگ تحميلي در قسمت مخابرات لشگر 92 زرهي نيروي زميني مشغول خدمت شد. برحسب وظيفه و در پاسخ به نداي رهبر و فرمانده‌ي کل قوا عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و مدت 30 ماه در جبهه با مزدوران بعثي جنگيد و عاقبت درکوشک درمنطقه‌ي مجنون، در تاريخ نهم آبان ماه سال1363 در سن 22 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
پيکر پاکش پس از انتقال به شهرستان بيرجند بر دوش امت شهيد پرور تشييع و در روستاي گزيک به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد 2 صفحه 543