ليست شهداي دفاع مقدس (ك)

حسين کارآزما در پانزدهم خرداد ماه سال 1324 در روستاي مارشک از توابع شهرستان مشهد در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. سه ساله بود که مادرش را از دست داد و به دليل مشکلات اقتصادي خانواده از تحصيل باز ماند. در جواني به کار رانندگي مشغول و موفق به اخذ پايه يکم رانندگي شد. در سن 26 سالگي پدر خويش را نيز از دست داد و براي امرار معاش راهي شهرهاي مختلف شد تا اينکه توانست يک دستگاه ماشين تهيه کند و به رانندگي در شهرهاي ايران بپردازد. در اين دوران ازدواج کرد و به دليل کفالت خانواده از سربازي معاف گرديد. از وي 10 فرزند به يادگار باقي مانده است. با اوج‌گيري انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپيمايي‌‌ها شرکت کرد و پس از شروع جنگ تحميلي به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل پيوست و چندين بار اعزام شد تا اينکه در تاريخ 24/10/65 در منطقه عملياتي سومار بر اثر اصابت ترکش توپ در سن 41 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي باختران قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 320

رحيم کارکن باقري در روز هشتم آذرماه سال 1339 هـ .ش در شهر تبريز چشم به جهان گشود. تحصيلات مقدماتي خود را در همان شهر تا اخذ ديپلم ادامه داد. با شروع نهضت اسلامي، در مسير خط امام قرار گرفت. ضمن کمک به خانواده در تأمين معاش، در راهپيمايي‌ها و تظاهرات به طور فعال شرکت داشت.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي دفاع از ارزش‌هاي آن به عضويت بسيج درآمده و در پايگاه مقاومت بسيج شهيد بهشتي به پاسداري از آرمان‌هاي انقلاب اسلامي پرداخت.در رفع غائله کردستان حضور داشت و بيشترين مدت خدمت سربازي‌اش را در منطقه مريوان گذراند. پس از اتمام خدمت سربازي در دانشگاه تبريز پذيرفته شد. ولي بيست روز از استخدامش نگذشته بود که دوباره به جبهه عزيمت نمود پس از ماه‌ها ايثار و فداکاري در تاريخ 28/4/1361 در سن 22 سالگي در شلمچه به فيض عظيم شهادت نايل آمد. پيکرش براي هميشه در آنجا ماند.

منبع:پرونده شهيد در مديريت فرهنگي دانشگاه تبريز

محمود کارگر در سال 1340در روستاي حسين آباد از توابع شهرستان نهبندان در خانواده‌اي مذهبي و متدين ديده به جهان گشود تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش سپري کرد و براي گذراندن دوره‌ي راهنمايي و دبيرستان با خانواده به زاهدان مهاجرت کرد اين دوران مصادف با اوج‌گيري انقلاب بود و محمود نيز با عده‌اي از دوستان فعاليت ضد رژيم را با شرکت در تظاهرات آغاز کرد پس از پيروزي انقلاب موفق به اخذ مدرک ديپلم گرديد و در سال 1358 به عضويت سپاه پاسداران در آمد نخست در چابهار و سپس در زاهدان فرمانده عمليات سپاه بود کارگر فردي مهربان و دلسوز بود به مستمندان کمک مي‌کرد براي لباس مقدس پاسداري احترام خاصي قائل بود و مي‌گفت که هنگام شستن اين لباس بايد با وضو بود او مي‌گفت:خدا را درهمه‌ي کارها درنظر داشته باشيد و صبر پيشه کنيد. در سال 1360 ازدواج کرد و در سال 1362 به مکه معظمه مشرف شد حاج محمود بسيار در فکر گره گشايي از افراد ناتوان و مستضعف بود در عمليات‌هاي برون مرزي در افغانستان فعاليت‌هاي بسياري داشت در سال 1363 دوباره عازم جبهه‌هاي حق عليه باطل گرديد و مدت ده ماه را در جبهه‌ به سر مي‌برد و سرانجام در صبحگاه 26 اسفند 1363 در «عمليات بدر» به درجه رفيع شهادت نائل گشت.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 31

حيدر کارگر در روز چهاردهم تيرماه سال 1340 هـ.ش در شهرستان اروميه پا به عرصه وجود گذاشت. تحصيلات مقدماتي را در زادگاه خود به پايان رساند. در آزمون سراسري سال 1358 دانشگاه‌ها شرکت نموده و از رشته‌ي «جامعه‌شناسي» دانشگاه تبريز پذيرفته شد.
قبل از انقلاب اسلامي همراه با مردم مبارز ايران بر عليه نظام طاغوت به مبارزه برخاست و در راهپيمايي‌هاي مردمي حضوري فعال داشت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با تشکيل کلاس‌هاي قرآن و عقيدتي به تربيت کودکان و نوجوانان برخاست. با تشکيل بسيج مستضعفين به عنوان فرمانده پايگاه مقاومت مسجد شهيد دستغيب در دفاع از ارزش‌ها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي تلاش نمود.
با توجه به نياز جبهه‌هاي جنگ به نيروهاي مردمي به ميادين نبرد اعزام گرديد و پس از ماه‌ها ايثار و جانفشاني به تاريخ 13/7/1361 در عمليات پيروزمندانه «مسلم بن عقيل» در سن 21 سالگي در منطقه سومار به فيض عظيم شهادت نايل آمد.

منبع:پرونده شهيد در مديريت فرهنگي دانشگاه تبريز

در روز پنجم مردادماه سال 1344 صداي دل‌انگيز اذان در تهران تولد کودکي زيبا را نويد داد، نامش را مرتضي نهادند، تولد مرتضي براي پدر و مادرش دنيايي از رحمت را به همراه داشت. در 7 سالگي قامت به نماز بست و عبادت پروردگار متعال و شکر نعمت بي‌حدش را سرلوحه‌ي کار خود قرار داد. نوجواني بيش نبود که تحت تاثير انديشه‌هاي والاي امام خميني (ره) پا به عرصه‌ي مبارزه نهاد و در سالهاي اوج‌گيري انقلاب از هيچ کوششي دريغ نکرد، وي ضمن مبارزه با رژيم منحوس پهلوي در محافل عزاداري نوحه‌سرايي مي‌کرد و با اشعار مذهبي مجالس امام حسين (ع) را گرمتر مي‌نمود. با جملات ددمنشانه رژيم بعثي به ايران برگي زرين از حماسه‌آفريني مرتضي رقم خورد، جاي قدمهاي اين نوجوان 16 ساله در خاک شوش يادگار رشادتهاي بي نظير او در جريان عمليات فتح‌المبين محسوب مي‌شد. سرانجام مرتضي در روزي عاشورايي در جريان عمليات بيت‌المقدس و در سن 17 سالگي رداي سرخ شهادت را بر تن نمود و بر اثر اصابت ترکش خمپاره به صخره سر پرشور خود را به شکرانه نعمات بي‌حد الهي تقديم حضرت دوست نمود. پيکر پاکش در قطعه‌ي 26 بهشت زهرا (س)‌ به خاک سپرده شد. دهم ارديبهشت ماه سال 1362 عاشوراي شهادت اوست.

منبع:پرونده‌ي شهيد در گروه تحقيقاتي فتح الفتوح

علي در آغازين روز زمستان سال 1342 در روستاي «هرج» در خانواده‌اي فقير و تهي‌دست پا به خاکدان زمين گذاشت. پدرش با کشاورزي در مزارع، امرار معاش مي‌کرد و زندگي را به سختي مي‌گذراند. در 7 سالگي خواندن قرآن را نزد پدربزرگش آموخت. عفريت فقر بر زندگي‌اش چنگ انداخته بود، مانع درس خواندنش شد و از کودکي بازوان نحيف و دستان کوچکش با کارهاي سخت بنايي و هيزم‌شکني آشنا گرديد.
در سال‌هاي پيروزي انقلاب، بغض ديرينه را گشود و با شرکت در تظاهرات، خشم و انزجار خود را از نظام استبدادي اعلام داشت. با شروع جنگ تحميلي به رغم گرفتاري‌هاي زندگي، دفع تجاوز دشمن را از هر کار ديگري مقدم داشت. اولين بار در پاسگاه زيد به مصاف دشمن رفت.
سپس دل دريايي‌اش را روانه‌ي عين‌خوش کرد. در عمليات پيروزمند محرم، در حالي که نام مقدس حضرت زينب کبري (س) بر زبان داشت، در تاريخ 21/8/1361 در سن 19 سالگي نداي حق را لبيک گفت و به ديدار معشوق شتافت.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 359

مهدي کارگر در سال 1345 در روستاي قائم‌آباد از توابع شهرستان بيرجند در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در روستاي حسين‌آباد به پايان رساند؛ سپس به اتفاق خانواده به زاهدان نقل‌مکان کرد. ولي به علت مشکلات مالي از ادامه‌ي تحصيل باز ماند و در يک کارگاه تراش‌کاري مشغول به کار شد.
کارگر فردي درست‌کار، منظّم و خوش‌اخلاق و از رفتاري شايسته برخوردار بود. نسبت به انقلاب علاقه‌ي خاصي داشت و چندين بار رهسپار مناطق جنگي شد.
در سال 1364 به عضويت سپاه‌پاسداران درآمد و بلافاصله رهسپار ميادين نبرد حق عليه باطل گرديد. سرانجام پس از ابراز دلاوري‌هاي فراوان در سنّ 20 سالگي در تاريخ 16/12/1365 به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد5 صفحه 82

ابوالقاسم کاروري‌نسب در سال 1344 در خانواده‌اي متوسط در شهرستان کرمان ديده به جهان گشود. در سه سالگي همراه خانواده به زاهدان نقل مکان کرد. در سنين نوجواني با مسائل سياسي آشنا گرديد و همکاري خويشتن را با انجمن اسلامي مدرسه آغاز کرد. پس از آن در سال 1359 در تبليغات سپاه و بسيج فعال بود.
قاسم در زندگي کوتاه خويش سعي داشت به هر طريقي که مي‌تواند از انقلاب و ارزش‌هاي آن پاسداري کند. گاهي با ايستادن در مقابل جريان‌هاي سياسي انقلابي‌نما، گاهي با شرکت فعالانه در مراسم تشييع جنازه‌ي شهدا، گاهي با درس خواندن و گاهي با مبارزه با اشرار منطقه بلوچستان.
تا اينکه در سال 1362 به جبهه جنوب اعزام گرديد. در جبهه هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء مراسم دعا و سينه‌زني برگزار مي‌کرد. پس از مدتي در عمليات «والفجرمقدماتي» شرکت جست. با اين وجود از درس غافل نبود و هرگاه به مرخصي مي‌آمد عقب‌ماندگي‌هاي درسي‌اش را خيلي زود جبران مي‌نمود. پس از اخذ ديپلم در دانشکده مرکز تربيت معلم شهيد چمران اصفهان رفت و از همين طريق براي آخرين بار به جبهه اعزام شد.
سرانجام در عمليات «کربلاي پنج» در سال 1365 بر اثر اصابت گلوله در سن 21 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 33

کارگري در سال 1333 در آبادان چشم به جهان گشود،‌ و بعد از اتمام تحصيلات و اخذ مدرک ديپلم در آموزش و پرورش مشغول خدمت شد، و در سال 1361 به شهريار منتقل گرديد و نقش مؤثر در اشاعه فرهنگ تاب محمدي داشت ابراهيم با آغاز جنگ تحميلي چندين مرحله به جبهه‌ها اعزام شد و سرانجام در تاريخ 21/10/65 در عمليات کربلاي5 منطقه شلمچه در سن 32 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

شهيد محمود کارون فرزند محمدعلي در روز بيست و هشتم آبان‌ماه سال 1328 در تهران قدم به عرصه‌ي هستي نهاد. وي قرآن را با آوايي خوش تلاوت مي‌نمود و نسبت به مسئله‌ي حجاب حساسيت فراواني داشت و به ورزش کشتي علاقه‌ي وافري داشت. بعد از پايان دوره‌ي سربازي به عنوان کارمند دادگستري فعاليت خويش را آغاز مي‌کرد. در جريان انقلاب از دادگستري استعفا داد و به يک گروه سري که متشکل از جوانان مقلّد امام بود، پيوست و به فعاليت‌هاي مبارزاتي پرداخت. هم‌چنين در آن‌جا فنون و مهارت‌هاي نظامي را به سايرين آموزش داد.
در سال 1358 در آزمون سراسري شرکت کرده و در رشته‌ي زبان و ادبيات فارسي مشغول به تحصيل گرديد و در دانشگاه فعاليت‌هاي مبارزاتي را در سطح وسيع‌تري انجام داد.
با آغاز جنگ در سپاه پاسداران استخدام شد و پس از مدتي مسئوليت فرماندهي گردان 8 سپاه را به عهده گرفت و در نهايت در تاريخ 9/2/60 در عمليات بازي دراز 1 در ارتفاعات بازي‌دراز، تيري به پيشاني‌اش اصابت کرد و در سنّ 32 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل مي‌شود.
مزار پاکش در بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ي 26 قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه علامه طباطبايي  

در سال 1339 در روستاي «سعدي» شهر كرمان به دنيا آمد. علاقمندي او به مسائل مذهبي و علوم ديني از همان سالهاي كودكي مشهور بود و بي‌باكي و جسارتي كه در وجودش موج مي‌زد او را ازديگر همسن و سالانش متمايز مي‌ساخت. سالهاي خروش انقلابي مردم ايران با نوجواني او همزمان بود و آن ايام فرصت گرانبهايي براي آموختن او شد. فعاليت ضد انقلاب در غرب كشور فرصتي بود تا مهدي آموخته‌هايش را در ميدان عمل به تصوير كشد. هنوز از مرز بيست سالگي نگذشته بود كه تدبيرهاي او به عنوان يكي از فرماندهان سپاه كردستان بسياري از تو طئه‌هاي منافقين و اشرار منطقه را خنثي كرد. در بيست و يك سالگي يكي از فرماندهان سپاه كردستان شد كه آوازه نامش آرامش را از دشمن سلب مي‌كرد. هنگاميكه صداي تانك‌هاي تجاوزگر در گوش خاك ايران پيچيده شد، فصل تازه‌اي از زندگي او آغاز شد و فرماندهي طرح و عمليات لشکر 41 ثارالله را پذيرفت. عمليات والفجر 4 نقطه رهايي او از بند دنيا بود. وقتي او به خاك افتاد گوبي بيش از هزار مرد بود. روحش شاد.

منبع:كتاب روزهاي سخت نبرد  

روز سيزدهم دي ماه سال 1338 کودکي از تبار ياران روح‌الله (ره) در محله‌اي از توابع شميران پا به عرصه هستي گذارد و پدر نامش را محمد نهاد. مادر با شوق به تربيت اسلامي او همت گماشت. محمد آموختن را از سن 7 سالگي شروع کرد و در مدرسه‌اي نزديک محل زندگي خود به مدرسه رفت. در دوران تحصيل در دبيرستان به جرگه‌ي انقلابيون پيوست و با پخش اعلاميه و نوار نهضت را ياري رساند. بعد از پيروزي انقلاب به شناسايي افراد ساواک و کمک به نيازمندان روي آورد و در شهريورماه سال 1358 به همراه گروه ويژه به فرماندهي شهيد چمران به کردستان رفت. در مهر ماه سال 1358 ازدواج کرد و در تاريخ 14/3/1359 به همراه همسرش به جهاد ايلام رفتند. با آغاز جنگ تحميلي لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و در خردادماه سال 1361 به سوريه سفر کرد و در بازگشت به ايران به سرپل ذهاب رفت و بر اثر موج انفجار به بستر بيماري افتاد.
کاشيها در طول سال‌هاي جنگ به عنوان معاون دسته، مسئول دسته، مسئول گروهان، مسئول عمليات، معاون گردان و فرمانده گردان در عمليات‌هاي بيشماري حماسه آفريد.
فرمانده گردان المهدي (عج) در فروردين سال 1365 و عميات والفجر 8 شيميايي شد و مدتي را در بيمارستان بستري شد. در تير ماه سال 1365 در عمليات کربلاي 1 باز هم زخمي شد. اين بسيجي دلاور سرانجام در تاريخ 19/10/1365 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به صورت و پهلو در سن 27 سالگي به عرش اعلي بال گشود و سرزمين شلمچه را در عمليات کربلاي 5 به خون خود آراست.
مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قطعه 53 به خاک قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در لشگر10 سيدالشهدا