پاسخ به:ليست شهداي دفاع مقدس (ه)
شهيد اسماعيل هاديان
|
تاريخ تولد :1345
|
نام پدر :
|
تاریخ شهادت :
|
محل تولد : /- /-
|
طول مدت حیات :-
|
محل شهادت :
|
مزار شهید : |
اسماعيل هاديان در روز عيدقربان سال 1345 هجري شمسي ديده به جهان گشود و به ميمنت آن عيد سعيد پدرش او را اسماعيل ناميد تا يادآوري باشد از اسماعيل ذبيحالله و پيروي از ابراهيم خليلالله.
او در خانوادهاي رشد كرد كه پايگاه روحانيت معظم بود و محفل دوستداران اهلبيت عصمت (ع). از همان كودكي با زمزمهي دعاهاي كميل و ندبه و نواي دلنشين آن دعاها كه در منزلشان برگزار ميشد، خو گرفت و آتش عشقش به حضرت صاحبالامر (عج) شعلهور گرديد.
5 – 6 ساله بود كه در ايام عزاداري سيدالشهدا (ع) حاضر شده و قيافهي جذابش در پيشاپيش هيئت عزاداران، همگان را به تحسين وا ميداشت. وي دوران ابتدايي را به سبب استعداد خوبش با رتبههاي ممتاز به پايان رساند و دورهي راهنمايي را زماني آغاز نمود كه رژيم طاغوت رو به انحلال بود و انقلاب اسلامي به رهبري امام بزرگوار در شرف پيروزي.
در جريان انقلاب اسلامي و تشكيل انجمنهاي اسلامي مدارس، به عنوان يكي از اعضاي انتخاب شدهي اين انجمنها بود و جهت آشنايي دانشآموزان با معارف عاليهي اسلامي تا آخرين توان كوشش ميكرد.
زماني كه جنگ تحميلي توسط بعثيان آغاز شد، هاديان از اعضاي بسيج به شمار آمده و آموزشهاي مختلف نظامي را پشتسر گذاشت سپس با كسب تجارب فراوان و از طرف ديگر به علت چابكي و زيركي وي مسئوليت بخشي از آموزش بسيجيان فداكار بر دوش ايشان نهاده شد كه در اين مقطع نيز با آشنا نمودن اقشار مختلف مردم به رزمهاي نظامي، ورق درخشاني را بر زندگي خود افزود. همگام با فعاليت در بسيج در تشكيل پايگاههاي مقاومت بسيج تلاش فراواني نمود و به عنوان مسئول تبليغات پايگاه شهيد باهنر به برگزاري كلاسهاي معارف احكام و تبليغات در سطح شهر كوهدشت پرداخت.
وي براي اولين بار كه راهي جبهه شد، در عمليات پيروزمندانهي بيتالمقدس شركت كرد كه از ناحيهي پا مجروح شد و مدتي در بيمارستان بستري شد؛ اما به لحاظ عشق و علاقهاش به انقلاب و امام و نظام، دست از تلاش نكشيد و با همان پاي شكسته در حالي كه هنوز چند ماهي از مجروحيتش نميگذشت، براي بار دوم عازم جبهههاي نور عليه ظلمت شد و در عمليات رمضان نيز شركت كرد. او در جبهه به نبرد با دشمنان اسلام پرداخته بود و وقتي به شهر آمد به جنگ با جهل و ناداني در سنگر درس ميپرداخت.
در دورهي دبيرستان علاوه بر عضويت انجمن اسلامي به عنوان يكي از اعضاي اتحاديهي انجمن اسلامي مدارس انتخاب شده و در اين برهه با تهيه و تنظيم روزنامههاي ديواري و ايجاد كلاسهاي مختلف مذهبي در مدارس، به مسئوليت خطير خويش با تمام قوا ميپرداخت.
در خردادماه سال 1362 هـ . ش براي چندمين بار عازم ميدانهاي نبرد شد و در منطقهي جفير و كوشك به خدمتگزاري اسلام مشغول شد. اواخر همين سال بود كه به همراه يار وفادار و دوست همسنگرش شهيد مجتبي آدينهوند در جبههي زبيدات حضور يافت و دوشادوش ديگر رزمندگان اسلام به مبارزه پرداخت.
اسماعيل براي آگاهي بيشتر از علوم اسلامي علاوه بر دروس دبيرستان به فراگيري دروس حوزه پرداخت و همراه با برادر همرزمش شهيد آدينهوند به بحث و مطالعه مشغول شد.
در سال 1364 هـ . ش با شركت در كنكور سراسري دانشگاهها در رشتهي پزشكي قبول شده و به دانشگاه اصفهان راه يافت و همگام با آن دروس حوزه را نيز ادامه داد.
او عاشق كسب رضاي معشوق بود؛ دانشگاه نيز او را از جبهه باز نداشت چرا كه دانشگاه واقعي را در جبهههاي نبرد ميدانست؛ لذا اين بار نيروهاي لشكر امام حسين (ع) متشكل از بسيجيهاي اصفهان در جزيرهي مجنون در يك مأموريت و در جبههي فاو در مأموريت ديگر در ميان ياران راستين حجتبنالحسن (عج) حضور يافت. وي با وجود جراحت پا و با اين كه چند بار تحت عمل جراحي قرار گرفته بود، اما هيچگاه از تلاش باز نايستاد و در سنگرهاي دانشگاه، حوزه و جبهههاي حق عليه باطل به كسب فيض و تزكيهي نفس پرداخت.
پس از شهادت برادر آدينهوند و حاج محمد عليم در عملياتهاي كربلاي 4 و 5 آنچنان از غم دوري ياران رنج ميبرد كه به مشهد آنان رفته و با خون مطهرشان ميثاق ميبندد كه راهشان را ادامه دهد. چند ماهي از شهادت دوستان نگذشت كه وعدهي ديدار دلدار و وصل ياران فرا ميرسد و در روز نيمه شعبان ولادت منجي عالم بشريت مهدي منتظر (عج) اين سرباز آقا امام زمان (عج) در جبهههاي غرب به درجهي رفيع شهادت نايل ميآيد.
منبع:كتاب راويان عشق - صفحه: 86
|
|
|
|
وصيت نامه |
|
|
چهارشنبه 20 بهمن 1389 11:15 AM
تشکرات از این پست