نويسنده: محمد مهدي بهادروند
منبع: ماهنامه ي پيام زن
فلسفه حجاب از مسائل مهمي است كه آگاهي از آن مي تواند يكي از پايه هاي تحقق فرهنگ پوشش اسلامي گردد و به آن عمق و معنا بخشد، زيرا به اين سؤال مهم بانوان كه « چرا بايد با حجاب باشيم» پاسخ مي دهد.
امروزه با وجود سوء استفاده هايي كه دنياي غرب از وجود زن دارد، به خوبي مي توان به رمز تأكيدات دين اسلام بر حجاب و فلسفه و فوايد آن پي برد. آيا زن اين حقيقت عريان و كالامنشي است كه در دنيا به نمايش آمده است؟
با نگاهي به آموزه هاي اسلام مي توان دريافت كه زن از ديدگاه اسلام داراي شخصيتي شايسته و جايگاهي والا و الهي است كه مي تواند مدارج كمال را طي كرده و به مراتب عالي انسانيت بار يابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت يعني خليفه و جانشين خدا گردد.
وجود زن زينت بخش آفرينش انسان است و افق روح او تجلي گاه رحمت. دامن زن مدرسه بشر است و كمال مرد بدون او ممكن نيست. زن مظهر ظرافت و وجود جمال آفرينش است. اصلاح جامعه در گرو تقواي زن و محيط خانواده كلاس درس اوست. و بر همين اساس زن مربي بشر است و مي تواند با تربيت فرزند صالح ، امتي را رهايي بخشد.
زن اگر موقعيت خود را در نظام آفرينش بيابد ، حقيقت و ارزش خود را درك كند ، بداند از كجا آمده است، در كجا قرار دارد و به كجا مي رود از پوشش ديني به عنوان يك نياز جدي بهره مي گيرد و هرگز جامعه را صحنه نمايش تن و تحركات جنسي خود قرار نمي دهد.(1)
با همه وجود جاي تأسف است كه چرا هنوز براي بسياري از زنان ، بخصوص در جوامع شهري ، خروج از عروسكي زيستن و ساختگي بودن، نيز پذيرش پوششي كه بتواند جامعه و آنها را از فساد حفظ نمايد مسئله اي است بس سنگين ؟ مگر نه اين است كه لباس بايد براي انسان باشد و نه انسان ابزاري براي عرضه پوشاك؟ پس چرا ممانعت ازغربي بودن ، و جامعه را به بي بند و باري كشاندن براي بعضي موجب دلخوري و مخل آزادي است؟ چرا هنوز كه هنوز است به كار گرفتن كلمات فرنگي و اصطلاحات سوغاتي غربي در محاورات روزمره و مقالات و سخنراني ها نشانه كمال فرد و علامت رشد او تلقي مي شود؟
مگر نه اين است كه براي مسلمان ، كافر و حركاتش بي ارزش است و تشبيه به آنان زشت و گناه؟ پس چرا مسلمان گناه را صواب مي شمرد ؟ چرا علي رغم همه ممنوعيت ها و محدوديت هاي ايجاد شده به وسيله دولت ، باز پاره اي از اصناف، توزيع گر و حتي توليد كننده پوشاك ، خوراك و وسايل غير ضروري غربي و ناسازگار با شئونات اسلامي اند و بازارشان نيز چندان بي رونق نيست؟
حجاب به هر شكل و رنگ و نمود مقبول كه باشد، از مهم ترين عواملي است كه مانع نفوذ شعاع نظر نظر بازان و توجه آنها به اندام زن مي باشد و در نتيجه زمينه ي ظهور و فعاليت انگيزه هاي عاطفي و فعاليت غريزه جنسي را در روابط اجتماعي از بين مي برد و موجب كاهش تنش هاي حاصل از تحريك شهوت جنسي در مردان مي شود.
به همين جهت در اسلام حجاب هم به عنوان دژ حفاظت زن و تأمين امنيت رواني و اجتماعي او مطرح است و هم براي حفاظت مردان از انحراف فكري و گرفتار شدن در توهمات حاصل از تحريك عاطفي غريزه جنسي مي باشد.(2)
حجاب و فعاليت هاي اجتماعي
پوشش و حجاب زن به آن معنا نيست كه از فعاليت هاي اجتماعي دست كشيده و در كنجي زنداني شود.
قرآن عفت دختران شعيب را در حال چوپاني و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو مي كند. عفت و پاكدامني مريم را در معبدي كه همگان چه زن و چه مرد به پرستش مي آيند ، مي ستايد و ...
پس حجاب و پوشش به معني انزوا و گوشه گيري نسيت و اصلا با حضور اجتماعي منافاتي ندارد، بلكه همه ي زنان نمونه ي قرآن در متن فعاليت و پويايي جامعه هستند. در كشور عزيزمان پس از انقلاب اسلامي ، زنان با حجاب و پوشش اسلامي را مي بينيم كه در همه جا حاضرند ؛ در اداره ها ، كارگاهها ، راهپيمايي ها ، دانشگاه ها ، راديو و تلويزيون ،سينما ، بيمارستان ها ، مراكز بهداشتي ، مخصوصا در مراقبت هاي پزشكي براي مجروحان جنگي و ....
كوتاه سخن اينكه وضع موجود در كشورمان پسخ دندان شكني است بر همه ي ايراد ها ، چرا كه فلاسه گفته اند بهترين دليل بر امكان چيزي ، وقوع آن است.
دو ويژگي مهم لباس
لباس و پوشش فوايد خوب و بي همتايي دارد كه از آن جمله است محفوظ ماندن از سرما و گرما ، عريان نبودن بدن در مقابل ديگران ، مزين بودن بدن به وسيله لباس به طرح ها و رنگ هاي مختلف و محفوظ بودن از خطرهاي مختلف و عيوب جسماني و ...
« يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباسا يواري سواتكم و ريشا؛(3)
اي فرزندان آدم ! لباس براي شما فرستاديم كه اندام شما را مي پوشاند و مايه ي زينت شماست.»
قرآن دو ويژگي مهم لباس را مطرح مي كند: يكي پوشش اندام كه خود ثمرات زيادي دارد ، دوم لباس مايه ي زينت است براي بشر.
اما متأسفانه در عصر ما جنبه هاي فرعي و حتي نامطلوب و زننده ي لباس شيوع و گسترش يافته كه فوايد اصلي لباس را تحت الشعاع خود قرار داده است.
متأسفانه لباس كه عاملي بود براي حفظ بشر از خطرهاي مختلف ، امروز تبديل شده به وسيله اي براي به خطر افتادن بشر ؛ و از اين رو تجمل پرستي ، توسعه ي فساد ، تحريك شهوات ، خودنمايي و تكبر ، اسراف و ... را مي توان مصداق چنين رويكرد جديدي دانست؛ گاه بعضي از لباس ها به همه چيز شبيه است جز به لباس ، كه اينان اين گونه لباس را به هر عنواني مي پوشند جز به عنوان لباس پوشيدن و پوشش بدن.
فطري بودن حجاب
حجاب و پوشش در ذات و فطرت بشر نهاده شده است. داستان آدم و حوا مي تواند دليلي روشن براي اين مدعا باشد.
در قرآن آمده است:
« فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوأتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه و ناداهما ربهما الم انهكما عن تلكما الشجره و أقل لكما ان الشيطان لكما عدو مبين؛ (4)
... چون از آن درخت تناول كردند زشتي هايشان ( مانند عورات و ساير زشتي هاي پنهان ) آشكار گرديد و بر آن شدند كه از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند ... »
قرآن كريم حجاب و پوشش را هديه اي آسماني مي خواند:
« يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباسا يواري سواتكم و ريشا و لباس التقوي ذلك خير ذلك من آيات الله لعلهم يذكرون ؛(5)
اي فرزندان آدم ! ما لباسي را كه ستر عورت شما كند و جامه هاي زيبا و نرم براي شما فرستاديم و لباس تقوا نيكوترين جامه است. اين سخنان همه از آيات خداست باشد كه خدا را ياد آرند.»
قرآن كريم ، برهنگي و كنار گذاشتن لباس را دامي مي داند كه شيطان در مسير انسان قرار داده ، آن را مخالف با فطرت بشر مي داند و انسان ها را از فرو افتادن در چنين دامي بر حذر مي دارد. در سوره ي اعراف آمده است:
« يا بني آدم لا يفتننكم الشيطان كما أخرج أبويكم من الجنه ينزع عنهما لباسهما ليريهما سواتهما انه يراكم هو و قبليه من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لايؤمنون؛(6)
اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را فريب دهد چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباس شان را از تن شان بيرون آورد و قبايح آنان را در نظرشان پديد آورد . همانا شيطان ، خويشان و بستگانش شما را مي بينند در صورتي كه شما آنها را نمي بينيد. ما شيطان را دوستدار آنان كه به خدا ايمان نمي آورند، قرار داده ايم.»
با توجه به فطري بودن گرايش به پوشش و تناسب قوانين الهي با غرايز و فطريات بشر، حجاب در همه اديان الهي تشريع شده است. تاريخ نگاران نيز وجود حجاب را در بين پيروان اديان الهي گزارش كرده اند.
«ويل دورانت» مورخ مشهور ، در مورد حجاب زنان يهودي مي نويسد:« در طول قرون وسطي يهوديان همچنان نسوان خويش را با البسه ي فاخر مي آراستند لكن به آنها اجازه نمي دادند كه با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موي سر خلافي بود كه مرتكب را مستوجب طلاق مي ساخت.»(7)
او مي نويسد: « اگر به نقص قانون يهود مي پرداخت ، چنان كه مثلا بي آنكه چيزي بر سرداشت به ميان مردم مي رفت ، و يا در شارع عام نخ مي ريست يا با هر سنخي [ = گونه اي ] از مردان درد دل مي كرد يا .... در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه اي او را اطلاق دهد.»(8)
دكتر «مناخم براير» (9) استاد ادبيات كتاب مقدسي در دانشگاه يشيوه (Yeshiva ) در اثرش به نام « زنان يهودي» آورده است:
« زنان يهودي را رسم بر آن بوده است كه بدون روسري از خانه بيرون نروند. آنها حتي گاهي اوقات جز يك چشم خود تمام صورت را مي پوشاندند»(10)
از سوي ديگر براساس گفته كتاب « زن به ظن تاريخ» زنان اشكاني را بر بالاي لباس هاي خود چادر مي پوشيده اند. ( 11)
همچنين زنان عهد ساساني ، گاه چادري گشاد و پرچين به سر مي كردند كه تا وسط ساق پا مي رسيد. نقش هايي كه از بانوان ساساني در بشقاب هاي نقره ساخته شده، نشان آن است كه هر يك از اين بانوان ، چادري به خود پيچيده دارند.(12) در شاهنامه فردوسي نيز پوشش زن ايران باستان، توصيف شده است ،آنجا كه شيرين ،همسر خسرو پرويز، در بارگاه « شيرويه» مي گويد:
بدانگه كه من جفت خسرو شدم
به پيوستگي در جهان نو شدم
بگفت اين و بگشاد چادر ز روي
همه روي ماه و همه پشت ، موي
مرا از هنر موي بد در نهان
كه آن را نديدي كس اندر جهان
نمودم همه پيشت اين جادويي
نه از تنبل و مكر و از بد خويي
نه كس موي او پيش اين ديده بود
نه از مهتران نيز بشنيده بود(13)
پوشيده چادر نه تنها در ايران كه در ديگر مناطق نيز از دير زمان رايج بوده است. «جرجي زيدان» دانشمند معروف مسيحي ، در مورد حجاب زنان اروپا مي گويد:
« اگر مقصود از حجاب ،پوشاندن بدن به وسيله چادر و روسري و ... است ، اين موضوع قبل از اسلام و حتي پيش از دين مسيح در اروپا معمول بوده و مسيحيت هم در آن تغييري نداده است»(14)
نويسنده كتاب فرهنگ البسه مسلمانان نيز از بوكينگهام كه مسافرت هايي به بين النهرين داشته ، نقل مي كند: « زنان اين ديار ، چادر بزرگي از ابريشم مشكي ، همان طور كه در ميان زنان توانگر قاهره موسوم است ، مي پوشند.» (15)
همين نويسنده با نقل اينكه در تصويرهاي سفرنامه « ويت مان» ( سفرهايي به تركيه آسيايي ، سوريه و مصر) يك حبر( چادر ابريشمي سفيد رنگ) ديده مي شود ، مي نويسد:
« اين مسافر در صفحه 274 گويد : در اوقات ديگر ، زنان چادر يا روپوش فراخ سياهي مي پوشند كه تقريبا تمام بدن را مي پوشاند و تا پاشنه هاي پا پايين مي آيد.»(16)
امروزه نيز اين پوشش در بيشتر كشورهاي عربي و از آن شمار عربستان ، سوريه ، الجزاير ، عراق و بيشتر كشورهاي حاشيه خليج فارس معمول است.
تا پيش از سال پنجم هجري ، بر زنان مسلمان واجب نشده بود كه حجاب داشته باشند. در اين سال ، خداوند حكم حجاب را بر زنان رسول گرامي اسلام (ص) قرار داد و به مؤمنان دستور داد هر گاه از همسران پيامبر چيزي خواستند، از پشت پرده بخواهند:
« و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب؛ (17)
هر گاه از زنان رسول متاعي مي طلبيد ، از پس پرده بخواهيد .» (18) سپس آنها را از تبرج و خودنمايي باز داشت.
اصولا روش قرآن كريم در بعضي از احكام ، تشريع تدريجي است. پس از اين تاريخ حكم حجاب صادر مي گردد و در مرحله بعد ، همه زن هاي مؤمن به پوشاندن زينت هاي خويش از چشم نامحرمان وظيفه مي يابند:
« وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتنهن الا ما ظهر منها ؛(19)
اي رسول ، به زنان مؤمن بگو تا چشم ها و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت و آرايش خود را ، جز آنچه قهرا ظاهر مي شود ، بر بيگانه آشكار مسازند.»
واژه «زينت» به طور مطلق از مفهومي عام برخوردار است كه هم زينت طبيعي ( خلقي) و هم زينت اكتسابي (عارضي) را شامل مي شود.
خليل بن احمد فراهيدي مي گويد :
«زيبايي ، نقيض زشتي است ... و زينت ، هر آنچه را به واسطه آن آراسته شود، در بر دارد.» (20)
فخر رازي نيز در اين باره مي نويسد:
« بدان زينت نامي است بر زيبايي هاي مخلوق كه خداوند آفريده و همين طور به آنچه انسان به وسيله آن آراسته و مزين مي شود ، مثل لباس و ... اطلاق مي شود.»(21)
آيه شريفه بالا ، زن را مأمور مي كند كه زينت هايش را بپوشاند و آنها را در مقابل چشمان نامحرم ننهد. البته اين حكم عام ، در ادامه آيه در دو بعد ، تخصيص خورده و شامل استقناهايي مي گردد. عبارت « الا ما ظهر منها» اولين استثنا را بيان مي كند. از اين جمله نتيجه گرفته مي شود كه زينت زن به دو دسته زينت هايي كه به طور طبيعي آشكار است و زينت هايي كه به طور معمول پنهان است ، تقسيم مي گردد. در اينكه غير وجه و كفين ( دست ها از مچ به پايين) از زينت هاي پنهان زن به شمار آمده و پوشانيدن آنها واجب است، از لحاظ فقه اسلامي هيچ گونه ترديدي وجود ندارد. اين قسمت ، جزء ضروريات و مسلمات است. نه از نظر قرآن و نه از نظر فتواها ، در اين باره اختلاف و تشكيكي وجود ندارد. (22)
فضيل بن يسار مي گويد : از امام صادق (ع) پرسيدم : آيا ذراعين زن نيز از شمار زينت هايي است كه خدا در مورد آن فرمود : « و لا يبدين زينتهن » ؟ ايشان فرمود: « بلي ، آنچه روسري آن را مي پوشاند و بالاتر از دو دستبند ، از شمار زينت است.» (23)
از مسعده بن زياد نقل است كه مي گفت : « شنيدم كهاز حضرت صادق (ع) در مورد زينت هاي آشكار زن سؤال شد ، ايشان فرمود : صورت و كفين ( دست ها از مچ به پايين ).» (24) همچنين عايشه نقل مي كند كه از خواهرش اسماء در حالي كه لباس نازكي به تن داشت ، نزد رسول خدا (ص) آمد ، حضرت روي از وي برتافت و فرمود:
« يا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحيض لم تصلح أن يري منها الا هذا و هذا و اشار الي وجهه و كفيه ؛ (25) اي اسماء زن هنگامي كه به بلوغ مي رسد ، صحيح نيست كه غير از اين قسمت واين قسمت از بدنش پيدا باشد و به صورت و كفين خويش اشاره كرد.»
در بخش اول آيه ، به زنان دستور داده شده زينت هاي خويش را آشكار نسازند. ظاهر اين قسمت از آيه مي نماياند كه گويي زن در مقابل جميع افراد بايد اين دستور را اجرا كند ، ولي ادامه آيه كه بيانگر دوين استثنا است ، با عبارت « و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زيتنهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمر هن عالي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن او آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعين غير اولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون» (26) گروه دوازده گانه اي را از اين عام ، خارج مي سازدو اين گروه عبارت است از : 1- شوهران ؛ 2- پدران ؛ 3- پدر شوهران ؛ 4- پسر شوهران ؛ 5- پسران ؛ 6- برادران ؛ 7- پسر برادران ؛ 8- پسر خواهران ؛ 9- زنان ؛ 10 - مملوكان ؛ 11- خدمتكاران مرداني كه از زن بي نيازند؛ 12- كودكاني كه از امور جنسي بي خبرند.(27)
پس از اينكه تاريخچه پوشانيدن زينت زن در اسلام و استثناهاي آن نيز مشخص گرديد، اينك بايد از چگونگي پوشش و پنهان ساختن زينت ، سخن به ميان آورد.
پيامبر گرامي اسلان (ص) فرمود :
« للزوج ما تحت الدرع و للابن و للأخ ما فوق الدرع و لغير ذي محرم أربعه أثواب : درع و خمار و جلباب و ازار؛(28) شوهر حق دارد به بدن زن كه زير پيراهن قرار مي گيرد نگاه كند و برادر و فرزند و مجازند از روي پيراهن به بدن زن نگاه كنند ، ولي در برابر نا محرم ، بايد چهار لباس پوشيد : پيراهن ، مقنعه ، چادر و شلوار.»
قرآن كرين نيز افزون بر صدور حكم پوشش زنان ، براي تأمين حجاب بيشتر بهتر آنها و همچنين پيشگيري از رواج سليقه ها و مدل هاي نامطلوب لباس در مواجهه با نامحرم ، دو شكل پوشش خاص ، به نام « خمار » و « جلباب» را براي بانوان تعيين كرده است.(29)
بر اين اساس مي توان ادعا كرد كه همه اديان الهي حجاب را بر زنان واجب دانسته اند. اسلام نيز كه آخرين آئين الهي و كامل ترين اديان است ، آن را تصديق كرده و لباس را هديه اي الهي معرفي كرده ، نه تنها پوشيدن موي سر ، بلكه پوشيدن تمام بدن جز صورت و دست ها را به زنان مؤمن سفارش كرده است.
در حجاب اسلامي افراط و تفريط وجود ندارد. حجاب اسلامي آن گونه كه غرب تبليغ مي كند به معناي حبس زن در خانه يا پرده نشيني و دوري از شركت در مسائل اجتماعي نيست ، بلكه بدين معناست كه زن در ارتباطات خود با مردان بيگانه ، موي سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد.
قرآن كريم مردان و زنان مؤمن را سفارش مي كند نگاههاي خود را كنترل نمايند و حجاب خود را رعايت كنند ؛ آنگاه زنان مؤمن را تشويق و سفارش مي كند علاوه بر پوشاندن موي سر، گردن و سينه ي خود را هم بپوشانند:
« قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يعضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضر بن بخمر هن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعن غير أولي نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورت النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميع أيها المؤمنون لعلكم تفلحون؛(30)
اي رسول ما ! مردان مؤمن را بگو تا چشم ها را ( از نگاه ناروا ) بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند ... اي رسول ! زنان مؤمن را بگو تا چشم ها را بپوشند و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت ) محفوظ بدارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي شود بر بيگانه آشكار نسازند و بايد سينه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند.
قرآن پوشش و حجاب را براي زنان لازم و ضروري مي داند. حال شايد اين سؤال مطرح شود كه چرا حجاب و پوشش براي زنان الزامي است ؟ قرآن كريم جواب اين پرسش را به روشني داده فلسفه ي حكم حجاب را بيان كرده است . قرآن كريم مي فرمايد :
« يا أيها النبي قل لأزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك أدني أن يعرفن فلا يؤذين و كان غفورأ رحيما ؛ (31) اي پيامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر فرو پوشند كه اين كار براي آنكه شناخته شوند تا از تعرض و جسارت ( هوسرانان ) آزار نكشند ، بهتر است و خداوند ( در حق خلق ) بسيار آمرزنده و مهربان است.
حجاب زن مسلمان بر خلاف آنچه غربي ها مي انديشند ، نشان مظلوميت او نيست . حجاب در اسلام محدوديت نيست ، بلكه مصونيت است. حجاب اسلامي بر خلاف سنت مسيحي نشان و سمبل تسلط و اشراف مرد بر زن يا تبعيت زن از مرد نيست. حجاب اسلامي بر خلاف سنت يهودي سمبل تجمل گرايي و تبعيض و تمايز طبقه اي از طبقه ي ديگر نيست. حجاب در اسلام نشان تقوا ، پاكدامني و خدا ترسي زن مسلمان است ، هدف و منظور از حجاب اسلامي مصونيت تمام زنان مسلمان است.
قرآن كريم به جسم و روح و پاكدامني زنان توجه زيادي دارد. قرآن تا آنجا به آبرو و شرافت زن توجه دارد كه حتي اگر كسي به ناروا به زني نسبت زنا دهد ، شديدا مجازات خواهد شد:
« و الذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثمانين جلده و لا تقبلوا لهم شهاده أبدا و اولئك هم الفاسقون ؛ (32) و آنان كه به زنان مؤمنه با عفت نسبت زنا دهند ، آنگاه چهار شاهد بر دعوي خود نياورند آنان را به هشتاد ضربه تازيانه كيفر دهيد و ديگر هرگز شهادت آنها را نپذيريد كه مردمي فاسق و نادرستند.
پي نوشتها :
1- حجاب در عصر ما ، ص 15.
2- مقدمه اي بر روانشناس زن با نگرش علمي و اسلامي ، ص 206.
3- سوره اعراف ، آيه 22.
4- سوره اعراف ، آيه 22.
5- همان، آيه 26.
6- همان، آيه 27.
7- ويل دورانت ، تاريخ تمدن ، ج 12 ، ص 62.
8- همان، ص 30.
9- Menachem Brayer.
10- Abdel Axeem. sherif , op .cit . p .22.
11- حجازي ، بنفشه ، زن به ظن تاريخ ، تهران ، شهر آب ،ج 1 ، ص 141.
12- همان، ص198.
13- فردوسي، ابوالقاسم ، شاهنامه ، مصحح: ژول مول ، شركت سهامي انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي ، 1370 ، چ 5 ، ج 7 ، ص 2223.
14- ر.پ ، آ ، دزي ، فرهنگ البسه مسلمانات ، مترجم : حسينعلي هرون ، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، 1359، ص 129.
15- همان.
16- محمد ، اسداله ، گزيده اي از بهشت جوانان ، قم ،سبط اكبر ، چ 1 ، ص 183.
17- سوره احزاب ، آيه 53.
18- عابديني ، احمد ، سيري در آيات حجاب ، مجله فقه ، ش 23 ، س 7 ، بهار 79 ، ص 51.
19- سوره نور ، آيه 31.
20- فتاحي زاده ، فتحيه ، حجاب از ديدگاه قرآن و سنت ، قم ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376 ، ج 2، ص 26 ، برگرفته از العين ، ج 7 ، ص 387.
21- فخر رازي ، التفسير الكبير ، ج 23 ، ص 205.
22- مسئله حجاب ، ص 181.
23- فروع كافي ، ج 5 ، كتاب النكاح ، باب ما يحل النظر اليه من المرأه ، ص521، ح 1.
24- وسائل الشيعه ، ج 14 ، ابواب مقدمات نكاح ، باب 109 ، ص 146 ، ح 5.
25- أبي داوود سليمان بن اشعث سجستاني الازدي ، سنن أبي داوود ، دار احياء السنه النبويه ، ج 4، باب قيما تبدي ء المرأه من زينتها ، ص 64.
26- سوره نور ، آيه 31 .
27- همان ، آيه 60.
28- ابوعلي الفضل بن الحسن طبرسي ، مجمع البيان ، تهران ، كتاب فروشي اسلاميه ، 1374 هـ . ق ، ج 7 ، ص 155 ، ذيل آيه 60 سوره نور.
29- چادر و مقنعه از ديدگاه قرآن و حديث ، ص 55-89.
30- سوره نور ، آيه 31-30.
31- سوره احزاب ، آيه 59.
32- سوره نور ، آيه 4.