خاطرات آزادگان از دوران اسارت
آب گرم كن
عراقيها در زمستان به ما آب داغ نميدادند و آبگرمكني هم بود كه هميشه خراب بود. نفت هم به اندازهي كافي نميدادند بلكه به اندازهاي ميدادند كه مثلاً از صد و پنجاه نفر كه ميخواستند به حمام بروند، به هر نفر، هر ده روز يك پيت حلب آب گرم بيشتر نميرسيد، كه جواب استحمام بچهها را نميداد.
لذا بچهها سيمهاي چراغها يا لولههاي قديمي را كه در حياط بود، با گذاشتن نگهبان، بيرون ميكشيدند و با استفاده از آنها و قطعات حلبي، المنت درست ميكردند.
اين سيم را داخل سطل آب ميانداختند و سطل آب را جوش ميآوردند، كه البته همهي اين كارها با دلهره و نگهباني انجام ميگرفت. چون گاهي نگهبان عراقي سر ميرسيد و ميگفت: «اين آب داغ را از كجا آوردهايد؟»
گاهي وقتها المنت را ميگرفتند و ميگفتند: «مال كيه؟»ميگفتيم: «هيچكس» با تعجب ميگفت: «بابا من اين را در اين آسايشگاه پيدا كردهام. بايد بگوييد مال كيه؟» ما هم ميگفتيم: «ما چه ميدانيم مال چه كسي است؟»
منبع: كتاب فرهنگ آزادگان جلد5 - صفحه: 177
راوي: احمدروزبهاني_موصل 1
سه شنبه 5 بهمن 1389 5:59 PM
تشکرات از این پست
alipaidar
sayyed13737373
nargese_montazer
moradi92
esteghlal_hamishe_gahraman
flatrone1940