0

قيام امام خميني (ره) خون تازه‌اي در رگ‌هاي فدائيان اسلام جاري كرد

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

قيام امام خميني (ره) خون تازه‌اي در رگ‌هاي فدائيان اسلام جاري كرد

89/10/28 - 13:26
شماره:8910280727
نسخه چاپي ارسال به دوستان
يكي از همرزمان شهيد نواب صفوي در گفت‌وگو با فارس:
قيام امام خميني (ره) خون تازه‌اي در رگ‌هاي فدائيان اسلام جاري كرد

خبرگزاري فارس: مهدي عبدخدايي با بيان اينكه قيام امام خميني (ره) خون تازه‌اي در رگ‌هاي فدائيان اسلام جاري كرد،‌ گفت: تنها گروهي كه بعد از مشروطيت براي حكومت اسلامي برنامه داشت، فدائيان اسلام بود و امام خميني (ره)‌ بعد از شهيد نواب، تنها مرجعي بودند كه خواهان براندازي حكومت استبداد بود.

محمدمهدي عبدخدايي در گفت‌وگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، در خصوص نحوه آشنايي‌اش با شهيد «سيد مجتبي نواب صفوي» اظهار داشت: پدرم شيخ غلامحسين تبريزي يكي از علماي تبريز بود كه در مدرسه طالبيه با احمد كسروي هم حجره بود.
وي افزود: پدرم مدتي به نجف رفت ولي دوباره به تبريز بازگشت و با شروع كشف حجاب و تغيير لباس رضاشاهي به يكي از مخالفين سرسخت شاه تبديل شد؛ اين موضع‌گيري موجب تبعيد پدرم به مشهد شد و او قبل و بعد از انقلاب امام جمعه مردم مشهد بود.
عبدخدايي بيان داشت: پدرم در سال 1305 نخستين مجله ديني را به نام «تذكرات ديانتي» منتشر كرد و بعدها توانست كتاب‌هاي تفسير بنويسد؛ در همين ايام احمد كسروي اقدام به انتشار نشريه «پرچم» كرد كه در اين نشريه در خصوص موضوعات شيعه‌گري، صوفي‌گري و شيخي‌گري مطلب نوشت؛ از آنجا كه او در اين نشريه به شيعه حمله مي‌كرد، پدرم نيز در پاسخ كسروي جزواتي را چاپ و منتشر كرد.

*نواب در ديدار با كسروي به يقين رسيد كه به دنبال ايجاد اختلاف بين شيعه است

وي در ادامه افزود: در ايام شهيد نواب صفوي كه در نجف تحصيل مي‌كرد، برخي مطالب و كتاب‌هاي احمد كسروي به دستش مي‌رسد؛ بعد از مطالعه اين كتاب‌ها به قصد هدايت كسروي به تهران مي‌آيد؛ در تهران به دفتر نشريه پرچم مراجعه مي‌كند و در آنجا به يقين مي‌رسد كه كسروي با اعتقاد عليه شيعه حمله نمي‌كند؛ بلكه با نوعي عناد و شايد هم مأموريت دارد بعد از شهريور 20 در ميان تشيع در ايران اختلاف بيندازد.

*«چهره حضرت علي‌اكبر را در وجود نواب صفوي مي‌بينم»

عبدخدايي گفت: در آن زمان اغلب روزنامه‌هاي شهر به منزل ما مي‌آمد؛‌ من در روزنامه حزب توده عكس سيدجواني را ديدم كه عمامه‌اي به سر بسته است و درباره او نوشته بود «نواب صفوي و هوچي‌گري‌هاي او در پايتخت»؛‌ بعد از اين ماجرا نام نواب صفوي در منزل ما زياد بيان مي‌شد.
اين مبارز قبل از انقلاب بيان داشت: در اسفندماه سال 1324 من 9 ساله بودم؛ وقتي سيد حسين امامي به همراه چند تن ديگر كسروي را مقتول كردند،‌ نواب صفوي براي مخفي شدن از تهران به مشهد آمد؛ يك روز كه داشتم به مدرسه مي‌رفتم، متوجه شدم صداي در خانه مي‌آيد؛ در را كه باز كردم، پشت در همان سيدي را ديدم كه عكسش را در روزنامه ديده‌بودم.
هم‌رزم شهيد نواب صفوي يادآور شد: نواب مدتي در منزل دوستان پدرم بود؛‌ تا اينكه سرهنگ باستي، قتله كسروي را به دليل فتواي مراجع تقليد كه او را مهدور الدم اعلام كرده بودند، تبرئه كرد؛ در اين مدت من با حرف‌ها و رفتار نواب صفوي و نوع نگاه او به زندگي آشنايي بيشتري پيدا كردم.
وي افزود: درمنزل ما از نواب صفوي زياد تقدير و تعريف مي‌شد و حتي مادرم مي‌گفت «چهره حضرت علي‌اكبر را در وجود نواب صفوي مي‌بينم»؛ شهيد نواب نقش عجيبي در روحيه من داشت.
عبدخدايي با بيان اينكه در شهريور 1329 به تهران آمدم،‌ افزود: اين ايام همزمان با غوغاسالاري ملي شدن صنعت نفت، اسم نواب و فدائيان اسلام در جرايد زياد بود چون در اين سال‌ فدائيان اسلام عبدالحسين هژير كه در انتخابات شانزدهم دخالت كرده بود را از بين بردند و سيدحسين امامي كه احمد كسروي را ترور كرده بود، اعدام شد.

*نواب و يارانش مبارزان شاخص سياسي مذهبي دوران بودند

وي با اشاره به اينكه فدائيان اسلام در اين دوران به عنوان مبارزان سياسي و مذهبي و حلقه اطرافيان آيت‌الله كاشاني شاخص شده بودند،‌ گفت: اين شاخصيت با كشته شدن رزم‌آرا در سال 1329 به اوج خود رسيد؛ من كه در آن موقع تمام روزنامه‌ها را مطالعه مي‌كردم، كم كم به شهيد نواب صفوي علاقه‌مند شدم و ريشه‌هاي اين علاقه در وجودم گسترش يافت؛ وقتي نواب صفوي در سال 1330 دستگير و به زندان قصر منتقل شد، از آنجايي كه به او علاقه‌مند بودم چندين بار به ملاقاتش رفتم و او هم با شناختي كه از من و پدرم داشت به من خيلي محبت مي‌كرد.
اين مبارز پيش از انقلاب اظهار داشت: يك شب در جلسه فدائيان اسلام، مرحوم سيدعبدالحسين واحدي مرد شماره 2 فدائيان اسلام، گفت «30 نفر را مي‌خواهم كه يا بروند زندان يا نواب‌صفوي آزاد شود»؛ من نخستين كسي بودم كه دستم را بلند كردم؛ من را روي منبر بردند و به همه معرفي كردند؛ روز بعد به همراه شيخ محمد نيكنام به عنوان سخنگوي جمع به اتاق دادستان رفتيم.

*يا نواب را آزاد كنيد يا استعفا بدهيد

عبدخدايي ادامه داد: من كه در آن زمان يك نوجوان 15ساله بودم، لب به سخن گشودم و گفتم «آقاي دادستان به صراحت به شما بگويم؛ يا استعفا دهيد يا حضرت نواب را آزاد كنيد» كه او گفت «بچه! به اندازه قدت حرف بزن!» و من هم در پاسخش گفتم «من به اندازه عقلم حرف مي‌زنم». مرحوم آقاي نيكنام گفت «بچه‌هاي ما نمايندگان ما هستند و اين نوجوان، نماينده ما است».
وي افزود: از همان موقع وارد فدائيان اسلام شدم تا طي جرياناتي از بهمن سال 1330 تا مهرماه 1332 در زندان بودم؛‌ وقتي آزاد شدم، يكي از اعضاي شوراي مركزي فدائيان اسلام بودم و در جلسات و فعاليت‌هاي خصوصي و به ويژه كنسرسيوم نفت كه طرح ترور زاهدي، اميني، تيمور بختيار و سرلشگر دادستان بود، از اين جريانات با اطلاع مي‌شدم.
عبدخدايي اظهار داشت: در سال 34 قرار شد ايران وارد اردوگاه غرب شود و پيماني به نام پيمان بغداد منعقد شود كه طي آن ايران، تركيه، پاكستان، عراق، انگلستان و آمريكا درصدد بودند با پيوستن پيمان آسياي جنوب شرقي و پيمان اروپاي غربي كشورهاي اطراف كشورهاي شوروي و چين را به محاصره در بياورند.
همرزم شهيد نواب صفوي گفت: حسين علا به نمايندگي از ايران مي‌خواست در اين جلسات به بغداد سفر كند و مظفر ذوالقدر، كانديد از ميان برداشتن او شد؛ تا اينكه در 25 آبان 1334 در مسجد شاه قديم و «امام خميني» فعلي با يك اسلحه برونينگ به سمت علا توسط ذوالقدر هدف قرار گرفت؛ ولي گلوله هفت‌تير گير كرد و علا كشته نشد.

*تنها بازمانده گروه ده نفره فدائيان اسلام

وي ادامه داد: بعد از اين ماجرا، بنده به همراه سيد نواب صفوي و خليل طهماسبي فراري شديم و چند شبي را در منزل آيت‌الله طالقاني بسر برديم و بعد از 5 شب از يكديگر جدا شديم؛ طي ماجرايي آنها دستگير شدند و من زنده ماندم؛ بعد از 8 ماه من هم دستگير شدم و با گروه دوم فدائيان اسلام كه ده نفر بودند و در حال حاضر، من بازمانده آن گروه هستم، به دادگاه رفتم و سرهنگ فيض كه من نوه عمه او بودم، به متهمان ديگر يك سال محكوميت داد اما مرا به 4 سال زندان محكوم كرد.
اين عضو جمعيت مؤتلفه اسلامي گفت: در دادگاه تجديد نظر، سرتيپ والي، مسئول اين پرونده شد و همراهان مرا تبرئه كرد و 4 زندان مرا به هشت سال تبديل كرد؛‌ چون مي‌دانستند من عضو شوراي مركزي فدائيان اسلام هستم و به خوبي از آرمان‌هاي نواب صفوي دفاع مي‌كردم.
عبدخدايي با بيان اينكه چهار سال از دوران محكومبت را به زندان برازجان تبعيد شدم، ادامه داد: من در دهه 40 يكي از قديمي‌ترين زندانيان سياسي مذهبي بودم؛ چون زندانيان آن زمان، همه كمونيست بودند و فقط من بودم كه در داخل زندان نماز مي‌خواندم و روزه مي‌گرفتم؛ تا اينكه از سال 42 به بعد با شروع حركت‌هاي مبارزاتي از قم، در زندان به روي بچه مسلمان‌ها باز شد.

*با شنيدن خبر شهادت نواب تا صبح گريه كردم

وي افزود: من در تبريز مخفي بودم كه خبر شهادت نواب صفوي را شنيدم؛ نواب در 27 دي‌ماه 34 به شهادت رسيد؛ من در منزل خاله‌ام مخفي بودم كه شب‌هنگام به من خبر دادند نواب و يارانش به جوخه اعدام سپرده شدند؛ از شنيدن اين خبر بسيار متأثر شدم و تا صبح نخوابيدم و بسيار تأسف خوردم كه چرا همراه آنها نبودم.
عبدخدايي با بيان اينكه بعد از شهادت نواب صفوي، گروه فدائيان اسلام از هم پاشيد و مبارزان باقي‌مانده به شدت احساس يأس مي‌كردند، اظهار داشت: وقتي حضرت امام (ره) در سال 40 و 42 حركت مبارزاتي خود را آغاز كرد، خون تازه‌اي در رگ‌هاي اعضاي فدائيان اسلام جاري شد و افرادي همانند مهدي عراقي، اماني، نيك‌نژاد و حتي طلبه‌هايي چون شهيد محمدجواد باهنر و رهبر معظم انقلاب اطراف امام خميني (ره) حلقه زدند.
وي ادامه داد: وقتي سال 43 از زندان آزاد شدم، آقاي عراقي به ديدنم آمد و گفت كه «براي مبارزه آماده‌اي؟» و من كه از زندان و شكنجه خسته شده‌بودم و شهادت نواب هم در من نااميدي به وجود آورده بود، گفتم مواظب من باشيد، اگر زندان بروم همه شما را لو مي‌دهم.
عبدخدايي افزود: در هر صورت با دعوت شهيد عراقي، دوره جديد مبارزات خود را به همراه اعضاي جمعيت مؤتلفه اسلامي آغاز كرديم؛‌ به طوري كه شاخه نظامي اين جمعيت را باقي‌مانده‌هاي فدائيان اسلام تشكيل مي‌داد؛ بعد از ترور حسنعلي منصور در جريان كاپيتولاسيون، مهدي عراقي دستگير شد و تمامي روزنامه‌ها نوشتند «حسنعلي منصور با هفت‌تير نواب‌صفوي كشته شد».
اين مبارز انقلابي گفت: در حقيقت در سال‌هاي نخست مبارزات امام خميني (ره) افرادي كه در اطراف ايشان حلقه زده بودند، اغلب از مجاهدان جمعيت فدائيان اسلام بودند؛ چون تنها گروهي كه بعد از مشروطيت براي حكومت اسلامي برنامه داشت، فدائيان اسلام بود و امام خميني (ره)‌ نيز تنها مرجعي بودند كه خواهان براندازي حكومت استبداد بود.

*نواب شبانه 4 هزار تومان اهدايي گچ‌سازان را ميان فقراي دولاب تقسيم كرد

اين همرزم شهيد نواب صفوي با ذكر خاطراتي از رهبر فدائيان اسلام گفت: نواب صفوي خيلي شجاع، عاقل و زاهد بود و اغلب شب‌ها نماز شب مي‌خواند؛ آن روزهايي كه در دولاب با نواب زندگي مي‌كردم، وضعيت معاش‌مان خوب نبود و بسيار در مزيقه بوديم، يك شب گچ‌سازان دولاب چهار هزار تومان، دو عدد فرش، لحاف‌كرسي و يك بخاري هم آوردند؛ يادم نمي‌رود نواب اجازه نداد اين پول و اجناس به صبح برسد و همان شب همه را بين فقراي دولاب تقسيم كرد؛ او يك مرد استثنايي بود.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  3:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها