چرا کودکم همیشه غمگین است و خوشحالی نمیکند ؟
اگر از والدین بپرسید که اکثر آن ها برای کودک شان چه می خواهند، بالاتفاق این جمله را می گویند :من فقط شادی کودکم را می خواهم. بسیاری از ما می دانیم که در سطح منطقی می توان این اتفاق را رقم زد. همچنین مشاهده کودکی که مدام غمگین است، قطعاً روحیه ما را به هم می ریزد. مشاهده غم و ناراحتی در کودکان اغلب برای والدین بسیار سخت است و احساسات آن ها را درگیر می کند. مثلاً زمانی که کودک خود را کلافه، ناامید یا مضطرب می بینیم، آنقدر نگران نمی شویم و می فهمیم که این احساسات موقتی هستند اما در مورد غمگین بودن قضیه فرق می کند.
چه کودکانی و در چه سنی بیشتر دچار غمگینی مداوم می شوند؟
کودکانی که احتمالاً حالات غمگینی را در یک شرایط سخت تجربه کردند، مثلاً کودکانی که جدایی اعضای خانواده، غصه بیماری جسمی، مشکلات مربوط به یادگیری ، فقر یا هر گونه شرایط سختی را در سنین کودکی تجربه کردند . کودکانی که در سنین بالاتر با این مشکلات مواجه هستند، بیش از بقیه در معرض غم و غصه مداوم قرار می گیرند.
همچنین کودکانی که از لحاظ احساسی و روانی حساسیت بیشتری دارند، همانطور که گفته ایم نتیجه احتمال غم و غصه دائمی در آن ها بیشتر است. در واقع کودکان احساساتی تر از افراد دیگر می باشند و واکنش های بسیار قوی را در زندگی احساس می کنند. بعضی از آن ها بسیار باهوش، خلاق و از لحاظ اجتماعی و عاطفی حساس هستند. اگر چنین فرزندی داشته باشید، قطعا متوجه منظور ما می شوید.
راه حل؛ خانواده ها برای کودک غمگین باید چه کاری انجام دهند؟
اگر شما هم کودکی دارید که اکثر اوقات دچار غم و ناراحتی می شود، می توانید از طریق راهکارهای زیر به او کمک کنید.
1. به خودتان یادآوری کنید که کودک غمگین تان، همیشه هم غمگین نیست
کاملاً طبیعی است که کودکان و نوجوانان در حالت های غمگین قرار بگیرند و شما احساس کنید که آن ها دیگر برای همیشه غمگین خواهند ماند . حتی ممکن است خود کودک این جمله را به زبان بیاورد که من همیشه غمگین هستم اما آن ها با بیان این جمله سعی دارند که عقاید و احساسات منفی خود را به بالا ترین شکل ممکن ابراز کنند. جمله ای که کودک در مورد خودش بیان می کند، صددرصد حقیقت ندارد، در واقع یک نوع واکنش مغزی می باشد.
زمانی که ما حالات منفی را تجربه می کنیم ، مغزمان روی مشکلات تمرکز می کند. کودکان هم به طور ناخودآگاه ذهنشان متوجه مشکلات و تعاملات با احساس بد و منفی می گردد اما به این معنی نیست که درست می گویند. پس بسیار مهم است که هم خودتان و هم کودک بدانید که این غم و ناراحتی دائمی نیست. حتی اگر اکثر اوقات کودک غمگینی دارید، لحظاتی هستند که به دلیل انجام یک کار لذت بخش یا هر اتفاق دیگری خوشحال باشد.
2. با گذشت زمان غم و ناراحتی کودک تان به تدریج کاهش پیدا می کند
افسردگی بلند مدت و مداوم در کودکان بسیار نادر است که با گذشت زمان احساس غمگینی در او کمتر می شود. در نتیجه باید این موضوع را مدنظر داشته باشید، زیرا زندگی و ذهنیات او مدام در حال تغییر است و کمک به او می تواند هیجان اش را دوباره بازیابی کند. حتی اگر منبع غم و ناراحتی هم تغییر نکند، اما آن ها یاد می گیرند که چگونه در مورد زندگی فکر کنند و با مشکلات و غم و ناراحتی آن بهتر کنار بیایند.
3. به عنوان پدر و مادر می توانید به کودک غمگین خود کمک کنید
والدینی که برای کودک غمگین خود تلاش کنند ، دچار ناامیدی نمی شوند و فکر می کنند هیچ کاری از دستشان بر نمی آید اما این موضوع حقیقت ندارد. ما می توانیم به عنوان والدین نقش مربی داشته باشیم و به کودکمان کمک کنیم تا احساس منفی را در خودشان کاهش دهند و با این سختی ها کنار بیایند. البته هیچ راه سریع و آسانی وجود ندارد اما می توانید با گذشت زمان تفاوت زیادی را ایجاد کنید.
4. همدل باشید
همراه او باشید . به او بگویید به خاطر روز سختی که داشته است، برایش متاسف هستید و بسیار ناراحتید که او احساس غمگینی دارد.
5. سعی کنید صبر خود را بالا ببرید
به کودکتان یاد آوری کنید در لحظه می توان خود را شاد و مثبت کرد.
6. در مورد محرک های حس غمگینی از او سوال کنید
گاهی اوقات کودکان بدون هیچ دلیل خاصی غمگین می شوند. علت آن هم افکار و پدیده های موجود در اطرافشان است. پس سعی کنید به کودکتان کمک کنید که این لحظات را پیدا کنند و ببیند که چگونه می تواند آن را مدیریت کند.
7. درست است که پرسیدن در مورد ناراحتی کمک کننده است اما نباید صحبت کردن درمورد آن را طولانی کنید
مثلاً یک ساعت صحبت کردن در مورد موضوع ناراحت کننده قبل از خواب وضعیت را بدتر می کند . به کودک خود بگویید اکنون این مسئله ناراحتی را کنار می گذاریم ، با یکدیگر یک کتاب می خوانیم یا تلویزیون تماشا می کنیم و بعداً در مورد آن صحبت می کنیم.
8. غمگین بودن کودک خود را گردن بقیه نیندازید
دیگران را به خاطر غمگین بودن کودکتان سرزنش نکنید. معلمان، پزشکان، والدین و کودکان دیگر مسئول مشکل و ناراحتی کودک شما نیستند.
9. کم کم به کودک خود یاد دهید که چگونه بالا و پایین احساسات خود را بشناسد
لحظاتی را انتخاب کنید. مثلاً زمانی که کودک شما می گوید من همیشه غمگین هستم، به او بگویید که این احساسات غمگینی دائمی نیستند. از او بخواهید لحظاتی که احساس خوبی داشته را برای خودش یادآوری کند و روی غمگینی تمرکز نکند.
10. از کودک خود بخواهید که جنبه های مثبت زندگی را ببیند
مثلاً کارهای هیجان انگیزی که در طول هفته انجام می دهد را برایش یادآوری کنید. توجه او را به اتفاق خوش گذشته هم جلب کنید.
11. به طور مداوم روی ارتباط اجتماعی اش کار کنید
کاهش ناراحتی در کودکان هنگام تنهایی و نداشتن یک منبع مثبت دوستی بسیار سخت است. پس سعی کنید ارتباط خود را با او گسترده تر کنید تا کمک کنید راحت تر با سختی و غم کنار بیاید.
12. به کودک خود کمک کنید تا دوباره اعتماد به نفسش را پیدا کند
این کودکان در بعضی از کارها بسیار خوب عمل می کنند. پس بسیار مهم است که روی توانایی های آن ها تمرکز کنید و اعتماد به نفسشان را بالا ببرید.
13. مراقب تغذیه ، فعالیت فیزیکی و خواب کودک باشید
زمانی که کودک از لحاظ جسمی فعال باشد ، تحمل ناراحتی برای او کمتر است. همچنین باید به اندازه کافی بخوابد و غذای خوب بخورد. پس هرگز این موارد را نادیده نگیرید.
در نهایت از خودتان مراقبت کنید... علاوه بر راهکارهای بالا حتماً باید کودک خود را به مشاور و فرد متخصص در این زمینه نشان دهید. در کنار آن باید روی سلامت، کاهش استرس، تغذیه ، ورزش و مراقبت از خود تان تمرکز کنید. تا زمانی که خودتان از لحاظ روحی احساس خوبی نداشته باشید ، نمی توانید به کودکتان کمک کنید.