راههای تقرب به خدا
خلیل منصوری
تقرب به خدا و رسیدن به او، مهمترین دغدغه مومن است؛ زیرا بر این باوراست که کمال مطلق، خداوند است و آنچه انسان به طور طبیعی به عنوان کمال بدان کشش و گرایش دارد، هموست. پس همه اندیشه و تلاشش را می کند تا به کمال مطلق برسد.
از نظر مومن هر چند که راه های رسیدن به خدا به عنوان کمال مطلق، گوناگون است، ولی بهترین راه همانی است که خداوند خود بیان و مشخص کرده است. از اینرو به سراغ آموزه های وحیانی می رود تا ببیند که خداوند چه راهی را به عنوان راه راست رسیدن و تقرب جویی بیان می کند. نویسنده در این مطلب گوشهای از حقیقت تقرب و وصول به خدا را تبیین کرده است.
***
تقرب، نزدیکی معنوی
واژه عربی قرب به معنای نزدیکی است. هر چند که این واژه بیشتر در معنای نزدیکی فیزیکی و مادی به کار می رود؛ ولی در آموزه های وحیانی بیشتر به معنای قرب معنوی است.
تقرب جویی به معناى آهنگ و شتاب در منافع خود است. این واژه وقتى در مورد تقرّب بنده به خدا به کار مىرود، به معناى نزدیکى روحانى است که با اتّصاف خود به صفات کمال و پاک کردن خویش از عیوب و نقایص حاصل مىشود.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۶۶۴-۶۶۵، «قرب»)
پس وقتی از تقرب بنده به خدا سخن به میان می آید، تقرب مکانى، یا حتی زمانى و نسبى مقصود نیست، بلکه معناى معنوى آن یعنی رسیدن به مقام و منزلت مراد است که از طریق خاصی چون اتصاف به صفات و اسمای الهی تحقق می یابد. در آیات قرآن برای بیان این معنا غیر از واژه «قرب»، واژههاى دیگری چون «زلفى»، «عند ربّهم»، «عنده»، «عند ربّک»، «عنداللّه»، «درجات»، «قریب»، «وسیله» و برخى جملات استفاده شده است.
هر چند که در هر انسانی این امکان وجود دارد که خدایی شود؛ چرا که اسماء و صفات الهی در او سرشته شده و به علم خاص از طریق تعلیم الهی بدان دسترسی دارد(بقره، آیه ۳۱) ولی میبایست با انتخاب ارادی و اختیاری خود، آن را از راه مخصوص فعلیت بخشد تا دارای صفات فعلی خداوند شده و خدایی گردد.
بر اساس تعالیم قرآن، این راه همان راه عبادت است(ذاریات، آیه ۵۶) که بهترین و راست ترین راه است؛ چرا که به سلامت، انسان را به مقصد می رساند و در میان راه های سالم(مائده، آیه ۱۶) این راه که از آن به صراط مستقیم(همان و نیز حمد، آیه ۶؛ اعراف، آیه ۱۶؛ صافات، آیه ۱۱۸) یاد می شود، کامل ترین، آسان ترین، سالم ترین، کوتاه ترین، زیباترین، گسترده ترین راه با ویژگی های انحصاری دیگر است.
البته از این راه راست به عنوان اسلام نیز یاد میشود که همه پیامبران رسیده به مقصد و مقصود، از آن راه رفته و بدان دعوت کرده اند. هر کسی بیرون از این راه بخواهد به خداوند تقرب جوید و وصال را درک کند، نمی تواند به همه آنچه که مطلوب اوست برسد. از این رو خداوند تنها این راه را مورد تایید قرار داده و غیر آن را راهی مقبول و مطلوب نمی داند.(آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵؛ مائده، آیه ۳)
پس تقرب جویی و وصال و لقای الهی تنها از طریق اتصاف به صفات الهی امکان پذیر است که راه آن نیز تنها عبادت شرعی اسلام است و هر راهی دیگر جز بیراهه و گمراهی نیست و انسان را از تاریکی نواقص و عیوب به روشنایی کمالات الهی نمیرساند.
قرآن در آیات چندی انسان ها را دعوت میکند تا به خداوند از طریق انتخاب درست اطاعت و عبادت و بندگی تقرب جویند و صفات الهی را در خود تحقق بخشند؛ چرا که اراده و اختیار در آدمی به او اجازه حق انتخاب را داده است تا دو مسیر جداگانه و متناقضی را در پیش گیرد که یکی صعود و دیگری هبوط و سقوط است.(فرقان، آیه ۵۷؛ مزمل،آیه ۱۹؛ انسان، آیه ۲۹؛ نباء، آیه ۳۹)
بهترین وسایل و عوامل تقرب و وصال
همان طوری که گفته شد اطاعت و عبادت از طریق شریعت اسلام بهترین و سالمترین و کاملترین راه برای تحقق صفات الهی و فعلیت یابی آن در انسان است. در این میان خداوند ضمن بیان کلیات این معنا، برخی از اعمال شرعی را برای تحقق این معنا قوی تر و مفیدتر می داند.
البته باید دانست که تحقق و فعلیت یابی صفات و اسما در انسان دارای یک فرآیندی است.(انعام، آیه ۸۳؛ انفال، آیه ۴؛ توبه،آیه ۲۰؛ یوسف، آیه ۷۶) که در آیات قرآن به اشکال گوناگون به این فرآیند توجه داده شده است. از جمله در آیه ۱۳۸ سوره بقره از رنگ خدایی گرفتن سخن به میان آمده که گام نخست اتصاف به صفات الهی است.
قرآن در بیان عوامل اصلی به عبادت و عبودیت خدای یگانه اشاره می کند. در حقیقت عامل اصلی و حقیقی و کلی همین عبادت است.(هود، آیه ۶۱)
این عبادت همان معنای دیگر اطاعت از خداوند است؛ به این معنا که خداوند زمانی
عبادت میشود که به آموزه های عقلانی و وحیانی اش توجه و اهتمام شود و زندگی بر اساس آن سامان یابد که از آن به اطاعت از خداوند تعبیر می شود. از این رو خداوند در بیان صفات مقربان یعنی کسانی که به این مقام رسیده اند، مساله سبقت جویی آنان در اطاعت را مطرح می کند.(واقعه، آیات ۱۰ و ۱۱ و نیز مجمعالبیان، ج۹-۱۰، ص۳۲۵)
از نظر قرآن، برای اینکه انسان به این درک برسد که خداوند همان کامل مطلق و مطلوب فطری و طبیعی بشر است، می بایست نخست به این مساله شناخت و علم یابد.(مجادله ، آیه ۱۱) چرا که علم و آگاهی مهمترین انگیزه حرکتی و نیز جهتگیری درست و صحیح است. این علم و دانش، یعنی هستیشناختی و جهان شناختی، یک جهان بینی خاصی را پدید میآورد که نگرشهای او را شکل می بخشد و باورها و عقاید او را میسازد. اگر شناخت صحیح باشد و نگرش بر اساس آن سامان یابد، این عقیده سالم در کنار اعمال صالح که عقیده سالم تجویز میکند، او را به سمت کمال مطلق سوق میدهد.(فاطر، آیه ۱۰)
خداوند در این آیه عقاید حقّ برخاسته از علم را در کنار عمل صالح، عامل صعود و عروج انسان میداند. شکی نیست که در رأس آن عقاید حق، اعتقاد به توحید قرار دارد که جهتگیری کلی و درست حرکتهای انسان را نشان میدهد. اگر انسان این مسیر درست را بشناسد و در آن حرکت کند صعود میکند و مراد از صعود چنانکه علامه طباطبایی میگوید همان تقرّب صاحب آن اعتقاد است. (المیزان، ج۱۷، ص ۲۳)
البته خداوند این کلیات را تحت عناوین دیگر نیز بیان کرده است. بهعنوان نمونه از کلیتی به نام ایمان سخن به میان آورده که عامل تقرب به خداوند است(مائده، آیه ۳۵؛ انفال، آیه ۴؛ توبه، آیات ۲۰ و ۹۹؛ یونس، آیه ۲) پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در این باره به بهترین جنبه ایمان و برترین آن اشاره کرده و میفرماید: أفضَلُ الإیمانِ أن تَعلَمَ أنَّ اللَّهَ مَعَکَ حَیثُ ما کُنتَ؛ برترین [مرتبه] ایمان آن است که بدانى هرکجا باشى خدا با تو است.(کنزالعمّال- ح ۶۶؛ میزان الحکمه ج ۱ ص ۴۳۶ ح ۱۴۴۳) این چنین ایمان به حضور در محضر خداوند موجب میشود تا همواره هر آنچه خداوند را خشنود میسازد بجوید و از هر آنچه خشم و ناخشنودی او را در پی دارد، پرهیز میکند. چنین ایمانی است که انسان را همواره متوجه وجهالله میکند و مسیر تقرب را دائم به او گوشزد میکند.(انسان، آیات ۸ تا ۱۰)
عمل صالح نیز از همین کلیتی که ایمان دارد، برخوردار میباشد؛ چرا که عمل صالح هر کار پسندیدهای است که عقل و عقلاء و شریعت آن را بپسندد.(سباء، آیه ۳۷؛ فاطر، آیه ۱۰)
اگر انسان در چارچوب پیش گفته و کلیاتی که از آن بهعنوان عبادت، اطاعت، ایمان و عمل صالح یاد میشود حرکت کند، رضایت الهی را به دست میآورد(آلعمران، آیات۱۶۲و۱۶۳) و رضای الهی نیز جز به تحقق صفات الهی و خدایی شدن معنایی ندارد؛ زیرا زمانی خداوند از بنده خشنود میشود که صفات سرشته را فعلیت بخشد و خدایی شود و اینگونه تقرب حقیقی را به دست آورد.
بنابراین، رسیدن به خداوند وسایل علمی و عملی چندی میخواهد که در آیات قرآن با همین عنوان وسیله از آن یاد شده است. به این معنا که انسان میبایست وسایلی را برگزیند تا او را یاری رساند.(مائده، آیه ۳۵؛ اسراء، آیه ۵۷)
اما در میان اعمال صالح و عبادات برخی از آنها از ویژگی خاصی برخوردار هستند که امکان تقربجویی و خداییشدن را بهتر فراهم میآورد؛ از اینرو در قرآن از آن به عوامل تقرب به خدا یاد شده است.
از نظر قرآن، رعایت ادب و احترام در معاشرت با اهل ایمان، مایه نیل به مقام قرب الهى است.(مجادله، آیه ۱۱) خداوند در این آیه از ارتفاع درجات یاد میکند که «ارتفاع درجات» همان کنایه از تقرّب به خدا دانسته است.(المیزان، ج۱۹، ص۱۸۸)
همچنین توجه به معاد و قیامت(مزمل، آیات ۱۷ و ۱۹؛ نباء، آیه ۳۹)، خوف از خدا(اسراء، آیه ۵۷)، امیدواری به خداوند و رحمت واسع الهی(اسراء، آیه ۵۷)، استغفار و توبه به درگاه خداوندی(هود، آیه ۶۱)، انفاق خالصانه در راه خدا(انفال، آیه ۳ و ۴)، پیروی از آیات خدا(اعراف، آیه ۱۷۵ و ۱۷۶؛ رفعت به معنای تقرب، المیزان، ج۸، ص۳۳۳)، تقوا و پرهیزکاری(آلعمران، آیه ۱۵؛ مائده، آیات ۲۷ و ۳۵؛ حجرات، آیه ۱۳)، جهاد در راه خدا(توبه، آیه ۳۰)، شهادت در راه خدا(آل عمران، آیه ۱۶۹؛ حدید، آیه ۱۹)، دعا و نیایش(بقره، آیه ۱۶۸؛ تحریم،آیه ۱۱)، سجده و خضوع(علق، آیه ۱۹)، عبرت و پندگیری از آیات خداوندی در حوزه شناخت و رفتار(انعام، آیه ۱۲۶ و ۱۲۷)، قرآن و تذکارهای آن (انسان، آیه ۲۹)، اقامه نماز(انفال، آیه ۳ و ۴)، هجرت در راه خدا(توبه، آیه ۲۰) نیز از عوامل تقربجویی است که باید به آنها بهعنوان عوامل خاص و تاثیرگذار بسیار مهم توجه کرد.
شکی نیست که نماز و سجده بهعنوان عبادت بسیار خالص از مهمترین عوامل تقربجویی به خداست.(علق، آیه ۱۹) امام کاظم(ع) درباره نقش نماز در تقرب به خداوند میفرماید: اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَهِ به، الصَلوهًُْ؛ بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا میکند، نماز است.(تحف العقول، ص۴۵۵)
در این میان انجام این عمل عبادی در زمان خاص و در مکان خاص ارزش و تاثیرگذاری بیشتری دارد؛ چنانکه نمازها و سجده شبانه بسیار مهم است؛ زیرا تاثیر بسیار قوی در رسیدن به مقامهای بلند انسانی یعنی همان تقرب به مقام محمودی دارد که از نظر خداوند نیز بسیار پسندیده است.(اسراء، آیه ۷۹)
امام حسن عسکری(ع) درباره نقش شب در راه رسیدن و وصول به خداوند میفرماید: اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ؛ وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.(مسند الامامالعسکری، ص۲۹۰)
رسیدن به خداوند با بریدن از دنیا و انقطاع از هر چیزی است.(ذاریات، آیه ۵۰) از اینرو پیامبر(ص) خواهان انقطاع از غیر خداوند میشود و میفرماید: مَنِ انْقَطَعَ اِلَى اللّهِ کَفاهُ اللهُ کُلِّ مَؤُنَهٍ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ اِلَى الدُّنْیا و َکَلَهُ اللهُ اِلَیْها؛ هر کس از غیر خدا بِبُرد، خداوند، هزینه زندگى او را تأمین مىکند و از جایى که انتظار ندارد، روزىاش مىدهد؛ امّا هر کس چشم امیدش به دنیا باشد، خداوند، او را به دنیا وا مىگذارد. (نهجالفصاحه، ح ۳۰۰۴)
موانع تقرب و وصال
در آیات قرآن موانع چندی بهعنوان موانع تقرب به خدا و وصول به او بیان شده است که از مهمترین آنها میتوان به پیروی از شیطان(اعراف، آیات ۱۷۵ و ۱۷۶)، پیروی از هواهای نفسانی(همان)، اعراض از آیات خداوندی(همان)، شرک در عبادت وپرستش معبودان باطل(زمر، آیه ۳؛ احقاف، آیه ۲۸)، تجاوزگری(مطففین، آیات ۱۲ و ۱۵)، دنیاطلبی(اعراف، آیه ۱۷۶) و گناه(مطففین، آیات ۱۲ تا ۱۵) اشاره کرد.
آنچه که در این آیات به آن توجه داده شده این است که شخص اطاعت خدا را کنار بگذارد و به اطاعت دیگران بپردازد و اینگونه از خداوند دور میشود؛ چرا که به جای انقطاع از غیرخدا از خداوند بریده و به خلق پیوسته است و این همان گمراهی است که او را از خداوند دور میسازد. امام حسین(ع) میفرماید: مَن طَلَبَ رِضَی الله بِسَخَطِ النّاس کَفاهُ اللهُ اُمورَ النّاسّ وَ مَن طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ إلَی النّاسِ؛ هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بینیاز میکند و هر که رضایتِ مردم را با ناخوشنودی خدا طلب کند خداوند او را به مردم وا میگذارد.(مستدرکالوسایل ج۱۲ ص۲۰۹)
به هر حال، هدف اصلی در زندگی هر انسانی باید تقرب و وصال الی الله باشد. از اینرو خداوند در تقسیم انسانها به تقرب بهعنوان یک اصل اساسی توجه میدهد و انسانها را براساس میزان و درجه تقربشان ارزیابی میکند و در ترازوی ارزشی میگذارد. در سوره واقعه انسانها به مقربان و اصحاب یمین و اصحاب شمال تقسیم شدهاند. مقربان به سبب سبقتجویی در کارهای خیر و سرعت در آن به درجاتی رسیدهاند که برتر از آن نیست. دسته دوم اصحاب یمین است که در مسیر کمالی حرکت کردهاند ولی به مقام قرب و مقام محمود صعق و فنا نرسیده و خدایی نشده و تنها رنگ خدایی گرفتهاند؛ اما دسته سوم که اصحاب شمال هستند به بیراهه رفته و فرصت کوتاه عمر را تباه ساخته و هیچ صفت الهی را در خود فعلیت نبخشیدهاند. اینگونه است که در دوزخ فراق گرفتار و از قرب وصال بیبهره میشوند.