متوقفان
و در مقابل ، برخی چون آیت الله شیخ محمد رضا طبسی نجفی ، در مسئله توقف نموده و هیچیک از دو نظر اربعین اول یا دوم را نتوانسته اختیار کند و میفرماید : فعلیه أنا من المتوقفین فی ذلک ، و لکن المشهور عند عوام الناس فی السنة الأولی ، مع أن ظاهر عدة التواریخ أن توقفهم فی الشام لا یقل من شهر ؛ بنابراین ، من از زمرهی توقف کنندگان در مسئله هستم (و هیچ یک از دو قول را اختیار نمیکنم) ولی مشهور نزد عوام مردم این است که آنان در اربعین اول به کربلا بازگشتند . با آنکه ظاهر بعضی کتب تاریخی این است که توقف ایشان در شام کمتر از یک ماه نبوده است . [1] . [1] مقتل الامام الحسین علیهالسلام ، ص 285 (نسخهی خطی) .
دو دیدگاه در ترازوی نقد
مرحوم محدث نوری و قاضی طباطبایی ، در دو جهت مسئله قرار دارند . محدث نوری به طور کلی منکر بازگشت اهلبیت در اربعین اول است و شبههی ابنطاووس در اقبال الأعمال را با حواشی دیگر پرورش داده و دیگرانی چون محدث قمی تحت تأثیر او قرار گرفتهاند . و در طرف مقابل ، شهید قاضی طباطبایی در مقام اثبات مراجعت اهلبیت در اربعین اول برآمده و با پروراندن جواب مرحوم اشراقی و نگارش کتابی قطور به پاسخ گویی ایشان آمده و به حق رنج فراوان و زحمت بسیار کشیده است . از این روی ، ما به طور خلاصه ، ادلهی هر دو طرف را به نقد و بررسی مینشینیم .
سخن و دیدگاهی دیگر
تاکنون معلوم شد که شهرت مورد ادعا با توجه به محذورات ذکر شده کارساز نیست ، وشواهدی که ذکر گردید فرض امکان را ثابت میکند ، ولی برای اثبات وقوع کافی نیست . و اما ملازمه بین زیارت جابر و ملاقات وی با اهلبیت را با بازگشت ایشان به کربلا در اربعین اول اینگونه میتوان منتفی دانست : با توجه به قراین ، به نظر میرسد جابر بن عبدالله انصاری ، آن یار وفادار و دانشمند عارف و آگاهی که رنج سفر را به جان خریده و از عواقب کار خود نهراسیده و در بزرگسالی و کهولت سن به سمت کربلا رهسپار شده است ، به یک زیارت بسنده نکند و دست کم دو بار به زیارت قبر مولا و محبوب خود سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام شتافته باشد : زیارت اول : زیارتی است که طبری در بشارة المصطفی [1] و سید بن طاووس در مصباح الزائر [2] و خوارزمی در مقتل الحسین علیهالسلام [3] آوردهاند . زیارت دوم : زیارتی است که مقرون به ملاقات با اهلبیت علیهمالسلام است . در زیر به تبیین این دیدگاه خواهیم پرداخت : 1 . در روایت طبری و سید بن طاووس و خوارزمی ، هیچگونه اشارهای به مسئلهی ملاقات نشده است ؛ بلکه قرینه بر عدم حصول ملاقات نیز وجود دارد . طبری و خوارزمی تصریح میکنند که پس از انجام زیارت ، جابر از عطیه میخواهد که او را به سمت خانههای کوفه هدایت کند . آنگاه هر دو در این مسیر گام برداشتند . [4] بسیار بعید است که حادثهای با این اهمیت واقع گردد و عطیه آن را نقل نکند . 2 . آنچه از خبر طبری و سید بن طاووس و خوارزمی استفاده میشود این است که هنگام زیارت جابر ، کسی غیر از ایشان نبوده است و حال آنکه زیارت مقرون به ملاقات با اهلبیت ، وقتی بوده است که گروهی از بنیهاشم نیز به زیارت قبر آن حضرت شتافته بودند و اهلبیت هنگامی که به کربلا رسیدند ، جابر را با عدهای از بنیهاشم در آنجا یافتند . [5] . 3 . در زیارت اول ، نام و نقش عطیه برجسته است ، در صورتی که در زیارت دوم هیچ نام و اثری از عطیه وجود ندارد . 4 . تصریح مورخان و دانشمندان مبنی بر اینکه جابر نخستین زائر امام حسین علیهالسلام است ، اثبات کنندهی این مطلب است که زیارت وی پیش از زیارت گروهی از بنیهاشم است و با این بیان ، زیارت جابر با عطیه را باید نخستین زیارت او قرار داد.
پی نوشتها
[1] بشارة المصطفی ، ص 74 .
[2] مصباح الزائر ، ص 286 .
[3] مقتل الحسین ، ج 2 ، ص 190 .
[4] آنجا که جابر به عطیه میگوید : «خذنی نحو ابیات کوفان ، ثم صارا فی الطریق» (ر . ک : بشارة المصطفی ، ص 75) .
[5] ابننما در مثیر الأحزان ، ص 107 میگوید : «و لما مر عیال الحسین علیهالسلام وجدوا جابر بن عبدالله الأنصاری رحمة الله علیه و جماعة من بنیهاشم قدموا لزیارته» و قریب این مضمون را سید در لهوف ، ص 225 آورده است .