موضوع: زیارت عاشورا، سلام به شهداء، لعن به ظالمان
تاريخ پخش: 30/05/99
1- سلام و لعن در قرآن
2- سلام، در آغاز و پایان هر کار
3- سلام رسول خدا به زائران مدینه
4- محبّت و شدّت، هر کدام به جای خود
5- لعن و سلام به یاران و بدان و خوبان
6- نقش زیارت در اظهار حبّ و بغض
7- احیای معارف دین در مجالس عزاداری
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان پای تلویزیون در آستانهی محرم بحث را خواهند دید. یکی از چیزهایی که در محرم و صفر در بورس است، زیارت عاشورا است. فکر کردم مبانی قرآنی زیارت عاشورا را بگویم. بد نیست قبل از اینکه سلام کنیم، شما هم این سلام را با من بدهید. «السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک» یکبار دیگر میگویم که اینهایی که پای تلویزیون هستند با من یک سلام چند ثانیهای بدهند.
«السلام علیک یا أبا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین»
1- سلام و لعن در قرآن
ریشهی این سلام کجاست؟ قرآن خیلی آیه داریم برای سلام، «سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ» (صافات/109) «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُون» (صافات/120) «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِين» (صافات/79) آیه قرآن است. شعار ما سلام است. من بحث سلام را اینجا برای شما بگویم. 1- سلام نام خداست، «السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ» (حشر/23) یکی از اسمهای خدا سلام است. تهیت و خوش و بش کردن بهشتیها با یکدیگر، «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» (واقعه/26) بهشتیها با یکدیگر سلام میکنند، برعکس جهنمیها که به هم فحش میدهند، بهشتیها به هم درود میفرستند. «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف/38) هر گروهی میآید این به او میگوید تو بودی، این میگوید تو بودی. اینها آیه قرآن است. میگوید: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِين» (سبأ/31) اگر تو نبودی من مؤمن بودم، تو نگذاشتی من ایمان بیاورم. میگوید: نخیر، «بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (صافات/29) خودت ایمان نداشتی.
مستضعفین میگویند: خدایا، مستکبرین ما را کج کردند، عذابشان را دو برابر کن. خدا میگوید: «لِكُلٍ ضِعْف» (اعراف/38) هردو دو برابر است. هردو، دو برابر است؟ بله. مستکبرین عذابشان دو برابر است چون هم کج رفتند و هم یک عده را همراه خودشان کج بردند. مستضعفین هم دو برابر است. چون هم کج رفتند و هم با دنباله روی از مستکبرین، مستکبرین را تقویت کردند. چون اگر نخ دم سوزن نباشد، کسی سوزن را در پارچه فرو نمیکند. این سوزن چون میبیند نخ دمش است، شیرجه میرود در فاستونی. اگر شما نبودید، مستکبرین، مستکبر نمیشدند. جاوید شاه و بله قربانگوی شما آنها را تقویت کرد. دوزخیان به هم لعنت میکنند، «کلما» یعنی بدون استثناء،«كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» هر امتی وارد میشود به او لعنت میکند و او هم به آن، بهشتیها چه میکنند؟ «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» تهیت اهل بهشت.
فرشتگان وقتی بهشتیها وارد بهشت میشوند، میگویند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ» (زمر/73) با سلام میگویند بفرمایید تو! پیام خداست «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍ رَحِيمٍ» (یس/58) این آیه قرآن است. هر مسلمانی بر همدیگر حقی دارد، یکی از حقوقش سلام کردن است. شروع هر کلام و نوشتهای با سلام است. امان نامه است، از هر گونه ترس درونش است.
2- سلام، در آغاز و پایان هر کار
سلام یعنی چه؟ یعنی تو از من در سلامت هستی. یک تابلوی خوبی است. افرادی که بنر دارند میتوانند برای محرم و صفر تابلویش کنند. چیزی جای سلام را نمیگیرد. مرسی و بای بای، هیچکدام کار سلام را نمیکند. سادهترین عمل، سلام! نشانه تواضع است. کسی که سلام نمیکند پیداست متکبر است. محبت را زیاد میکند. گاهی افرادی با هم یک خرده شکر آب هم هست، ولی وقتی گفت: سلام علیکم، این سلام کرد، به قول ما یخش باز میشود. اظهار صلح و سلامتی است. آرزوی سلامتی برای بندگان خداست. سلام یعنی چه؟ یعنی من آرزوی سلامتی دارم. سلام دعوت به صلح است. سلام امیددهنده و نشاط آور است.
سلام کدورتهای قبلی را از بین میبرد، سلام اجازه ورود است. دو سلام داریم، سلام ورود که آدم وارد میشود سلام علیکم، سلام خروج، شما وقتی از حرم میخواهی بیرون بیایی، باز میگویی: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا! سخنرانها وقتی سخنرانیشان تمام میشود میگویند: والسلام علیکم و رحمة الله! این والسلام یعنی سلام خروج، آخر نماز میگویی: والسلام علیکم و رحمة الله! یک سلام داریم وقتی وارد شدید و یک سلام داریم وقتی خارج شدید. یعنی ورود و خروج همراه با مسالمت باشد.
سلام یک کلمهای است که در زبان سبک است ولی در میزان خیلی ارزش دارد. جلب رضای خداست، ادخال سرور است، کفاره گناهان است. تکبرزدایی است. ادب الهی است. استقبال از خیری است و غیره… اینها جملاتی در مورد سلام است.
3- سلام رسول خدا به زائران مدینه
خدا به پیغمبر میگوید: مؤمنین که میآیند قبل از آنکه اینها به تو سلام کنند، تو به اینها سلام کن. خیلی مهم است. یعنی شما وارد حرم امام رضا یا امام حسین شوید، تا وارد شوید امام حسین به شما سلام میکند. قبل از اینکه شما بگویی: السلام علیک یا أباعبدالله، او به شما سلام میکند. آیهاش این است سوره انعام آیه 54، آیه را میخوانم بعضی از کلمات آیه را هم ایرانیها بلد هستند، «و اذا» زمانی که، «جاءک» نزد تو آمد، کی؟ «وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا» (انعام/54) مؤمنین که نزد تو میآیند، پیغمبر مؤمنین که نزد تو میآیند، «فَقُلْ سَلامٌ» مؤمن که وارد حرم شد، تو سلام کن. نمیگوید: «و اذا جاءک و قالوا سلاما» جای دیگر هست قرآن میگوید: «قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ» (هود/69) مؤمن اگر سلام کرد، جوابش را بده. میگوید: مؤمن که جاءک، همین که آمد، «فقل سلام» تو به او سلام کن. خدا به پیغمبر میگوید: سلام کن، خدا چه میکند؟ میگوید: «عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» من هم برای اینها رحمت میفرستم. تو پیغمبر هستی به اینها سلام کن، من هم که خدا هستم بر اینها رحمت میکنم. میگوییم: بعضی زوارها نا اهل هستند، میگوید: نا اهل باشند، خدا نا اهل را هم میبخشد. «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (انعام/54) زوار است ولی آدم نااهلی است. میگوید: اگر همین نا اهل به سمت خدا بیاید، خدا دستش را میگیرد.
وهابیها چه میگویند؟ وهابیها میگویند: هرکس مرد، انگار سنگ و چوب است. اینها عقیده به سلام ندارند. میگوییم: پس قرآن که میگوید: «سلامٌ علی نوح» به حضرت نوح سلام میکند، یعنی «سلامٌ علی سنگ»؟ میگوید: آدم که مرد انگار یک قطعه چوب است. «سلامٌ علی ابراهیم» یعنی سلام بر چوب، اینها چه منطقی دارند؟ خودشان در نماز سلام میکنند، میگوییم: پس خودتان چرا سلام میکنید؟ میگوید: آن لحظهای که ما سلام میکنیم روح در بدن پیغمبر میآید و بعد دوباره میرود. یعنی پیغمبر هر یک دقیقهای چند میلیون روح در بدنش میآید و چند میلیون روح از بدنش بیرون میرود. خدا نکند انسان کج شود.
از آداب محرم این است که سلام به امام حسین زیاد میشود. پیغمبر فرمود: سلام برای کسی نیست. سلام کننده ثوابش بیشتر از جواب دهنده است. آخر گاهی وقتها میگوییم: او باید به من سلام کند. هرکس سلام کند، ثوابش چند برابر کسی است که جواب میدهند. سلام مستحب است ولی جواب سلام واجب است. به بچهها هم سلام کنید. پیغمبر فرمود: تا آخر عمر این را رها نمیکنم که باید به بچهها هم سلام کنم. سلام به بچهها!
در روایت داریم کسی که سوار است بر پیاده سلام کند، آن کسی که وارد میشود بر حاضرین سلام کند. «السلام علیک یا أباعبدالله» در زیارت امام حسین میگوییم: نصفش را من میگویم و نصفش را هرکس بلد است پای تلویزیون بگوید… «ما بقیت و بقی اللیل و النهار» این «ما بقیت» یعنی تا هستم، تا شب و روز هست، این را کجای قرآن نوشته است؟ این آیه، خدا به انبیاء که سلام میکند، سلام خالی میکند. میگوید: «سَلامٌ عَلى موسى و هارونَ» کافی است، «سلامٌ علی ابراهیم» کافی است. به نوح که سلام میکند، میگوید: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» یک فی العالمین اضافه میکند. این «فی العالمین» در کل هستی، یعنی «ما بقیت و بقی اللیل و النهار» تا شب و روز هست، سلام نوح خط ویژه دارد.
«السلام علیک یا أباعبدالله» بعد خاندانش را میگوییم. «السلام علیک یا ثارالله، السلام علیک یابن فاطمه، السلام علیک یابن سید الوصیین» سلام به امام حسین که میکنیم، به پدرش، به جدش و مادرش هم سلام میکنیم. آخر هم میگوییم: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین» این برای سلام است.
4- محبّت و شدّت، هر کدام به جای خود
لعنت چه؟ «اللهم العن» در اسلام لعنت داریم، نفرین داریم. برخورد داریم، بعضی میگویند: «قَوْلًا لَيِّنا» (طه/44) قرآن میگوید: لین حرف بزن. آیهای هم داریم میگوید: «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم» (توبه/73) غلیظ حرف بزن، نمیشود یک آیه را گرفت و یک آیه را نگرفت. هم داریم «قَوْلًا لَيِّنا» با فرعون حرف میزنی نرم حرف بزن. هم میگوید: با منافقینی که لجباز هستند،«وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم» یعنی هم… در قرآن و نهج البلاغه یکوقت من حساب کردم هجده کلمه بسیار تند از حضرت علی نقل شده که حضرت امیر تند برخورد میکرد. دو سه موردش را برای شما بگویم. میگوید: «تباً لکم» مثل آیهی «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَب» (مسد/1) مرگ بر شما، یک جایی هم باید گفت: مرگ بر آمریکا! مرگ بر شما، یکجا داریم «قُبْحاً لكُمْ» (المناقب، ج 4، ص 110) قبیح باد، ننگ بر شما! نهجالبلاغه است. اینهایی که میگویم یا قرآن است یا حدیث است. دیگر چه؟ «يا اشباح بلا ارواح» در نهجالبلاغه هست، ای لاشههای بیروح، یعنی مجسمه، انساننماهای نامرد! «یا اشباح» با ح جیمی، «بلا ارواح»
جای دیگر دارد «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لا رِجَالَ» (نهج البلاغه، خطبه 27) مرد نماهای نامرد! ما گاهی داریم باید سفت حرف زد و شوخی هم نداریم. خدا در قرآن میگوید: «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَب» بریده باد دست ابولهب! حالا فایدهاش چیست؟ ابولهب که نیست، وقتی نیست برای آدمی که دیگر هزار و چهارصد سال پیش به درک رفته، میگوییم: مرگ بر او! ابولهب پوست و گوشتش مهم نیست. تفکر ابولهب این بود که نگذاریم پیغمبر موفق باشد. لذا وقتی آیه نازل شد «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» (شعرا/214) حضرت فرمود: غذایی در خانه درست کنید، فامیلها را دعوت کنیم و نهار بدهیم و من بگویم که به پیغمبری مبعوث شدم. غذایی درست کردند و فامیلها آمدند و غذا را خوردند و پیغمبر هم (صلوات) فرمود: من از امروز مبعوث شدم «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» خدا به من وحی کرد اول به فامیلهای خودم بگویم. ابولهب بلند شد آنجا یک حرکاتی انجام داد که جلسه را انداخت، یعنی دیگر نشد حرف حسابی بزنیم. چون گاهی وقتها یک کسی جلسه را یک کاری میکند که این جلسه دیگر نمیشود. دیگر سیمان خشک میشود و کاشی رویش نمیچسبد. ابولهب عموی پیغمبر بود ولی خیلی کارشکنی میکرد. زنش هم… «وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» (مسد/4) زن و شوهری که هردو در همفکری و خباثت و بدجنسی با هم بودند.
5- لعن و سلام به یاران و بدان و خوبان
قرآن میگوید: گاهی زن و شوهرها با هم کمک میکنند. منافقین بر منافقات، مشرکین بر مشرکات، با هم هستند. حالا لعنت داریم؟ بله داریم. بعد هم جالب این است که زیارت عاشورا فکر ما را توسعه میدهد. مثلاً میگوید.. وقتی سلام میکنیم، نمیگوییم: سلام بر حسین! میگوییم: «و علی الارواح التی حلت بفنائک» تمام آنهایی که دور تو پروانه وار جان دادند. وقتی لعنت میکنیم میگوییم: «و لعن الله من قتلک، لعن الله…» عرض کنم… «و لعن الله امة اسرجت و الجمت و تنقبت» یعنی لعنت کند خدا کسی که اسبش را نعل زد. کسی که بدرقه کرد و کسی که… گاهی وقتها یک گناه یک عدهای را… مثل شراب است. حدیث داریم پیغمبر ما به ده گروه درباره شراب لعنت کرد. خدا لعنت کند کسی که انگور و خرما و کشمش را به قصد شراب بکارد. خدا لعنت کند کسی را که شراب بسازد. کسی که بفروشد و کسی که بخرد و کسی که شراب را کامیون کامیون کند. بطری ساز و کارتن ساز و کامیون حمل و نقلش، دلالش، کسی که میریزد و سِرو میکند. دور میزها میگرداند یعنی ده گروه لعنت شده هستند بخاطر همین شراب، حالا مسألهی بعضی ظلمها دیگران را هم پرش میگیرد.
حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون میچکد به سینه، میگوید: این چیه؟ میگوید: یک نفر را به ناحق کشتند، تو در یک قطره شریک هستی. گاهی وقتها آدم خودش نمیداند. خودش هم نمیداند شریک است. امام کاظم به صفوان گفت تو خوبی خیلی داری ولی یک بدی داری، گفت چه بدی، من از شیعیان شما هستم. امام کاظم فرمود: تو شترهایت را به هارون الرشید اجاره میدهی؟ گفت: من برای کار بد اجاره نمیدهم، برای مکه، امام فرمود: حاضر هستی هارون الرشید زنده بماند و از مکه برگردد و کرایه تو را بدهد؟ گفت: بله، من دوست ندارم در مکه بمیرد. برگردد کرایه مرا بدهد و بعد خواست بمیرد، بمیرد. امام فرمود: همین مقدار که حاضر هستی یک دقیقه هارون الرشید زنده بماند، همین برای تو جرم است. یعنی ما نباید راضی باشیم یک دقیقه نا اهل، نا اهلی کند. لذا در دعا و زیارتی که میکنیم هم به خوبان، اینهایی که کمک کردند، «َ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِر» (مائده/2) هم در بدها آنهایی که کمک کردند و این مهم است.
6- نقش زیارت در اظهار حبّ و بغض
انسان اگر زیارتها نباشد یک آدم بی تفاوتی میشود. برایش فرق نمیکند امروز عاشورا هست یا نیست؟ 21 ماه رمضان هست یا نیست؟ شهادت امام رضا و پیغمبر و امام حسن هست یا نیست؟ حبّ و بغض جزء دین ماست. شما مکه میروید، دو تا سنگ است، یک سنگ حبّ است و یک سنگ بغض است. سنگ محبت کعبه است، مردم کعبه را میبوسند. یک فرسخی مکه، منا است. یک سنگی است که سنگش میزنند. نماد شیطان است، رمی جمره است. یعنی دو تا سنگ است، در یک سرزمین، یکی رمز محبت است، یکی رمز… در نماز حبّ و بغض هردو هست. هم میگوید: خدایا «اهدنا الصراط المستقیم» ما را به راه مستقیم هدایت کن. کدام است؟ «صراط الذین انعمت علیهم» بعد میگوید چه؟ «غیر المغضوب علیهم و الضالین» زنده باد «انعمت» مرگ بر مغضوبین. مرگ بر ضالین، در نماز حبّ و بغض است.
7- احیای معارف دین در مجالس عزاداری
یکی از اعمال حج برائت از مشرکین است که قرآن صریحاً دارد ایام حج باید نسبت به کفار برائت، اینکه ما عاشورا نسبت به امام حسین اظهار علاقه کنیم حالا با پوشیدن لباس سیاه، با عزاداری، منتهی اینها باید حساب شده باشد. چون در روایات جلسه داریم «رَحِمَ اللّهُ» یعنی رحمت خدا بر کسی است که «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا» (میزان الحکمة، ج8، ح 13797) امر ما را زنده نگه دارد. یعنی در این مجالس باید امر خدا زنده شود، یعنی نماز جماعت باید باشد. ما بیاییم پیراهن سیاه بپوشیم و عزاداری کنیم، ولی نماز تحقیر شود. این مهم است. امام حسین روز عاشورا امر به معروف کرد و قیامش بخاطر امر به معروف بود. میتوانست امام حسین نمازش را در خیمه بخواند، چون چند بار در خیمه آمد احوال امام سجاد را پرسید و برگشت، یکبار هم آنجا دو رکعت نماز میخواند. مخصوصاً آمد بیرون نماز بخواند. نماز را باید نشان داد. چطور افرادی که بعضی کارهایشان را نشان میدهند، گناهشان را علنی انجام میدهند؟ شما چرا نمازت را پشت میخوانی؟ امام حسین نمازش را علنی خواند. 1- بیرون خیمه، اول وقت خواند. در جنگ نماز اول وقت خواند. با جماعت خواند. در جنگ هم جماعت خواند. اذانش را هم گفت، مستحب است ولی من امام حسین هستم. نماز بی اذان نباید بخوانم. اقامهاش هم گفت. چند مستحب را انجام داد. اذان، اقامه، اول وقت، به جماعت، روبرو و بیرون خیمه که ببینند، اینها یعنی چه؟ عزاداریهای ما باید همراه با نماز جماعت باشد و همراه با قرآن و حدیث باشد. یک آیه هم تفسیر شود. از منبریهای عزیز تقاضا میکنم که از این فرصتی که به خاطر خون امام حسین، به هر دلیلی هرگونه جمع میشود یک آیهای هم تفسیر کند، ولو پنج دقیقه، ده دقیقه، دو آیه قرآن را هم تفسیر کنند و بعد روضه خوانی کنند.
اگر خدا قبول کند من یک جزوهای را پارسال نوشتم «روضههای قرآنی» همین روضههایی که میخوانیم خیلیهایش از قرآن میشود شکار کرد و البته این کار هرکسی نیست. من یک جملهاش را برای شما بگویم. روضه علی اصغر، از کجای قرآن درمیآوریم؟ خیلی شیرین است، زیادی گوش بدهید. به خصوص منبریها و مداحها حساس شوند و ببینند ما چه میکنیم. به فرعون گفتند: امسال یک خانم یک پسر میزاید، این پسر حکومت تو را زیر و رو میکند، مادر موسی هم پسر زایید و اسمش را موسی گذاشت. ولی خوب حکومت بفهمد پسرها را میکشد. ترسید، قرآن به مادر موسی میگوید: «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِ مُوسى» (قصص/7) به مادر موسی وحی کردیم که این را شیر بده «أَنْ أَرْضِعِيهِ» در جعبه بگذار و در آب بیانداز. «فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» من این بچه را برمیگردانم و غیر از اینکه برمیگردانم، پیغمبرش هم میکنم. همان شعری که ما میگوییم: تو نیکی میکن و در دجله انداز! در جعبه بیانداز، من برمیگردانم. الهام الهی بود، مادر موسی این کار را کرد.
مادر موسی میخواست از طفلی بگذرد، میخواهیم سراغ علی اصغر(ع) برویم. مادر موسی میخواهد از یک طفل یک روزه خیلی علاقه آدم ندارد، طفل شش ماهه آدم بدهد، چون شش ماهه در سینه مادرش است و مادرش را میشناسد. دوم امام حسین نگفت، علی اصغر را بده برمیگردانم، علی اصغر را برد که برد. خدا به مادر موسی گفت: پسرت را در آب بیانداز، برمیگردانم. «انّا رادوهُ» برمیگردانم. در ثانی در آب فرق میکند تا در خون، کسی غرق در آب شود یا غرق در خون شود. روی دست پدر باشد یا دور از چشم پدر باشد. یک نوزاد را خدا در قرآن، تفسیر دارم میگویم. تفسیر و روضه با هم، خداوند میخواهد یک نوزاد را از مادر جدا کند، چهار قلاب انداخت. چهار تا جرثقیل و چهار تا منجنیق، چطور بچه را از مادر بگیریم؟ 1- «اوحی الی ام موسی» اوحی، وحی شد. یک قلاب وحی بود. 2- «انّا رادوه» برمیگردانم، قول داد خدا طفل را برمیگردانم. 3- « وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» پیغمبرش هم میکنم. وقتی بچه را انداخت، دلش تو ریخت، قرآن میگوید: خودم دلش را نگه داشتم. آیهای که «رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (قصص/10) یعنی قلب مادر را به خودمان ربط دادیم. الله اکبر! بک بچه را میخواهیم از مادر بگیریم، 1- «اوحی»، 2- «رادّوهُ» 3- «جاعلوه» 4- «رَبَطْنا عَلى قَلْبِها» با چهار قلاب این بچه را گرفتیم. بچه یک روزه را با چهار قلاب، چطور شما بچه شش ماهه را از ربابه گرفتید؟ به ربابه وحی شد، «اوحی»؟ نه. به ربابه وحی نشد. قول دادیم برگردانیم، یعنی ما میتوانیم اخلاقمان، به جای شعر و خواب و قصه، دو حدیث معنا کنیم. از نهجالبلاغه بگوییم، از روایات اهلبیت بگوییم، از قرآن بگوییم. جلسات پر محتوا باشد.
من این را یکوقت دیگر هم گفتم. به نظر در ذهنم هست این را گفتم. تکرارش طوری نیست. زمان رضاشاه منبر ممنوع بود. پدر ما میگفت: در کاشان میخواستیم روضه بخوانیم میرفتیم کوچههای دور بن بست خانه آخرین را میگرفتیم. بعد تا سر کوچه نیروهای خودی میگذاشتیم که اگر پلیس زمان رضاشاه میآمد ما را بگیرد، اشاره کند پلیس میآید، فوری روضه را جمع کنیم در خانه را ببندیم. آیت الله العظی خوانساری از مراجع درجه یک بود، میخواست روضه برود بردند در یک خانه، از خانه در آشپزخانه بردند، از آشپزخانه به یک آشپزخانه دیگر بردند. از چند خانه و آشپزخانه رد شد تا به جلسه روضه دیگر برود. در آشپزخانه افتاد و منقلب شد و زمین افتاد. گفت چه شرایطی است. من باید برای امام حسین این رقمی روضه بروم؟ یک اعتقاداتی داشتند. خانه ما بچه زیاد بود، ده دوازده بچه پدرمان داشت. خانههای پر بچه استکان نلبکی هم زیاد میشکند. شب اول محرم ابوی ما رفت مقداری استکان و نلبکی خرید، میآورد در حسینیه و میگفت: اینها وقف نیست، بعد از عاشورا روضه تمام شود خانه میبرم. گفتم: چرا چنین میکنی؟ گفت: میخواهم اولین چای که خورده میشود، چای امام حسین باشد. یک چنین اعتقاداتی داشتند. برای زیارت امام حسین دست قطع میکردند. به هر حال این آخرین خطی که همه را به هم ملحق کند امام حسین است. دنیا ترسید از راهپیمایی اربعین، وحشت کرده بود که مسیحی و شیعه و سنی و پولدار و عرب و عجم همه جمع شدند، راهپیمایی میلیونی بعد از هزار و چهارصد سال! در یک ساعت و یک روز همه رئیس جمهورها با هم بمیرند شاید یک راهپیمایی یک میلیونی راه نیافتد، بعد از هزار و چهارصد سال راهپیمایی چند میلیونی و پیاده روی، این محکم را بگیریم و این عزاداری را بها بدهیم. منتهی عزاداریها باید بی عیب باشد. سعی کنیم محتوا و اشعار و ریتم عزاداری، ساعت عزاداری مردم آزاری نکنند. نمیشود به اسم روضه خوانی بی وقت بلندگوی مسجد و حسینه کار کند. بلندگوها باید در مسجد و حسینیه باشد. اذیت و آزار مردم گناه کبیره است. شما اگر دو لیتر گریه کنی برای امام حسین و مردم آزار شوی، گناه مردم آزاری و دو لیتر گریه گناه مردم آزاری را از بین نمیبرد. مردم آزاری حرام است ولو به اسم مناجات و روضه. در عزاداری نباید راه بندان به وجود بیاید. طول نکشد و بی وقت نباشد و حرفها مختصر باشد. لازم نیست یک ساعت منبر باشیم. بیست دقیقه باشیم ولی در بیست دقیقه پنج حرف نو بزنیم.
انشاءالله خدا همه کسانی که ما را در طول تاریخ با قرآن و اهلبیت آشنا کردند، با امام حسین محشور کند و ما و نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین شیعیان امیرالمؤمنین قرار بدهد.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»