0

معرفی عقابان آسمان ایران -۸/عبدالحمید نجفی (3)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

معرفی عقابان آسمان ایران -۸/عبدالحمید نجفی (3)

* انهدام پل شیخ‌سعد و برخورد با کابل فشار قوی

صبح یکشنبه ۱۹ اسفند ۶۳ عملیات دو فروندی انهدام پل شهر شیخ‌سعد با دو F5_E که هرکدام ۴ تیر بمب ۵۰۰ پوندی حمل می‌کردند، انجام شد. نجفی در این پرواز لیدر و حسین چگینی شماره دو بود. نجفی پیش از بمباران با دیدن کابل‌های فشار قوی برق، خطر برخورد به آن‌ها را به چگینی گوشزد کرد. اما پس از بمباران موفقیت‌آمیز هدف و برگشت به‌سمت مرز ایران، بال چپ هواپیمای چگینی به کابل‌های فشار قوی برخورد کرد و حدود ۳۰ متر کابل به بال و دم هواپیمایش آویزان شد.

چگینی متوجه وخامت اوضاع نشد و نجفی نیز سعی کرد با آرامش او را به‌سمت مرز و سپس باند پایگاه دزفول هدایت کند. خوش‌اقبالی چگینی در این بود که کابل‌ها به بخش لانچر یعنی قسمت بین بال و مقر نصب بمب‌های هواپیما برخورد کردند و در صورتی که ۳۰ یا ۴۰ سانتی‌متر بالاتر، این برخورد رخ می‌داد، بال هواپیما از وسط نصف می‌شد و سانحه باعث سقوط هواپیما می‌شد.

* صدور اجازه اقدام متقابل برای بمباران شهرهای عراق

با آغاز سال ۶۴، نجفی همچنان در گردان ۴۲ پایگاه دزفول پرواز می‌کرد. در آن برهه به‌دلیل حمله به شهرهای خرم‌آباد، بروجرد، کرج و چندشهر دیگر ایران، اجازه حمله هوایی به شهرهای عراق صادر شد. اما هدف، شهرهایی بودند که برای ارتش عراق جنبه پشتیبانی داشتند. به این ترتیب بمباران شهرهای الکمیت، علی غربی، علی شرقی، العماره و شیخ‌سعد به‌عنوان پاسخ متقابل در دستور کار نیروی هوایی قرار گرفت.

در زمان شاه، بین ترکیه و پاکستان و اسرائیل و ایران مسابقه هوایی برگزار شد. در این مسابقه هر گروه باید تلاش می‌کرد زودتر هواپیمایی را مسلح و روشن کند و به پرواز درآورد. در این مسابقه اسرائیلی‌ها با هجده‌دقیقه اول شدند و ما با بیست‌دقیقه دوم شدیم. زمان گذشت و در زمان جنگ، ایران زمان مسلح‌شدن و پرواز جنگنده را به سیزده‌دقیقه رساند. اما در قرارگاه رعد ما موفق شدیم این زمان را به هشت‌دقیقه برسانیم که این مرهون زحمات پرسنل خط مهمات بود همچنین در خرداد ۶۴ دستور رهگیری میگ‌های ۲۵ عراقی که توانایی پرواز در ارتفاع بسیار بالا را داشتند، به هواپیماهای F5 داده شد. میگ‌های ۲۵ تا پیش از رسیدن به مرز ایران در ارتفاع بالا پرواز نمی‌کردند. به‌همین‌دلیل F5 های رهگیر برای جلوگیری از ورودشان به خاک ایران، در کنار مرز مشغول به گشت هوایی شدند.

در ادامه روند حوادث، در پاسخ به بمباران کارخانه نورد اهواز، بمباران کارخانه نورد العماره در دستور کار پایگاه دزفول قرار گرفت. به این ترتیب این ماموریت روز جمعه ۱۷ آبان ۶۴ در قالب یک‌عملیات دو فروندی به نجفی و قاسم ورزدار محول شد که با بمباران سوله‌های کارخانه نورد فولاد العماره و برخورد یک‌گلوله ضدهوایی به موتور هواپیمای ورزدار به پایان رسید. نجفی در ادامه و در ۱۴ دی ماه همان‌سال برای شناسایی زمینی منطقه عملیاتی والفجر ۸ به مناطق اطراف اروندرود و بهمن‌شیر رفت. اواخر دی‌ماه نیز قرارگاه دائمی رعد در پایگاه امیدیه شکل گرفت. او درباره غیرت پرسنل فنی قرارگاه رعد که مهمات و بمب‌ها را با هرحداکثر سرعت و بدون امکانات، زیر هواپیماها نصب می‌کردند، گفته است: «در زمان شاه، بین ترکیه و پاکستان و اسرائیل و ایران مسابقه هوایی برگزار شد. در این مسابقه هر گروه باید تلاش می‌کرد زودتر هواپیمایی را مسلح و روشن کند و به پرواز درآورد. در این مسابقه اسرائیلی‌ها با هجده‌دقیقه اول شدند و ما با بیست‌دقیقه دوم شدیم. زمان گذشت و در زمان جنگ، ایران زمان مسلح‌شدن و پرواز جنگنده را به سیزده‌دقیقه رساند. اما در قرارگاه رعد ما موفق شدیم این زمان را به هشت‌دقیقه برسانیم که این مرهون زحمات پرسنل خط مهمات بود.» (صفحه ۲۳۳)

از دیگر دستاوردهای بومی نیروی هوایی و خودکفایی‌های ایران در نبرد هوایی زمان دفاع مقدس که در خاطرات نجفی به آن اشاره شده، می‌توان به یک‌سیستم پدافندی اشاره کرد. عراق با خرید موشک ضدرادار H28 از شوروی، این موشک را روی هواپیمای سوخو ۲۲ نصب کرده و از فاصله دور موشک‌های ضدهواپیمای هاگ ایران را هدف قرار می‌داد. به این ترتیب کارایی این موشک‌ها در ایران به حداقل رسیده بود. اما نیروهای پدافند نیروی هوایی، سیستمی را طراحی کردند که به‌تعبیر نجفی در دنیا نظیر نداشت و در آن، یک‌فروند F14 به‌عنوان طعمه در ارتفاع پست پرواز می‌کرد و با افزایش ارتفاع، خود را در معرض دید رادارهای دشمن قرار می‌داد. طمع خلبانان عراقی برای هدف‌قراردادن F14، باعث می‌شد وارد تله‌ای شوند که در ابتدای آن، رادار موشک هاگ خاموش بود اما با گردش سریع F14 و اعلام کد رمز، به‌طور ناگهانی رادار هاگ روشن شده و هواپیمای در تله افتاده را هدف قرار می‌داد. علاوه بر این، منصور ستاری فرمانده پدافند نیروی هوایی نیز همراه با نیروهایش، سایت‌های موشکی را جابه‌جا می‌کرد که به‌گفته نجفی چنین‌کاری توسط نیروهای آمریکایی نیازمند یک‌ماه زمان بود اما ایرانی‌ها زمان این کار را به ۲۴ ساعت رساندند.

* شهادت اسدزاده در تلخ‌ترین پرواز

نجفی در ادامه دوباره در بمباران اسکله‌های نفتی البکر و الامیه و قرارگاه فاو در شهر سیبه شرکت کرد. بمباران گروهی فاو برای پشتیبانی از رزمنده‌های ایرانی که در حال تصرف این نقطه از خاک عراق بودند، از دیگر ماموریت‌های این خلبان است که در قالب یک‌مجموعه‌پرواز دو فروندی انجام شد. این پروازها در هشت ماموریت تعریف شدند و نجفی در آن‌ها، لیدر دسته دوم بود. نجفی می‌گوید این پرواز، تلخ‌ترین پرواز زندگی‌اش بوده چون در آن، F5 شماره دو یعنی اسدزاده، پس از بمباران موفق در برگشت مورد اصابت پدافند قرار گرفته و به شهادت رسید.

هشت‌ماموریت دو فروندی مورد اشاره بنا بود صبح روز ۲۴ بهمن ۶۴ انجام شوند. طبق برنامه قرار بود در آن روز ۳۰ راید پرواز انجام شود که به‌دلیل سانحه زیاد، انجام پروازها در دسته چهارم متوقف شد. نجفی و اسدزاده دومین دسته‌ای بودند که از باند پایگاه امیدیه برخاستند. نجفی در خاطراتش از نور قرمزرنگی گفته که ناگهان به زیر کابین اسدزاده برخورد کرد. همزمان با این اصابت، هواپیمای اسدزاده شروع به ارتفاع‌گرفتن کرد و خلبانش با وجود تذکرهای زیاد نجفی، عکس‌العملی برای کاهش ارتفاع هواپیما نشان نداد. با بررسی بیشتر نجفی متوجه شد سر اسدزاده به‌سمت راست روی شانه‌اش افتاده و به شهادت رسیده است.

نجفی در خاطراتش از نور قرمزرنگی گفته که ناگهان به زیر کابین اسدزاده برخورد کرد. همزمان با این اصابت، هواپیمای اسدزاده شروع به ارتفاع‌گرفتن کرد و خلبانش با وجود تذکرهای زیاد نجفی، عکس‌العملی برای کاهش ارتفاع هواپیما نشان نداد. با بررسی بیشتر نجفی متوجه شد سر اسدزاده به‌سمت راست روی شانه‌اش افتاده و به شهادت رسیده است «من داد می‌زدم اسدزاده، جان محسنت جواب بده. جان مادرت. تو را به خدا جواب بده. یک‌دفعه متوجه آتشی شدم که از یکی از موتورها زبانه می‌کشید. حدود سه یا چهارهزار پا ارتفاع گرفته بودیم. تا جایی‌که می‌توانستم به او نزدیک شدم. جلوی اشک‌هایم را نمی‌توانستم بگیرم. فریاد می‌زدم که هواپیما را ترک کند و قسمش می‌دادم که جواب بدهد. از حدود ۴ هزار پایی هواپیما به‌صورت وارونه درآمد و شروع به کم‌کردن ارتفاع کرد و به زمین برخورد کرد.» (صفحه ۲۴۲)

درباره سانحه شهادت ابوالفضل اسدزاده، در بخش مربوط به «عبدالحمید نجفی» جلد اول کتاب‌های «ستاره‌های نبرد هوایی» این توضیح آمده که هواپیمای اسدزاده مورد اصابت گلوله پدافند خودی قرار گرفت.

نجفی پس از این اتفاق و اتهامی که به‌خاطر عدم مواظب از شماره دوی پرواز به او وارد بود، دچار دلگرفتگی شد و یک‌ماه پرواز نکرد. پس از تعطیلات نوروز ۶۵ هم دستور رفتن به بازرسی برای ارائه توضیحات درباره ماموریت به او ابلاغ شد. نجفی در ادامه به‌دلیل دلگیری از رفتارهایی که پس از شهادت اسدزاده با او شد، مغازه بزرگی را در کرمانشاه از پدرهمسرش گرفت و آن را تبدیل به یک‌سوپرمارکت مدرن کرد. او یک‌ماه را در این مغازه گذراند و سپس به‌دلیل دلتنگی برای جبهه، همراه با نیروهای بسیجی به جبهه غرب رفت. اما اوایل تیر ۶۵ سرهنگ آرین‌نژاد فرمانده دسک کرمانشاه به او گفت از طرف عباس بایایی مامور است به نجفی بگوید دلچرکینی‌ها باید تا آن روز از بین رفته باشد و نجفی هم باید برای خدا پرواز کند؛ نه انگیزه‌های دیگر. آرین‌نژاد در مقابل مخالفت‌های نجفی به او گفت وقتی تنبیه نشده یعنی مقصر نبوده و نتایج بررسی سانحه هم سخنان او را تائید می‌کنند. در نتیجه نجفی دوباره به پرواز بازگشت.

با رسیدن هفته اول مرداد ۶۵ نجفی به گردان پرواز پایگاه چهارم شکاری دزفول مراجعه کرد. اما سرسنگین بود و با کسی صحبت نمی‌کرد. دیدار با عباس بابایی و صحبت‌های او با نجفی که به‌قول او مرد با ایمان و باخدایی بود، روی نجفی اثر گذاشت و او ناراحتی و خشم خود را از برخی برخوردها کنار گذاشت. اتفاق بعدی هم در زندگی او، سفر حجی است که به‌واسطه تنها سهمیه پایگاه دزفول برای این سفر، قسمت او شد.

حادثه مهم بعدی در زندگی این خلبان بمباران دوباره کرمانشاه توسط هواپیماهای دشمن است که منجر به شهادت پدرش در سن ۶۴ سالگی شد. این اتفاق روز چهارشنبه ۲۲ بهمن ۶۵ همزمان با اجرای عملیات کربلای ۵ و به واسطه افتادن بمب خوشه‌ای در حیاط منزل پدری نجفی رخ داد که مدت کمی از بازسازی آن می‌گذشت. پس از این ماجرا، عباس بابایی به مصطفی اردستانی گفت برای مدتی نجفی را در فهرست پرواز نگذارد. اعتراض نجفی موجب شد بابایی علت تصمیمش را این‌گونه بیان کند: «اگر الان پرواز کنی هدفت انتقام است. شما باید بمب را برای اسلام و ایران بزنید نه برای انتقام.» (صفحه ۲۵۷)

خاطره دیگر نجفی از عباس بابایی مربوط به روزی است که همراه یکدیگر به قرارگاه امام علی (ع) در جنوب اهواز رفتند و به‌دلیل تعویض کارت‌های تردد، نگهبان جلوی قرارگاه آن‌ها را دستگیر و ناچارشان کرد روی زمین دراز بکشند. نجفی روایت می‌کند در این موقعیت، او ناراحت بوده اما عباس بابایی می‌خندید. وضعیت‌یادشده هم با اقدام ناگهانی نجفی و خلع‌سلاح نگهبان به پایان رسید. اما بابایی همچنان خونسرد بود و از نجفی می‌خواست کاری به کار نگهبان نداشته باشد.

جدال با مرگ در فرار از چنگ موشک‌های SAM6 و SAM7

شهید خلبان ابوالفضل اسدزاده

* تلاش برای انهدام برج دیده‌بانی پالایشگاه بصره

صبح روز سه‌شنبه ۱۹ اسفند ۶۵ دو فروند F5_E برای انهدام برج پالایشگاه بصره که کاربری دیده‌بانی و آتش‌بار داشت، به پرواز درآمدند تا این برج را که بارها توسط نیروهای ایرانی هدف قرار گرفته اما منهدم نشده بود، بمباران کنند. سلاح‌شان هم در این ماموریت، بمب ۷۵۰ پوندی بود. نجفی یکی از خلبانان این ماموریت بود و با وجود بمباران موفق و صدمه به برج، روایت کرده که برج مذکور هنوز پابرجا بود.

با انجام این بمباران نیروهای عراقی توپ ضدهوایی روی برج را پایین آوردند اما کاربری دیده‌بانی آن هنوز ادامه داشت. در نتیجه نجفی موقعیت این هدف را به ستاد فرماندهی نیروی هوایی اعلام کرد و چند روز بعد با پرواز منوچهر محققی با یک‌فروند فانتوم F4 بر فراز منطقه، برج دیده‌بانی بصره برای همیشه منهدم و غیرعملیاتی شد.

* بمباران ام‌الرصاص و کانال ماهی

چهارشنبه ۲۰ اسفند یک‌فروند F5_F (دوکابین) با خلبانی حمید نجفی و صمدعلی بالازاده برای بمباران جزیره ام‌الرصاص به پرواز درآمد. این ماموریت باید پیش از حمله زمینی انجام می‌شد که در آن، یک‌بمب ۳۲۰۰ پوندی ساخت ایران همراه با دو تیر بمب ۱۰۰۰ پوندی و دو تیر بمب ۵۰۰ پوندی زیر هواپیما نصب شده بود.

موفقیت این عملیات باعث شد نیروهای زمینی ایران، درخواست تجدید آن را با همین‌مهمات مطرح کنند. به این ترتیب دو روز بعد یعنی جمعه ۲۲ اسفند، ماموریت دیگری برای بمباران ضلع شمالی کانال ماهی انجام شد که در آن بالازاده کابین جلو و نجفی کابین عقب بود.

* پروازهای پوششی در نبردهای شلمچه و فاو و روایتی از آرامش منوچهر محققی

پایگاه هوایی دزفول برای یکشنبه ۲۴ اسفند ۶۵ هشت‌پرواز دوفروندی را برای F5 ها تدارک دید که در این پروازها باید هر هواپیما یک‌فانتوم F4 را حمایت می‌کرد. منطقه هدف عملیات هم، شمال تا جنوب شلمچه بود. صبح روز دوشنبه ۲۵ اسفند نجفی در یک‌پرواز دو فروندی همراه با منوچهر محققی خلبان F4 پرواز کرد که در این ماموریت هواپیمای محققی به‌دلیل رهاکردن بمب‌ها و سبک‌شدن ناگهانی، دچار وضعیت PIO شد. در این وضعیت، هواپیما به‌طور ناگهانی شروع به اوج‌گیری و گرفتن ارتفاع می‌کند. نجفی روایت می‌کند محققی در آن وضعیت هول‌آور، بدون هرگونه اضطرابی هواپیمای خود را کنترل کرد و در نهایت هر دو هواپیمای F5 و F4 به سلامت فرود آمدند.

در این ماموریت هواپیمای محققی به‌دلیل رهاکردن بمب‌ها و سبک‌شدن ناگهانی، دچار وضعیت PIO شد. در این وضعیت، هواپیما به‌طور ناگهانی شروع به اوج‌گیری و گرفتن ارتفاع می‌کند. نجفی روایت می‌کند محققی در آن وضعیت هول‌آور، بدون هرگونه اضطرابی هواپیمای خود را کنترل کرد و در نهایت هر دو هواپیمای F5 و F4 به سلامت فرود آمدند نجفی در فروردین ۶۶ جانشین پایگاه دزفول شد. در این برهه محمد طیبی هم به‌عنوان معاون عملیات این پایگاه فعالیت می‌کرد. در آن روزها، عراق با همکاری منافقین در تکاپو برای بازپس‌گیری شلمچه بود و با شروع عملیات ایران برای مقابله، قرارگاه رعد دوباره اما این بار در دو شعبه تشکیل شد که یک‌شعبه آن در پایگاه دزفول و شعبه دومش در پایگاه امیدیه شکل گرفت. در این برهه مسئولیت فرماندهی این قرارگاه به‌علت شهادت عباس بابایی، به عهده مصطفی اردستانی گذاشته شد. نجفی درباره آن روزها این روایت را دارد: «نیروی دریایی آمریکا هم در حمایت از صدام اقدام به گلوله‌باران جزیره فاو کرده بود. کلیه اطلاعات جبهه به کمک آواکس‌های عربستان در اختیار عراق قرار می‌گرفت. از شهر صفوان که در مرز کویت و عراق قرار داشت به‌طور مستمر انواع مهمات و تجهیزات به‌سمت عراق سرازیر می‌شد. نیروهای امریکایی و انگلیسی هم در حال آموزش گروه‌های ضربتی در عراق بودند.» (صفحه ۲۷۵)

در همین‌روزها و در حالی‌که انبار مهمات پایگاه دزفول با مشکل خالی‌شدن تدریجی تجهیزاتش روبرو و ناچار به جیره‌بندی بود، از پایگاه شیراز و یک‌پایگاه دیگر، خبر خوب وجود تعدادی زیادی بمب ۵۰۰، ۷۵۰ و ۱۰۰۰ پوندی به دزفول رسید. نجفی در خاطراتش از مجاهدت و فداکاری خلبانان C130 گفته که شب‌ها با چراغ خاموش و ارتفاع پایین این مهمات را به پایگاه دزفول می‌رساندند.

یکی از اتفاقات جالبی که نجفی در خاطراتش به آن اشاره کرده، برداشتن رایانه هواپیمای F5 برای سبک‌تر شدن و افزایش قابلیت حمل بمب بیشتر است. او می‌گوید در این حالت هواپیما رادار خود را از دست می‌داد و خلبان باید هدف را به‌صورت چشمی پیدا می‌کرد. اما خلبان‌ها در زدن بمب روی هدف اشتباه نمی‌کردند. در همان‌روزها و در قرارگاه رعد بود که شهید اردستانی چنین‌سخنانی داشته است: «ما جایی برای از دست دادن خلبان و هواپیما نداریم. همه باید دقت کنند که هر بمب، یک گردان عراقی را نابود کند.» (صفحه ۲۷۹)

نجفی در روز دوشنبه ۱۸ آبان سه‌پرواز جنگی انجام داد. در آن روز بیش از ۳۵ سورتی پرواز جنگی از پایگاه دزفول انجام شد. او در ادامه روز پنجشنبه ۲۲ بهمن ۶۶ در بمباران فاو و اطرافش شرکت کرد که در ماموریت دو فروندی او و مجتبی فاطمی، هواپیمای فاطمی به‌دلیل تحمل فشار زیاد، Over G شد. به محض بازگشت از این ماموریت و با گذشت نیم‌ساعت از فرود، با درخواست رحیم صفوی از نیروی هوایی، بمباران شهر ابوخصیب عراق هم به این دو خلبان واگذار شد و جالب است که به‌روایت نجفی، در این ماموریت هم هواپیمای فاطمی اُوِر جی شد.

پنج شنبه 29 اردیبهشت 1401  9:54 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها