0

ویژگی ها و تاثیرات فردگرایی در جامعه و خانواده

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

ویژگی ها و تاثیرات فردگرایی در جامعه و خانواده

  ویژگی ها و تاثیرات فردگرایی در جامعه و خانواده

 

چهار تکلیف نظام خانواده


1- تطبیق

خانواده باید خود را با محیطش تطبیق دهد و محیط را نیز با نیازهایش سازگار سازد. این تکلیف از طریق ارگانیسم رفتاری اعضای خانواده برآورده می شود که علاوه بر جنبه موروثی آن، متأثر از یادگیری در دوره زندگی فردی است. در این صورت ظرفیت انطباق پذیری با محیط و فراز و نشیب زندگی در افراد متفاوت خواهد بود، چون تطابق امری نسبی است، نمی توان انتظار داشت که زوجین در تمامی موارد توافق داشته و خویش را با محیط سازگار نمایند، بلکه انتظار می رود که بتوانند سیاستی هماهنگ را در برخورد با محیط و فراز و نشیب زندگی اتخاذ نمایند.

لذا سازگاری در مقابل محیط این نکته را دربردارد که هر شخص به گونه ای در برابر عوامل محیطی واکنش نشان می دهد که لزوماً از واکنشهای دیگران، متفاوت و متمایز است و این امر، انتظارات ما را از واکنشهای افراد، متعادل می کند.

مفهوم سازگاری در برابر محیط همه افراد را شامل نمی شود، عده ای به جای سازگاری به تغییر یا دگرگونی اقدام نموده و یا در برابر محیط مقاومت نشان می دهند.

ارگانیسم رفتاری و نحوه تطابق با محیط در افراد خانواده، تحت نظارت نظام شخصیتی و شخصیت هریک از اعضای خانواده است.


2- دست یابی به هدف

خانواده به عنوان یک نظام اجتماعی باید هدفهای اصلی اش را تعیین کند و به آنها دست یابد.

نظام شخصیتی و شخصیت اعضای خانواده، کارکرد دست یابی به هدف را از طریق تعیین هدفهای نظام خانواده و بسیج منافع برای دستیابی به آنها، انجام می دهد.

اگرچه شخصیت افراد خانواده تحت تاثیر منافع فرهنگی (ارزشها و هنجارها) و نظام خانوادگی است،لکن به عنوان یک کنشگر در روند اجتماعی شدن، گیرنده منفعل نیست، بدین جهت مفهوم اساسی شخصیت در این نکته نهفته است که شخصیت آدمی قابل تغییر و تحول است ، لذا شخصیت یک سازمان بسته و ناگشوده نیست و قابل تغییر و دگرگونی است و اعضای خانواده باید برای رسیدن به اهداف و بسیج منابع، شخصیت متناسب را انتخاب یا پرورش دهند. لذا اهداف بلندی که قرآن کریم برای فلسفه و هدف زندگی بیان می کند عبارت است از:«سکون و آرامش (روم – 21)، ایجاد بستری مناسب برای عمل متعالی (ملک – 2)، خودسازی و تکامل در سایه عبودیت خداوند متعال (ذاریات – 56) و فرا شدن که شکستگی تمام عیار است آن گونه که حداکثر قابلیت های وجود آدمی به جریان می افتد. (نور – 42)» نیازمند شخصیت متناسب آن است که افراد باید بدان توجه نمایند. در اینجا توجه به ویژگیهای شخصیتی در انتخاب همسر به ویژه کفو بودن و دقت در شناخت آن قبل از شروع زندگی و یا داشتن بینش تکاپویی و قبول امکان تحول در شخصیت و کمک به یکدیگر حین زندگی و در دستیابی به اهداف زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لازمه چنین امری، نفی روزمرگی و درهم شکستن حصارهای زندگی مادی و مکانیکی است.


3 - یکپارچگی نظام خانواده در جهت تنظیم روابط متقابل اجزای سازنده آن

یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت و یاعدم موفقیت در زندگی، نحوه مدیریت کانون خانواده است. چنانچه خانواده به صورت یک حوزه متشکل و وحدت یافته و منظم اداره شود، تصمیمها، افکار و کنشها به سوی یک کانون جهت گیری می شود و مرکز مقتدر و متحدی به وجود می آید. زن و شوهر در این کانون، در کنار یکدیگر قرار می گیرند و به مرور زمان، قطب واحدی در تصمیم گیری و هدایت زندگی شکل می گیرد. ارزشها و هنجارها و نوع شخصیت افراد خانواده در یکپارچگی و تنظیم روابط اعضاء اثر مستقیم دارد. میزان احترام به ارزشها و هنجارها در خانواده و اینکه اگر پای مصلحت بزرگتر در میان باشد، تا چه اندازه زوجین از انعطاف پذیری روحی برخوردار باشند و مصلحت زندگی را بر منفعت شخصی ترجیح دهند و خواسته های فردی را فدای پیشبرد اهداف زندگی کنند، در یکپارچگی و حفظ نظام خانواده تاثیر به سزایی دارد، البته یکپارچگی امری مطلق نیست، یعنی در اکثر موارد انتظار می رود زن و شوهر در برخورد با مسائل سیاستی هماهنگ اتخاذ نمایند.

اولین گام در این مورد، پذیرش همسر است، آنگونه که هست. یعنی شامل پذیرش شخصیت، افکار و علایق و سهم او در مدیریت زندگی است. لذا هریک از زوجین به محض نارضایتی از همسر، نباید منزلت و نقش او را نادیده گرفته و وی را از تصمیم گیری محروم نمایند. پدری که نقش سایه در زندگی داشته و یا مادری که از موقعیت اصلی خویش محروم مانده است،

نمی تواند زندگی خویش را به طور صحیح مدیریت نماید، لذا نظام خانواده از کارکرد اصلی خویش که حفظ یکپارچگی است، باز می ماند.


4- سکون و نگهداشت الگو

هر نظامی باید انگیزشهای افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده و نگهدارنده این انگیزشها را ایجاد، نگهداری و تجدید کند، نظام فرهنگی با تجهیز کنشگران به هنجارها و ارزشها که آنها را به کنش برمی انگیزد، کارکرد سکون را انجام می دهد. فرهنگ، نیروی عمومی است که اعضای خانواده را به هم پیوند می دهد و میانجی کنش متقابل اعضای خانواده است و شخصیت و نظام خانواده را باهم ترکیب می کند.

فرهنگ در روند جامعه پذیری از طریق متابعت، همانند سازی یا درونی کردن، بر شخصیت افراد خانواده تاثیر گذاشته و بر واکنش متقابل آنان و نظام خانواده مؤثر است.

اگر در این روند، روابط متقابل اعضای خانواده بر پایه های عقلانی استوار باشد و ارزشها و هنجارها برای افراد خانواده ارزشمند و قابل قبول باشد، از دوام و ثبات برخوردار خواهد بود، به طوریکه افراد آنها را درونی نموده و در کنش متقابل بکار می گیرند و به فرزندان خویش منتقل می نمایند. از این رو زندگی متعادل به جانب این هدف قرار می گیرد که مقررات و قواعد خانواده منطق پذیر بوده، با فطرت انسانی مطابقت داشته باشد. مرد به حکم مرد بودن خود و زن به موجب زن بودن، هیچکدام نمی توانند سلیقه ها و نظرات خویش را بردیگری اعمال کنند. در غیر این صورت و بنابر حاکمیت زور، یا ارزشها و هنجارها و الگوهای خانواده به صورت سطحی پذیرفته می شود و یا به سرعت کنار گذاشته می شود و خانواده در این جهت در طی زمان با گسست مواجه خواهد شد.

سپس نظام خانواده برای دوام و حفظ تعادل، نیازمند شناخت موقعیت خویش، داشتن اهداف بلند متناسب با فطرت و انتخاب و یا ساختن شخصیت های لازم جهت رسیدن به اهداف و حفظ یکپارچگی و انسجام درونی خویش است.

 

پویژگی‌های شخصیتی فردگرایان

    علایق و نیازها و اهداف فردی ترجیح داده می‌شوند
    ارزش‌ها و هنجارها، مبنای فردی دارند (خودانگاشت هستند)
    کسب لذت فردی، در اولویت است.
    باورهای فردی، متمایزکننده فرد از گروه‌است.
    استقلال و هویت فردی اهمیت دارند
    راهبردهای مستقیم و مواجه رو در رو ترجیح داده می‌شوند
    ارتباط بین اعضاء متکی به افراد است. رابطه اعضاء با فاصله زیاد صورت می‌گیرد.
    روابط اجتماعی در بین اعضاء داوطلبانه بوده و اندازه گروه‌ها کوچکتر است.
    ورود و خروج به گروه به راحتی صورت می‌گیرد
    دوستی‌ها رنگ کمتری داشته، رفاقت‌ها و وفاداری به گروه و شخص دیگر کمتر است.

 تاثیرات فردگرایی در جامعه

بدیهی است که انسان ها موجودات اجتماعی هستند و در طول زمان تغییر و تکامل بسیار یافته اند؛ فردگرایی نیز از جمله مسائلی است که در فرآیند تکامل و تغییرات جامعه بشری پدید آمده است. امروزه خیلی از افراد هویت فردگرایی را پرورش می دهند و خودشان را جزئی از جمع و گروه نمی پندارند. فردگرایی در جامعه ی ایران نیز روز به روز در حال گسترش است. اما این موضوع چه تاثیراتی دارد؟ آیا فردگرایی بخشی از شکل گیری هویت فرد است؟ جوامع فردگرا مطلوب تر هستند یا جوامع جمع گرا؟ پیشنهاد می کنیم در صورتی که مشکلاتی در خصوص هویت یابی و روابط اجتماعی خود دارید از خدمات مشاوره روانشناسی بهره مند شوید. برای کسب اطلاعات در خصوص مشاوره روانشناسی کلیک کنید.

 

فردگرایی به چه معنا است؟
فردگرایی یا همان فردی شدن بر مجموعه تغییرات گسترده ای دلالت دارد که در جریان آن ها خانواده و دین، طبقه ی اجتماعی و دولت در زندگی فرد اثر بخشی کمرنگ تری خواهند داشت و افراد خود به تنهایی به واحدهای تعریف کننده ی جهان در  زندگی تبدیل می شوند. در فردگرایی خواسته های فردی بر ارزش های جمع گرایانه ارجحیت پیدا می کند. منافع فرد بر منفعت های اجتماعی غلبه دارد و در کل، فرد مهمتر از جامعه است. فردگرایان همواره به رشد و توسعه فردی خویش بیشتر از توسعه اجتماع اهمیت می دهند. البته فردگرایی را نمی توان به صفت خودخواهی در افراد نسبت داد.

 

جمع گرایی به چه معنا است؟
جمع گرایی متضاد با فرد گرایی است و در نقطه ی مقابل آن قرار دارد. جمع گرایی تاکید بر تعاملات گروهی و رفتارهای دسته جمعی دارد. این واژه براساس گروه ها و نهاد های دسته جمعی تعریف می شود و ارزش ها و هنجارهای دسته جمعی را بر فرد ارجحیت می دهد. جمع گرایان روابط اجتماعی را در اولویت خود قرار می دهند.  

فردگرایی در ایران
جامعه ی ایران همیشه به عنوان یک جامعه جمع گرا تعریف می شد اما امروزه این تعریف برعکس شده است. در دو دهه ی گذشته تحولات ساختاری و ارزشی بسیاری رخ داده است که جامعه رو به سمت فردگرایی کشانده. ایران جامعه ای در حال گذار از سنتی به صنعتی است و به دنبال آن در افراد تغییراتی ایجاد می شود و جوانان و افراد فردگرا می شوند.
در فرهنگی که از نیاکان ما به جامانده است، تاکید بر جمع گرایی شده " خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" حال این تحول، ممکن است با سلامت اجتماعی در تضاد باشد و از ای نرو مایه ی نگرانی جامعه شناسان و حتی روانشناسان است.  


فرد گرایی مثبت است یا منفی؟
فرد گرایی اصطلاحی است که در قرن 19 ابداع شد. از آن زمان تا کنون این اصطلاح به شیوه های بسیار متفاوت ازیابی گردیده است. فردگرایی هنگامی که با رهایی از اجبارهای اجتماعی و شرایط ستم گرایانه در ارتباط است امری مثبت و هنگامی که از جهت جدایی از دیگران و نبود احساس تعهد متقابل به آن نگریسته می شود یعنی به معنای سعی در تحقق منافع فردی از طریق بی توجهی به منافع جمعی، به عنوان یک شاخص منفی مورد توجه قرار می گیرد.  


فردگرایی در خانواده و جامعه
در جریان فردگرایی، افزایش مسئولیت پذیری و استقلال فردی شکل میگیرد. و در جهت تامین منافع فردی حرکت می کند. فرد گرایی ضمن داشتن آثار مثبت، اثار منفی هم با خود به همراه دارد. فرد گرایی منفی می تواند آسیب های زیادی را هم در خانواده و هم در جامعه به همراه داشته باشد. به عنوان مثال در حوزه ی خانواده موجب تضعیف نهاد خانواده می گردد. فرزندان اهمیت کمتری به نظرات والدین قائل می شوند، ارزش های جدیدی شکل می گیرد، شکل گذراندن اوقات فراغت تغییر می کند، در برخی از مواردتعارضاتی در خانواده رخ می دهد. برای کسب اطلاعات در زمینه اهمیت خانواده کلیک کنید.
در جامعه نیز برخی از اشکال فردگرایی که جنبه خودخواهی پیدا می کند می تواند مانعی برای توسعه به حساب آید؛ زیرا مانع مشارکت اجتماعی، همکاری می شود. امروزه در جامعه ی ایران مسئله مشارکت و روحیه کار جمعی و گروهی به صورت یکی از مسائل تاثیر گذار بر توسعه در نظر گرفته می شود. شایسته است خانواده ها از سنین کودکی فرایند اجتماعی شدن را به فرزندان خود بیاموزند.  


فردگرایی از بعد عاطفی
اگر از لحاظ عاطفی بررسی کنیم، افراد جامعه نیازمند همبستگی و توجه هستند و گرفتن توجه و تایید در گروه و جمع امری راحت تر است. نیاز افراد از بعد عاطفی و هیجانی در گروه راحت تر ارضا می شود تا اینکه فرد به صورت افراطی به فردیت خود توجه کند و در عضو گروهی نباشد. مقاله بهبود روابط عاطفی راهنمایی های لازم  در برقرار کردن روابط عاطفی مناسب را در اختیارتان قرار می دهد.  


فردگرایی از نظر اسلام
با توجه به منابع اسلامی، طبیعت ذاتی انسان، شر نیست، بلکه لوح سفیدی است که در تعامل دوسویه فرد- جامعه شکل می گیرد. با توجه به آنچه در احادیث و در قران نیز اشاره می شود تاکید بر جمع گرایی به وفور به چشم می خورد یکی از نمادهای جمع گرایی را می توان به نماز جماعت نیز اشاره کرد یا مشورت خواستن و هم رایی با دیگران از جمله مواردی است که در اسلام تاکید زیادی به آن می شود.  


ویژگی های شخصیتی افراد فردگرا چیست؟
این افراد علاقه و نیازها و هدف های شخصی خود را ترجیح می دهند. ارزش ها و هنجارهایی که در نظر می گیرند مطابق با تفکرات شخصی خودشان است. این افراد کسب لذت فردی برایشان در اولویت است. اهمیت زیادی به گروه نمی دهند و مطابق با ارزش های گروه رفتار نمی کنند. برخی از ویژگی های شخصیتی آن ها مانند افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید است. در ادامه برخی دیگر از خصوصیات فردگرایان را شرح داده ایم.

 

روانشناسی و گرایش به «فردگرایی»

علت اصلی پایین بودن تعلق اجتماعی، گرایش به «فردگرایی» است و این اتفاق مسوولیت پذیری اجتماعی را کاهش می‌دهد.

دلیل اصلی اینکه جامعه به شکل مطلوب به آسیب‌های اجتماعی توجه نمی کند، نشانگر پایین بودن سطح «تعلق اجتماعی» در جامعه به ویژه جامعه شهری است، تعلق اجتماعی شامل نگرش انسانی و اجتماعی برای حضور در مسایل مختلف جامعه و کوشش در جهت رفع مشکلات و رشد جامعه است.جامعه ما براساس تقسیم بندی کلاسیک اجتماعی، جزء جوامع «جمع گرا» به شمار می رود اما در شرایط کنونی در یک گذر و شاید یک نوع «درهم شدگی» بین فردگرایی و جمع گرایی قرار گرفته ایم که از دلایل این وضعیت می توان به شتاب فناوری، جهانی شدن و کاهش توجه به فرهنگ خودی و بومی اشاره کرد.

 اگر آحاد جامعه در قالب های گروهی به مسایل اجتماعی از جمله آسیب‌های آن توجه و عمل کنند، بیانگر آن است که با انگیزه های دینی، اجتماعی و فرهنگی، خود را عضوی از جامعه دانسته و با آن پیوند عاطفی و انسانی برقرار کرده اند. طبیعی است که سوق یافتن به سمت فردگرایی در جامعه جمع گرا، «تفرد» را افزایش می دهد و به عبارتی پذیرفتن «مسئولیت» دیگری را خدشه‌دار می کند. افرادی که تعلق اجتماعی ندارند به طور معمول، حس می‌کنند که مسئولیتی در قبال جامعه و افراد جامعه ندارند و بهتر است که فقط از خود مراقبت کنند. این افراد فقط دغدغه خود را دارند تا دغدغه دیگران را. به همین دلیل تا زمانی که هر کسی حس کند که خود را باید مراقبت کند و مراقبت از جامعه در اولویت دوم او قرار دارد، با یک نوع فردگرایی و کاهش تعلق اجتماعی مواجه هستیم که نسبتی با فرهنگ اصیل ما ندارد.

حتما دیده اید که برخی افراد وقتی با یک آسیب یا فرد آسیب دیده مواجه می شوند، قبل از آنکه مشکل او را مشکل خود بدانند، فقط ناظر صحنه هستند یا از آن رویداد و صحنه فیلمبرداری می کنند. این مثال ساده ای است اما نشانه یک نگرش است. قدیمی ها هم این نکته را می گفتند که آدمها فکر می کنند مشکلات دیگران برای دیگران است، مرگ برای دیگران است، سختی برای دیگران است و سراغ آنها نمی آید اما این نشان دهنده روحیه افراد فردگرا و شاید خودخواه است.

البته خوشبختانه در فرهنگ دینی و سنت های ایرانی ما گرایش و رفتارهای جمع گرایانه و نوع دوستی، سفارش شده و در متن جامعه رواج دارد اما درهم شدگی هنجارها، تعارض های فرهنگی و دلایل دیگر، در واقع مولفه های فرهنگ خودی را کمی تضعیف کرده است. در بعضی جوامع با ساماندهی وگسترش نهادهای حمایتی و جذب افراد داوطلب، تعلق اجتماعی را در متن جامعه رواج می دهند. به همین دلیل کوشش در جهت افزایش جمع گرایی در شرایط امروزی جامعه و ساماندهی سازمان های حمایتی بسیار اهمیت دارد بدون شک ساماندهی سازمان های حمایتی و جذب داوطلبان امور مددکارانه از این جهت اهمیت دارد که می تواند مسئولیت پذیری و توجه به آسیب‌های اجتماعی و افراد آسیب دیده در جامعه را تسهیل کند.

نظریه طرفدارن فردگرایی

در اجتماعی که فردیت اشخاص شکل نگرفته افراد از نظر روانی همه درهم‌گره‌خورده و وابسته به دیگرانند. در چنین جمع توده‌واری احساسات و افکار و واکنش‌ها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از مفاهیم مبهمی از قبیل «نظر جمع» یا رسم و رسوم و سنتهاست؛ افراد نه تنها تشویق نمی‌شوند که از خود نظری داشته باشند بلکه اغلب فقط آنگاه تأیید می‌شوند که به نظر جمع اقتدا کنند و همرنگ جماعت باشند. در چنین جوامعی حتی در مواردی کاملاً شخصی و فردی (نظیر انتخاب رشته دانشگاهی یا همسر و محل سکونت) نیز تصمیمات به صلاحدید خانواده یا دستور بزرگان گرفته می‌شود. در چنین جمعی افراد از نظر احساس و اندیشه می‌توانند کاملاً وابسته به یکدیگر باقی بمانند و نسل به نسل خوشبختی و استقلال خود را به بهای جلب محبت و رضایت اطرافیان فدا کنند. در چنین شرایطی است که نقش احساسات و عواطف در تعاملات جمعی بسی برجسته‌تر از نقش عقلانیت و اندیشه می‌شود

فردگرایی بر این است که شخصی که در جامعه شرکت می‌کند سعی می‌کند منافع خودش را به پیش ببرد یا اقلاً این حق را مطالبه می‌کند که بدون لحاظ کردن منافع جامعه منافع خود را پی بگیرد (فردگرا الزاماً اگوییست نیست). هیچ فلسفه‌ای که قربانی کردن منافع شخصی فرد را برای اهداف بالاتر اجتماعی قربانی کند مطلوب فردگرا نیست. به هر روی، ژان ژاک روسو، ادعا می‌کند که مفهوم خواست عمومی در قرارداد اجتماعی[۱۷] تنها مجموعهٔ خواست‌های فردی نیست و منافع فرد را به پیش می‌برد (قید قانون به خودی خود برای فرد مفید خواهد بود، چنان‌که فقدان احترام به قانون، از نظر روسو، الزاماً مستلزم شکلی از نادانی و تسلیم شدن به شور فرد به جای خودمختاری مرجح عقل است)

جوامع و گروه‌ها ممکن است در میزان اتکا به رفتار «متوجه به خود» (فردگرایانه، و شاید خودخواهانه) به جای «متوجه به دیگری» (معطوف به گروه، و با ذهنیت گروهی یا جامعه‌ای) متفاوت باشند. روث بندیکت بین جوامع «گناه» (مثل اروپای قرون وسطی) و جوامع «شرم» (مانند ژاپن، «شرمسار کردن نیاکان خود») با یک «استاندارد مرجع خارجی» تمایز قائل می‌شود، که در آن مردم به همتایان خود می‌نگرند تا بازخورد بگیرند که چه عملی «مقبول» هست یا نه (به عنوان فکر گروهی هم شناخته می‌شود)فردگرایی اغلب در تضاد با اقتدارگرایی یا با جمع‌گرایی قرار می‌گیرد، ولی در واقع طیفی از رفتارها در سطح جامعه‌ای وجود دارد که از جوامع شدیداً فردگرایانه تا جوامع مختلط تا جوامع جمع گرایانه امتداد دارد.

 

 

منابع:

https://hawzah.net/fa/Article/View/88884

https://www.irna.ir/news/84187149

https://honarehzendegi.com/fa/Individualism

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C

یک شنبه 11 اردیبهشت 1401  5:46 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها