0

جبرئیل

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

جبرئیل

جبرئیل

جبرئیل یا جبرائیل، یکی از چهار فرشته مقرّب الهی و حامل وحی است. کلمه جبرئیل در سه آیه از قرآن و در روایات متعددی آمده است. منابع اسلامی، علاوه بر حمل وحی، کارهایی چون یاری پیامبران، عذاب کردن کافران و تسلی‌بخشی مؤمنان را به جبرئیل نسبت داده‌اند.

در فلسفه و عرفان نیز از حقیقت و جایگاه جبرئیل بحث شده است و فیلسوفان و حکیمان مسلمان با تعابیری چون «عقل فَعّال» از او یاد کرده‌اند. در متون دینی یهودیت و مسیحیت نیز نام این فرشته ذکر شده است.

 

معنای لغوی در زبان‌های مختلف

واژۀ جبرئیل در اصل عِبری است و ظاهراً به صورت سریانی‌اش به عربی راه یافته است.[۱] نویسندگان و محققان زبان عربی بر غیرعربی بودن آن تصریح کرده‌اند.[۲] ابوحیان غرناطی[۳] سیزده صورت مختلف آن، نظیر جِبْریل، جَبْریل، جَبَرئیل، جَبَرئِل، جَبرائل، جَبرائیل، را آورده است.[۴] همچنین دانی[۵] صورت‌های قرائت این کلمه در قرآن را برشمرده[۶] که «جِبْرِیل» مشهورترین و فصیح‌ترین آنها به لهجۀ اهل حجاز و بنا بر قرائت حفص، ابوعمرو، نافع و ابن عامر است.[۷]

برخی واژه‌شناسان عرب با اشاره به معانی گوناگون «جَبْر»، از جمله پادشاه، بنده، شجاع، مرد،[۸] و ایل به عنوان اسمی از اسامی خداوند در عبری،[۹] جبرئیل را همچون میکائیل و اسرافیل مرکّب از دو بخش دانسته‌اند که بدین ترتیب جبرئیل («جَبْر» + «ایل») به معنای مرد خدا یا بندۀ خدا (عبداللّه) است.

با توجه به معنای «جبروت» که در عبری به معنای نیرومندی و قدرت است،[۱۰] احتمالاً جبرئیل از «جبروت» مشتق شده است.[۱۱] باتوجه به اینکه «جَبَر» از زبان عبری به معنای قدرت داشتن و توانمندی و «جبرئیل» به معنای شخص نیرومند نیز آمده است،[۱۲] این احتمال تقویت می‌شود. حتی القاب «شدیدالقوی» و «ذومرّة» نیز معادل عربی جبرئیل دانسته شده است.[۱۳]

جَبْر در زبان‌های حبشی و سریانی و آرامی و عبری به معنای مرد، قهرمان و دلاور است و جبرئیل در این زبان‌ها مرد خدا و قهرمان خدا معنا می‌شود.[۱۴] برخی ایل را به معنای بنده و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به معنای عبداللّه، عبدالرحمان و عبدالقدوس می‌دانند.[۱۵]

در قرآن

نام جبرئیل در قرآن سه بار در آیات مدنی آمده است.[۱۶] به وظیفه اصلی جبرئیل، یعنی پیام‌آوری وحی، در آیۀ ...فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَیٰ قَلْبِک بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ وَهُدًی وَبُشْرَیٰ لِلْمُؤْمِنِینَ۔[ بقره–۹۷] تصریح شده است، هرچند دربارۀ کیفیت انتقال و نزول وحی سخنی به میان نیامده است.[۱۷]

در قرآن تعابیر دیگری نیز هست که مفسران[۱۸] آنها را ناظر به جبرئیل دانسته‌اند، از جمله:

  1. «الروح الامین»[۱۹] که حاکی از امانتداری او در رساندن وحی است.
  2. «رسولٍ کریم»[۲۰] که بر خصلت‌های نیک وی دلالت دارد.
  3. «شدیدالقوی» و «ذومِرّة» و «ذی قوة»[۲۱] که بیان کننده توانمندی و قدرت بر انجام اوامر الهی است.
  4. «مَکین» و «مُطاع»[۲۲] که از جایگاه و منزلت ویژۀ او نزد خداوند و دیگر فرشتگان حکایت می‌کند.
  5. «روح القُدُس»[۲۳]

ولادت حضرت عیسی

جبرئیل مژدۀ ولادت عیسی را به حضرت مریم داده[۲۴] و به صورت انسان نزد او متمثل شده[۲۵] و روحِ اِلهی را در رحم او دمید[۲۶] و سرانجام خداوند به عیسی(ع) با جبرئیل یاری رسانده و نیرو بخشیده است.[۲۷]

مفسران در وساطت جبرئیل برای تولد عیسی تردید نکرده و تعبیر «روح» در آیات یاد شده را همگی ناظر به جبرئیل دانسته‌اند.[۲۸]

روح

دربارۀ سبب کاربرد کلمه «روح» برای اشاره به جبرئیل مفسران اقوال گوناگونی ذکر کرده‌اند، نظیر تعلق او به عالم مجردات و روحانیات، تکوین بدون ولادت، غلبه حیات در او، افاضۀ حیات و احیای شریعت به واسطۀ او یا بیان برتری او بر سایر فرشتگان.[۲۹]

دربارۀ نسبت جبرئیل با روح و مراد از روح، که به همراه ملائکه از آن در سوره قدر یاد شده[۳۰] یا درباره‌اش سؤال شده،[۳۱] اختلاف است. برخی آن را فرشته‌ای موکل بر ارواح یا موجودی برتر از ملائکه و جبرئیل دانسته و گروهی مراد از آن را جبرئیل و تعبیر روح را دالّ بر عظمت و برتری جبرئیل بر دیگر ملائک دانسته‌اند.[۳۲]

انتقاد به پندار یهود

آیات ۹۷ و ۹۸ سورۀ بقره در واکنش به پندار یهودیان در بارۀ جبرئیل نازل شده است.[۳۳] آنان از پیامبر(ص) پرسیدند، کدام فرشته نزد او می‌آید و چون شنیدند که آن فرشته جبرئیل است، به علت کینه‌ای که از جبرئیل داشتند، جبرئیل را دشمن خود خواندند.

ظاهراً ایشان جبرئیل را فرشته نازل کنندۀ بلا و سختی و فرمان جنگ و قتال و میکائیل را فرشتۀ رحمت و بشارت برای قوم یهود می‌دانستند،[۳۴] از این رو آیۀ ۹۸ سورۀ بقره دشمنی با جبرئیل را مساوی عداوت با میکائیل و دیگر فرشتگان و حتی خدا می‌شمرَد. گویا یهودیان به دنبال بهانه‌ای بودند تا از پذیرش اسلام سر باز زنند، چه پیش از این سؤال، پرسش‌های دیگری از پیامبر(ص) کرده بودند تا نبوت او را بیازمایند و هنگامی که حضرت به پرسش‌های پیشین نیکو پاسخ داد، سؤال از فرشتۀ وحی را مطرح کردند.[۳۵] این در حالی است که عبداللّه بن سلام، از علمای یهود، پس از طرح پرسش‌هایی که فکر می‌کرد فقط انبیاء پاسخش را می‌دانند و شنیدن جواب‌های پیامبر(ص)، مسلمان شد.[۳۶]

افسانه خان الامین

نوشتار اصلی: خان الامین

برخی از اهل سنت، شیعه را متهم نموده‌اند که در باور آنان، جبرئیل در جریان وحی خیانت کرده و به جای آن که رسالت را به علی بن ابیطالب ابلاغ کند آن را به حضرت محمد(ص) ابلاغ نموده است. از این رو بعد از سلام نمازشان سه بار دست خود را بالا برده و می‌گویند: خانَ الاَمینُ: امین وحی خیانت کرد. ابن تیمیه از عالمان وهابی می‌گوید: یهود درصدد وارد کردن نقص و عیب بر جبرئیل برآمده و او را از بین ملائکه دشمن خود می‌دانند همانگونه که شیعه می‌گویند: جبرئیل به اشتباه وحی را بر محمد نازل کرده است.[۳۷]

عالمان شیعه این نسبت را تهمت دانسته و انگیزه آن را شبیه‌سازی مذهب شیعه به دین یهود توسط متعصبان از اهل سنت دانسته‌اند.[۳۸] اعتقاد به خیانت جبرئیل با عقاید شیعه ناسازگار است؛[۳۹] چراکه شیعیان معتقدند جبرئیل معصوم است و امام علی(ع) پیامبر نیست.[۴۰]

نزول وحی

بر اساس روایات موجود در منابع اسلامی، جبرئیل نخستین آیات قرآن[۴۱] را در غار حرا به پیامبر(ص) وحی کرد. سپس پیامبر(ص) نزد خدیجه(س) بازگشت و او را از این امر مهم آگاه ساخت.[۴۲]

رویکرد اهل سنت

طبق روایات متعدد در منابع اهل سنّت، پیامبر(ص) پس از دریافت وحی دچار تردید شد که آیا فرشتۀ وحی را دیده یا با شیطان ملاقات کرده است و به توصیۀ همسرش نزد وَرَقَة بن نَوْفَل فردی نصرانی که با کتب پیشین آشنا بود رفت و او ایشان را مطمئن کرد که آن فرشته همان ناموس اکبر است که پیشتر بر موسی(ع) نازل شده است.[۴۳]

این داستان را عموم سیره نویسان و محدّثان و مفسران بعدی اهل سنت پذیرفته‌اند.[۴۴] حتی این احادیث به منابع حدیثی و تفسیری شیعی نیز راه یافته است.[۴۵]

نظر شیعه

عالمان شیعه به تفصیل به نقد سند و محتوای این روایات پرداخته‌اند، از جمله اینکه سلسله سند هیچ یک از این روایت‌ها به طور متصل به شاهد داستان نمی‌رسد؛ اختلاف نقل داستان خود گواهی بر ساختگی بودن آن است و تردید پیامبر(ص) در ماهیت وحی و ملاقات با جبرئیل یا شیطان با مقام عصمت پیامبر(ص) سازگاری ندارد.[۴۶] گفتنی است در روایات شیعی گزارشی که از آغاز وحی ارائه شده، از مشکلات یاد شده مبراست و با مقام و منزلت پیامبر(ص) هماهنگ است.[۴۷]

کمک به پیامبر(ص)

جبرئیل در مدت رسالت پیامبر(ص) همواره ولی و یاور او بود:

  1. شرح صدر پیامبر(ص) و تطهیر آن به دست او و میکائیل انجام گرفت.[۴۸]
  2. وضو گرفتن و نماز خواندن را به پیامبر(ص) تعلیم داد.[۴۹]
  3. در معراج همسفر و راهنمای حضرت رسول(ص) بود،[۵۰] البته او در سدرة المنتهی از همراهی پیامبر(ص) بازماند.[۵۱]
  4. هنگامی که پیامبر(ص) می‌خواست رسالتش را به خانواده‌اش ابلاغ کند،[۵۲] جبرئیل بر انجام این امر تأکید کرد.[۵۳]
  5. او پیامبر(ص) را از توطئۀ کفار برای قتل او پیش از هجرت آگاه ساخت.[۵۴]
  6. در غزوۀ بدر، او به همراه هزاران فرشته به یاری پیامبر(ص) و اصحابش شتافت.[۵۵]

جبرئیل همواره پیش از ورود بر پیامبر(ص) از او اجازه می‌گرفت. مکان حضور جبرئیل در مسجدالنبی مقام جبرئیل نام گرفته است.[۵۶] پیامبر(ص) هر سال یک بار در ماه رمضان قرآن را بر جبرئیل عرضه می‌کرد.[۵۷] گفته شده او شصت هزار مرتبه بر پیامبر اکرم(ص) فرود آمده است.[۵۸]

رؤیت جبرئیل

بر اساس روایات، جبرئیل برای آوردن وحی گاهی در شکل حقیقی خود، گاهی به شکل جوانی خوش‌روی، و زمانی به صورت نامرئی ظاهر می‌شد.[۵۹]

چهره حقیقی

بنا بر روایات کتب اهل سنّت و شیعه،[۶۰] پیامبر(ص) دوبار در افق اعلی و سدرة المنتهی جبرئیل را در صورت حقیقی‌اش رؤیت کرده است.[۶۱]

نیز گفته‌اند که یک بار پیامبر(ص) او را در حالی که بین آسمان و زمین بر «کرسی» نشسته بوده، دیده و سپس آیات سورۀ مدثر بر او نازل شده است.[۶۲] در وصف صورت حقیقی جبرئیل برخی گفته‌اند که او ششصد بال آراسته به دُر و مروارید دارد و در عظمت، مشرق و مغرب عالم را پر می‌کند.[۶۳]

صورت انسانی

پیامبر فرمود جبرئیل غالباً با چهرۀ جوان خوشرویی به نام دحیه کلبی بر او ظاهر می‌شده است[۶۴] و حتی گفته‌اند که برخی صحابه و نیز عایشه جبرئیل را با این شمایل دیده و گمان برده بودند که او دحیۀ کلبی است.[۶۵]

طبق برخی روایات اهل سنت، او یک بار در شکل مردی برای تعلیم دین به میان صحابه آمد.[۶۶] او معمولاً همچون مرد معمولی با جامه‌ای سبز رنگ بر تن و عمامه‌ای ابریشمی بر سر، سوار بر اسب یا استر ظاهر می‌شد.[۶۷]

یاری امامان(ع)

طبق احادیث، امامان شیعه نیز از یاری و پشتیبانی جبرئیل بهره‌مند بوده‌اند. چنانکه علامه مجلسی[۶۸] بابی با این عنوان گشوده و احادیث بسیاری نقل کرده است.

نیز گفته شده است که «دعای لیلة السبت» را جبرئیل به علی(ع) آموخت[۶۹] و پس از درگذشت رسول اکرم(ص) مطالبی را بر فاطمه(س) القا کرد که حضرت علی(ع) آنها را در مصحفی، مشهور به مصحف فاطمه(س)، نگاشته است.[۷۰]

تفاوت نبی، رسول و امام

در مجموعه‌ای از روایات، تفاوت «رسول»، «نبی» و «امام» از نظر کیفیت نزول جبرئیل بر هر یک بیان شده است. چنانکه رسول جبرئیل را می‌بیند و با او صحبت می‌کند، نبی او را در خواب می‌بیند و صدایش را می‌شنود و امام فقط صدایش را می‌شنود. صفار قمی[۷۱] این احادیث را در بابی با همین عنوان گرد آورده است.[۷۲]

در قصص انبیاء

جبرئیل در قصص انبیا نیز نقشی ممتاز دارد، چرا که آموزگار و مددکار همۀ انبیا از آدم تا عیسی بوده است. او به آدم زراعت و نحوۀ استفاده از آهن و مناسک حج، به نوح ساختن کشتی و به حضرت داود(ع) ساختن زره را آموخت؛ ابراهیم(ع) را از آتش نمرود رهانید؛ اسماعیل(ع) را هنگام ذبح و یوسف را زمان افکنده شدن در چاه یاری رساند و برای حمایت از موسی در مبارزه با فرعونیان، آنان را به دریای سرخ کشاند و غرق کرد. اکثر این داستان‌ها را کعب الاحبار و وَهْب بن مُنَبِّه (که افرادی ناموثق هستند) روایت کرده‌اند و به تفصیل در قصص الانبیای ثعلبی[۷۳] آمده است.

القاب

در روایات، جبرئیل با القاب طاووس الملائکه، افضل الملائکه، ناموس اکبر (به معنای صاحب خبر خیر، در مقابل جاسوس به معنای صاحب خبر شر) یاد شده است.[۷۴]

جبرئیل در شمار چهار فرشتۀ برگزیده و مقرب الهی است که وظیفۀ تدبیر عالم را برعهده دارند؛[۷۵] جبرئیل آورندۀ وحی، میکائیل موکَّل بر رزق و باران، اسرافیل دمنده در صور و عزرائیل فرشتۀ مرگ است.

برتری بر فرشتگان

در برخی روایات نشانه‌هایی از برتری سه فرشته مقرب دیگر بر جبرئیل وجود دارد، چنانکه گاهی به دلیل وساطت میکائیل و اسرافیل در نزول وحی یا به دلیل بزرگی میکائیل یا به سبب میراندن جبرئیل به واسطۀ عزرائیل در روز حشر، این سه ملک برتر از جبرئیل شمرده شده‌اند؛[۷۶] اما، به برتری جبرئیل اشارات صریح‌تری هست.[۷۷]

در سنّت یهودی - مسیحی

واژة عبری Gaḇrīēl که در یونانی Gabriel تلفظ شده لفظاً به معنای «خدا قادر است» یا مرد خدا و قهرمان خداست.[۷۸] نام جبرئیل چهار بار در عهدین آمده است:

  1. دوبار در کتاب دانیال نبی:
    1. در کتاب دانیال نبی،[۷۹] جبرئیل به صورت انسانی بر دانیال پدیدار می‌شود تا معنای رؤیای او را برایش باز گوید. حضور جبرئیل با جذبه‌ای همراه است که دانیال از آن مدهوش می‌شود.
    2. در جای دیگری از کتاب دانیال نبی،[۸۰] جبرئیل در زمانی که دانیال مشغول دعا و قربانی است، پروازکنان نزد وی می‌آید تا اسراری را برایش آشکار کند. در این موارد جبرئیل فرشته نامیده نشده، بلکه صرفاً موجودی آسمانی است که می‌توان او را پیام‌آورِ خدا دانست و حضورش با جذبه و قدرتی الهی همراه است.[۸۱]
  2. دوبار در انجیل لوقا:
    1. آورنده مژدۀ تولد یحیی(ع) برای زکریا(ع)[۸۲]
    2. آورنده مژدۀ تولد عیسی(ع) برای مریم[۸۳]

گفته شده است که حضور جبرئیل در عهد قدیم صرفاً نشان دهندۀ قدرت الهی است اما حضور او در عهد جدید، علاوه بر آن، آرامش بخش و اطمینان آفرین نیز هست.[۸۴] همچنین گفته شده است که هر چهار بار حضور جبرئیل در کتاب مقدّس به نحوی ناظر به وعدۀ الهی به ظهور مسیح است.[۸۵]

آثار غیررسمی

جبرئیل در آثار غیررسمی بین تورات و انجیل[۸۶] و بعد از آن حضور برجسته‌ای دارد و در حد ملکی مقرب ارتقا یافته است. در ترجمه و تفسیر آرامی تورات، نقش جبرئیل بیشتر شده و به او فعالیت‌هایی نسبت داده شده که در دوره‌های اولیۀ عهد عتیق اتفاق افتاده است، مثلاً اوست که یوسف(ع) را راهنمایی می‌کند[۸۷] یا در دفن موسی(ع) شرکت دارد.[۸۸]

همچنین در نوشته‌های یهودی، جبرئیل که تصور می‌شود از آتش ساخته شده، در کنار میکائیل، اوریل و رافائل جزو چهار فرشته‌ای است که در اطراف عرش‌اند. به علاوه، او در زمره فرشتگان ملاقات کننده با ابراهیم(ع) و نیز ویران کننده سَدوم (از شهرهای قوم لوط) دانسته شده است.[۸۹]

رتبه در میان فرشتگان

هر چند جبرئیل هم در سنّت یهودی و هم در سنّت مسیحی، به مرور زمان، اهمیت و ارج و قرب بیشتری یافته و حتی تصویر او به صورت فرشته‌ای بالدار به آثار هنری راه پیدا کرده است، نه در سنّت یهودی (که در آن میکائیل مدافع همیشگی قوم یهود تلقی می‌شده است) و نه در سنّت مسیحی، جبرئیل هیچگاه به‌اندازه میکائیل اهمیت نیافته و همیشه مرتبه‌ای ثانوی داشته است.[۹۰]

در فلسفه

در متون فلسفی و عرفانی، جبرئیل با مفاهیم و اصطلاحاتی همچون عقل و روح پیوند دارد.

ابن سینا

ابن سینا با بیان اینکه منظور از عقول، ملائکۀ مقرب‌اند، در تبیین کیفیت وحی، معتقد به اتصال رسول اکرم(ص) به عقل فَعّال و دریافت معارف از این طریق است.[۹۱] او فرشتۀ نازل‌کنندۀ وحی را روح القُدُس می‌خواند و آن را شریف‌ترین ارواح و نفس قدسی یا واسطه میان واجب الوجود و عقل اول معرفی می‌کند.[۹۲]

شیخ اشراق

شهاب الدین سهروردی[۹۳] نیز جبرئیل را در سیر نزولی عقول و کلمات الهی، آخرین کلمه و عقل دهم دانسته است. در اصطلاح فلسفۀ اشراق، جبرئیل از جملۀ انوار قاهره و از بزرگ‌ترین آنان و صاحب طلسم نوع انسانی است.[۹۴] سهروردی پیدایش عالم عنصری و محسوس و نیز ارواح آدمیان را معلول فعل جبرئیل دانسته[۹۵] و علاوه بر بخشش حیات، اعطای علم و فضیلت را نیز به او نسبت داده است.[۹۶]

به نظر سهروردی[۹۷] جبرئیل یا روح القدس، نفوس انسانی را از قوه به فعل می‌آورد و اگر انسان‌ها استعداد لازم را در خود فراهم آورند، می‌توانند به او متصل شوند و از گنجینۀ علم و فضائل او بهره‌مند گردند. در این دیدگاه، نسبتی که جبرائیل با نفوس انسانی دارد، به نسبت خورشید با چشم یا قلم با لوح تمثیل شده است. به این ترتیب، جبرئیل واسطۀ وجود و منشأ معرفت نفوس انسانی است.

ملاصدرا

ملاصدرا[۹۸] جبرئیل و روح القدس و عقل فَعّال را یکی دانسته است. از نظر او[۹۹] جبرئیل فرشتۀ هدایت است و در میان فرشتگان، نقش برجسته‌ای در تکمیل نفوس دارد و به واسطه او علوم به نفوس و وحی به انبیا افاضه می‌شود. از نظر ملاصدرا،[۱۰۰] جبرئیل در افاضۀ علم به انسان‌ها، همه را برابر می‌داند و درجه و میزان کسب علوم و معارف، به تفاوت استعدادها و قابلیتهای نفوس که زمینه‌ساز ارتباط با جبرئیل یا عقل فعال است بستگی دارد. به نظر ملاصدرا،[۱۰۱] جبرئیل دو مَقام دارد که به تناسب آنها دو لقب به او داده شده است : مادامی که از آسمانِ تجرد و قرب، نزول نیافته، شایسته لقب «روح القدس» است و هنگامی که از آن مقام تنزل بیابد و در صورتی متناسب، متمثل شود، تعبیر «روح» برای او به کار می‌رود.

اسماعیلیه

ابویعقوب سجستانی (متوفای ۳۵۳ق)، از اندیشمندان اسماعیلیه، ضمن توضیحِ سه اصطلاح «جَدّ»، «فتح» و «خیال» و تطبیق آنها بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، «جدّ» را همان «بخت» و عامل تعیین کننده سعادت و شقاوت انسان‌ها دانسته است که اگر نفسی پاک را مورد توجه قرار دهد، آن فرد مربی عصر خود می‌شود و مردم را به رضوان الهی رهنمون می‌گردد. انوار ملکوتی از طریق جدّ به این فرد می‌رسد و هرگاه این پیام‌ها مجمل و مبهم باشند، فتح (میکائیل) آنها را خواهد گشود.[۱۰۲]

ناصرخسرو (متوفی ۴۸۱) نیز که پیرو همان عقاید و آرای فکری بوده است، جبرئیل، میکائیل و اسرافیل را با سه لقب «جدّ» «فتح» و «خیال»، در زمره هفت نور ازلی و پس از عقل و نفس نام برده است.[۱۰۳]

متون عرفانی

در متون عرفانی، جبرئیل مبدأ حیات، مظهر علم حق تعالی، صورت متمثلۀ عقل، موکَّل بر تحصیل علوم و تدبیر معاش و استاد رسل خوانده شده است.[۱۰۴] او یکی از چهار فرشته‌ای است که قبل از قیامت، و نیز یکی از هشت حاملی است که در هنگام قیامت، عرش الهی را حمل می‌کنند.[۱۰۵]

به گفته فناری،[۱۰۶] مُقام جبرئیل در سدرة المنتهی است و آن مقام، برزخی میان عالم طبیعتِ عنصری و عالم طبیعتِ کلی ثابت است که مختص است به عالم مثال و عرش و کرسی و آنچه مشتمل بر آنهاست؛ از این رو، صورت جبرئیل که در آن مقام ظاهر شده مشتمل بر خواص چیزهایی است که فوق سدره و مادون آن است. جبرئیل ناقل کلمۀ الهی است:[۱۰۷]

  1. فعلی: انتقال کلمه الهی به مریم(س) و تولد عیسی(ع) از نوع اول است و به همین اعتبار به او روح القدس گفته می‌شود.
  2. قولی: روح الامین، لقب او به اعتبار دوم (قولی) است.

سید حیدر آملی[۱۰۸] به اعتباری جبرئیل را همان عقل اول دانسته است اما به اعتقاد جیلی[۱۰۹] خدا جبرئیل را از عقل اول که همان روحانیت حضرت محمد(ص) است، در ازل خلق کرد و به این سبب، رسول اکرم(ص) پدر جبرئیل و اصلِ همۀ عالم است. به همین دلیل در شب معراج، جبرئیل که فروتر از رسول اکرم است، از ادامه عروج به مراتب بالاتر باز ماند.

او معتقد است که «حقیقت محمدیه» یا «روح»، اشرف فرشتگان و برترینِ موجودات است و بسیاری از ملائک و از جمله جبرئیل، صورتی از وی و مخلوق اویند.[۱۱۰] روح القدس و روح الامین نیز نزد جیلی، لقب ویژه جبرئیل نیست و به نظر او اینکه جبرئیل را روح الامین نامیده‌اند از باب تسمیه فرع (جبرئیل) به اعتبار اصلش (یعنی عقل اول) است.[۱۱۱] در اصطلاح اهل تصوف، به جبرئیل، روح القاء (واسطه القای علم غیب بر قلوب) نیز گفته شده است.[۱۱۲]

در ادبیات عرفانی

تطبیق سیمرغ

جبرئیل

تصویری خیالی از سیمرغ

در ادبیات عرفانی، امکان تطبیق خصوصیات سیمرغ بر جبرئیل مطرح شده است. سیمرغ، پرنده‌ای افسانه‌ای، مقدّس و ماوراء طبیعی است و همچون جبرئیل با بال و پر بزرگ و جثه عظیم وصف شده است.[۱۱۳] حمایت سیمرغ از زال و واسطه بودن او برای انتقال نیروهای غیبی به زال، بی‌شباهت به ارتباط جبرئیل با پیامبر(ص) نیست.[۱۱۴]

درخت یا کوهی که سیمرغ بر آن آشیانه دارد نیز دارای خصوصیات غیرمادّی است:

آن درخت که طوبی نام دارد، از میان کوه‌ها بیرون آمده و مادرِ همه گیاهان و روییدنی‌هاست. هر بامداد که سیمرغ از آشیان خود بیرون می‌پرد و بر زمین بال می‌گسترد، هر میوه که بر درخت و هر نباتی که بر زمین می‌روید از اثر پرِ اوست.[۱۱۵]
متناظر با آن، مکان جبرئیل را در سدرة المنتهی دانسته‌اند که درختی با عظمت است و علم و عمل خلایق و مقامات انبیا و ملائکه به آنجا ختم می‌شود.[۱۱۶]
سیمرغ، شاه مرغان است[۱۱۷] و آنچه در رساله الطیر ابن سینا[۱۱۸] و داستان مرغان احمد غزالی[۱۱۹] در بارۀ سفر پرندگان به سوی او و طی مراحل و مدارج آمده، مشابه مراحل تکامل نفس و رسیدن آن به مرحله عقل مستفاد و اتصال به عقل فعال (جبرئیل) است.[۱۲۰]

یاری سیمرغ به عرفا

ملاصدرا[۱۲۱] نیز از اهل عرفان نقل کرده که رسیدن همه مخلوقات به انواع کمالاتی که می‌توانند به آنها نایل شوند و همچنین وصول سالکان به خواست‌ها و مقاصدشان، به یاری این پرنده قدسی است.

خصوصیات عرفانی جبرئیل

سهروردی در رسالۀ آواز پر جبرئیل،[۱۲۲] متأثر از آنچه در قرآن[۱۲۳] در وصف بال ملائک و در روایات درباره بال‌های جبرئیل آمده است، جبرئیل را به سبب داشتن دو بال، برتر از ملائکی می‌داند که سه یا چهار بال دارند، زیرا دو از سایر اعداد به یک نزدیک‌تر است. او همچنین به روشن بودن بال راست و تاریکی بال چپ جبرئیل اشاره کرده است. نور از دیدگاه سهروردی نشانه وجود و ظلمت نشانۀ عدم است و غیر از نورالانوار که نور محض و واجب الوجود بالذات است، هر موجود دیگری ممکن الوجود است و به سبب همین امکان، بال چپِ جبرئیل تاریک است. از بال راست جبرئیل که نورانی است، نفوس و از بال چپ او، عالم مادّی پدید می‌آید. القای حقایق به انبیا و اولیا به بال راست و قهر و صیحه و حوادث به بال چپ او منتسب است.[۱۲۴]

همچنین بنا بر گزارش صدرالدین شیرازی[۱۲۵] به نظر اهل عرفان این پرندۀ قدسی که در کوه قاف جای دارد، صفیرش موجب بیداری خفتگانِ در تاریکی و سبب هوشیاری غافلانِ از ذکر آیات الهی می‌شود اما شمار کسانی که به آوای او گوش دهند و آوازش را بشناسند اندک است. هرکس زبان او را بفهمد زبان همه مرغان را می‌فهمد.

در ادبیات منظوم، شهپر یا پر جبرئیل نیز اصطلاحی پرکاربرد است[۱۲۶] و ویژگی‌هایی همچون محافظت در برابر دشمنان، جلوگیری از صدمۀ آتش و آب، و ترمیم جراحت برای آن بیان شده است[۱۲۷] جبرئیل را «طاووس الملائکه»، «اَبِ ما» (پدر ما) و عقل کل نیز خوانده‌اند.[۱۲۸]

باب جبرئیل

یکی از درهای مسجد النبی به باب الجبرئیل مشهور است. گفته شده باب الجبرئیل مکانی است که جبرئیل آنجا می‌ایستاد و از پیامبر(ص) اجازه ورود می‌گرفت.[۱۲۹] در آداب زیارت قبر پیامبر آمده که زائر از این در وارد مسجد النبی شود.[۱۳۰]

پانویس

  1. ↑ جفری، ص۱۰۰۱۰۱.
  2. ↑ رجوع کنید به جوالیقی، ص۳۲۷؛ ابوحیان غرناطی، ج ۱، ص۳۱۷؛ مرتضی زبیدی، ج۱۰، ص۳۵۷.
  3. ↑ ابوحیان غرناطی، ج ۱، ص۳۱۷-۳۱۸.
  4. ↑ نیز رجوع کنید به جوهری، ذیل «جبر»؛ جوالیقی، ص۱۱۳-۱۱۴.
  5. ↑ دانی، ص۷۵.
  6. ↑ نیز رجوع کنید بهابن جزری، ج ۲، ص۲۱۹.
  7. ↑ سمین حلبی، ج۲، ص۱۸.
  8. ↑ رجوع کنید بهازهری، ج ۱۱، ص۵۸-۵۹؛ ابن سیده، ج ۷، ص۴۰۷؛ مرتضی زبیدی، ج ۱۰، ص۳۴۸.
  9. ↑ رجوع کنید به خلیل بن احمد؛ جوهری، ذیل «ایل».
  10. ↑ رجوع کنید به مشکور، همانجا.
  11. ↑ رجوع کنید به ابوحیان غرناطی، همانجا.
  12. ↑ زامیت، ص۱۱۶، ۵۳۰؛ مشکور، همانجا.
  13. ↑ رجوع کنید بهجفری، ص۱۰۰؛ مشکور، ج ۱، ص۱۲۶۱۲۷؛ جُعَیط، ص۶۳.
  14. ↑ زامیت، ص۱۱۶؛ مشکور، ج ۱، ص۱۲۶.
  15. ↑ رجوع کنید به ابن کثیر، ج۱، ص۲۰۵؛ مرتضی زبیدی، ج ۱۰،ص ۳۵۷.
  16. ↑ رجوع کنید به بقره: ۹۷و۹۸؛ تحریم: ۴.
  17. ↑ رجوع کنید به فخررازی، ج ۲، ص۳۲؛ صدرالدین شیرازی، ج۱، ص۲۹۶-۳۰۱.
  18. ↑ برای نمونه رجوع کنید به طبری، جامع؛ طوسی، التبیان؛ فضل بن حسن طَبْرِسی، ذیل آیات.
  19. ↑ شعراء: ۱۹۳.
  20. ↑ حاقه: ۴۰؛ تکویر: ۱۹.
  21. ↑ نجم: ۵، ۶؛ تکویر: ۲۰.
  22. ↑ تکویر: ۲۰و۲۱.
  23. ↑ نحل: ۱۰۲؛ که مضمون این آیه «قُلْ نَزَّلَه رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ...» با آیة ۹۷ سورة بقره: «قُل مَنْ ک'انَ عَدُوّاً لِجِبریلَ فَاِنَهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلِبکَ بِاذِنِ اللّهِ...» که صراحتاً تنزیل قرآن را به جبرئیل نسبت داده، مطابقت دارد؛ برای احتمالات دیگر در باره مراد از روح القدس رجوع کنید به میبدی، ج ۱، ص۲۶۳-۲۶۴؛ فخررازی، ج ۳، ص۱۷۷.
  24. ↑ رجوع کنید به طبرسی و طباطبائی، ذیل آل عمران: ۴۵.
  25. ↑ مریم: ۱۷؛ نیز رجوع کنید به طبری، جامع؛ طوسی، التبیان، ذیل آیه.
  26. ↑ رجوع کنید به طبری، جامع، ذیل مریم: ۲۲؛ تحریم: ۱۲؛ طوسی، التبیان، ذیل انبیاء: ۹۱؛ تحریم: ۱۲.
  27. ↑ رجوع کنید به طبری، جامع؛ طوسی، التبیان، ذیل بقره: ۸۷، ۲۵۳؛ مائده: ۱۱۰.
  28. ↑ برای احتمالات دیگر رجوع کنید به نحاس، ج۴، ص۳۱۸؛ فضل بن حسن طبرسی، ذیل مریم: ۱۷.
  29. ↑ رجوع کنید به طوسی، التبیان، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۱، ج ۷، ص۱۱۴، ج۸، ص۶۲؛ فخررازی، ج ۲۴، ص۱۶۵-۱۶۶.
  30. ↑ رجوع کنید به نحل: ۲؛ معارج: ۴؛ نبأ: ۳۸؛ قدر: ۴.
  31. ↑ رجوع کنید به اسراء: ۸۵.
  32. ↑ رجوع کنید به طوسی، التبیان، ج ۶، ص۳۵۹-۳۶۰، ج ۱۰، ص۲۴۹؛ فخررازی، ج ۲۱، ص۳۶-۳۹.
  33. ↑ رجوع کنید به ابن سعد، ج ۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ واحدی نیشابوری، ص۱۷-۱۹.
  34. ↑ رجوع کنید به طبری، جامع؛ زَمَخْشَری، ذیل بقره: ۹۷.
  35. ↑ رجوع کنید به طبری، همانجا.
  36. ↑ بخاری، ج ۴، ص۲۶۸.
  37. ↑ منهاج السنة النبویه ج۱ ص۶-۸.
  38. ↑ برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۶.
  39. ↑ سروش، «شبهه خان الامین»، ص۱۴۸.
  40. ↑ برای نمونه نگاه کنید به سید مرتضی، الشافي في الإمامة، ج۳، ص۵.
  41. ↑ علق: ۱-۵.
  42. ↑ رجوع کنید به عاملی، ج۱، ص۲۳۳.
  43. ↑ رجوع کنید به ابن هشام، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۷؛ ابن سعد، ج ۱، ص۱۹۴-۱۹۵؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۲۹۸-۳۰۳؛ همو، جامع، ذیل علق؛ برای همین روایت با اندکی اختلاف رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۱، ص۳۱۲، ج ۶، ص۲۲۳؛ بخاری، ج ۱، ص۳، ج۴، ص۱۲۴، ج۶، ص۸۸.
  44. ↑ برای نمونه رجوع کنید به قُرطُبی، ج ۱، ص۱۱۵۱۱۶؛ ابن کثیر، ج ۳، ص۵ ۶، ۱۳؛ ابن حَجَر عَسقَلانی، ج ۸، ص۵۴۹-۵۵۴.
  45. ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابوالفتوح رازی؛ فضل بن حسن طبرسی، ذیل آیات ابتدای سورة علق؛ ابن شهر آشوب، ج ۱، ص۴۲.
  46. ↑ رجوع کنید به عاملی، ج ۱، ص۲۲۰-۲۲۳؛ سبحانی، ج ۱، ص۱۸۸-۱۹۰؛ دوانی، ص۱۵۷-۲۰۶؛ شرف الدین، ص۴۲۱؛ معرفت، ج ۱، ص۸۰-۸۲.
  47. ↑ رجوع کنید به ابن شهر آشوب، ج ۱، ص۴۳؛ نهج البلاغة، خطبة ۱۹۲؛ بَحْرانی، ذیل علق؛ مجلسی، ج۱۷، ص۳۰۹-۳۱۰.
  48. ↑ ابن حنبل، ج ۳، ص۱۴۹؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۳۰۸.
  49. ↑ ابن هشام، ج ۱، ص۱۶۱؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۳۰۷.
  50. ↑ ابن حنبل، ج ۳، ص۱۴۸۱۴۹؛ بخاری، ج ۴، ص۷۷ ۷۸؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۳۰۸-۳۰۹.
  51. ↑ ابن بابویه، ۱۳۸۶، ج ۱، ص۲۷۷؛ قرطبی، ج ۳، ص۴۲۵.
  52. ↑ رجوع کنید به شعراء: ۲۱۴.
  53. ↑ طبری، جامع، ذیل شعراء: ۲۱۴؛ همو، تاریخ، ج ۲، ص۳۲۰.
  54. ↑ ابن هشام، ج ۲، ص۳۳۳؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۳۷۲.
  55. ↑ ابن سعد، ج ۲، ص۱۶؛ طبری، جامع، ذیل انفال : ۹؛ مجلسی، ج ۵۶، ص۱۹۸-۱۹۹.
  56. ↑ رجوع کنید به کُلَینی، ج ۴، ص۴۵۲؛ ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص۵۷۰؛ همو، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص۸۵؛ طوسی، مصباح المتهجّد، ص۷۱۰.
  57. ↑ رجوع کنید بهابن حنبل، ج ۱، ص۲۷۶، ۳۲۵-۳۲۶، ۳۶۳؛ بخاری، ج ۲، ص۲۲۸، ج ۶، ص۱۰۱-۱۰۲.
  58. ↑ ابن شهر آشوب، ج ۱، ص۴۱.
  59. ↑ فرهنگنامه علوم قرآن، ج۱، ص۱۸۹۹
  60. ↑ رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۱، ص۳۹۵، ۳۹۸، ۴۰۷، ج ۶، ص۲۴۱؛ بخاری، ج ۴، ص۸۲ ۸۳، ج ۶، ص۵۰؛ طبری، جامع، ذیل نجم : ۸-۱۱، ۱۲-۱۶، ۱۷-۱۸؛ ابن بابویه، ۱۳۸۷، ص۲۶۳؛ طبرسی، ج ۱، ص۳۶۲.
  61. ↑ رجوع کنید به نجم : ۱-۱۸.
  62. ↑ رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۳، ص۳۷۷؛ بخاری، ج ۱، ص۴، ج ۶، ص۷۵-۷۶؛ طبری، جامع ؛ طوسی، التبیان، ذیل مدثر.
  63. ↑ رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۱، ص۴۰۷؛ بخاری، ج ۴، ص۸۳-۸۴؛ مقدسی، ج ۱، ص۱۷۳؛ قزوینی، ص۹۱۹۲؛ قس الاختصاص، ص۴۵-۴۶ که جزئیات ویژگی‌های جبرئیل را به نقل از ابن عباس آورده است.
  64. ↑ رجوع کنید به ابن سعد، ج ۴، ص۲۵۰؛ ابن شهر آشوب، ج ۲، ص۲۵۴؛ ابن طاووس، ص۱۲۹ ۱۳۰، ۱۴۸؛ سیوطی، ج ۱، ص۲۰۵.
  65. ↑ رجوع کنید به ابن سعد، ج ۳، ص۴۲۲، ۴۸۸، ج ۴، ص۲۵۰؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۸۲-۵۸۳؛ همو، جامع، ذیل احزاب : ۲۶۲۷؛ کلینی، ج ۲، ص۵۸۷؛ احمدبن علی طبرسی، ج ۱، ص۱۹۵.
  66. ↑ رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۱، ص۲۷، ۵۲۵۳؛ بخاری، ج ۱، ص۱۸.
  67. ↑ رجوع کنید به ابن هشام، ج ۳، ص۷۱۶؛ ابن سعد، ج ۲، ص۲۶؛ طبری، تاریخ، همانجا.
  68. ↑ مجلسی، بحار، ج ۲۵، ص۴۷ به بعد.
  69. ↑ طوسی، مصباح المتهجّد، ص۴۲۰.
  70. ↑ رجوع کنید به صفار قمی، ص۱۷۴؛ کلینی، ج ۱، ص۲۴۱، ۴۵۸.
  71. ↑ صفار قمی، ص ۳۸۸۳۹۴.
  72. ↑ نیز رجوع کنید به کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷.
  73. ↑ برای نمونه رجوع کنید به ثعلبی، ص ۳۲، ۳۴، ۴۸، ۶۷ ۶۸، ۸۲، ۱۰۰، ۱۷۶، ۲۴۵.
  74. ↑ رجوع کنید به نَوَوی، ج ۱، ص۱۴۴؛ قزوینی، ص۹۱؛ سیوطی، ج ۱، ص۹۲؛ مجلسی، ج ۱۷، ص۳۰۹، ج ۱۸، ص۲۲۸، ج ۵۶، ص۲۵۸.
  75. ↑ رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج ۴، ص۲۳۶؛ سیوطی، ج ۱، ص۹۳۹۴؛ مجلسی، ج ۵۶، ص۱۷۰، ج ۶۵، ص۱۸.
  76. ↑ برای نمونه رجوع کنید به سیوطی، ج ۱، ص۹۲-۹۳؛ مجلسی، ج ۶، ص۳۲۹، ج ۵۶، ص۲۲۳.
  77. ↑ رجوع کنید به مجلسی، ج ۵۶، ص۲۰۶، ۲۴۹، ۲۵۸.
  78. ↑ دانشنامة معیار کتاب مقدّس، ذیل "Gabriel" ؛ دایرة المعارف جدید کاتولیک، ذیل "Gabriel, Archangel".
  79. ↑ دانیال نبی، ۸:۱۶.
  80. ↑ دانیال نبی، ۹:۲۱.
  81. ↑ نیز رجوع کنید به کتاب دانیال نبی، ۱۰:۱۸.
  82. ↑ لوقا، ۱: ۱۹.
  83. ↑ لوقا، ۱:۲۱.
  84. ↑ رجوع کنید به دانشنامة معیار کتاب مقدّس، ذیل "Gabriel".
  85. ↑ رجوع کنید به دانشنامة معیار کتاب مقدّس، ذیل "Gabriel".
  86. ↑ برای نمونه کتاب اول خنوخ.
  87. ↑ رجوع کنید به سفر پیدایش، ۳۷:۱۵.
  88. ↑ رجوع کنید به سفر تثنیه، ۳۴:۶؛ دانشنامۀ معیار کتاب مقدّس، ذیل "Gabriel".
  89. ↑ رجوع کنید به د. جودائیکا، ذیل "Michael and Gabriel".
  90. ↑ رجوع کنید به دایرة المعارف جدید کاتولیک، ذیل "Gabriel, Archangel"؛ د. جودائیکا، ذیل "Michael and Gabriel".
  91. ↑ ابن سینا، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۳، ۱۱۶.
  92. ↑ رجوع کنید به ابن سینا، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۴۴۲؛ همو، ۱۳۶۵ش،ص ۸۹ ۹۰.
  93. ↑ سهروردی، ج ۲، ص۲۶۵.
  94. ↑ رجوع کنید به سهروردی، ج ۲، ص۲۰۰۲۰۱.
  95. ↑ سهروردی، ج ۳، ص۲۰۹، ۲۱۷ ۲۱۸.
  96. ↑ سهروردی، ج ۲، ص۲۰۱.
  97. ↑ سهروردی، ج ۳، ص۱۷۹۱۸۰.
  98. ↑ صدرالدین شیرازی، ۱۳۳۷ش، سفر ۳، ج ۲، ص۲۳.
  99. ↑ ملاصدرا، ۱۳۳۷ش، سفر ۱، ج ۲، ص۶۳، سفر ۴، ج ۲، ص۱۴۲-۱۴۳.
  100. ↑ ملاصدرا، ۱۳۳۷ش، سفر ۴، ج ۲، ص۱۴۴.
  101. ↑ ملاصدرا، ۱۳۶۷ش، ج ۲، ص۴۴۹.
  102. ↑ رجوع کنید به سجستانی، ص ۴۳-ا۴۴.
  103. ↑ رجوع کنید به ناصر خسرو، ص۱۰۹، ۱۳۸.
  104. ↑ رجوع کنید به نَسَفی، ص۱۴۷؛ ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج ۳، ص۴۰۰؛ همو، فصوص الحکم، ج ۱، ص۱۳۸؛ فناری، ص۵۰۹؛ لاهیجی، ص۸۱، ۲۲۷.
  105. ↑ ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج ۱، ص۱۴۷ ۱۴۸؛ فناری، ص۴۴۹.
  106. ↑ فناری، ص ۵۱۸.
  107. ↑ فناری، ص ۴۰۲.
  108. ↑ آملی، ص۶۸۸.
  109. ↑ جیلی، ج ۱، ص۲۷۳۰.
  110. ↑ رجوع کنید به جیلی، ج ۱، ص۱۵۱۷؛ قس عطار، ۱۳۵۶ش، ص۳۵۹ که با توجه به آیة «قُلِ الرُّوحُ مِن اَمْرِ رَبّی»، اسرا: ۸۵، جبرئیل را ظهور یا ظاهر آن امر بیان کرده است.
  111. ↑ رجوع کنید به جیلی، ج ۱، ص۱۳ ۱۵، ۳۰.
  112. ↑ رجوع کنید به عبدالرزاق کاشی، قسم ۱، ص۱۶۹؛ نقشبندی خالدی، ص۶۱.
  113. ↑ رجوع کنید به فردوسی، ج ۱، ص۱۳۸، ج ۶، ص۱۷۰۳؛ اسدی طوسی، ص۱۵۳؛ عطار، ۱۳۵۶ش، ص۶۶؛ مولوی، ج ۲، دفتر ۴، بیت ۳۷۶۹؛ پورنامداریان، ۱۳۷۴ش، ص۷۵، ۸۱-۸۲؛ منزوی، ص۴۹-۵۰؛ نیز رجوع کنید به خاقانی، ص۳۷؛ قس صدرالدین شیرازی، ۱۳۳۷ش، سفر ۴، ج ۲، ص۱۴۳-۱۴۴، که گزارش کرده عارفان این فرشتة روحانی را عنقا نامیده‌اند.
  114. ↑ پورنامداریان، ۱۳۷۴ش، ص۸۲-۸۴.
  115. ↑ رجوع کنید به سهروردی، ج ۳، ص۲۳۲.
  116. ↑ رجوع کنید به میبدی، ج ۹، ص۳۶۰؛ طوسی، ص۲۵.
  117. ↑ فردوسی، ج ۱، ص۱۳۹.
  118. ↑ ابن سینا، ص ۱۹۲۷.
  119. ↑ غزالی احمد، ص ۲۶۳۵.
  120. ↑ رجوع کنید به پورنامداریان، ۱۳۶۴ش، ص۲۵۵-۲۵۶؛ همو، ۱۳۷۴ش، ص۸۷ ۸۸؛ ستاری، ص۱۲۲-۱۲۴، ۱۲۸۱۲۹.
  121. ↑ ملاصدرا، ۱۳۳۷ش، سفر ۴، ج ۲، ص۱۴۶.
  122. ↑ سهروردی، ج ۳، ص۲۲۰-۲۲۲.
  123. ↑ فاطر: ۱.
  124. ↑ رجوع کنید به پورنامداریان، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۰۱۷۱؛ نیز در وصف بال و پر جبرئیل رجوع کنید به روزبهان بَقْلی، ص۲۳۵.
  125. ↑ صدرالدین شیرازی، ۱۳۳۷ش، سفر۴، ج ۲، ص۱۴۵.
  126. ↑ برای نمونه رجوع کنید به سنایی، ص۶۷۶؛ انوری، ج ۱، ص۶۵؛ خاقانی، ص۳۱، ۱۸۱، ۲۲۳، ۳۴۰؛ نظامی، ج ۳، اقبالنامه، ص۲۱۲؛ عطار، ۱۳۵۶ش، ص۶۶-۶۷؛ مولوی، ج ۲، دفتر ۳، بیت ۱۵۱۵، دفتر ۴، بیت ۳۷۶۹، ج ۳، دفتر ۶، بیت ۴۱۳۹؛ جامی، ج ۱، تحفة الاحرار، ص۴۸۹؛ فروغی، ص۹، ۴۸، ۱۶۷.
  127. ↑ رجوع کنید به مسعود سعدسلمان، ص۲۷۱، ۳۲۰؛ سنایی، ص۱۶۸، ۲۰۱؛ خاقانی، ص۳۷، ۵۶۰.
  128. ↑ رجوع کنید به انوری، ج ۱، ص۳۶۷؛ عطار، ۱۳۷۱ش، ص۱۳۲-۱۳۳.
  129. ↑ مجله فرهنگ زیارت، فروردین ۱۳۸۸، ش۱، انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، بازبینی: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ش.
  130. ↑ ابن براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۷۵.؛ شهید اول، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹.

 

منابع

  • قرآن
  • ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷؛
  • ابن جزری، النشر فی القراءات العشر، چاپ علی محمد ضباع، مصر ?[ ۱۹۴۰ ]، چاپ افست تهران [ بی‌تا. ] ؛
  • ابن حجر عسقلانی، فتح الباری : شرح صحیح البخاری، بیروت : دارالمعرفة، [ بی‌تا. ] ؛
  • ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
  • ابن سعد (بیروت)؛ ابن سیده، المحکم والمحیط الاعظم، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
  • ابن سینا، رسالة الطیر، در شکوفه تقی، دوبال خرد: عرفان و فلسفه در رسالة الطیر ابن سینا، تهران ۱۳۸۲ش ؛
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف ۱۹۵۶؛
  • ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی (علیه‌السلام) بامرة المؤمنین، چاپ انصاری، قم ۱۴۱۳؛
  • ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت : دارصادر، [ بی‌تا. ] ؛
  • ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲؛
  • ابن هشام، سیرة النبی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، [ قاهره ] ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
یک شنبه 7 آذر 1400  11:49 AM
تشکرات از این پست
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:جبرئیل

خان الامین

خانَ الاَمین به معنای «امین خیانت کرد» باوری است که برخی از عالمان اهل سنت به شیعیان نسبت داده‌اند. به گفته آنها، شیعیان معتقدند جبرئیل مأمور رساندن وحی به امام علی(ع) بود ولی خیانت کرده و آن را به حضرت محمد(ص) رساند. برای همین شیعیان در پایان نماز عبارت خان الامین را تکرار می‌کنند.

شیعیان ضمن این که امام علی(ع) را پیامبر نمی‌دانند، معتقدند جبرئیل معصوم است و خطایی از او سر نمی‌زند. همچنین شیعیان در پایان نماز سه‌بار تکبیر می‌گویند، نه خان الامین.

از نظر عالمان شیعه، این ادعا، تهمت به شیعه است و با انگیزه شبیه‌سازی مذهب شیعه به دین یهود، ساخته شده است؛ زیرا گروهی از یهودیان معتقد بودند که جبرئیل مأمور بوده نبوت را در فردی از قوم یهود قرار دهد؛ اما آن را به فردی دیگر داده است

پنج شنبه 11 آذر 1400  12:31 AM
تشکرات از این پست
mansoor67
mansoor67
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 3583
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جبرئیل

اهل عرفان هر سحر با جبرئلند هم کلام

در نماز و دردعا خوانند ز دل  مهر امام

زنده اند همدل به جبریل امین تا روزوصل

عشفشان هم صحبتی درخلوتِ زیبا مرام

فی البداهه: منصور مقدم 20/9/1400

 

 

شنبه 20 آذر 1400  7:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها