گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، مهدی مشکینی: «بازداشتگاه اوین»؛ این نشان سَردر ساختمانی قدیمی در یکی از مناطق خوش آب و هوای تهران است که به "زندان اوین" مشهور است.
هر چه باشد محبسِ آدمی است؛ با دیوارهایِ بلند و غروبهایِ دلگیر که سختیها و محدودیتهای خاص خودش را دارد و این ویژگیِ همه زندانهاست که قرار است ساکنانش را متنبّه و متحوّل کرده و آدم جدیدی برای جامعه پرورش دهد.
اوین اما انگار بیش از آنکه زندان باشد، یک کد اختصاصی برای تهاجم و تخریب نظام جمهوری اسلامی از سوی جریانات معاند و کشورهای متخاصم است که با اسم رمز "حقوق بشر" در رسانهها و شبکههای اجتماعی گاه و بیگاه به ایران هجمه میآورند.
به عنوان خبرنگار همواره تصور میکردم که روایت جریانات معاند از "زندان اوین" تا حدودی واقعی اما اغراقآمیز است؛ یعنی بزرگنمایی و وارونهنمایی از یک واقعیت. حضور در زندان و بازدید از بخشهای مختلف آن برای روایتگری واقعی، جذابیتهای خاص خودش را دارد. آن هم برای کسی که به آنجا دعوت شده و ورود و خروجش ارادی است! از دیدار با مددجویان (زندانیان) گرفته تا بازدید از اندرزگاهها و محل ویژه ملاقات و بخش قرنطینه کرونایی.
با خودم گفتم خبرنگار هم که باشی تا چیزی را با دو چشم خود نبینی باور نمیکنی و نمیتوانی تصویر درستی به جامعه نشان بدهی. پس عزمم را جزم کردم و با هماهنگی سازمان زندانها و به بهانه انتشار فیلمهایی از اوین، دو روز پیاپی عازم این ندامتگاه شدم و از بخشهای مختلف زندان بازدید کردم و اینک، آنچه میخوانید روایتهایی خواندنی است، از حضور دو روزه در بازداشتگاه اوین:
1. بازداشت در اوین. دستبند و پابند به او بستهاند. مأمور بدرقه منتظر است اسمش را نگهبان تأیید کند تا مددجو برای گذراندن دوران قرنطینه 14 روزه تحویل بند قرنطینه شود. پزشک زندان او را معالجه میکند. اگر بیماری خاصی داشته باشد، مجوز مصرف و نگهداری دارو را به او میدهد. حتی اگر نیاز به جراحی داشته باشد، مددکاری بیمارستان را مکلف به تعیین وقت برای جراحی یا دیگر خدمات بیمارستانی میکند و در نهایت اینکه، مددجو وارد محیط زندان اوین میشود. من هم پشت سر این زندانی، وارد زندان میشوم و برای هماهنگیهای لازم به دفتر رئیس میروم.
2. دفتر رئیس در اوین. تقریباً اولین ساختمان، متعلق به دفتر رئیس است. «رئیس»ی که در عین اقتدار، با زندانیان رفاقت دارد و میگوید زندانی، میهمان ماست تا اصلاح و بازاجتماعی شود. مشکلات خاص خودش را دارد. نامه خانم «سپیده قلیان» خطاب به رئیس زندان روی میزش بود؛ درخواست مواد اولیه برای پختن کیک جهت تولد یکی از اعضای خانواده، که در ذیل آن پاراف کرده "مساعدت شود". نامه جوان دیگری که درخواست اتوی مو کرده بود، آن هم در زندان! درخواست برای دیدارهای حضوری که در شرایط کرونا، انجامش سختتر شده تا حجم انبوهی از نامهها خطاب به مسئولان عالی دستگاه قضا.
به مراقبین هم تذکر داده که عصبانیت و ناراحتیهای مددجویان را درک کرده و هیچگاه از کوره در نروند؛ چون زندانی آمده تا اصلاح شود نه تنبیه. و در پشتِ این دیوارهای بلند، کسی را برای گفتن درد دلها و ملاطفت ندارد، جز زندانبانش.
3. ماجرای فیلمهای منتشره از اوین. رئیس زندان در پاسخ به سؤالم اینطور توضیح میدهد: از سال 95 تا 99 هر چه در زندان بوده را گشتند و چند فیلم تقطیع شده ساختهاند که در اکثر آنها، زندان و مأمورین زندان بیتقصیرند و در مقصرها نیز، عاملین در اختیار واحدهای نظارتی و قضایی دستگاه قضا هستند. فیلم کندن درب نگهبانی و ضرب و شتم زندانی توسط مأمور را هم پرسیدم که گفت فیلم تقطیع شده است؛ چون آن زندانی از صبح که به دادگاه رفته با سرباز ما درگیر بوده و هنگام ورود به زندان درب نگهبانی را از جا میکنَد تا به صورت سرباز بزند اما سرباز به جای خویشتنداری، ناپختگی کرده و به زندانی ضربه میزند... که همانند دیگر موارد اکنون در حال برخورد قضائی است.
و اما حرف آخر، ما خودمان هم شاید نمیتوانستیم اینقدر زندان، اندرزگاهها (بند) و بندهای زندان را تمیز و مرتب منعکس کنیم. برای انتشار چند اشتباه که از سوی مأمورین سر زده، لطف بزرگی کرده و تمیزی اوین را به همگان نشان دادند. ما تصاویر زیادی داریم که... خانم "ن. م" خودش را به شیشه نگهبانی میکوبد و دستش خونی میشود؛ خون ریخته شده به زمین را طور دیگر روایت میکنند.
خب، همین خانوم را ما به زور از زندان بیرون کردیم تا به زندان محل سکونتش برود (چون قانون است). یا آن آقای مدعی، کارش در زندان رقص است اما خودزنی که میکند، میگوید از وضعیت زندان ناراضی است! فیلم رقصش الآن در گوشیام هست.
4. در بند 4 اوین. وارد سالن که شدم، هر چند نفر در یک اتاق نشسته یا خوابیده بودند. افراد مشهوری در این بند حضور دارند از آقای "الف.ط" گرفته تا متهمان یا محکومان پرونده پتروشیمی، محیط زیست و "و"، "خ" که میگویند شاخ اینستاگرام بودهاند. همه اتاقها تلویزیون و یخچال دارد. آشپزخانه 35 شعلهای هم در ابتدای سالن است برای آنها که نمیخواهند غذای زندان را بخورند. فروشگاه هم وسط بند. البته برخی ناراضی بودند اما نه از زندان، از اینکه چرا رسیدگی به پروندهشان طولانی شده یا برخی از این دست موارد که ارتباط مستقیمی با زندان ندارد. غیر زندانی را که میبینند دعوت میکنند به اتاقشان. گپ و گفت یکساعته در بند همراه با پذیرایی چای و میوه. (میوه و موارد اضافی خوراکی را خودشان تهیه کردهاند) در محوطه هواخوری هم یکی دیگر از زندانیان مشهور امنیتی را دیدم. از او درباره وضعیت زندان پرسیدم. گفت: "من از سال 87 تا به امروز به اوین میآیم و میروم. واقعاً در مجموع رضایت دارم."
5. آموزش در اوین. از آموزش زبان انگلیسی ـ فرانسوی گرفته تا کارگاه منبّتکاری و مکانیکی. در طبقه اول، اندرزگاه 4 و در جنب کتابخانه مجلل و بزرگش که بیش از 10 هزار جلد کتاب دارد. کلاسهای روزانه برای مددجویان برقرار است؛ از کلاس زبان انگلیسی و اسپانیولی گرفته تا آموزشهای تخصصی مثل مکانیکی! "میگفت 6 ماه است که در اوین زبان انگلیسی را شروع کرده و به سطح قابل قبولی رسانده است." اساتید زبان، از اساتید زبان دانشگاه بودند. البته برخی مددجویانی که به زبان آشنایی دارند نیز همراهی میکردند.
6. اشتغال در اوین. به سالن بزرگی رفتم که در آن، حدود 500 مددجو در حال خیاطی بودند؛ هر کدام از مددجویانی که صبحها تا ساعت 14 برای اشتغال به این بخش میآمدند، به کاری مشغول بودند که من فقط به بخش خیاطی آن رفتم. حقوقشان هم به موقع به حسابشان واریز میشد. گفته میشد شهید لاجوردی این بخش را با چهار چرخ خیاطی کلید زده و با کمک خیرین توسعه داده است و حالا در همین بخش حدود 500 مددجو شاغل هستند.
به نظر میرسد این اقدام ارزشمند اقتصادی، دارای یک اشکال بزرگ باشد و آن هم ترکیب شدن همه زندانیها با یکدیگر است؛ زندانی 20 ساله بدون سابقه، با زندانی 70 ساله پرسابقه و...
7. کرونا در اوین. همه مددجویان که واکسن دُز اول را دریافت کردهاند و قرار است تا چند روز دیگر دُز دوم را نیز دریافت کنند. بهداری زندان، چند بیمار کرونایی داشت که آنها را برای درمان و گذراندن دوران نقاهت در قرنطینه نگه داشته بود. ناگفته نماند، هر زندانی به محض ورود باید در بخش قرنطینه 14 روز را سپری کند و بعد از گذراندن قرنطینه و البته نداشتن علائم و تست کرونا، به بندها منتقل میشود. همه ماسک زده بودند؛ مگر در اتاقها. زندانی بدون ماسک حق خروج از اتاق خودش را نداشت. ماسکها روزانه برای زندانیان تعویض میشد و مواد ضدعفونیکننده هم به همه اتاقها داده بودند.
8. ملاقات در اوین. همه امکان ملاقات دارند مگر کسانی که قاضی آنها را بر اساس مصالح و با استناد به قانون ممنوع الملاقات کرده است. روی دیوارش ریز نوشته بود: "اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من ـ دل من داند و من دانم و دل داند و من". سالن ملاقات حضوری و تلفنی برقرار است و هر زندانی میتواند در هفته یک وقت ملاقات داشته باشد اما سالن و اتاقهای ملاقات شرعی سوت و کور است، به بهانه شیوع بیماری کرونا تعطیل شده بود که اکثر زندانیها به آن معترض بودند و میگفتند که کرونا عذرِ قابل قبولی برای کنسل شدن این ملاقاتها نیست و به گفته آنها، مجموعه سازمان زندانها میتواند با برخی اقدامات پیشگیرانه همچون تست سریع، این امکان شرعی را فراهم کند.
9. ورزش در اوین. سالن ورزشی مجهزی در اوین برای ورزشهایی چون بدنسازی فراهم بود. سالن استخر به دلیل کرونا بسته شده بود اما والیبال و فوتبال (گل کوچیک) تقریباً در همه بندها برقرار بود. صبحها، ورزشها و نرمشهای صبحگاهی با شرکت مسئولین اندرزگاهها و مراقبین برگزار میشد؛ حداقل 5 میز مخصوص بازی شطرنج در اندرزگاه 4 وجود داشت که از صبح تا زمانی که گفته میشود، خاموشی میزنند، برای مددجویان قابل استفاده است.
10. معنویت در اوین. صدای اذان در بند 4 پیچید. طبقه پایین بند، نمازخانه بزرگیاست؛ مملو از نمازگزاران. از آن که جرمش مالی است، تا محکوم امنیتی. همه به نماز میایستند. بعد نماز، کلاس قرآن توسط یکی از مددجویان برگزار میشود. پرچم مشکی به احترام محرم در همه بندها نصب شده است. با یکی از روحانیونی که در سازمان زندانها مسئولیت دارد، در بند قرنطینه وارد یک اتاق شدم. روحانی خوش مشربی است. ابتدا همه جز چند نفر روی تخت خود دراز کشیده بودند و از آنجا که تازه رسیده بودند میگفتند: «خستهایم و حال نداریم» اما حاج آقا از اشتباهات انسانی گفت تا بخشش خدا، و در انتها با صدای یک مداح به روضه امام حسین(ع) کشیده شد.
و اما نهایت اینکه، آزادی از اوین. میگفت بهترین صدا، صدای پیج نگهبان بند است که آزادیات را اعلام کند. وقت آزادی رسیده است؛ مسئولان زندان برای بعد آزادی مددجویان هم برنامه دارند. از وام اشتغال گرفته تا مشاورههای خانواده و اجتماعی پسا زندان.