از اینکه جوان دسته گلم رو بر اثر بیماری از دست دادم ولی هنوز خودم زنده ام دائماً خودم رو سرزنش می کنم. دوست داشتم من جای او مرده بودم. چه کار کنم؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از دست دادن فرزند بسیار دردناک است. ضمن تسلیت به شما برای این ضایعه تلخ و آرزوی رحمت و غفران الهی برای ایشان، نکاتی رو خدمت شما عرض میکنم:
1. فقدان و از دست دادن افراد نزدیک بخش جدانشدنی از زندگی هرکسی است. توجه به این واقعیت و قبول فقدان بهعنوان چیزی که ارزش سوگواری دارد در پذیرش و سازگاری با وضعیت جدید نقش مهمی دارد.
2. سوگواری پنج مرحله دارد که گذشتن از این پنج مرحله مهم است: مرحله اول: شوک، ناباوری و کرختی است که در این مرحله پذیرش فقدان برای فرد سخت است. مرحله بعد: آرزو کردن و جستجو کردن است که فرد ممکن است ازاینجهت که نمیتواند فرد ازدسترفته را برگرداند خشمگین شود. مرحله سوم: درماندگی و آشفتگی است که فرد امید خود را برای بهتر شدن وضعیت و بازگشت به حالت قبلی از دست میدهد. مرحله چهارم: کنار گذاشتن امیدهای کاذب و پذیرش فقدان است و مرحله پنجم: این است که فرد خود را با شیوه جدید زندگی که با گذشته متفاوت است تطبیق میدهد. (1)
3. فرد سوگواری همچون شما برای عبور کم آسیب از فقدان به وجود آمده باید تکالیفی انجام دهد. اول پذیرش واقعیت فقدان است که باید از کمتر جلوه دادن یا انکار اهمیت فقدان خودداری کرده و از تجربه سوگ فرار نکند و مهم است که زمانی کافی برای خود در نظر بگیرد که با این فقدان کنار بیاید و درنهایت به زندگی ادامه دهد. دوم تجربه کردن ناراحتی و سوگ است که فرد، داغداری خود را بروز میدهد. سوم سازگار شدن با زندگی جدید و قبول کردن این مطلب که زندگی ما انسانها چه بخواهیم چه نخواهیم مالامال از درد و رنج است و چارهای جز کنار آمدن و سازگاری با این مهم نیست و تکلیف آخر برگشت به زندگی است که این به معنای فراموش کردن آن شخص ازدسترفته نیست بلکه صرفاً آماده شدن برای یک زندگی جدید است.
4. در حوادث اینچنینی که فردی یکی از عزیزان خود را از دست میدهد، برای مدتی قبول آن دشوار است؛ اما بهتدریج بعد از گذشت مدتی، فرد میتواند خود را با مسئله فقدان عزیزش وفق دهد و آن را بپذیرد و معمولاً بعد از گذشت شش ماه از تاریخ رویداد ناخوشایند، فرد بهخودیخود به حالت عادی برمیگردد و زندگی معمولی خود را دنبال میکند.
5. اگر فرد نتواند فقدان عزیزش را بپذیرد و با آن کنار آید و علائم و نشانههایی دیگری همانند کرختی و درماندگی شدید، ترس و وحشتزدگی، ناامیدی و استیصال، افسردگی شدید، محدود شدن طیف عواطف و احساسات، کاهش رغبت یا مشارکت در فعالیتهای عمومی، مشکلات خواب، عدم تمرکز و... همراه آن باشد (2) و هرروز برشدت و دوام اینگونه نشانهها افزوده شود در این صورت، احتمال یک اختلال جدی روانشناختی همانند اختلال سوگ پایدار یا اختلال افسردگی یا اختلال استرس پس از آسیب، تقویت میشود. برای درمان هرکدام از آنها نیازمند مداخله روانشناس بالینی و اعمال روشهای مختلف درمانی مثل شناخت درمانی، رواندرمانی، گروهدرمانی، خانوادهدرمانی، دارودرمانی و درمانهای دیگر است که این، با مراجعه حضوری امکانپذیر است.
6. در موارد خفیفت تر، تقویت ایمان با توسل به اولیای الهی، دعا و یاد خداوند و نیز مطالعه کتابهای مذهبی در زمینة فلسفه مصائب و سختیها، آخرت و جهان پس از مرگ، هدف خلقت، فلسفه مرگ وزندگی کارساز خواهد بود، در کنار آن مراجعه حضوری به روانشناس باتجربه میتواند کیفیت سازگاری با رویدادهای تلخ زندگی را به شما آموزش دهد و با آموزش فن تن آرامی و تمرینات ریلکسیشن شمارا از اضطراب، استرس و فشار روانی رهایی دهد تا به آرامش برسید.
پرسمان اعتقادی, [19.04.21 13:21]
7. باید دانست که فقدان عزیزان که با مرگ آنان ایجاد میشود همهروزه و هرلحظه براثر حوادث گوناگون در جهان تحقق مییابد و عملاً شما همدردهای متعددی در پیرامون خود دارید، کافی است نگاهتان را از اطرافیانتان بردارید و شعاع دیدتان را وسیعتر کنید و ببینید که چه بسیارند کسانی که وضعیت مشابه شما و شاید هم بدتر از آن رادارند.
8. اگر با این راهکارها مشکلتان بهبود نیافت، توصیه میشود از یک روانپزشک و یا روانشناس بالینی باتجربه کمک بگیرید.
📚پینوشت:
1. کلینکه، کریس. ال. مجموعه کامل مهارتهای زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ناشر: رسانه تخصصی، ص 301-302.
American Psychiatric Association, DSM-5 (DIAGNOSTIC AND STATISTICAL MANUAL OF MENTAL DISORDERS), 2013, p 164 & p 199 & p 284.
🔰 @p_eteghadi 🔰