قسمت پانزدهم
اِلهی اَنا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْکَ مِمّا کُنتُ اُو اُجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیائی مِنْ نَظَرِکَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ اِذِ الْعَفْوَ نَعْتٌ لِکَرَمِک. معبود من! من عبدی هستم که برای عذر خواهی از کردارهای زشتی که ناشی از کم حیائیم در محضرت بوده به آستانت آمده ام و از درگاهت خواستار عفو و گذشت می باشم، عفوی که از اوصاف کرم تو می باشد.
نکاتی از این فراز
1- اهمیت حیا؛
2- طلب عفو.
«اِلهی اَنا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْکَ مَمّا کُنتُ. . . ».
صفت زیبای حیا
شرم و حیا، یکی از صفات خدایی است که در هر کس متجلی شود او را به سوی انواع خوبی ها و زیبایی ها رهنمون شده و مانند شجره طیبه ای است که شاخه ها و میوه های فراوانی از انواع برکات و خیرات بر آن آویخته شده است. کسی که به این خصلت آراسته شده است، راه خوشبختی و سعادت براو هموار شده، و به برکت این صفت، بسیاری از لغزش ها و گناهان وی از میان خواهند رفت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره اهمیت حیا فرموده اند: اَمَّا الْحَیاءُ فَیَتَشَعَّبُ مِنهُ اللّینُ وَ الرَّأفَةُ وَ الْمُراقَبَةُ لِلّه فِی السِّرِّ وَ الْعَلانِیَةِ وَ السَّلامَةُوَاجْتِنابُ الشَّرِّ وَالْبَشاشَةُ وَالسَّماحَةُ وَالظَّفَرُ وَحُسنُ الثَّناءِ عَلی الْمَرْءِ فِی النّاسِ، فَهذا ما اَصابَ الْعاقِلُ بِالْحَیاءِ فَطُوبی لِمَن قَبِلَ نَصیحَةَ اللّه وَ خافَ فَضیحَتَهُ. (102)اما آنچه از حیا نشئت می گیرد عبارت است از: نرم خویی، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری نمودن از بدی، خوشرویی، گذشت وبخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم، اینها فوایدی است که خردمند از حیا می برد. خوشا کسی که نصیحت خدا را بپذیرد و از رسواگری او بترسد.
امام علی علیه السلام نیز در این زمینه می فرماید: «اَلْحَیاءُ مِفْتاحُ کُلِّ الْخَیرِ؛ حیا کلید همه خوبی هاست». (103)باری آنکه اهل حیاست، هر سخنی را بر زبان جاری نمی سازد، هر حرکتی رااز خود بروز نمی دهد. ممکن نیست کسی دارای ارزش باشد، ولی حیاورزی نکند و امکان ندارد که کسی بی حیا باشد، اما انسان ها برای او اعتبار و شأن وجایگاهی والا قائل باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «ما کانَ الْفُحْشُ فی شَیْ ءٍ اِلاّ شانَهُ وَ لا کانَ الْحَیاءُ فی شَیْ ءٍ قَطُّ اِلاّ زانَهُ؛ بی شرمی و بی حیایی با هیچ چیز همراه نشد مگر اینکه آن را زشت گردانید و حیا باهیچ چیز همراه نگشت مگر اینکه آن را آراست». (104)
حیاء خداوندی
چیزی که باید آدمی را غرق حیا نماید آن است که پروردگارش خود، اهل حیاست و در مواردی از برخورد با بنده اش اظهار شرم و حیا نموده است و چه زشت است که خداوند آدمی حیاورز باشد، ولی آدمی از حیا بهره ای نداشته باشد.در گلستان سعدی درباره حیاء خداوندی چنین آمده است: هر گاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق، جل و علا بردارد، ایزد تعالی در وی نظر نکند، بازش بخواند، باز اعراض کند. بازش به تضرع و زاری بخواند، حق سبحانه و تعالی فرماید: ای ملایکه من! از بنده حیا می کنم، در حالی که غیر از من کسی ندارد، به تحقیق که او را آمرزیدم. دعوتش را اجابت کردم، و حاجتش برآوردم که ازبسیاری دعا و زاری بنده، همی شرم دارم.
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده است و او شرمسار(105)
«وَ اَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ. . . ».
طلب عفو از خداوند
«عَفُوّ» و بخشنده بودن و عفو کردن، از صفات زیبای حق تعالی است که در قرآن مجید بارها ذکر شده و از خداوند به صفت عَفُوّ بودن ستایش شده است. در بندچهل و سوم دعای جوشن کبیر می خوانیم: «یا مَنْ فی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخاطِئُون؛ ای آنکه درعفوش، خطاکاران، طمع می بندند». ما هم در همنوایی با معصوم علیه السلام به پیشگاه خداوندخویش عرضه می داریم: پروردگارا! از اوصاف کرم تو عفو کردن است و ما نیز، سخت محتاج عفو تو می باشیم، عفوت را شامل ما فرما! و از گناهان ما درگذر!
گر من گنه جمله جهان کردستم
عفو تو امید است که گیرد دستم
گفتی که به روز عجز دستت گیرم
عاجزتر از این مخواه کاکنون هستم
ابوسعید ابوالخیر
پی نوشت ها:
102. تحف العقول، ص 18.
103. غرر الحكم و درر الكلم، ج 1، ص 93.
104. میزان الحكمه، ج 3، ص 1352.
105. كلیات سعدى، ص 24.
منبع: شرح مناجات شعبانیه، سید محمود طاهری