پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|
از بین خصایص ملکوتی و قدسی رسول الله صلی الله علیه وآله که آن حضرت را افضل وَ سرآمد همه انبیاء قرار داده است، یکی از آن ها«سید المرسلین» است، در این که چه خصوصیت ویژه ای در پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وجود داشته است، که در چنین منزلت ویژه قرار گرفته است، در صورتی می توان به راز آن پی برد که چند نکته مهم عرفانی و کلامی به درستی تبیین و تحلیل شود:
نکته اول:
ارباب معرفت وعرفان دریک تقسیم صفات حق تعالی را به دو دسته تقسیم می کنند:
دسته اول: از صفات حق تعالی(صفات جمالیه) است. مقصود ازصفات جمالیه آن دسته از صفاتی است که حکایت گر از لطف و رحمت بی کران خداست، لطف و رحمتی که بشر را به اعجاب و شگفتی وا میدارد چون(تواب، غفار، ستار، رزاق، رحمان، رحیم و...) بودن ذات اقدس الهی که با وجود این که می تواند عبد و بنده سرکش را به دلیل معصیت توبه اش را نپذیرد، پنهانکاریش را آشکار کند و انگشت نمایش نماید و از روزی اش محروم نماید با داشتن چنین حقی و قدرتی با بنده سرکش خود مهربانانه برخورد می کند و خطاب به وی می گوید: «إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵۴ انعام): «و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، پس بگو: سلام بر شما! پروردگارتان بر خودش رحمت را مقرّر كرده است كه هر كس از شما از روى نادانى كار بدى انجام دهد و پس از آن توبه كند و خود را اصلاح نمايد، پس قطعاً خداوند، آمرزنده و مهربان است». ونیز می فرماید:«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (۵۳)»: بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است» وهمچنین می فرماید: «هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ(۲۵سوره شوراء) و اوست كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و از گناهان در مىگذرد و هر چه را انجام مىدهيد مىداند» بلکه معامله حق تعالی با بندگان توابش این گونه است: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً(۷۰،سوره فرقان): مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند. پس اينان (كسانى هستند كه) خداوند بدىهايشان را به نيكى تبديل مىكند، و خداوند آمرزنده و مهربان است».
دسته دوم: از صفات حق تعالی صفات ((جلالیه)) است ۰ مقصود ازصفات جلالیه آن دسته ار صفاتی است که حکایت گرعظمت، کبریایی و بزرگی حق تعالی است، چون(منتقم، قهار، عزیز، متکبر) بودن حق تعالی که وقتی عارف وسالک الی الله حقیقت این دسته از صفات راه پیدا می کند می رود که ازخشیت و خوف در برابر آن قالب تهی کند و آرام و قرار خویش ازدست بدهد، ازهمین رو حق تعالی خود را در سوره الرحمن این چنین توصیف می کند:( كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ «۲۶» وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ «۲۷»:هركه روى زمين است، فنا پذيرد و (تنها) ذات پروردگارت كه داراى شكوه و اكرام است، باقى مىماند).
نکته دوم:
اولیاء الهی و انبیاء عظام در سلوک باطنی و راه یابی با این دو دسته صفات جمالیه وجلالیه به سه دسته تقسیم می شوند:
دسته اول: از انبیاء و اولیاء الهی کسانی اند که با صفات جلالیه حق تعالی ارتباط برقرار می کنند محو و فانی در این صفات می شوند، همچون موسی بن عمران و شعیب پیغمبر که آن چنان حضرت شعیب فانی و محو در این صفات شده بود که در توصیف حالت عارفانه آن حضرت است از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: ((حضرت: شعیب علیهالسلام به عشق خدا آن قدر گریه کرد تا نابینا شد، خداوند او را بینا کرد، باز آن قدر گریست تا نابینا شد، باز خداوند او را بینا کرد، برای بار سوم نیز آن قدر به عشق الهی گریست که نابینا شد، خداوند باز او را بینا کرد، در مرتبه چهارم خداوند به او چنین وحی کرد: «ای شعیب! تا کی به این حالت ادامه میدهی؟ اگر گریه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام کردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را برای تو مباح نمودم». شعیب علیهالسلام عرض کرد: «اِلهِی وَ سَیدِی اَنْتَ تَعْلَمُ اَنِّی ما بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نارِکَ وَ لا شَوْقاً اِلی جَنَّتِکَ، وَ لکِنْ عُقِدَ حُبُّکَ عَلی قَلْبِی فَلَسْتُ اَصْبِرُ اَوْ اَراکَ؛ ای خدای من و ای آقای من! تو میدانی که من نه از خوف آتش دوزخ تو گریه میکنم، و نه به خاطر اشتیاق بهشت تو، بلکه حبّ و عشق تو در قلبم گره خورده که قرار و صبر ندارم تا تو را (با چشم دل) بنگرم و به درجه نهایی عرفان و یقین برسم و مرا به عنوان حبیب درگاهت بپذیری. :بحار، ج۱۲، ص۳۸۱»
دسته دوم: انبیاء و اولیاء الهی اند که در سلوک باطنی وعارفانه وعاشقانه خویش با صفات(جمالیه) حق تعالی ارتباط برقرار می کنند، محو وفانی دراین دسته ازصفات می شوند همچون عیسی بین مریم(ع) که هم خود سخت دل بسته به رحمت و لطف بی کران حق تعالی بود وهم امت خويش را نیز امیدوار و دل بسته به رحمت حق تعالی نموده است.
دسته سوم: از اولیاء الهی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و نیز اهل بیت عصمت و طهارت آن حضرت که از سنخ وجود نوری پیامبر(ص) می باشند که همین موجب شده است هر خصوصیت قدسی که پیامبر داشته آنان نیز داشته باشند و آن این که دارای مقام(جمع الجمع اند)، به این معنا، تفاوت پیامبر گرامی اسلام(ص) واهل بیتش(ع) با همه انبیاء در این است که آنان دریافت عارفانه وعاشقانه خویش از کنه وحقیقت صفات جمال و نیز از کنه و حقیقت صفات جلال را دریافت و مشاهده می کردند، به عبارت دیگر از صفات جمال به جلال، و از صفات جلال به جمال می رسیدند، ازهمین رو از سول گرامی صلی الله علیه وآله روایت شده است که فرمود: (رحم الله اخي عيسي کان عينه اليسري عمياء، رحم الله اخي موسي کان عينه اليمني عمياء. انا ذو العينين:(فتوحات مکیه، ج۳، ص ۱۴)) خداوند برادرم عيسي را رحمت کند، چشم چپ او نابينا بود. خداوند برادرم موسي را رحمت کند، چشم راست او نابينا بود، اما من هر دو چشمم بيناست.)) البته می تواند این کلام رسول الله صل الله علیه و آله ناظر به تفاوت دیگر از جمع الجمع باشد، که جمع بین((وجه الخلقی)) و((وجه اللهی)) است. به این معنا موسی بن عمران دنیا مادیات را بیشتر می دید و توجهش به خلق بیشتر بود و عیسی آخرت بین بود و توجهش به وجه اللهی بیشتربود ولی من دنیا و آخرت را با هم می بینم، ازهمین رو حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در تفسیرسوره حمد در ذیل تفسیر((غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لَا الضَّالِّینَ)) می فرمایند: ((در یک روایتی هست- من نمی دانم وارد است یا نه- هست؛ نقل می کنند که قضیه مغضوب علیهم- به حَسَب قول مفسرین- عبارت از یهود است و ضالین عبارت از نصارا. ((مجمع البیان، ج۱، ص۳۰).
در یک روایتی نقل می کنند- من نمی توانم تصدیق کنم، من نقل می کنم از آنهایی که نقل کرده اند- که رسول الله- مثلًا فرموده است: کانَ اخی مُوسی عَینُهُ الیُمنی عَمیاء و اخی عیسی عَینُهُ الیُسری عَمیاء وَ انَا ذُو العَینَینِ (فتوحات مکه، ج۳، ص۱۴) آنهایی که می خواهند تاویل کنند، می گویند: چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسی و دنیوی داشته است- یهود هم که می بینید دو دستی چسبیده اند و دارند می خورند دنیا را و باز هم بسشان نیست، آمریکا هم آنها دارند می خورند، ایران هم الآن آنها دارند [می خورند] باز هم بسشان نیست، همه جا و همه را می خواهند- و در کتاب حضرت عیسی [علیه السلام ] توجه به معنویات و روحانیت بیشتراست))
جمع بندی و نتیجه: با توجه به این توضیحات و این که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دارای چنین مقام قدسی(جمع الجمع بین صفات جمال وجلال و نیز وجه اللهی و وجه الخلی)) اند دارای مقام و مرتبه (سید المرسلین) شدند و همه انبیاء هم فخرشان به این است که چنین (سید) و آقایی را در بین خود دارند که ازچنین منزلت و افضلیت و کمال قدسی و ملکوتی برخوردار است و به راستی باید از زبان خدایش گفت: (وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا: آیه ۱۵،سوره مریم)
نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری