0

سیری در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام و بازتاب آن در سیره عملی شهداء

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

سیری در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام و بازتاب آن در سیره عملی شهداء

سیری در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام و بازتاب آن در سیره عملی شهداء

سیری در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام و بازتاب آن در سیره عملی شهداء
امام سجاد(ع) در رساله حقوق به بیان دسته بندی شدۀ انواع حقوقی که مراعات آن بر انسان لازم است، می پردازند که می توان این حقوق را در سه دستۀ کلی بررسی کرد. این سه دسته را که در احصای امام(ع) به پنجاه حق می رسد، می باید جامع ترین منشور حقوقی دانست که در متون دینی به صورت یکجا بیان شده است.
 
منبع : مبلغان » فروردین و اردیبهشت 1397 - شماره 226 , نادم، محمد باقر

مقدمه

رسالۀ حقوق امام سجاد(ع)، حدیثی طولانی، مشتمل بر بیش از پنجاه تکلیف و وظیفۀ انسان نسبت به خود و دیگران است. حقوق در این مقام، صرفاً ناظر به حقوق واجب شرعی نیست؛ بلکه شامل احکام استحبابی، اخلاقی و عرفی نیز می شود. قدیمی ترین منابع حدیثی که این رساله را به طور کامل ثبت کرده اند، عبارتند از:

تحف العقول، حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی (متوفای ۳۸۱ق) که در آن ۵۰ حق از حقوق ثبت شده؛ اما سند رساله یاد نشده است؛

الخصال، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بابویه قمی (شیخ صدوق)، متوفای 382ق؛

من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق.

مؤلف «تحف العقول» این رساله را مانند سایر روایات کتاب بدون سند آورده است؛ اما مرحوم صدوق(ره) آن را با سند متصل روایت کرده است. در متن سه روایت نقل شده از کتابهای فوق اختلافاتی دیده می شود، مانند اینکه مقدمۀ رساله در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نیامده و از «حق الله الاکبر» آغاز شده است. عبارات «خصال» شرح بیش تری دارد و شروحی نیز بر این رساله نوشته شده است.

امام سجاد(ع) در این رساله به بیان دسته بندی شدۀ انواع حقوقی که مراعات آن بر انسان لازم است، می پردازند که می توان این حقوق را در سه دستۀ کلی بررسی کرد. این سه دسته را که در احصای امام(ع) به پنجاه حق می رسد، می باید جامع ترین منشور حقوقی دانست که در متون دینی به صورت یکجا بیان شده است.

ممکن است این سؤال مطرح گردد که آیا این رساله به معنای حقوق مصطلح امروزی است؟ در پاسخ می توان گفت با توجه به اینکه این وظایف نسبت به آحاد افراد جامعه مطرح شده و همگان می توانند چنین مطالبه ای را از هم داشته باشند، وظایف مطرح شده را می توان به نوعی بیان «منشور حقوق عمومی» از دیدگاه امام سجاد (ع) دانست. هرچند با تتبع در متون دینی و منابع فقه اسلامی می توان دسته بندیهای دیگری نیز یافت.

دستۀ اول، حق خداوند بر انسان است که در تمام لحظات و حالات مراعات آن بر انسان لازم و حتی این حقوق ریشۀ تمامی حقوق دیگر است که بر انسان واجب می باشد: «وَ أَکبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَیک مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ تَبَارَک وَ تعَالَی منْ حَقِّهِ الَّذِی هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تَفَرَّعَ؛ بزرگ ترین حقوق خدا بر تو، حقوقی است که برای خودش تبارک و تعالی واجب فرموده که حقّ خداوند، اساس تمام حقوقهاست و دیگر حقوق نیز از آن نشأت می گیرند.» این نکته را می توان یکی از فرقهای بنیادی بین حقوق اسلامی و حقوق مدرن برشمرد که یکی مبتنی بر اصالت حق و مالکیت الهی بر عالم و توحید ربوبی و دیگری مبتنی بر انسان محوری (اومانیسم) و نفی حق الهی در تشریع عرصه های اجتماعی بشر است.

دستۀ دوم، حقوقی هستند که نفس و اعضای انسان بر خود فرد دارند و شخص نسبت به خود باید آنها را رعایت کند. از آنجا که مالک حقیقی همه چیز، حتی انسانها، خداست، انسان نسبت به بدن و نفس خود نیز تملکی ندارد؛ بلکه به عنوان امانتی الهی نسبت به آن وظایفی دارد که حق نفس و اعضای بدن مانند: زبان، گوش، چشم، پا و دست، از آن جمله اند.

حق این اعضا بر انسان آن است که باید در راه طاعت و امور حلال به کار گرفته شوند و از صرف آنها در راه معصیت پرهیز گردد. در مکتب حقوقی امام سجاد (ع) عبادات، مانند: نماز، روزه، صدقه، حج و حتی قربانی، نسبت به انسان ذی حق هستند و فرد حق آنها را نیز بایست ادا کند.

دستۀ سوم، حقوقی هستند که در ارتباط فرد با سایر افراد جامعه به وجود می آیند که غیر از یک مورد - که تحت عنوان حق مال و دارایی بیان شده است - می توان آنها را «حقوق اجتماعی» نامید.

مقایسۀ حقوق مطرح شده در این رساله با اعلامیۀ حقوق بشر

اعلامیۀ جهانی حقوق بشر که در سال 1948م در پاریس امضا شد و با قبول بسیاری از کشورها جزء حقوق بین الملل قرار گرفت، در سایۀ قتل، کشتار و تهدیدات جانی جنگهای جهانی اول و دوم تنظیم شده است و محتوا و روح کلی آن ناظر به احترام به حقوق اولیۀ انسانها و برابری آحاد افراد بشر جهت دسترسی به حداقلهای زندگی و حیات فردی و اجتماعی است. این اعلامیه در فضای نفی استبدادی که در دوران جنگ جهانی براروپا و بسیاری از کشورها حاکم بود، نگاشته شد و ناظر به حقوق ابتدایی مردم در بهره مندی از یک زندگی حداقلی و برابر است.

حق زندگی، امنیت فردی، ممنوعیت بردگی، نفی شکنجه و آزار، برابری همه در برابر قانون، حق دسترسی به محاکم قضایی، حفظ حریم خصوصی، حق پناه جویی و تابعیت، آزادی در ازدواج، حق مالکیت، آزادی دینی و اندیشه، حق تغییر مذهب، حق دسترسی به خدمات عمومی و آموزش عمومی و... از موارد اساسی مطرح شده در اعلامیۀ حقوق بشر است که با تأمل در مفاد این اعلامیه می توان دریافت انگیزۀ اصلی تدوین کنندگان آن، تأمین زیرساختهای مناسب جهت زندگی مسالمت آمیز بشر در جوامع و حفظ حداقلهای لازم برای افراد آن بوده است، هرچند در مواردی اندک، مانند حق تغییر دین، با این گشادگی و سهولت، با احکام اسلام تفاوت دارد؛ اما در مجموع باید آن را گامی مثبت جهت پیشرفت جوامع دانست که دین اسلام بسیاری از مفاد این اعلامیه را در لابلای احکام خود به صورتی مفصل تر و کامل تر بیان کرده است.

امام سجاد(ع) در این رساله علاوه بر نظر به نیازهای مادی، به جنبه های فرا طبیعی نیازهای بشر نیز نظر داشته اند. البته در مقایسۀ محتوایی این اعلامیه با رسالۀ حقوق امام سجاد(ع) و سایر مفاد حقوقی اسلام، باید این مطلب را افزود که اعلامیۀ جهانی حقوق بشر با دیدی سکولار، محدود و مادی گرایانه (بدون در نظر گرفتن جنبه های معنوی و روحی انسان) به بررسی این حقوق پرداخته است، در حالی که رسالۀ حقوق امام سجاد(ع) با نگاهی جامع، حقوق خداوند، نفس و افراد جامعه را مورد بررسی قرار داده است.

ضعف دیگر این اعلامیه را باید در رویکرد حق گرایانۀ صرف آن جستجو کرد؛ زیرا تنها به بیان حق اکتفا نموده، از تعیین مخاطبین این حقوق خودداری یا غفلت کرده است، در حالی که رسالۀ حقوق امام سجاد(ع) به بیان صاحبان حق و تعیین مخاطبین آن پرداخته است.

در پایان باید خاطرنشان کرد که نباید از تفاوت در فضای صدور این دو سند غافل ماند؛ زیرا یکی در فضای پس از ترس و بحران جنگ جهانی اول و دوم و در فضایی آزاد و ناظر به نفی ظلمهایی بوده و دیگری در فضایی سراسر خفقان بوده که امکان طرح برخی موارد به دلیل حکومت جلاد اموی و شرایط پس از واقعۀ عاشورا وجود نداشت.

با توجه به اینکه قرار است به صورت تطبیقی، عینیت و ظهور این رساله را در سیرۀ شهدای گران قدر بررسی کنیم، لذا ذکر ترتیبی و یکجای متن کامل رساله ضرورتی ندارد. بنابراین، فرازهای این رساله بر اساس سه حوزۀ: حقوق خداوند، حقوق مخلوقات و حقوق انسان بر خویش، تقطیع شده و در بخشهای مجزا ارائه خواهد شد.

چند نکتۀ کلی دربارۀ حقوق الهی

در طلیعۀ رسالۀ حقوق حضرت سجاد(ع)، امام دربارۀ کلیت حقوقی که خداوند بر انسان واجب کرده است، سخن به میان آورده، می فرمایند: «اعْلَمْ رَحِمَک اللَّه إنَّ لِلَّهِ عَلَیک حُقُوقاً مُحِیطَةً بِک فَبِکلِّ حَرَکةٍ تَحَرَّکتَهَا أَوْ سَکنَةٍ سَکنْتَهَا أَوْ منْزِلَةٍ نزَلْتَهَا أَوْ جَارِحَةٍ قَلَبْتَهَا أَوْ آلَةٍ تَصَرَّفْتَ بِهَا بَعْضُهَا أَکبَرُ مِنْ بَعْضٍ وَ أَکبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَیک ما أَوْجبَهُ لِنفْسِهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی مِنْ حَقِّه الَّذِی هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تَفَرَّعَ ثُمَّ أَوْجَبَهُ عَلَیک لِنَفْسِک؛[1] آگاه باش- که خدایت ببخشاید- خدا را بر عهدۀ تو حقوقی است که در هر جنبشی که صورت دهی و هر سکونی که بر آن بمانی و هر جایی که بر آن وارد شوی و هر عضوی که تکان دهی یا وسیله ای که استفاده کنی، تو را در بر گرفته اند و پاره ای از این حقوق بزرگ تر از پاره ای دیگر است که بزرگ ترین حقوق خدا بر تو، حقوقی است که برای خودش تبارک و تعالی واجب فرموده که حقّ خداوند، اساس تمام حقوقهاست و دیگر حقوق نیز از آن نشأت می گیرند و سپس آن را بر تو برای خودت واجب کرده است.»

امام در بخش نخست از شمردن حقوق، به مهم ترین آنها؛ یعنی حق خداوند بر انسان اشاره فرموده، تفصیل آن را به فرازهای بعد موکول کرده اند. آنچه از توجه به این قسم از حقوقِ بیان شده در سخن امام در می یابیم، این است که:

الف) حقوق خداوند بر انسان در تمام حرکات و سکنات او بروز و ظهور دارد: «فَبِکلِّ حَرَکةٍ تَحَرَّکتَهَا أَوْ سَکنَةٍ سَکنْتَهَا أَوْ مَنْزِلَةٍ نَزَلْتَهَا أَوْ جَارِحَةٍ قَلَبْتَهَا أَوْ آلَةٍ تَصَرَّفْتَ بِهَا» و اینجاست که می توان به مفهوم فرازی از دعای شریف کمیل پی برد که امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «وَ لا یُمکِنُ الفرارُ من حکُومَتِکَ؛[2] و امکان فرار از حکومت تو نیست.»؛

ب) شأن و اهمیت هر یک از حقوق خدا بر انسان، یکسان نیست؛ برخی حقوق از اهمیت بیش تری برخوردارند: «بَعْضُهَا أَکبَرُ مِنْ بَعْضٍ»؛

ج) حقوقی که انسان به ظاهر در برابر انسانهای دیگر و یا خویشتن دارد، باز به خداوند بر می گردد. به عبارت دیگر، وظایف انسان در برابر نفس خود و سایر انسانها نیز از جمله حقوقی است که خداوند امر فرموده و تضییع آنها، سرپیچی از فرمان خداوند می باشد: «هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تفَرَّعَ».

این فراز ناظر به این نکته است که اگر انسان در زندگی به رعایت حقوق الهی همت گمارد، این تقید، او را به رعایت حقوق دیگران نیز وادار می کند. چنانچه در علم اخلاق نیز بارها توصیه شده است که اگر انسان در برابر خداوند خاشع و مطیع باشد، به تبع آن در جامعه نیز قانون مدار و متواضع می شود.

تخطی از حقوق الهی، منجر به تضییع حق خدا و وارد کردن ظلم و خسارت به مقام باری تعالی نیست؛ بلکه مراد از حقوق الهی، حقوقی است که همچون سایر حقوق، ذاتاً برای هدایت انسان وضع شده و تخطی از آن به ضرر خود او خواهد بود. چنانچه خداوند می فرماید: (إِن تَکفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنکمْ)[3]؛ «اگر کفر بورزید، بی تردید خداوند از شما بی نیاز است.»

تخطی از اوامر الهی، تنها ستم به خویشتن است: (قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی)[4]؛ «گفت: پروردگارم! همانا من بر خویشتن ظلم کردم.»

د) بزرگ ترین حقوق الهی، حقوقی است که انسان در برابر خود خداوند بر عهده دارد: «أَکبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَیک مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی»[5].

با توجه به این مقدمات کلی، به خوبی می توان به نکته ای مهم پیرامون سیرۀ رفتاری شهدای عزیزمان اشاره کرد. بسیاری از شهدا، هرچند دوران جوانی یا نوجوانی خود را در زمان سیطرۀ طاغوت و جامعه ای که ظواهر آن پر از مراکز و عرصه های فساد بود، گذراندند؛ اما آنچه باعث شد به حقوق خود و دیگران احترام و ارزش قائل باشند، همان ایمان به خدا و تقوایی بود که آنان را متوجه وظیفۀ انسان در برابر خداوند نموده و به تبع آن خویشتن را در برابر نفس خود و دیگران مسئول می دانستند، لذا خاصیت این نوع رعایت حقوق، عدم توقع جبران از سوی جامعه است؛ چراکه منشأ قانونگذاری در این حیطه، خداوند است و تنها او پاداش عمل را تضمین فرموده است. بنا بر همین اصل مهم است که شهدا و رزمندگان عمل خود را انجام وظیفه دانسته، اخلاص در عمل را بر هر چیز دیگری ترجیح می دادند.

در این بخش به تفصیل حقوقی که انسان در برابر خداوند بر عهده دارد، اشاره شده و بازتاب آن در سیرۀ عملی شهدا ذکر می گردد:

الف) حق خداوند

«فَامّا حَقُّ اللَّه الْأَکبَرُ فَأَنَّک تعْبُدُهُ لَا تشْرِک بِهِ شیئاً فإِذَا فعَلْتَ ذَلِک بِإِخْلَاصٍ جَعَلَ لَک عَلَی نَفْسِه انْ یکفیک أَمرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ یحْفَظَ لَک مَا تُحِبُّ مِنْهَا؛[6] و اما بزرگ ترین حقّ خدا بر تو این است که او را بپرستی و هیچ چیز را با او شریک قرار ندهی، پس چون حق خدا را بی شائبه به جای آوردی، خداوند بر عهدۀ خویش گرفته که امور دنیا و آخرت تو را تأمین کند و آنچه را که [از دنیا و آخرت] دوست داری، برایت نگهدارد.»

پیامها و برداشتها:

امام سجاد(ع) در نخستین فراز رساله به مهم ترین صاحب حق؛ یعنی خداوند پرداخته و بزرگ ترین حق خدا بر انسان را بندگی و التزام به توحید می داند. قرآن کریم می فرماید: (وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قبْلِک من رَّسُولٍ إِلَّا نوحِی إِلَیه انهُ لَا إِلَه الَّا أَنا فَاعْبُدُونِ)[7]؛ «و پیش از تو هیچ رسولی را نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم معبودی جز من نیست، پس (تنها) مرا پرستش کنید!»

البته توحید در این مقام، خصوصاً با توجه به فراز بعد، می تواند به هر دو نوع آن؛ یعنی دوری از شریک قائل شدن برای خداوند در الوهیت و ربوبیت باشد. انسان عابد، هم خداوند را یگانه دانسته و در عبادت تنها به او روی می آورد و هم شرک خفی مانند ریا و عبادت ناخالص را از خود دور می کند. چنانچه امام در ادامه مسئلۀ اخلاص را بلافاصله ذکر کرده اند. به راستی که حقیقت عبادت و بندگی جز با نیت خالص و اخلاص میسر نمی شود.

اگر انسان در برابر نعمتهای وافر الهی، عبادت را که کم ترین سعی انسان بر شکرگزاری است، از سر ریا و عدم اخلاص قلبی به جای آورد، نه تنها حق بندگی را رعایت نکرده؛ بلکه به تعبیر برخی روایات، به شرک مبتلا شده است. چنانچه رسول خدا(ص) می فرمایند: «بی تردید مخوف ترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم، شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را می دهد، به ریاکاران می گوید: بروید نزد آنان که برای شان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان می یابید یا نه؟»[8]

شهید مطهری(ره) در مذمت کسی که عملش از روی ریا و خودنمایی باشد، می نویسد: «اگر شخصی عبادتی را با انگیزۀ ریا یا جلب منفعت مادی انجام داده باشد، کارش یک بُعدی است؛ تنها در امتداد تاریخ و زمان پیش رفته؛ ولی در امتداد معنوی و ملکوتی پیش نرفته است و به اصطلاح اسلامی، عملش به عالم بالا صعود نکرده است و به تعبیر دیگر، در اینگونه موارد، فاعل به خودش خدمت نکرده است؛ بلکه احیاناً خیانت کرده است. روحش به جای اینکه با این عمل تعالی یابد و بالا رود، تنزل یافته و سقوط کرده است.»[9]

رعایت حق خدا در سیرۀ شهدا

عبادت خداوند، از مهم ترین خصلتهای انبیاء، امامان، اولیای الهی و شهدا بوده است و اساساً حرکت جهادی رزمندگان و شهدای اسلام در پهنۀ تاریخ، در راستای عبادت و بندگی خداست. از سوی دیگر، سیرۀ شهدای والامقام ما، چه در زندگی فردی و چه در دوران مبارزه، در کنار عبادت خداوند، نیت خالصانه در عمل بود. حقیقتاً غیر از «اخلاص» چه عاملی می تواند حماسۀ نیروهای جهادی در گرمای خوزستان، تمرین و خط شکنی غواصان در سرمای زمستان اروند و مبارزه در کوه های صعب العبور غرب را تضمین کند؟

نمازشب (شهید مصطفی چمران[10])

«کار هر شبش بود! با اینکه از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت می کرد، نیمه های شب هم بلند می شد، نمازشب می خواند. یک شب بهش گفتم: یه کم استراحت کن! خسته ای. با همان حالت خاص خودش گفت: تاجر اگه از سرمایه اش خرج کنه، بالاخره ورشکست می شه؛ باید سود به دست بیاره تا زندگیش بچرخه. ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم، ورشکست می شیم.»[11]

عبادت در خلوت (شهید یوسف کلاهدوز[12])

یک شب در ستاد مرکزی سپاه نگهبان بودم. رفتم به ساختمانها سرکشی کنم. به نمازخانه رسیدم؛ دیدم در کنجی خلوت و تاریک، کسی دستهایش به طرف آسمان بلند است و شانه هایش از گریه می لرزد. کنجکاو شدم، ببینم چه کسی است. جلو رفتم؛ دیدم کلاهدوز است که غرق در راز و نیاز با معبود خود است.[13]

مناجات در داخل قبر (شهید نصرت الله جورکش)

اهل نوافل و به ویژه تهجد بود. نمازشبش ترک نمی شد. یک شب مرا بیدار کرد و با هم از پادگان امام حسین(ع) بیرون رفتیم. حدود 45 دقیقه پیاده راه رفتیم. رسیدیم جایی که یک قبر کنده بود و رفت داخل قبر و به راز و نیاز پرداخت. خیلی به یاد مرگ بود و زار زار می گریست.[14]

برای خدا یا برای دل (شهید مصطفی چمران)

گفتم: با فرمانده تون کار دارم. گفت: الآن ساعت یازده است؛ ملاقاتی قبول نمی کنه. رفتم پشت در اتاقش. در زدم؛ گفت کیه؟ گفتم: مصطفی! منم. گفت: بیا تو. سرش را از سجده بلند کرد. چشمهای سرخ، خیس اشک. رنگش پریده بود. نگران شدم. گفتم: چی شده مصطفی؟ خبری شده؟ کسی طوریش شده؟ دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زل زد به مهرش. دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد. گفت: یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشته ام. برمی گردم کارامو نگاه می کنم. از خودم می پرسم کارهایی که کردم، برای خدا بود یا برای دل خودم؟[15]

نمازشب (شهید یوسف کلاهدوز)

یک شب با عده ای از فرماندهان سپاه به جایی رفته بودیم. برادر محسن رضایی بود و شهید کلاهدوز و سیف اللهی و چند نفر دیگر. وقتی رسیدیم تهران، دیروقت بود. قرار شد برویم خانۀ یکی و صبح برویم سپاه. نزدیک ترین خانه، منزل ما بود. چون نیمه شب بود، خسته بودیم و خوابیدیم. ساعت دو بعد از نیمه شب از خواب بیدار شدم، دیدم صدای ضجه می آید. صدا آرام و ملایم بود. بلند شدم، نگاه کردم کلاهدوز در گوشۀ حیاط مشغول نمازشب و ذکر و مناجات بود. آن شب واقعاً غبطه خوردم. با حالی متحول به درگاه خدا مناجات می کرد.[16]

ب) حق نماز

«فَامّا حَقُّ الصَّلَاةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنهَا وِفادَةٌ إِلَی اللَّهِ وَ أَنَّک قَائِمٌ بِهَا بینَ یدَی اللَّه فَإِذَا علِمْتَ ذَلِک کنتَ خلِیقاً أَنْ تَقُومَ فِیهَا مَقَامَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الرَّاغبِ الرَّاهبِ الْخَائِفِ الرَّاجِی الْمِسْکینِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ مَنْ قَامَ بَینَ یدَیهِ بِالسُّکونِ وَ الْإِطْرَاقِ وَ خشُوعِ الْأَطرَافِ وَ لِینِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ الْمُنَاجَاةِ لَهُ فی نَفْسِهِ وَ الطَّلَبِ إِلَیهِ فی فکاک رَقَبَتِک الَّتِی أَحَاطَتْ بِهَا خطِیئَتُک وَ استَهْلَکتْهَا ذُنُوبُک وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ و اما حقّ نماز آن است که بدانی به راستی نماز رهسپاری به سوی خداست و تو با نماز در محضر خدای ایستاده ای، پس چون بر این [مطلب ] دانا شدی، در جایگاه بندۀ خوار مشتاق ترسان امیدوار درماندۀ گریان باشی که با آرامش، سر فروهشته، با فروتنی تمام وجود و سبک بال، بزرگ دارندۀ اویی که در محضرش هستی و از دل با او به نیکی نیایش می کنی و [تو] آزادی خویش را از گناهانی که احاطه ات کرده اند و خطاهایی که به نابودی ات کشانده اند، خواستار می شوی و هیچ توان و نیرویی نیست، مگر از خدا.»

پیامها و برداشتها

امام سجاد(ع) یکی دیگر از حقوق الهی بر انسان را در قالب یکی از رفتارهای عبادی، یعنی «نماز» معرفی می فرمایند که مطابق فراز ذکر شده، چهار حق است:

1. علم نسبت به اینکه نماز راهی برای رسیدن به خداست و انسان در نماز برابر خداوند ایستاده است؛

2. مراقبت بر حالت خوف و رجا (ترس و امید) در نماز؛

3. مراقبت بر حالت خشوع در نماز؛

4. از خداوند رهایی از قید گناهان را خواستن.

رعایت حق نماز در سیرۀ شهدا

اهمیت دادن به نماز، مراقبت بر حالات بندگی همچون: خشوع، خوف و رجا در نماز و نماز را وسیله ای برای مناجات با خدا و نیایش به درگاه او، به وفور در سیرۀ شهدا قابل نظاره است. برخی از این موارد عبارتند از:

نماز اول وقت (شهید حسن باقری)

همراه شهید حسن باقری سوار بلیزر بودیم. می رفتیم خط. عراقیها همه جا را می کوبیدند. صدای اذان را که شنید، گفت: نگهدار نماز بخونیم! گفتیم: توپ و خمپاره میاد، خطر داره. گفت: کسی که جبهه میاد، نماز اول وقت را نباید ترک کنه.[17]

اول نماز (شهید شهریاری)

سه شنبه ها می رفتیم فوتبال. دکتر شهریاری هم می آمد. یک روز هندوانه ای گرفته بود که بعد از فوتبال بخوریم. دم اذان، هوا تاریک شد و فوتبال را تمام کردیم. همگی تشنه دویدیم سر هندوانه و شروع کردیم به خوردن! دکتر شهریاری با همان لباس ورزشی ایستاد همان جا در چمن، نمازش را خواند و بعد آمد سراغ هندوانه.[18]

شهید عبدالله فلاحی

برادرم عبدالله، همیشه لباسهای ساده می پوشید. تمیز و مرتب بود، مخصوصاً هنگامی که می خواست نماز بخواند، موهایش را به دقت شانه می کرد. عطر و گلاب بر بدنش می زد و می گفت: می خوام به دیدار و مهمانی خدا بروم. باید تمیز و نظیف به مهمانی خدا رفت.[19]

نوجوانی شهید علیرضا کریمی

آن روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می خواند، مثل اینکه خدا را می بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می کرد. بعدها در مورد نحوۀ نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می ره اونی که به وقتها برکت می ده، فقط خود خداست.[20]

ج) حق روزه

«وَ امّا حَقُّ الصَّوْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضرَبَه اللَّه علَی لِسَانِک وَ سَمْعِک وَ بَصَرِک وَ فَرْجِک وَ بَطْنِک لِیسْتُرَک بِهِ مِنَ النَّارِ وَ هَکذَا جَاءَ فِی الْحَدِیثِ الصَّوْمُ جنَّةٌ مِنَ النَّارِ فَإِنْ سَکنَتْ أَطْرَافُک فِی حَجَبَتِهَا رَجَوْتَ أَنْ تَکونَ مَحْجُوباً وَ إِنْ أَنتَ تَرَکتَهَا تَضْطَرِبُ فِی حجَابِهَا وَ ترْفَعُ جَنَبَاتِ الْحِجَابِ فَتَطَّلِعُ إِلَی مَا لَیسَ لَهَا بِالنَّظْرَةِ الدَّاعِیةِ لِلشَّهْوَةِ وَ الْقُوَّةِ الْخَارِجَةِ عَنْ حَدِّ التَّقِیةِ لِلَّهِ لَمْ تَأْمَنْ أَنْ تَخْرِقَ [الْحِجَابَ] وَ تَخْرُجَ مِنْهُ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا باللَّهِ؛ و اما حقّ روزه این است که بدانی روزه حایلی است که خدا بر زبان، گوش، چشم، عورت و شکمت نهاده تا تو را از آتش دوزخ در امان دارد و در حدیث آمده: روزه سپر آتش است، پس اگر اندامهایت در پس آن حایل [و پرده ] آرام گرفت، امید داری که محفوظ بمانی و اگر آنها را رها سازی که در پس پرده آشوب کنند و اطراف پرده را کنار زنی و بدان چه نباید نگریست، با دیدۀ شهوت اندود و با نیروی خارج از مرز پارسایی، سرکشی کنی، ایمن نیستی که پرده دریده شود و از آن بیرون افتی و توانی جز از خدا نیست.»

پیامها و برداشتهای این فراز

امام بخش دیگری از حقوقی که خداوند بر انسان دارد را از طریق تشریح حکمت روزه بیان می دارند. مطابق این فراز بر انسان مؤمن لازم است که بداند:

الف) علاوه بر روزۀ شکم، روزۀ سایر اعضا و جوارح نیز لازم است و اساساً فریضۀ روزه برای تمرین تمام اعضا و جوارح انسان برای دوری از گناه است؛

ب) روزه دار باید بداند روزه به خاطر این است که او را در برابر گناهان مقاوم کند و در حقیقت، سپری در برابر آتش دوزخ است.

رعایت حق روزه در سیرۀ شهدا

اهمیت به اصل روزه و محافظت بر اعضا و جوارح که جزء آداب روزه است، در سیرۀ شهدا به وضوح قابل ردیابی و اشاره است. در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنیم:

روزه در گرما (شهید صیاد شیرازی)

دورۀ تکاوری، بین شیراز و پل خان، به سمت مرودشت، دانشجوها را برده بودم راهپیمایی استقامت. از آسمان آتش می بارید. خیلی ها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به صیاد؛ عرق بدنش بخار می شد و می رفت هوا. یک لحظه حس کردم دارد آب می شود، آتش می گیرد و ذوب می شود. شنیده بودم که قدرت بدنی بالایی دارد. با خودم گفتم: این هم که داره می بُره. رفتم نزدیکش. گفتم: اگه برات مقدور نیست، می تونی آروم تر ادامه بدی. هنوز صیاد چیزی نگفته بود که یکی از دانشجوها خودش را رساند به ما. استاد! ببخشید. ایشون روزه ان. شونزده هفده روزه. روزه است؟ بله. الان ماه رمضونه، صیاد روزه می گیره. ایستادم. جا ماندم. صیاد رفت، ازم فاصله گرفت.[21]

روزۀ سرّی (شهید ابراهیم همت[22])

پیرامون اهمیت روزه داری برای شهید همت، می خوانیم: ایشان از دوران سربازی خود به عنوان تلخ ترین دوران زندگی یاد می کرد. او در لشگر توپخانۀ اصفهان مشغول کارهای آشپزخانه بود. ماه مبارک رمضان به صورت سرّی به سربازانی که روزه می گرفتند، سحری می داد. وقتی که ناجی معدوم از این کار همّت متوجه می شود، با عصبانیت همۀ سربازان را با زور وادار به روزه خواری می کند؛ اما همت با تمام اذیتهایی که می شود، روزه اش را حتی برای یک روز هم نمی شکند.[23]

روزۀ قبل از بلوغ (شهید مصطفی کاوندی)

برادر شهید مصطفی کاوندی دربارۀ علاقۀ این شهید به روزه داری می گوید: مصطفی با وجود تلاش بی وقفه در مزرعه، از عبادات غافل نمی شد. با اینکه به سنّ تکلیف نرسیده بود؛ اما در گرمای تابستان در حال روزه، گندم درو می کرد. هرچه به او اصرار می کردیم که در این هوای گرم برای کسی که به تکلیف نرسیده واجب نیست و روزه ات را بخور! قبول نمی کرد و با گرسنگی و تشنگی بسیار به کارش ادامه می داد. هنگام افطار نیز اول نمازش را می خواند و بعد افطار می کرد.[24]

روزۀ قضا (شهید مهدی زین الدین)

چند روز قبل از شهادتش، از سردشت می رفتیم باختران. بین حرفهایش گفت: بچه ها! من دویست روز روزه بدهکارم. تعجب کردیم. گفت: شش ساله هیچ جا ده روز نموندم که قصد روزه کنم. وقتی خبر رسید شهید شده، توی حسینیه انگار زلزله شد. کسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد. توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردنشان. آخر مراسم عزاداری، آقای صادقی گفت: شهید، به من سپرده بود که دویست روز روزۀ قضا داره. کی حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟ همه بلند شدند. نفری یک روز هم روزه می گرفتند، می شد ده هزار روز.[25]

بی ریا (شهید یوسف کلاهدوز)

اکثر روزها روزه بود، بدون اینکه کسی بفهمد. در پادگان ناهارخوری داشتیم. ظهرها می رفتم دنبالش که با هم برای ناهار برویم. می گفت: یک مقدار کار دارم، باید کارهای ضروری را انجام بدهم. می گفتم: خوب، من می نشینم تا با هم برویم. می گفت: نه، تو برو. من بعداً می آیم. وقتی می دیدم خبری از او نشد، پیشش می رفتم و می گفتم: امروز هم که روزه بودی، چیزی نگفتی. خیلی ساده جواب می داد: گفتن نداره.[26]

پی نوشت ها

[1] تحف العقول، ص 255.

[2] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای کمیل.

[3] زمر/ 7.

[4] نمل/ 44.

[5] تحف العقول، ص 255.

[6] تحف العقول، ص 256.

[7] انبیاء/ 25.

[8] میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ترجمه: حمیدرضا شفیعی، دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1379ش، ج 4، ص 28.

[9] عدل الهی، مرتضی مطهری، انتشارات اسلامی، تهران، 1353 ش، ص 297.

[10] در تاریخ 16 آبان 1358 (پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران) به پیشنهاد شورای انقلاب به سمت وزارت دفاع منصوب گشت. در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از سوی بیش از یک میلیون تهرانی به نمایندگی مردم برگزیده شد و در بیست اردیبهشت 1359 هنگام تشکیل شورای عالی دفاع از سوی رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) به نمایندگی و مشاورت ایشان در این شورا انتخاب شد. پس از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش آن به مردم بی دفاع مصطفی نتوانست آرام بگیرد. به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان، همراه آیت الله خامنه ای(حفظه الله) به اهواز سفر کرد. در اهواز با یاری گروهی از رزمندگان داوطلب، ستاد جنگهای نامنظم را سازماندهی کرد و با کمک آنان اهواز را از خطر سقوط نجات داد. در 31 خرداد 1360 در حالی که 49 سال داشت، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به دیدار معبودش شتافت و خون پاکش زمین دهلاویه را گلگون کرد.

[11] یادگاران (شهید مصطفی چمران)، رهی رسولی فر، گروه روایت فتح، تهران، 1381، ج 1، ص 41.

[12] قائم مقام فرماندهی سپاه و ایفای نقش فعال و مؤثر در شورای عالی دفاع که در هفتم مهر 1360، هنگامی که با دیگر هم رزمانش، با هواپیما از جبهه های جنوب باز می گشت، بر اثر سانحۀ غمبار هوایی، به درجه رفیع شهادت رسید.

[13] هاله ای از نور، محمدعلی قربانی، کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران، تهران، 1376 ش، ص 48.

[14] بیکرانه ها، عین الله کاوندی، کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، تهران، 1376ش، ص 289.

[15] یادگاران، رسولی فر، ص 22.

[16] هاله ای از نور، ص 109.

[17] یادگاران (شهید حسن باقری)، فرزانه مردی، گروه روایت فتح، تهران، 1389 ش، ج 4، ص 19.

[18] شهید علم، حسین مروتی، دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات، نشر معارف، قم، 1393، ج 1، ص 64.

[19] سیرت شهیدان، غلامعلی رجایی، نشر شاهد، تهران، 1378 ش، ص 43.

[20] مسافر کربلا، گروه مؤلفین، نشر پیام آزادی، تهران، 1388 ش، ص 32.

[21] یادگاران (صیاد شیرازی)، رضا رسولی، گروه روایت فتح، تهران، 1382ش، ج 11، ص 10.

[22] فرماندهی تیپ 27 محمد رسول(ص) را بر عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش، در سمت فرماندهی آن انجام وظیفه کرد. در عملیات مسلم بن عقیل (ع) و محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، سلحشورانه با دشمن متجاوز جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی، مسئولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر 27 حضرت رسول(ص)، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا(ع) بود، بر عهده گرفت و در عملیات خیبر به شهادت رسید.

[23] با راویان نور، گروه مؤلفان، مؤسسه روایت سیره شهدا، قم، 1386ش، ص 158.

[24] سبز قامتان، خاطرات شهدای نیروی انتظامی استان قم، گروه پژوهشی، نشر سماء قلم، قم، 1385ش، ص 121.

[25] یادگاران (شهید زین الدین)، احمد جبل عاملی، گروه روایت فتح، تهران، 1381ش، ج 10، ص 94.

[26] هاله ای از نور، ص 90.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 23 شهریور 1399  1:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها