جاده و اسب، مهیاست؛ بیا تا برویم
کربلا، منتظر ماست؛ بیا تا برویم
ایستاده ست، به تفسیر قیامت، زینب
آن سوی واقعه، پیداست؛ بیا تا برویم
خاک در خون خدا می شکفد، می بالد:
آسمان، غرق تماشاست؛ بیا تا برویم
تیغ در معرکه می افتد و، برمی خیزد:
رقص شمشیر، چه زیباست: بیا تا برویم!
***
اگر با این سرود شب ها و روزها گذرانده اید و هنوز شاعر آن را نمی شناسید، حتم بدانید که اگر شاعر را بشناسید باقی صبح و شبتان را هم با شعرهای او پر خواهید کرد!
شاعر این شعر بدیع و کتاب شعر «جغرافیای رازها»، «ابوالقاسم حسینجانی» است. اگر نام این شاعر به نظرتان آشناست به خاطر این نیست که این شاعر خوش سلیقه و سرشار از خلاقیت و ذوق، مسئول صفحه ی شعر موعود نوجوان است؛ به خاطر مطالب «چشم در راه» ایشان در مجله ی موعود هم نیست! به این خاطر است که هر کس تا به حال شعرهای حسینجانی را خوانده است اشعار آئینی دیگر به نظرش کم مایه می آید!
و اما درباره ی کتاب «جغرافیای رازها»:
این کتاب مجموعه ای از قالب های مختلف شعری است که با این عناوین دسته بندی شده است:
غزل، نوسروده ها (همان شعر نو با زبانی خلاقانه!)، دوبیتی و رباعی، مثنوی.
حسینجانی در پیشداشت کتاب خود این چنین نوشته است:
به:
حسین معاصر جهان، ولی عصر انسان، امام زمان
_ که خداوند واحد قهار، حرکت و پیشتازی جهانی اش را، تعجیل و تسهیل کناد! –
پیشداشت و پشکش می دارم؛
همو، که " تشکیلات انتظار "
-این همگانی ترین و مردمی ترین تشکیلات " مطلوب " نشاط انگیز و امید آفرین و سرزنده انسانی جهان – و سازمان پیروزمند منتظران ، این ساختار بالقوه ی آینده پژوهی و آینده سازی سرنوشت عادلانه ی انسان، کمترین برکت وجود اوست...
***
شعری که راز نام کتاب را برملا می کند:
راه، از سمت فراسو، باز بود
آسمان آماده پرواز بود
چشم عاشورا، به راه کربلا
کربلا:
جغرافیای رازها!
تعداد صفحات: 84 صفحه ی مفید!
نشر هزاره ی ققنوس
قیمت: 2000 تومان
پ.میعاد/ با تشکر ویژه از جناب سید عزیز