0

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

 

استادی که خدمت و مسؤولیت را به پست و ریاست ترجیح داد

شاید یکی از دلایلی که سید علی‌اکبر پرورش را بیشتر در قلب‌ها جای‌داده، این بوده که هیچ‌گاه خود را از مقامات جمهوری اسلامی محسوب نکرده، همواره مسؤول و خادم نظام، انقلاب و مردم بوده است چراکه در تفکر انقلاب اسلامی و ولایی، خدمت و مسؤولیت موضوعیت دارد و نه ریاست و مقام.

به گزارش مشرق، چهره آرام و صبور، دل پر از تلاطم و سر پر سودای او پس از گذشت ۶ سال هنوز چون ستاره‌ای در ذهن مردم نصف‌جهان می‌درخشد، سید علی‌اکبر پرورش، جوان دانشمند، متعهد، مفسر قرآن، معلم برتر و مسؤول مخلص دیروز و الگو جوانان امروز، از همان نخستین روزهای جوانی‌اش در اوج مبارزات انقلابی در عرصه‌ها و حوزه‌های مختلف با بهره‌گیری از حضور اساتید و بزرگان علم و سیاست از شهید آیت گرفته تا شهید بهشتی، مطهری، علامه طباطبایی و... پیش از انقلاب تا آخرین روزهای زندگی، لحظه‌ای کار انقلاب را بر زمین نگذاشت و امروز او چه در میان مردم انقلابی و چه در نگاه شخصیت‌ها و چهره‌های نظام جمهوری اسلامی به عنوان مبارزی انقلابی، یاوری مخلص و اندیشمندی باخدا شهرت دارد.

انقلابی یعنی حضور به‌ موقع، با تمام توان و همچنین قدرتمند در هر عرصه‌ای که انقلاب نیاز داشته باشد و مرحوم پرورش به معنای واقعی کلمه یک انقلابی بود، مبارزات و فعالیت‌های سیاسی قبل از پیروزی انقلاب، حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی، احزاب سیاسی و تصدی وزارت آموزش و پرورش، نمونه‌هایی از حضور در میدان‌های مجاهدت مرحوم پرورش است.

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

پرورش از سابقان و پیشتازان نهضت اسلامی بود

این در حالی است که آیت‌الله مظاهری در این خصوص می‌گوید: مرحوم پرورش یکی از سابقان و پیشتازان نهضت اسلامی امام راحل و از ارکان مبارزات مردمی علیه رژیم ستم‌شاهی در اصفهان بود و با مجاهدت فرهنگی و تربیت معنوی جوانان، خدمات بزرگی را به اسلام و انقلاب اسلامی تقدیم داشتند.

رئیس حوزه علمیه اصفهان با تأکید بر روحیه خدمت و جهادگرانه ایشان تصریح کرد: آن مرحوم پس از پیروزی انقلاب نیز در مسئولیت‌های بااهمیتی ازجمله در مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس در قوای مجریه و مقننه و همچنین در جریان دفاع مقدس، همواره در خدمت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و استمرار جهاد فرهنگی و تربیتی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند.

انقلابی بودن و انقلابی کار کردن با ارزش است اما انقلابی ماندن اهمیتی بسیار بالاتر دارد، چه بسیار انقلابیونی که پیش از انقلاب اسلامی مجاهدت‌ها کرده و کارنامه‌ای درخشان داشته‌اند اما به‌ وقت امتحان، در پایان عمر و یا در کشاکش فتنه‌ها، مردود شده و آتش به خرمن اعمال و اندوخته‌های خود انداخته‌اند.

از این نمونه در تاریخ انقلاب و صدر اسلام بسیار داریم، انسان‌های بزرگی که در راه اسلام شمشیرها خورده و زده‌اند و عکسشان بر دیوار خاطرات ساواک مخوف نقش بسته و منصب‌ها لقب‌ها داشته‌اند اما روی خوش دنیا، مجذوبشان کرده، شمشیر و اسلحه و قلمشان را بر حق کشیدند.

در دوران مبارزات انقلابی، دستگاه مخوف شاهنشاهی نتوانست در دل مرحوم پرورش تردید وارد کند و این سلامت نفس، مقابل دیو و دد دنیاطلبی، شهرت، ثروت، قدرت و... ایستاد و حتی در فتنه 88 که بزرگانی را مغلوب خود کرد، پیروزمندانه و سیاوش مانند از آتش بیرون آمد.

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

او باتربیت کادر توانست حرکت تضمین‌شده را تداوم بخشد

همچنین حجت‌الاسلام سالک، نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به تربیت قرآنی مرحوم پرورش اذعان کرد: ارتباط مرحوم پرورش با روحانیت مبارز جای تقدیر ویژه دارد، به‌ ویژه با شهید مظلوم دکتر بهشتی و آیت‌الله خادمی جلسات متعددی برگزار می‌کردند، در قضایایی که برای اصفهان اتفاق افتاد از جمله تظاهرات خیابانی در چهارراه وفایی و حکومت‌نظامی و درگیری‌های که در صحنه حکومت نظام اتفاق افتاد، بیشترین نقش استاد پرورش تربیت کادر بود، آن‌ هم با اتکا به تفاسیر قرآن کریم، سیر و سلوک عرفانی و خودسازی، دستورات تربیتی که این بزرگوار داشت مرتبط باتربیت کادر بود که توانست بر اساس آن حرکتی تضمین‌شده را تداوم بخشد.

امسال، ۷۷ بهار از چراغانی شدن محله چهارسوق شیرازی‌های اصفهان و خانه پرورش می‌گذرد و یاد و خاطره سید علی‌اکبر پرورش در قلوب مردم نصف‌جهان زنده است چراکه او بیش از هر چیز برای اصفهانی‌ها، معلم قرآن و اخلاق بوده و هست، در جای‌جای نظام جمهوری اسلامی حضور و فعالیت داشته اما همواره اخلاق، اخلاص و انقلابی بودن زبانزد بوده و هست.

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

«حاج‌آقا» یعنی حاج‌آقای پرورش

آیت‌الله طباطبایی‌نژاد در توصیف این معلم قرآن اصفهانی‌ها ابراز می‌دارد: ایشان یکی از مبارزانی بود که قبل از انقلاب در اصفهان به‌ ویژه در بین جوانان شاخص بود، به‌طوری‌که در اصفهان وقتی جوانان می‌گفتند «حاج‌آقا» یعنی حاج‌آقای پرورش و با اینکه ایشان در سن جوانی به سر می‌برد، در مسائل مذهبی تبحر داشت و انسان عارفی بود.

نماینده ولی‌فقیه در استان اصفهان یادآوری کرد: او قبل از انقلاب یک خدمتگزار شجاع بود، سخنرانی‌های ایشان در میدان امام (ره) را همه ما دیده و شنیده‌ایم، پرورش در بیشتر جلساتی که جوان‌ها در خانه‌ها و در نشست‌های خصوصی داشتند سبب تربیت آن‌ها می‌شد، بی‌جهت نبود که در کل اصفهان و بین جوان‌ها محبوب و تأثیرگذار بود و در مجلس شورای اسلامی نیز انسان تأثیرگذار و دارای برخورد انسانی و اسلامی بود و با اینکه هدفی خاص داشت و شاید خیلی‌ها با اهداف او موافق نبودند، اما در برخورد با همه خوب بود و مورد محبت بیشتر مجلسی‌ها بود.

خدمت و مسؤولیت به‌جای ریاست و مقام

شاید یکی از دلایلی که سید علی‌اکبر پرورش را بیشتر در قلب‌ها جای‌داده تا اینکه بر سر زبان‌ها و به‌ اصطلاح، مشهور باشد، این بوده که هیچ‌گاه خود را از مقامات جمهوری اسلامی محسوب نکرده و به دنبال مقام نبوده همواره مسؤول و خادم نظام، انقلاب و مردم بوده است چراکه در تفکر انقلاب اسلامی و ولایی، خدمت و مسؤولیت موضوعیت دارد و نه ریاست و مقام.

و امروز، 6 زمستان از سفر این مرد بزرگ نصف‌جهان می‌گذرد و مزار این معلم قرآن، در گلستان شهدا و کنار یاران خرازی قرارگرفته تا یادمان نرود خون‌ها، نفس‌ها و قلم‌هایی که معرفت، آزادی و انقلاب اسلامی را برای ما به ارمغان آورده و آن را پرورانده و محافظت کردند.

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

از رهبر انقلاب، به یاور صدیق انقلاب...

رهبر معظم انقلاب هم در پیام تسلیت خود، بر اخلاق و اخلاص ایشان تأکید کرد ه و فرمودند: با تأسف و تأثر، خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب مرحوم آقای سید علی‌اکبر پرورش رحمت‌الله علیه را دریافت کردم، چهره محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را در خدمت اسلام و ارزش‌های متعالی دین گذرانید،‌ و لهجه صادق و دل با اخلاص و خُلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت.

ایشان با یادآوری روحیه خدمت خستگی‌ناپذیر مرحوم پرورش خاطرنشان کردند: تلاش‌های مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسژولیت‌های سنگین خود در قوه مجریه و قوه مقنّنه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه توان به کشور و ملت خود خدمت کرد و سلامت و راحت خود را بر سرِ انجام‌وظیفه نهاد.

استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

شنبه 7 دی 1398  10:10 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

استاد پرورش به روایت دختر

پرورش

جای خالی استاد علی اکبر پرورش نه تنها در اصفهان که در ایران کاملأ احساس می‌شود، مردی که نماد بزرگ منشی، تواضع و خلوص بود و ذره‌ای از دنیا را برای خودش نمی‌خواست.

به گزارش مشرق، سیدعلی اکبر پرورش سال 1321 در اصفهان دیده به جهان گشود، او فعال سیاسی - مذهبی ایرانی بود و در جریان انقلاب 1357 نقش فعال و محوری در شهر اصفهان داشت. پرورش وزیر آموزش پرورش در دولت‌های باهنر، مهدوی کنی و 4 سال ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاببود.

 

اقدامات گسترده و سازنده‌ای برای پاسداری از انقلاب اسلامی انجام داد که پس از 4 سال از رحلت او هنوز هم نامش در ایران زنده است و بدون شک پس از این زنده خواهد ماند، سید علی اکبر پرورش در 6 دی ماه 1392 دیده از جهان فرو بست.

 

به بهانه نزدیک شدن به چهارمین سالگرد رحلت این مرد ولایت مدار و انقلابی با دختر استاد، نفیسه پرورش، به گفت‌وگو نشستیم.

 

به عنوان اولین سوال و با وجودی که اکثر مردم ایران استاد پرورش را می شناسند اما کمی از خصوصیات اخلاقی ایشان بگویید.

 

پرورش: پدرم بسیار سلیم‌النفس، اهل عبادت و خلوص بودند و این بزرگترین ویژگی شخصیتی ایشان به حساب می‌آید، برای کمک و دستگیری از مردم و نیازمندان بسیار وقت می‌گذاشتند، مقید به نماز اول وقت بودند. نماز شب‌شان هرگز ترک نمی‌شد.

 

به یاد دارم که مادرم تعریف می‌کردند که از سن 26 سالگی که پدرم ازدواج کردند هرگز ندیدند که ایشان نماز شبشان ترک شود. نیمه شب‌ها که اتفاقی بیدار می‌شدیم می‌دیدم که سر نماز گریه‌های شدید می‌کنند؛ گاهی حتی یک موقع زمان امتحاناتم که بیدار می‌شدم می‌دیدم یک ساعت پدرم بدون وقفه اشک می‌ریختند.

 

پدرم در مورد مسائل تربیتی هیچ‌گونه سخت گیری به ما نداشتند، اخم پدرم برای ما بدترین تنبیه بود، اگر ایشان چب به ما نگاه می‌کردند من تا دو روز مریض بودم نگاه ایشان برای من کافی بود. حتی با صدای بلند هم با ما حرف نزدند. در مورد تحصیل ما به هم اجباری نداشتند. من دوره کارشناسی به دانشگاه هنر رفتم. پدرم خودشان راه را برای ما باز می‌کردند، خیلی‌ها می‌گفتند چطور پدرت اجازه دادند که رشته هنر بروی اما پدرم خودشان مرا راهنمایی کردند. اصراری در زمینه تحصیلات نداشتند. ما خودمان انتخاب می‌کردیم.

 

در مورد حجاب چه؟ آیا استاد در این زمینه سخت گیری داشتند؟

 

پرورش:در مورد حجاب هم ایشان سخت‌گیری نداشتند، با اینکه چادر برای من یک محافظ بود. اما یک بار از پدرم پرسید : به نظر شما اگر چادرم را بردارم بد می‌شود؟ گفت نه اشکالی ندارد. پرسیدم: برای شما بد نیست؟ ایشان گفت: مسلما دوست ندارم اما اختیار با خودت  است، پدرم نکته‌ای را گفتند که باعث شد من هرگز حتی در سفری که به خارج از کشور داشتم چادر مشکی‌ام را سر برندارم.

 

پدرم گفت: گاهی یک چیزهایی برای ما معرف است، شما داری اعتقادات را با این چادر نشان می‌دهی، بحث پوشش چادر جداست اما چیزی که ملاک است بحث سیاسی آن است. جضور با چادر در جمع باعث ابهت می‌شود، کسی که از دور این جماعت را می‌بیند حساب کار خودش را می‌کند. شما اگر چادر سرت کنی چادر مشکی تو برای تو نماد است، شخصیت خاصی را داری نشان می‌دهد. برای کسانی که از دور تو را می‌بینند مهم ست، اگر چادر به سر داری باید حفظش کنی و من خیلی جدی ومصمم حتی در سفر کاری همسرم به خارج از کشور که او را همراهی کردم، چادرم را برنداشتم.

 

آن طور که در مورد استاد پرورش مطالعه کرده‌ام ایشان در سن 28 سالگی نامه‌ای به علامه طباطبایی نوشتند، این نامه برای چه بود و آیا زنده یاد پرورش از همین سن خطابه و هدایت جمع را انجام را می‌دادند؟

 

پرورش:بله، پدرم در سن 28 سالگی نامه‌ای به علامه طباطبایی نوشتند و در مورد تفسیر قرآن سوالی داشتند، ایشان هم جواب دادند، این نشان می‌دهد که پدرم از همان سنین به دنبال تفسیر بودند.

 

اما در مورد خطابه و صحبت برای دیگران، پدر م نقل می‌کرد که از سن 19 سالگی برای دیگران صحبت می‌کردم؛ گاهی در محافل و برنامه دوستان شرکت می‌کرد و حتی  زمانی که در خدمت سربازی بودند برای سربازان صحبت می‌کردند. پدرم از دوران جوانی این خصوصیات را داشتند.

 

کمی از دوران کودکی استاد بگویید، زندگی‌شان چگونه می‌گذشت، در چه محیطی پرورش یافتند.

 

پرورش: پدرم در سن طفولیت پدرشان را از دست دادند و بدون نعمت پدر به زندگی ادامه دادند، زندگی بسیار سختی داشتند، تنها فرزند خانواده بودند، اما با وجود تمام این سختی‌ها و مشقت‌ها از همان آغاز سن بلوغ حس خدا جویی داشتند، هرگز زیر بار ظلم نرفتند و بیداری بزرگی در وجود خود داشتند.

 

 از علائق استاد بگوئید.

 

پرورش:پدرم اهل شعر و شاعری و علاقمند به حفظ شعر بودند، گاهی وقتی ما را نصیحت عادی هم می‌کردند یک بیت شعر هم می‌خواندند تا مسئله بهتر برای ما جا بیفتد. به مسائل عرفانی علاقه داشتند، با افردای مانند حاج آقای دولابی نشست و برخاست داشتند و در جلساتی با ایشان شرکت می‌کردند و در مورد مسائل عرفانی با هم صحبت می‌کردند.

 

پدرم به شدت از اسراف بیزار بودند، بسیار حساسیت داشتند تا خدایی نکرده کوچکترین اسرافی انجام نشود. حتی در مورد کوچکترین مسائل نیز تلاش می‌کرد اسراف نشود، به یاد دارم قسمت‌های قابل استفاده کاغذ باطله‌ها را جدا می‌کرد تا استفاده شود، وقتی در مورد این چیزها با او صحبت می‌کردیم و گاهی که دلخور می‌شدیم از برخی حساسیت‌های ایشان، در مورد پیامدهای اسراف و اثری که در شخصیت ما می گذارد برای ما توضیح می‌داد.

 

گاهی ما خودمان را با اطرافیان مقایسه می‌کردیم کمی برایمان سخت بود که ببینیم نزدیکان و اطرافیان ما از نظر موقعیت مالی بالاتر باشند؛ پدرم چنین چیزی را در ما حس می‌کرد و می‌دانست که گاهی ممکن است تحت فشار باشیم. برای ما خیلی توضیح می‌دادند و همیشه توصیه می‌کردند که وارد این مسائل نشویم تا مبادا در آن غرق شویم.

 

می‌گفتند اکر وارد این مسائل شدید، غرق می‌شوید به نفع خودتان است که دنبال این چیزها نباشید، خیلی تذکر می‌دادند و تاکید بسیاری به ساده زیستی داشتند.

پاسخ به:استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

چه چیزی در مورد مسائل جامعه و اطرافیان بیشتر باعث ناراحتی استاد می‌شد. استاد پرورش از چه چیزی خیلی ناراحت می‌شدند؟

 

پرورش: پدرم از بریز و بپاش و اسراف خیلی بیزار بود، وقتی می‌دیدند که برخی مسئولان با ماشین‌های آخرین مدل و محافظ رفت و آمد می‌کنند ناراحت می‌شدند. از اینگونه مسائل در عذاب بودند. حتی زمانی که پدرم کسالت داشتند اما هنوز هوشیاری داشتند وقتی که افرادی با محافظ و راننده شخصی به دیدارش می‌آمدند ناراحت عمیق را در چشمانش می‌دیدم.

 

استاد پرورش در زمینه کمک به نیازمندان نیز فعال بودند، فعالیت‌شان چگونه بود.

 

پرورش: پدرم در مورد کمک به نیازمندان خیلی دقت داشتند، دایی من، داماد علامه جعفری بودند و با دوستانشان در زمینه کمک به ایتام فعالیت می‌کردند، پدرم نیز در اصفهان با آنها همکاری داشت، بعضی اطرافیان وقتی از خاطرات پدرم می‌گفتند به این مورد بسیار اشاره داشتند و می‌گفتند که آنها نیمه شب‌ها وسایلی برای خانواده‌های نیازمند می‌برند.

 

هر دوره مجلس، یک ماشین را مجلس به نمایندگان می‌فروختند یا در اختیارشان می‌گذاشتند، پدرم اصلا این مبلغ را وارد سیستم مخارج خودشان نمی‌کردند، قرض‌الحسنه‌ای آن موقع در خیابان مسجد سید بود، پدرم این جور پولها را در این قرض‌الحسنه می‌گذاشتند و این پول را از خودشان نمی‌دانستند.

 

خاطره‌ای در این زمینه از پدر به یاد دارید؟

 

پرورش: پدرم با خیریه‌ها و خیران کار می‌کردند، این را خوب به یاد دارم که همیشه حضرت سلمان را برای ما مثال می‌زدند، می‌گفتند ایشان با فقرا نشست و برخاست می‌کردند و همین هم دلیل محبوبیتشان بود، به ما همیشه توصیه می‌کردند که سعی کنید شما هم اگر می‌خواهید پولی به کسی کمک کنید خودتان به او بدهید، نه اینکه کمیته امداد و این صندوق‌ها بد باشد، نه؛ اما بحثشان این بود که با افراد فقیر نشست و برخاست کنید، نشست و برخاست با کسانی که بریز و بپاش دارند شما را تشویق می‌کند که شما هم همان‌گونه شوید، اما مراوده با افراد مستمند سبب می‌شود که شما نخواهید تخت گاز بروید، ترمز کنید.

 

در مورد ازدواج‌های ما هم حساسیت نشان می‌دادند که فقط در یک مراسم و خیلی ساده برگزار شود.

 

شما دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علوم معارف هستید، در این دانشگاه آیا پدر شما را می‌شناسند، آیا پیش آمده که به استاد و خاطره‌های آن اشاره کنند؟

 

پرورش: بله، برخی اساتید دانشگاه که شاگردان پدرم بودند خاطره‌هایی ازپدرم نقل می‌کردند و من متوجه می‌شدم که  چقدر ایشان را می‌شناختند؛ تمایل دارم که به همه این خاطره‌ها گوش بدهم و آنها را ضبط کنم. برخی اساتید دانشگاه از شاگردان پدرم هستند و ایشان را به خوبی می‌شناسند.

 

من از یکی از اساتیدم استاد فعال، که دکترای نهج البلاغه دارند شنیدم که تعریف می‌کردند: گاهی استاد پرورش را می‌دیدم که پشت موتور گازی یکی از رفقا می نشستند و این طرف و آن طرف می‌روند، برایم جالب بود که این شخصیت با این مقام اینطور موتور گازی سوار می‌شود. این تواضع و سلیم‌النفس بودن ایشان را می‌رساند.

 

 بعد از 4 سال که از رحلت استاد می‌گذرد آیا تاثیر ایشان بر جامعه مشاهده می‌شود؟

 

پرورش:واقعیت این است که مسئولان ما از ثمره انقلاب به اینجا رسیده‌اند، حدود 40 سال است از انقلاب می‌گذرد؛ انقلاب ما با 98 درصد رای مردم تایید شد؛ کسانی که این انقلاب را به ثمر رساندند در راس آنها امام(ره)، حضرت آقا و کسانی مانند پدر من بودند، آنها شخصیت‌هایی داشتند که هم در بعد مذهبی فعالیت داشتند و هم در بعد سیاسی عرفانی. افرادی که سبب بوجود آمدن انقلاب بودند شخصیت‌های متفکر مذهبی و دینی بودند که وارد سیاست شدند. به فرموده امام (ره) دین از سیاست جدا نیست.

 

شاخصه‌های مختلفی در وجود کسانی که انقلاب را ایجاد کردند، بود و با زحمت و ایثار آنها انقلاب ایجاد شد و اگر قرار است انقلاب ادامه پیدا کند باید با وجود همین افراد ادامه داشته باشد. ما الحمدالله از نعمت حضرت آقا بهره‌مندیم اما ما و مردم باید به کسانی رای بدهیم که ادامه دهنده راه انقلاب باشند. بینش مردم در انتخاب باید بالا برود که چنین افرادی را در راس کار داشته باشیم، این انقلاب باید حفظ شود.

 

نکته‌ای را نیز اشاره کنم و آن اینکه 2030 حاصل مدیریتی است که دین در آن معنایی ندارد، نتیجه مدیریت مدیران و وزرایی که تفکر مذهبی و دینی عمیق ندارند و به عبارتی در این زمینه متفکر نیستند این‌ می‌شود که سندهای مرتبط با آموزش و تربیت و فرهنگ ما را بی دینیان و کسانی که ضد دین کار می کنند بنویسند و ما بخاطر همین سوء مدیریت ها مجبور به اجرای آن باشیم.

پاسخ به:استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

پدرم کسی بود که درگیر امور اجرایی کشور بود اما در بین مشغله‌های روزانه از تدبر در قرآن و تفسیر المیزان غافل نبود و شاید بین مشغله‌های کاری اگر فرصتی برای استراحت پیدا می‌کرد سراغ بحارالانوار و شرح ابن ابی الحدید و شرح فیض الاسلام می‌رفت.

 

به قدری این کتب شخصی ایشان ورق خورده که بعضا برگه‌های آن از جدا شده بودند.

 

در مورد شاگردان استاد بگویید، بعد از استاد آیا شاگردانش ادامه دهنده راه ایشان هستند؟

 

پرورش: در بین شاگردان پدرم هستند کسانی که هنوز راه پدرم را ادامه می‌دهند، اما کسانی هم هستند که از تفکرات ایشان فاصله گرفته‌اند. پدرم در مورد مسئله ولایت فقیه بسیار حساسیت داشتند، به حضرت آقا بسیار حساسیت داشتند و برایشان بسیار مهم بود اما متاسفانه برخی شاگردان پدرم از تفکران ایشان فاصله گرفته ‌اند، معیارها کاملأ متفاوت شده است.

 

البته حضور پدرم خیلی برای شاگردانش موثر بودف وقتی بودند توصیه‌ها و تذکراتشان خیلی برای اطرافیان مفید بود. اما بعد از ایشان شاگردانی که قبلأ ساده زیستی داشتند الان از آن فاصله گرفته‌اند.

 

 آیا از زندگی استاد فیلم یا کتابی تهیه شده است؟ آیا به نظر شما آنگونه که باید ایشان به جوانان شناسانده شده اند؟

 

پرورش: همان سال اول، در اولین ساگردشان فیلم مستندی از مبارزات پدرم ساخته شد، فیلمی از برنامه‌های سیاسی و فعالیت‌های ایشان، اما از زندگی شخصی‌شان خیر.

 

گلایه‌ای که از دوستان دارم این است که حتی سایت ایشان هم خیلی فعال نیست، یکسری نوشته ها و کتابهایی خانه انقلاب چاپ کرده‌اند. اما خیلی بیشتر از این پدرم می‌توانست معرفی شود. حیف است که افرادی که در دوره‌های قبل اینگونه زندگی می‌کردند و موثر بودند گمنام بمانند، ما نمی‌توانیم از نسل جدید توقع داشته باشیم که با آگاهی به کسانی رای بدهند که چنین معیارهایی دارد، شاید جوانان اینگونه فکر کنند که باید به کسی رای بدهند که از نظر مالی تمکن بالاتری داشته باشد. یک روزی آقای قرائتی گفتند که "من نگرانم که نسل چهارم انقلاب افرادی مثل پرورش را نشناسند".

 

استاد اوقات خود را چگونه سپری می‌کردند، به چه چیزی علاقه بیشتری نشان می‌دادند.

 

پرورش:‌ گاهی کتاب‌های پدرم را می‌خوانم. پدرم نهج البلاغه ای قدیمی دارند که بسیار به آن علاقه داشتند، یک روز داشتم ورق می‌زدم، به یادداشت‌های پدرم رسیدم یاداشت‌هایی که نظرات خودشان بود. جالب بود که بین صفخات گذاشته بودند. پدرم سیاستمداری بود که دیگران را هدایت می‌کرد و از نظر مذهبی بسیار قوی بود.

 

اگر قرار است ما الگوسازی برای تشکل‌ها داشته باشیم باید زندگی و فعالیت این افراد را بازنگری کنیم و این را برای خودمان الگو قرار دهیم اما متاسفانه کاری برای این مسئله صورت نگرفته است.

پاسخ به:استادی که خدمت را به پست و ریاست ترجیح داد

کمی از مادرتان بگویید، از همسر صبور استاد پرورش.

 

پرورش: مادرم بسیار صبورند و این خصوصیت را همسران و مادران شهدا دارند، کسانی که سختی‌های فروانی را تحمل کرده‌اند. مادرم سختی بسیاری کشید، دوری را بسیار تحمل کرد، از زمانی که با پدرم ازدواج کرد پدرم به خاطر مبارزاتش زیاد سفر می‌کرد، دور بودند، مشکلاتی که برایمان پیش می‌آمد، گاهی که ساواکی‌ها حمله می‌کردند و خیلی مسائل دیگر پیش می‌آمد، اما مادرم با متانت و صبوری همه را تحمل می‌کرد و این کمک بسیار بزرگی به پدرم بود.

 

حتی وقتی پدرم بیمار شدند مادرم مثل پروانه دور ایشان می چرخیدند و مراقب می‌کردند. برای پدرم کم نگذاشتند. حالا هم بعد از فوت ایشان همان صبوری را دارند.

منبع: تسنیم

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

شنبه 7 دی 1398  10:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها