نزول قرآن
یکی از مباحث مهم در حوزه قرآنشناسی، بحث از نزول قرآن و چگونگی آن است که از دیر زمان تاکنون مورد توجه دانشمندان، مفسران و پژوهشگران حوزه قرآن قرار داشته است و هر دانشمندی که به مباحث علوم قرآن یا تاریخ قرآن پرداخته است.
مطلب پنجم: زمان و مکان نزول
درباره زمان نزول قرآن باید گفت: براساس گواهی تاریخ، مدت این نزول، بیست و سه سال از سال چهلم عامالفیل (27 رجب) تا سال یازدهم پس از هجرت بوده است و تقسیم آیات و سورهها به مکی و مدنی، مطابق ملاک زمانی بر همین اساس است. آری، قرآن کریم، خود به حقیقت دیگر درباره زمان نزول اشارت دارد و میفرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن (بقره: 184)» و نیز «انا انزلناه فی لیلة مبارکة (دخان: 3)» که پس از این، بدان اشارت خواهد شد.
از نظر مکان، نزول در شهرهای مکه و مدینه و اطراف آن دو صورت گرفته است و تقسیم آیات به مکی و مدنی با ملاک مکانی، اشارت به همین حقیقت دارد. و بسا بتوان به برخی از آیات نیز بر این تقسیم، استشهاد نمود از جمله آیه شریفه «لا اقسم بهذا البلد و انت حلٌّ بهذا البلد (بلد:1 - 2)» و آیه «و هذا البلد الامین (تین: 3)» که اشارت به شهر مکه دارد و آیه «والذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لَنُغْرِینَّک بهم ثم لایجاورونک فیها الاقلیلا (احزاب: 60)» و آیه «یقولون لئن رجعنا الی المدینه (منافقون: 8)» که درباره حضور منافقان و فعالیت آنان، در مدینة النبی است.
مطلب ششم: تفاوت الیک و علیک
در موارد متعددی از قرآن در مساله نزول، تعبیر به «علی» است مثل: «نزل علیک الکتاب بالحق (آل عمران: 3) » و «نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لک شیء (نحل 89)»، «هوالذی انزل علیک الکتاب (آل عمران: 7)» و «انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق (زمر: 41)». چنان که در موارد بسیار دیگر، تعبیر به «الی» نموده است، از جمله: «و انزلنا الیک الذکر لتبین (نحل : 44)» و «لتبین للناس ما نزل الیهم (نحل: 44)» و «کتاب انزلناه الیک مبارک (ص : 29)».
پرسشی که در این جا رخ مینماید، این که آیا، این دو تعبیر یکسان است یا این که مفید نکته ای ظریف و متفاوت از یکدیگر است؟ به نظر میرسد به سادگی نتوان، آنها را مرادف یکدیگر و بدون نکته دانست؛ زیرا دست کم براساس مفهوم لغوی تفاوت این دو واژه که یکی بیانگر استعلاء و تفوق و دیگری مفید غایت است را نمیتوان انکار کرد، بنابراین، میتوان گفت تعبیر به «علی» اشارت به نزول طولی و از مقام بالا دارد و تعبیر به «الی» اشارت به غایت و مقصد نزول، میباشد.
مطلب هفتم: سرآغاز نزول قرآن
در این که، سرآغاز نزول قرآن، کدام سوره و آیه و در چه زمانی بوده است با توجه به پیوند وثیق این مسأله با سرآغاز بعثت، نظریات مختلفی از سوی دانشمندان علوم قرآنی ارائه شده است، از جمله: هفدهم ماه رمضان، دهم ماه ربیع الاول، بیست و هفتم رجب. کسانی که معتقدند؛ سرآغاز نزول، هفدهم رمضان بوده است به این آیه تمسک کردهاند که میفرماید: «و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان (انفال: 41)»، این آیه با تعبیر «انزلنا» نزول را همان روزی میداند که «یوم الفرقان» و «یوم التقی الجمعان» یعنی روز جنگ بدر (هفدهم رمضان) است. ولی، استدلال تمام نیست چرا که آیه، ناظر به نزول بخشی از قرآن یعنی حکم انفال و احکام غنائم جنگ بدر است، نه همه قرآن. مستند مسعودی که معتقد است روز دهم ربیع الاول، آغاز نزول است این است که پیامبر(ص) در چهل سالگی، مبعوث شد و این روز ولادت آن حضرت است. اما نظریه بیست و هفتم رجب که مورد اتفاق شیعه میباشد و روایات نیز، مؤید آن است، بدین معنی است که بعثت با نزول قرآن، آغاز شد یعنی در بیست و هفتم رجب با نزول آیات نخست سوره علق، نزول قرآن نیز آغاز شد ولی برخی از اعلام معاصر معتقدند که بیست و هفتم رجب، تنها سرآغاز بعثت بوده و نزول قرآن (به صورت تدریجی) در ماه رمضان شروع شد و بنا به گفته جعفر مرتضی، پیامبر(ص) در فاصله زمانی بین رجب و رمضان، آماده دریافت وحی میشده است، چرا که خود قرآن، میفرماید: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلاً (مزمل: 50)». و بنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان کتاب آسمانی در رمضان، نازل شده است.
لیکن به نظر میرسد، نظریه اخیر با دشواری روبرو است چرا که باید پذیرفت که آیات نخست سوره علق، ابتداء جزء قرآن نبوده و بعدا به قرآن ملحق شده است و یا تعدد نزول داشته و تنها یک بار آن در قرآن، ثبت شده است!
مطلب هشتم: اولین نازل و آخرین نازل
در این که اولین سوره نازل شده قرآن چه بوده است نیز، اختلاف دیدگاه عمیق وجود دارد چرا که برخی بر این باورند که نخستین سوره نازله، فاتحة الکتاب است. با این استدلال که نام فاتحه به عنوان آغازگر کتاب است لیکن ممکن است وجه نامگذاری به دلیل آغازگری در تدوین باشد نه در نزول. برخی دیگر، معتقدند که سوره مدثر، سوره نخستین، میباشد. بسیاری عقیده دارند که آیات نخستین سوره علق «اقرا باسم ربک الذی خلق ٭ خلق الانسان من علق ٭ اقرا و ربک الاکرم ٭ الذی علم بالقلم ٭ علم الانسان ما لم یعلم» اولین آیات نازله از سوی خداوند است. بر این معنی، روایات نیز دلالت دارد.
در جمع میان این دیدگاهها، بسا بتوان گفت: اولیت علق به اعتبار نزول آیات نخستین آن، باشد و اولیت مدثر به اعتبار اولین سوره پس از فترت وحی باشد و اولیت سوره حمد به عنوان اولین سوره کامل باشد که بر پیامبر (ص) نازل شده است.
از سوی دیگر، اولین سوره در ردیف نزول، علق است و اولین سوره مدنی، سوره بقره میباشد. آخرین سوره در ردیف نزول، برائت است و آخرین سوره مکی، سوره مطففین میباشد.
مطلب نهم: نزول قرآن مظهر صفات الهی
در بسیاری از موارد، خداوند سبحان به گاه سخن از نزول قرآن، وصفی از اوصاف خود نیز بیان میکند، چنان که میفرماید: «تنزیل من رب العالمین (واقعه: 79)»، «تنزیل من العزیز الرحیم (یس: 5)»، «تنزیل من العزیز الحکیم (زمر: 1)»، «تنزیل من الرحمن الرحیم (فصلت: 2)» و «تنزیل من رب العالمین (واقعه: 79)» و یا نزول قرآن را همراه با وصفی از اوصاف آن بیان میکند، چنان که میفرماید: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا (فرقان: 1)» که منزل را فرقان، قلمداد کرده است و یا «فآمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا (تغابن: 8)» که قرآن را به نور، وصف کرده است و نیز این که، فرمود: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء (نحل: 89)»
که قرآن را تبیان، معرفی نمود و «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس (بقره: 185)»، که نشان از هدایت قرآن دارد.
به نظر میرسد، سخن گفتن از تنزیل همراه با معرفی مبدا نزول قرآن، اشارت به این حقیقت داشته باشد که نزول قرآن، مظهر آن صفات الهیه است یعنی قرآن، مظهر ربوبیت، رحمت، عزت، حکمت و علم پروردگار است. چنان که موصوف کردن قرآن به صفاتی چون: فرقان، نور، تبیان، هدی و امثال آن، بیانگر رسالت این کتاب آسمانی و جامعیت آن است.
مطلب دهم: ویژگیهای پیک نزول
قرآن کریم، افزون بر این که جبرئیل را پیک و واسطه نزول معرفی میکند، صفاتی نیز برای وی برمیشمارد، از جمله:
روح الامین؛ چنان که فرمود: «انه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الامین علی قلبک (شعراء: 195 - 192)». این واسطه نزول، فردی امین و درستکار است و این خود، گواهی بر صیانت قرآن از دگرگونی در مسیر نزول و حراست از دستبرد شیاطین است.
روح القدس، چنانکه در جای دیگر از قرآن فرمود: « قل نزّله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمسلمین (النحل: 102)». یعنی واسطه روحی، پاک و طاهر از آلودگیهای مادی و منزه از اشتباه است.
شدید القوی؛ چنان که میفرماید: «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی علمه شدید القوی (نجم: 5 - 3)». ضمیر «هو» که در حقیقت بر میگردد به گفتار و نطق پیامبر(ص)، در این جا، مبتدا و وحی، خبر آن است. یعنی خداوند، قرآن را به وسیله نیروی عظیم [ جبرئیل امین] بر قلب پیامبر(ص) نازل کرده است.
رسول، کریم، مکین، عند ذی العرش، مطاع و امین، چنان که میفرماید: « انه لقول رسول کریم ذی قوة عند ذی العرش مکین مطاع ثم امین (نجم: 19 - 21». یعنی این پیک وحی و واسطه نزل، خود رسولی است بزرگوار، نیرومند، دارای مقام و جایگاه، مورد اطاعت و پیروی و امین.
مقری، این صفت از آیه شریفه «اقرا باسم ربک الذی... اقرا و ربک الاکرم (اقرا: 1 - 2)» و آیه «سنقرئک فلا تنسی (اعلی: 56)» مأخوذ است چرا که جبرئیل، قرآن را بر پیامبر (ص) قرائت نمود.
مطلب یازدهم: دستیاران پیک نزول
با تأمل در برخی از آیات قرآن کریم، میتوان دریافت که جبرئیل در نزول وحی تنها نبوده است، بلکه همراهانی نیز داشته است و بسا مقام و وصف مطاع، اشارت به این حقیقت داشته باشد که این فرشته با عظمت الهی، فرمانروای فرشتگان تحت امرش میباشد. علامه طباطبایی در تقسیم آیه: «ینزل الملائکه بالروح من امره ... (نحل: 2)»، مینویسد: باء در آیه برای مصاحبت است و منظور از ملائکه، فرشتگان وحی هستند که یاران جبرئیل میباشند.
مطلب دوازدهم: واسطه یا وسائط
چنان که پیش از این نیز گفته شد؛ واسطه نزول قرآن بر پیامبر(ص) به نص خود قرآن، حضرت جبرئیل است. در این مطلب و در این که وی از خدا دریافت میکند تا به پیامبر(ص) برساند، تردیدی نیست، زیرا میفرماید: «... لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله (بقره : 97)»، و نیز فرمود: «قل نَزَّلَهُ روح القدس من ربک (نحل: 102)». بسا بتوان از جمله «من ربک» دریافت مستقیم جبرئیل از مبدأ ربوبی را برداشت نمود.
اما با تأمل بیشتر در آیات قرآن، چنین استفاده میشود که جمله «من ربک» و «باذن الله» منشا و مبدا وحی است و از جهت وجود واسطه ای غیر از جبرئیل، ساکت است، بنابراین، واسطه ای بین جبرئیل و خدا، بعید نمینماید. آن گونه که برخی از مفسران نیز احتمال آن را دادهاند و ممکن است، این نظریه را به روایتی که مجلسی در بحار از پیامبر (ص) نقل میکند، تائید نمود که آن حضرت، خطاب به ابن سلام میفرماید: آیا این آیه را نشنیدی که میگوید: «و السماء بنیناها باید و انا لموسعون (طور: 47)». وی در پاسخ گفت: آری. پرسید چه کسی این آیه را آورده است؟ فرمود جبرئیل. گفت از چه کسی؟ فرمود: از میکائیل . گفت: او از چه کسی؟ فرمود: از اسرافیل. گفت: او از چه کجا آورد؟ فرمود: از لوح محفوظ. گفت: لوح از کجا دریافت نمود؟ فرمود از قلم. گفت: قلم از کجا گرفته است؟ فرمود : «عن رب العالمین» .
- منبع: مجله پیام جاویدان - پاییز 1384 شماره 8 ، نویسنده: محمد فاکرمیبدی