0

آموزش اصطلاحات

 
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 1

Horse of a different color

معني: يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ

Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter.

اريک دوست دارد با دوستانش شوخي کند، اما مواظب است که کسي از شوخي‌هاي او ناراحت نشود. شوخي‌اي که کسي را ناراحت کند يک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن يک چيز است و آزردن ديگري با شوخي چيز ديگري است.

 

یک شنبه 26 مهر 1388  10:24 AM
تشکرات از این پست
khorshidbigharar shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

2

Take it on the lamb

معادل فارسي: در رفتن

Poor Rich has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry.

بيچاره ريچارد هميشه بـا پليس مشکل داشته. وقتي فهميـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. براي اينکه گير نفته و تو زندون نيفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.

 

دوشنبه 27 مهر 1388  9:17 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 3

Cat got your tongue

معادل فارسي: موش زبانت را خورده (خجالتی)

What's the matter? Cat got your tongue?

موضوع چيه؟ موش زبونت رو خورده؟ (يعني چرا حرف نمي‌زني)

دوشنبه 27 مهر 1388  11:23 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 4

Get in someone's hair

معني: کسي را اذيت کردن

اصطلاحات انگليسي

- I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much.

- Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry.

- من مي‌دونم که بچه‌ها اذيتت مي‌کنند، اما بايد سعي کني نذاري اين موضوع تو رو خيلي ناراحت کنه.

- ببين جيم. من نمي‌تونم کاريـش کنم. بچه‌هـا منو اذيـت مي‌کنند و منو خيلي عصباني مي‌کنند.

 

سه شنبه 28 مهر 1388  1:49 PM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 5

Jump down someone's throat

معني: یقه کسی را گرفتن، با عصبانيت با کسي برخورد کردن

You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!

مجبور نيـستي اينقـدر با عصبانيت با من برخـورد کني! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمي‌گردم خونه. من قصد ندارم دير بيام!

چهارشنبه 29 مهر 1388  11:43 AM
تشکرات از این پست
hamidrayane
hamidrayane
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 223
محل سکونت : تهران
جمعه 1 آبان 1388  2:24 PM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 6

Pull someone's leg

معني: کسي را دست انداختن

- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!

- هي، اَل، من براي داوري تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داري من رو دست مي‌ندازي!

شنبه 2 آبان 1388  12:07 PM
تشکرات از این پست
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 7

Get off someone's back

معني: دست از سر کسي برداشتن

- Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. 
- Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. 
- You've been studying for a long time. Why don't you take a break?
- Get off my back! I can't go anywhere!
- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished.

- هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده مي‌کنم. امشب نمي‌تونم بيام.
- تو خيلي وقته که داري درس مي‌خوني. چرا يک کم استراحت نمي‌کني؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمي‌تونم بيام!
- باشه، ديگه اذيتت نمي‌کنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي.

 

شنبه 2 آبان 1388  12:08 PM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 8

People who live in glass houses shouldn't throw stones

توضيح : وقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.

Janet has often criticized her friend, Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones, but it didn't do much good. Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment on other people when she is just as bad as they are.

 

جانت هميشه دوستش لوئيس را بخاطر اينکه با سرعت زياد رانندگي مي‌کند، سرزنش مي‌کند، درحاليکه خودش بخاطر سرعت غيرمجاز گواهي‌نامه‌اش توقيف شده است. لوئيس يک دفعه سعي کرد به او بگويد که وقتي خودت هم مقصر هستي نبايد ديگران را سرزنش کني، اما اين زياد فايده نداشت. جانت اين حقيقت را قبول نکرد که نبايد در مورد ديگران حکم صادر کند وقتي که به اندازه آنها مقصر است.

 

یک شنبه 3 آبان 1388  8:10 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 9

Fishy

معني: عجيب، مشکوک

When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on. He called the central office and 
explained to his superior that he thought something  strange and suspicious was occurring.

وقتي نگهبان نوري را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسيد که چيز مشکوکي در حال اتفاق بود. او با دفتر مرکزي تماس گرفت و به مافوقش گفت که به گمان او چيز عجيب و مشکوکي در حال وقوع بود.

دوشنبه 4 آبان 1388  8:16 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 1 0

Go to the dogs

معني: مخروبه شدن

Ha ve you seen their house lately? It's really gone to the dogs
It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new.

اخيراً خانه آنها را ديده‌اي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است. اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که مي‌تواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد.

سه شنبه 5 آبان 1388  10:46 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 11

All thumbs

معادل فارسی : دست و پا چلفتی، بی دست و پا

- Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress.
- Sure. Let's see if I can do it for you.
- I guess I'm all thumbs becauseI'm so nervous. I'm already late for my date.
- Well, I suppose that being so nervous would make you clumsy and awkward.
But don't worry , I'm sure your date will wait.

- هي،بی. مي‌تونی کمکم کنی؟ فکر نمی‌کنم بتونم دکمه‌های عقب لباسم رو ببندم.
- البته. بزار ببينم مي‌تونم اين کار رو برات بکنم.
- فکر کنم دست و پا چلفتی شدم آخه خيلي عصبی هستم. الآن برای قرار ملاقات ديرم شده.
- خب، گمان کنم عصبی بودن تو رو اينقدر بي‌دست و پا می‌کنه. اما نگران نباش، مطمئنم که دوستت منتظر می مونه.

 

چهارشنبه 6 آبان 1388  12:28 PM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 12

Not to have a leg to stand on

توضيح : دليلي براي اثبات سخن خود نداشتن

He won't have a leg to stand on unless he can prove that ...

او دليلي براي اثبات گفته خود نخواهد داشت مگر اينکه بتواند ثابت کند که ...

Without evidence, we don't have a leg to stand on.

بدون مدرک ما هيچ دليلي براي اثبات گفته خود نداريم.

 

پنج شنبه 7 آبان 1388  8:12 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 1 3

Shake a Leg

معني : شتاب کردن، عجله کردن

- Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg!
- I'll be finished in a minute. Be patient.
- You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show.

- مري، تو هميشه کلي طول مي‌کشه که خودت رو آرايش کني. بجنب ديگه!
- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم مي‌شه. صبر داشته باش.
- بايد عجله کني، وگر نه براي ديدن آخرين نمايش به موقع نمي‌رسيم.

 

شنبه 9 آبان 1388  8:35 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
mimi2334
mimi2334
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 185
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آموزش اصطلاحات

اصطلاح شماره 14

Stick Out One's Neck

معني : ريسک کردن، خطر کردن

Why should I stick my neck out for them?

چرا بايد خودم را به خاطر آنها به خطر بياندازم؟

یک شنبه 10 آبان 1388  8:43 AM
تشکرات از این پست
shazdeh18
دسترسی سریع به انجمن ها