0

سوال شانزدهم (مسابقه سر نی در نینوا)

 
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

سوال شانزدهم (مسابقه سر نی در نینوا)

فضایل و مناقب حضرت زینب(علیها السلام)
زینب کبری(علیها السلام) دارای فضایل و مناقب فراوان بود. همانگونه که اشاره شد، این بانوی با عظمت را عالمه غیرمعلَّمه، عقیله بنیهاشم، معصومه صغری و... لقب دادهاند.25
حضرت زینب(علیها السلام) بانویی بلندقامت، نیکو چهره و عالیمقام بود، در وقار و شخصیت، مانند جدّهاش حضرت خدیجه(علیها السلام)، در حیا و عفّت، همچون مادرش فاطمه زهرا(علیها السلام)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش حضرت علی(علیه السلام)، در حلم و بردباری، چون امام حسن(علیه السلام)و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش امام حسین(علیه السلام) بود.26 در ذیل، گوشههایی از فضیلتهای حضرت زینب(علیها السلام) را پی میگیریم:
1. علم و دانش
سخنان و خطبههای عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کوفه، مجلس عبیداللّهبن زیاد و همچنین در دربار یزید، از سوی حضرت زینب(علیها السلام) هر کدام شاهدی بر توانایی دانش این بانوست. ابن عبّاس گفتار پر ارج فاطمه زهرا(علیها السلام) را درباره «فدک»، از حضرت زینب(علیها السلام)نقل کرده، میگوید: «عقیله ما زینب دختر علی چنین گفت: ...»27 افزون بر آن، درس و تفسیر قرآن از سوی حضرت زینب(علیها السلام)، برای زنهای کوفه در زمان حکومت پدرش حضرت علی(علیه السلام)بیانگر دانش ایشان است.28
حضرت زینب(علیها السلام) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بود; چنانکه محمّدبن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت حسین و دیگران از زینب(علیها السلام) نقل حدیث کردهاند.29
عقیله بنیهاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود; همانگونه که بعضی از اصحاب خاص پیامبر(صلی الله علیه وآله)مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران حضرت علی(علیه السلام)مانند میثم تمّار و رشید هجری به اینگونه اسرار آگاه بودند.30
حضرت زینب(علیها السلام) دانشی سرشار داشت. طبیعی است کسی که از محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله) (شهر علم) و حضرت علی(علیه السلام)(دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، باید دریای علم باشد. روزی حضرت زینب(علیها السلام) در کلاس تفسیر خود، برای بانوان کوفه سوره «کهیعص» را تفسیر میکرد، حضرت علی(علیه السلام)وارد کلاس حضرت زینب(علیها السلام)شد و او را از راز این حروف مقطّعه آگاه ساخت و فرمود:
نور دیده! این حروف رمزی است و در مصیبت وارد شده بر شما عترت پیامبر رسیده است.31
امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود:
«کاف» رمز کربلاست; «ها» به هلاکت و شهادت اشاره دارد; «یا» یعنی: یزید که بر حسین(علیه السلام) ستم میکند; «عین» کنایه از عطش حسین(علیه السلام)است; و «صاد» به صبر اشاره دارد.32
در هر صورت، حضرت زینب(علیها السلام) «عالمه غیرمعلَّمه» بود، چنانکه احتجاجات او در کوفه و شام در برابر دشمن، مانند احتجاج مادرش حضرت زهرا(علیها السلام) بود که درباره «فدک» ابراز نمود.
2. پرستش و عبادت
عبادت رفیعترین مقام آدمی است. ائمّه اطهار(علیهم السلام) هر کدام مرتبه اعلای از این مقام را دارا بودند. دخت والاگهر حضرت علی(علیه السلام) نهایت عبادت و تعظیم را در برابر پروردگار داشت. ایشان از نیایش و نمازهای پیامبر با خبر بود، به گونهای که خداوند به او وحی کرد: «ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که در اثر عبادت، خود را به مشقّت اندازی!»33
حضرت زینب(علیها السلام) نمازهای مادرش حضرت زهرا(علیها السلام) و پدرش حضرت علی(علیه السلام) را شاهد بود. ایشان نیایشهای امام حسن مجتبی(علیه السلام)را در دل شبها و روزها دیده بود، عبادت و مناجاتهای امام حسین(علیه السلام) را، به ویژه در شب و صبح عاشورا، به تماشا نشسته بود و هر یک برایش درس و الگوی عبادت و مناجات بود.
حضرت زینب کبری(علیها السلام) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.34 شبزندهداری حضرت زینب(علیها السلام)، حتی در شب دهم و یازدهم عاشورا، ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین(علیه السلام)میگوید:
در شب عاشورا، عمّه ام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشکهایش سرازیر میشد.35
امام زینالعابدین(علیه السلام)، میفرماید:
عمّه ام زینب در طول سفر اسارت از کوفه تا شام، پیوسته نمازهای واجب و مستحب خود را انجام میداد و در بعضی منزلگاهها میدیدم که ایشان در اثر ضعف و گرسنگی، نماز خود را نشسته میخواند; چراکه سهمیه غذای خود را میان کودکان تقسیم میکرد و دیگر توان ایستادن نداشت.36
ارتباط حضرت زینب(علیها السلام) با خداوند آنگونه بود که حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:
«یا اختی لا تنسینی فی نافلة اللیل»;37
خواهرم! مرا در نمازهای شب، فراموش نکن.
3. حجاب و عفّت
از منظر اسلام، یکی از مهمترین وظایف بانوان، پاسداری در حفظ حریم حجاب و عفّت است. در قرآن مجید، در چند آیه38 به ضرورت حجاب برای زنان تصریح گردیده و در چهارده آیه،39 درباره عفّت و پاکدامنی هشدار داده شده و در احادیث فراوان نیز هشدارهای مؤکّد در این زمینه داده است.
عقیله بنی هاشم در حجاب و عفّت، مانند مادرش فاطمه زهرا(علیها السلام) بود و به این مهم بسیار اهمیت میداد. تا پیش از عاشورا و ماجرای اسارت، نامحرمی حضرت زینب(علیها السلام) را ندیده بود; چنانکه در تاریخ آمده است:
هنگامی که زینب می خواست به مسجدالنبی کنار قبر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برود، علی(علیه السلام) دستور می داد شب برود. به حسن و حسین(علیهما السلام) میفرمود: همراه خواهرشان باشند. حسن(علیه السلام)جلوتر و حسین(علیه السلام)پشت سر، زینب در وسط حرکت میکردند. آنها از سوی مولای متقیان مأمور بودند که حتی چراغ روی مرقد منوّر پیامبر را خاموش کنند تا چشم نامحرم به قامت زینب نیفتد.40
یحیی مازنی میگوید: من در مدینه، مدت زیادی همسایه حضرت علی(علیه السلام) بودم. سوگند به خداوند! در این مدت، هرگز حضرت زینب(علیها السلام) را ندیدم و صدایش را نشنیدم.41 حجاب و عفاف حضرت زینب(علیها السلام) به گونهای بوده است که علّامه مامقانی در اینباره میگوید:
زینب در حجاب و عفاف، یگانه روزگار بوده است. کسی از مردان، در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا، اورا ندیده بود.42
4. صبر و استقامت
از منظر دین، صبر جایگاهی بس والا دارد. قرآن به صبرکنندگان بشارت داده است. (بقره: 155) مقام صبر نسبت به ایمان همانند سر برای بدن است. حضرت زینب(علیها السلام) نمونه و تجسّم عالی صبر و پایداری است. مقاومتوشکیبایی در راهپاسداری از حریم دین و کرامت انسانیت، از ویژگیهای بارز این بانوی بزرگ است.
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند *** بر اثر صبر نوبت ظفر آید.43
صبر و ثبات شگفتانگیز حضرت زینب(علیها السلام) همگان را به اعجاب واداشته است; زیرا از پنج سالگی برای او، مصایب جانکاه یکی پس از دیگری شروع شد، ولی ایشان در برابر همه این مصیبتها، قامت برافراشت و صبر کرد.
حضرت زینب(علیها السلام) در وادی صبر و استقامت، یکهتاز میدان است. به گفته علّامه مامقانی، ایشان در صبر و ثبات بینظیر و یگانه است.44 در بلندای مقام صبر و بردباری آن گوهر عظیم الهی، همین بس که وقتی در برابر پیکر نورانی و خونین برادرش امام حسین(علیه السلام) رسید، رو به آسمان کرد و گفت:
بار خدایا! این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.45
این سخنان آن بانوی آزاده هنگامی که برادر عزیزش امام حسین(علیه السلام) و دیگر برادران و فرزندان خویش را از دست داده بود، حاکی از قوّت ایمان، ثبات اعتقاد، گذشتن از خود و فنا شدن ایشان را در خداوند است.46حضرت زینب(علیها السلام) در اثر توجه و تربیت خمسه طیّبه، چنان روح بزرگی یافته بود که شهادت عزیزانش را با صبر و ثباتی وصفناپذیر تحمّل نمود.
نورالدین جزائری میگوید:
از جمله القاب زینب(علیها السلام) «الراضیة بالقدر والقضاء» است، و این مخدّره چنان در برابر شداید ومحن ایستادگی کرد که اگر اندکی از بسیار آن بر اذیال جبال راسیات گذاشته شود آب میگردد، ولی این مخدرّه مظلومه، یکه و تنها، غریب و بیکس «کالجبل الراسخ...» در مقابل همه ایستادگی کرد.47
درست است که حضرت زینب(علیها السلام) در کربلا گریه و ناله نیز داشت; چنانکه وقتی قامت حضرت علیاکبر(علیه السلام)بر زمین افتاد، حضرت زینب(علیها السلام)سراسیمه و با اشک دیدگان، از خیمه بیرون آمد و فرمود: «یا حبیباه! یا ثمرة فؤاداه! یا نور عیناه!»48 و خود را بر روی بدن حضرت علیاکبر(علیه السلام)انداخت، اما امام حسین(علیه السلام)حضرت زینب(علیها السلام) را از پیکر ایشان جدا نمود و به سوی خیمهها برگرداند.49 با اینکه همین بانو در شهادت دو جوان خویش خاموش و ساکت بود، ولی نالههای حضرت زینب(علیها السلام) در اینگونه موارد، دو دلیل داشت:
گاهی عظمت مصیبت بیش از حد سنگین بود; از جمله شهادت حضرت علیاکبر(علیه السلام); چراکه ایشان مقامی بس ارجمند داشت و شبیهترین کس به پیامبر(صلی الله علیه وآله) از نظر صورت و سیرت بود. به گفته نورالدین جزائری:
حضرت علی اکبر(علیه السلام) در واقعه عاشورا، نایب رسول خدا بود; همانگونه که قاسم نایب امام حسن(علیه السلام) و حضرت عبّاس نایب حضرت علی(علیه السلام)و حضرت زینب(علیها السلام) نایب زهرای اطهر. علی اکبر(علیه السلام) از طینت محمّدیه بود.50
بنابراین، به شهادت رسیدن حضرت علی اکبر(علیه السلام) و مصیبت از دست دادن آن عزیز، چنان سنگین و کمرشکن بوده است که دل را آب میکند و عاطفه را به جوش میآورد و نالیدن در چنین مصیبت عظیمی، با مقام صبر در تعارض نیست.
دیگر اینکه گریه ها وناله های حضرت زینب(علیها السلام) در کربلا و پس از آن در طول سفر کوفه و شام، در جهت اهداف عالی و رسالت عظمای ایشان، یعنی ابلاغ پیام عاشورا بوده و ایشان از راههای گوناگون، از جمله با خطبه ها و سخنرانیهای آتشین و گریههای جانسوز خویش، از نهضت حسینی پاسداری مینمود.
5. شجاعت و قهرمانی
از ویژگیهای عظیم بانوی کربلا، «شجاعت» است; شجاعتی بسان حضرت علی(علیه السلام) که در قیام کربلا سخت مورد نیاز بود. بدون شک، اگر ذرّهای ترس از حکومت استبدادی یزید در وجود زینب راه مییافت، در این صورت، نهضت کربلا چنین پیروزی به ارمغان نمیآورد.
حضرت زینب(علیها السلام) در این ویژگی، یکهتاز میدان بود. خطبههای آتشین و افشاگرانه ایشان بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبندهاش در فرصتها برای دفاع از نهضت حسینی، و صلابت بینظیر ایشان در کوفه و شام، همه بیانگر قهرمانی و شجاعت ایشان است. «زینب به عنوان شیرزن کربلا و خطیب قهرمان پیامرسان خون شهیدان، در پیشانی اسلام تابید»51 و جهاد و دفاع ایشان از اسلام و دیانت به ابدیت پیوست.
زینب کبری(علیها السلام) شجاعت را از پدر به ارث برده بود; حضرت علی(علیه السلام)که نزد دوست و دشمن به شجاعت و شهامت معروف بود.52 خوابیدن مولا در بستر پیامبر در شب هجرت، به هلاکت رساندن عمرو بن عبدود در جنگ خندق و دیگر دلاوریهای آن حضرت در جنگهای گوناگون دوران پیامبر و پس از آن زبانزد دوست و دشمن است. ابن ابیالحدید درباره شجاعت امیرمؤمنان(علیه السلام) چه زیبا گفته است:
و اما شجاعت او، به گونهای است که نام شجاعان تاریخ گذشته را از یادها بُرد، و نام دلیرمردان آینده را به فراموشی سپرد. هیچگاه از انبوه و گُردان دشمن نترسید، و با کسی رو به رو نشد، جز آنکه وی را بر زمین کوبید، و هرگز بر دشمن ضربتی نزد که نیازمند ضربت دوم باشد.53
حضرت زینب(علیها السلام) نیز شجاعتی شایان از خود به نمایش گذاشت. ایشان بارها جان امام سجّاد(علیه السلام)را از مرگ نجات داد; از جمله در مجلس ابنزیاد، پس از احتجاج حضرت سجّاد(علیه السلام) با ابنزیاد، امر به شهادت او داد. حضرت زینب(علیها السلام) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زندهام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»54 و هرگز به ابن زیاد و یزید بن معاویه اعتنایی نکرد و در حالی که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبانها با شمشیرهای از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند، سخنانی ایراد کرد که یزید و اطرافیان وی را رسوا ساخت.
6. فصاحت و بلاغت
بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامیاش به ارث برده بود. «هنگامی که سخن میگفت، گویی از زبان پدر، ایراد سخن میکرد.»55 سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتوگوهای ایشان با عبیداللّه بن زیاد، بیشباهت به خطبههای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و خطبه «فدکیّه» مادرش زهرا(علیها السلام)نیست.56 این خطبهها در حالی ایراد میشدند که حضرت زینب(علیها السلام) داغهای فراوانی بر سینه داشت; گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بیخواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش میکشید.
وقتی حضرت زینب(علیها السلام) در کوفه، آن خطبه فصیح، آتشین و شورانگیز را ایراد نمود، مردم دستها را به دندان گزیدند و با تعجب به هم نگاه کردند! در همان موقع، پیرمردی در حالی که میگریست و محاسنش از اشک چشمشتر شدهبود، دستبه سویآسمانبلند کرد و گفت:
پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آنها والاتر و برتر از همه نسلهاست.57
رسالت حضرت زینب(علیها السلام)
در پی واقعه دردناک کربلا، حضرت زینب(علیها السلام) مسئولیت سنگین را عهدهدار گردید; زیرا امام حسین(علیه السلام)پدیدآورنده نهضت بود، ولی ادامهدهنده آن خواهرش حضرت زینب(علیها السلام)بود. اندوههای دلخراش آن بانوی بزرگ مانعی بر سر راه ایشان برای رویارویی با دشواریها و ایفای رسالت بزرگش ایجاد نکرد.
نهضت عاشورا با شهادت امام(علیه السلام) به فرجام و هدف پایانی نرسید، بلکه هدایت و رهبری آن به دست با کفایت دختر علی(علیه السلام) بود. حضرت زینب(علیها السلام) از جانب برادر این وظیفه را یافته و امام(علیه السلام) طی وصایای خود مسائل را به ایشان فرموده بود.
عصر عاشورا هنگامی که بانو زینب(علیها السلام) مشاهده کرد امام حسین(علیه السلام) روی زمین افتاده و دشمنان جنایتکار اطراف پیکر مطهّر وی را با هدف کشتن ایشان گرفتهاند، از خیمه بیرون آمد و پسر سعد را به عنوان سرزنش فرمود:
«یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُو عبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟»58
فرزند سعد! آیا ابوعبداللّه کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!
او هیچ جوابی نداد و روی از حضرت زینب(علیها السلام)برگرداند، ولی ایشان تلاش کرد تا شاید از کشته شدن امام حسین(علیه السلام)جلوگیری نماید. از اینرو، خطاب به آن مزدوران نمود و گفت: «اَما فیکم مُسلِمٌ؟» آیا در بین شما یک نفر مسلمان نیست؟
باز هیچ کس پاسخی نداد59 زینب کبری(علیها السلام) فریاد برآورد:
«وا اخاه! واسیّداه! وا اهلبیتاه! لیت السماء انطبقت علی الارض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل»;60 وای برادرم! وای سرورم! وای اهلبیت! ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد! و ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر هامون میریخت.
حضرت زینب(علیها السلام) با این جمله ها، مرحله دوم نهضت را شروع کرد. از این لحظه، وظیفه طاقت فرسا بر عهده او بود. از مردان دیگر کسی نمانده بود، و او بود و کودکان و امام بیمار غریب و تنها. ایشان برای انجام رسالت عظمای خود، به سوی امام حسین(علیه السلام) رهسپار میدان شد، بر بالین برادر رسید، پیشانی را به خون برادر رنگین کرد، سپس دست خود را به زیر پیکر مبارک و خونین سیدالشهداء(علیه السلام) گرفت و به آسمان نگاه دوخت و فرمود: «خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»61
حضرت زینب(علیها السلام) استوار همچون کوه، در کنار امام زینالعابدین(علیه السلام) و بانوان و کودکان داغدیده، و در جوار قتلگاه شهیدان، نظارهگر غارت شدن و سوختن خیمهها بود. ایشان سپس شام غریبان شهدا را در بیابان، با زمزمههای دلخراش عزاداری، با اشک و ناله در سوگ عزیزان و پرستاری از یتیمان، و با نماز شب و نیایش با پروردگار به صبح رساند.

25ـ ر.ک. سید نورالدین جزائری، پیشین.
26ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص 22.
27ـ احمد بهشتی، پیشین، ص 51.
28ـ ذبیحاللّه محلّاتی، پیشین، ج 3، ص 57.
29ـ احمد صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، تهران، مطهر، 1372، ص 100.
30ـ ذبیحاللّه محلّاتی، پیشین، ج 3، ص 56.
31ـ سید نورالدین جزائری، پیشین، ص 27.
32ـ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361، ج 13، ص 7 / ابنجمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلّاتی، قم، اسماعیلیان، 1373، ج 3، ص 319.
33ـ طه: 2.
34ـ جعفر النقدی، پیشین، ص 61.
35ـ احمد صادقی اردستانی، پیشین، ص 106.
36ـ ذبیحاللّه محلّاتی، پیشین، ج 3، ص 62.
37ـ جعفر النقدی، پیشین، ص 62.
38ـ نور: 30 / احزاب: 32، 33 و 59.
39ـ نور: 2، 32، 27، 28، 30، 31، 32، 33، 58، 60 / احزاب: 32، 59 / قصص: 25.
40ـ سید عبدالحسین دستغیب، زندگانی حضرت زینب، تهران، کاوه، ص 19.
41ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص 99.
42ـ حسن الهی، پیشین، ص 99 به نقل از: عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علمالرجال، نجفاشرف، مطبعة المرتضویة، 1352، ج 3، ص 79.
43ـ حافظ شیرازی.
44ـ حسن الهی، پیشین، ص 110، به نقل از: عبداللّه مامقانی، پیشین، ج 3، ص 79.
45ـ سید علینقی فیضالاسلام، خاتون دوسرا (شرح حال زینب)، چ دوم، تهران، نشر آثار فیض الاسلام، 1366، ص 185.
46ـ همان.
47ـ سید نورالدین جزائری، پیشین، ص 24.
48ـ ر.ک. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، المکتبةالاسلامیه، ج 45، ص 44.
49ـ همان.
50ـ سید نورالدین جزائری، پیشین، ص 29ـ32.
51ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص 81.
52ـ حسن الهی، پیشین، ص 115.
53ـ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418، جزء اول، ص 19.
54ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 117.
55ـ احمد بهشتی، پیشین، ص 51.
56ـ سیدکاظم ارفع، پیشین، ص 88.
57ـ سیدبن طاووس، اللهوف، تهران، دارالعالم، 1348ش، ص 149 / محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 45، ص 110.
58ـ ابومخنف، وقعةالطف، تحقیق محمّدهادی یوسفی غروی، قم، النشرالاسلامی، 1367، ص 252 / علی نظری منفرد، قصّه کربلا، چ سیزدهم، قم، سرور، 1384، ص 371.
59ـ همان.
60ـ سیدبن طاووس، پیشین، دارالاسوه، 1414، ص 175 / سید عبدالرزاق موسوی، مقتل مقرم، ترجمه عزیز الهی کرمانی، قم، نوید، 1381، ص 192.
61ـ علینقی فیضالاسلام، پیشین، ص 185.

***ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند چگونه بود؟***

یک شنبه 24 شهریور 1398  4:08 PM
تشکرات از این پست
hosinsaeidi niny200527 asker1333 lotfi64431 kafokhon mr_nariiman saraalighanbari1360 mansoor67 sahel401 t5s6p1 v_saeidi124 nazaninfatemeh nargesza farashbandzare eramau 13321342 aza1393 ma1393 alirezazaeri fatemehza esfahan11 amayen unknown rezayousefi nakhjawan parisak
دسترسی سریع به انجمن ها