رعايت عدل و انصاف در روابط و مناسبات ادارى و در خدمتگزارى مردمان اصلى است كه بدون آن، نظام ادارى از صورت انسانى بيرون مى رود و هر فساد و تباهى گريبان گير آن مى شود. حاكميت عدالت در نظام ادارى و پاس داشتن عدل و حفظ حقوق ديگران همانند حقوق خود، و در مقام داورى حقوق طرفين را يكسان و برابر رعايت كردن، و براى ديگران حقوقى برابر خود قائل شدن، مهمترين قاعده اى است كه حافظ سلامت و قوت نظام ادارى و مايه پيوند دلهاست.
- در ديدگاه امام على (علیه السلام) بدترين صورت روابط انسانى اين است كه اشخاصى خواهان دادورزى باشند و خود بى انصافى نمايند:
«أجوَرُ السيرة أن تَننتَصِفَ مِن الناس، وَ لا تُعاملُهُم بِه». (غرر الحکم و درر الکلم)
ناراست ترين راه و رسم اين است كه از مردم خواهان انصاف باشى ولی با آنان با انصاف رفتار نکنی.
- رشته پيوستگى حقيقى آدميان، عدالت است و اين امر در روابط و مناسبات ادارى به دليل ماهيت آن از اهميت بيشترى برخوردار است. كارگزاران و كاركنان يك نظام زمانى به اعتبار حقيقى دست مى يابند كه خود را ميان خويش و ديگران ميزان قرار دهند و آنچه براى خود مى خواهند براى ديگران بخواهند و اين را مبناى رفتار سازمانى و ادارى خود قرار دهند. اگر همين قاعده در نظام ادارى رعايت شود، رابطه كارگزاران و كاركنان با مردم سامان مى يابد و عدل و احسان جلوه پيدا مى كند.
امام على (علیه السلام) در نامه خود به فرزندش حضرت مجتبى (علیه السلام) چنين فرموده است:
«ِيَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِك». (نامه 31)
پسرم! خود را ميان خويش و ديگران ميزانى بشمار؛ پس آنچه براى خود دوست مى دارى، براى جز خود دوست بدار؛ و آنچه تو را خوش نيايد، براى او ناخوش بشمار؛ و ستم مكن چنانكه دوست ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن چنانكه دوست مى دارى به تو نيكى كنند؛ و آنچه از جز خود زشت مى دارى، براى خود زشت بدان؛ و از مردم براى خود آن را بپسند كه از خود مى پسندى در حق آنان؛ و مگوى (به ديگران) آنچه خوش ندارى شنيدن آن.
- خداوند به انصاف و نيكويى كردن فرمان داده است و اين فرمان شمول دارد و نظام ادارى اى، نظامى اخلاقى است كه تمام روابط و مناسبات آن براساس دادورزى باشد. بر اين مبناست كه امام على (علیه السلام) كارگزاران و كاركنان دستگاه ادارى خود را پيوسته به عدالت و دادورزى فراخوانده است، چنانكه در عهدنامه مالك اشتر فرموده است:
«أَنْصِفِ اللهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مِنْ خَاصَّةً أَهْلِكَ وَ مَنْ لَكَ هَوًى فِيهِ مِنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللهِ كَانَ اللهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللهَ يَسْمَعُ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَاد». (نامه 53)
نسبت به خداوند و نسبت به مردمان از جانب خود، و از سوى خويشاوندان نزديكت و از سوى رعاياى مورد علاقه ات، انصاف به خرج ده! كه اگر به انصاف عمل نكنى ستم نموده اى؛ و كسى كه بر بندگان خدا ستم كند، خدا به جاى بندگانش دشمن او بود، و آن را كه خدا دشمن گيرد، دليل وى را نپذيرد و او با خدا سر جنگ دارد، تا آن گاه كه بازگردد و توبه آرد؛ و هيچ چيز چون بنياد ستهم نهادن، نعمت خدا را دگرگون ندارد، و كيفر او را نزديك نيارد، كه خدا شنواى دعاى ستمديدگان است و در كمين ستمكاران.
حاكميت عدالت در نظام ادارى و پاس داشتن عدل و حفظ حقوق ديگران همانند حقوق خود، مهمترين قاعده اى است كه حافظ سلامت و قوت نظام ادارى و مايه پيوند دلهاست. |
- همچنين آن حضرت در دستورالعملى به مأموران جمع آورى خراج فرموده است:
«... فَاَنصِفُوا الناسَ مِن أنفسكم». (نامه 51)
از جانب خود با مردمان انصاف روا داريد.
- عدالتى كه امام على (علیه السلام) از كارگزاران و كاركنان خود مى خواهد نسبت به مردمان رعايت كنند، تا بدانجاست كه به آنان فرمان مى دهد حتى در نگاه كردن آن را پاس بدارند و چنان منصفانه رفتار كنند كه هيچ بهره كش و ستمگرى در آنان طمع نبندد. آن حضرت در عهدنامه محمد بن ابى بكر اين گونه فرمان داده است:
«وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَة». (نامه 27)
و به يك چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه چشم نگرى و خواه خيره شوى به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند، كه خداى متعال مى پرسد از شما بندگان، از خرد و درشت كارهايتان، و از آشكار و نهان آن.
- امام (علیه السلام) در دستورالعمل ديگرى به برخى كارگزاران خود همين راه و رسم را يادآور شده و خواسته است كه انصاف و دادورزى در روابط و مناسبات ادارى در حد تام و تمام رعايت گردد:
«وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ التَّحِيَّةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ». (نامه 46)
و با همگان يكسان رفتار كن، هنگامى كه گوشه چشم به آنان افكنى يا خيره شان نگاه كنى، يا يكى را به اشارت خوانى، يا به يكى تحيتى رسانى، تا بزرگان در تو طمع ستم (بر ناتوان) نبندند، و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند.
در اين صورت است كه نظام ادارى مورد اعتماد مردم قرار مى گيرد و مى تواند وظيفه خود را در امانتدارى و خدمتگزارى بدرستى انجام دهد.
________________________
منبع: ارباب امانت (اخلاق ادارى در نهج البلاغه)، مصطفى دلشاد تهرانى