0

روشهای تربیت‏ در نهج البلاغه: روش تذکر

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

روشهای تربیت‏ در نهج البلاغه: روش تذکر

 

تذکر یعنی یاد آوردن و یادآور شدن آنچه انسان از آن در غفلت است، یا آن را به فراموشی سپرده است. تذکر نعمتها و یاد منعم و خدایی که در همه جا حاضر است و تمام ممالک وجود در تحت نظر او اداره می ‏شود، و یاد آوردن سرانجام زندگی، روشی نیکو در حراست آدمی از پلیدی و برانگیزنده به تلاش و درستی است.
پیام آوران الهی در تربیت خود، مردمان را متذکر نعمتها و رحمتهای خداوند می کردند و آنان را متذکر محضر حق و حضور می‏ کردند و از این راه به اصلاح مردمان می‏ پرداختند؛ به بیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام):
«فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِه‏».(1)
پس هر چند گاه، پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق فطرت بگزارند، و نعمت فراموش شده را به یاد آرند.
هر چه انسان در مراتب کمال بالاتر رود، تذکر او نسبت به هستی و خالق هستی بیشتر می ‏شود، و به مرتبه‏ ای دست می‏ یابد که با هر چیز نسبتی برقرار می ‏کند، تذکر نیز وجود دارد؛ امیر مؤمنان علی (علیه السلام) تربیت شدگان مدرسه پیامبر (صلی ‏الله ‏علیه‏ وآله) و پروا پیشگان را که به مقاصد تربیت دست یافته ‏اند، چنین توصیف کرده است:
«يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّكْرُ يَبِيتُ حَذِراً وَ يُصْبِحُ فَرِحاً».(2)
صبح می‏ کند درحالی که همّ و فکر او ذکر خداست، شب را به سر می ‏برد ترسان، و روز می‏ کند شادمان.
پیشوای موحدان، علی (علیه السلام) در توصیف احوال اهل ذکر و آنان که به اهداف تربیت زبانی واصل شده ‏اند فرموده است:
«إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ».(3)
و همانا یاد خدا را مردمانی است که آن یاد آنان را جایگزین جهان فانی است. نه کسب و کار سرگرمشان ساخته، و نه خرید و فروش یاد خدا را از دل آنان انداخته. روزهای زندگی را بدان می‏ گذرانند، و نهی و منع خدا را - در آنچه حرام فرموده - به گوش بیخبران می‏ خوانند. به عدل فرمان می‏ دهند، و خود از روی عدل کار می‏ کنند، و از کار زشت باز می‏ دارند، و خود از زشتکاری برکنارند.

نسبتهای دنیایی با امور این عالم، فریبنده و غفلت زاست و آدمی را از یاد حق و رویکرد به حقیقت باز می ‏دارد و به خود مشغول می ‏سازد و هر چه این غفلت غلیظتر شود، دوری آدمی از مقصد تربیت بیشتر می‏ شود، و آنچه صیقل وجود انسان و پاک کننده زنگارهای دل از غفلت نسبت به حق است، توجه به حقیقت هستی و یاد محبوب حقیقی است. امیر بیان، علی (علیه السلام) در ضمن خطبه ‏ای فرموده است:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ يُسْهِي الْعَقْلَ وَ يُنْسِي الذِّكْرَ فَأَكْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ».(4)
بدانید که آروزهای نفسانی خرد را به غفلت وا دارد، و یاد خدا را به فراموشی سپارد. پس آرزوهای نفسانی را دروغ‌ بدانید که - آنچه خواهد - فریب است و امید بیهوده، و صاحب آن در خواب غفلت است.
این غفلت عظیم جز با تذکر دائمی رفع نمی‏ گردد و این ظلمت غلیظ جز با تلاشی پیگیر زدوده نمی ‏شود؛ گناه از غفلت است و ظلم از ظلمت؛ و آنچه غفلت و ظلمت را می‏ زداید، تذکر دائمی است. اگر آدمی در غفلت نباشد، تن به نافرمانی خدا نمی ‏دهد؛ و اگر در ظلمت نباشد، دست به ستمگری نمی‏ گشاید. از این روست که نقش تذکر در تربیت نقشی کلیدی است و آنچه انسان را از غفلت و ظلمت نجات می‏ بخشد، تذکر است. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) درباره نقش تذکر در تربیت آدمی فرموده است:
«إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَة».(5)
همانا خدای سبحان یاد (خود) را روشنی بخش دلها قرار داده است؛ دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا، و از پس نابینایی، بینا، و از پس سرکشی، رام می‏ گردند.
همه آثار پاک کننده از بدی و دور کننده از پلیدی، و نیز نتایج معنوی و اخلاقی و اجتماعی که در عبادات وجود دارد، به سبب تذکری است که از عبادات حاصل می ‏شود و انسان را از غفلت و ظلمت نجات می‏ دهد. از این رو روش تذکر کوتاهترین راه وصول به مقاصد مطلوب است.
امام علی (علیه السلام) بر چنین تذکری تأکید نموده و لطف و رحمت محبوب حقیقی را یاد آور شده است، تا آدمی به خود آید و با تذکر حق خود را ادب سازد:
«وَ كُنْ لِلهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً وَ تَمَثَّلْ فِي حَالِ تَوَلِّيكَ عَنْهُ إِقْبَالَهُ عَلَيْكَ يَدْعُوكَ إِلَى عَفْوِهِ وَ يَتَغَمَّدُكَ بِفَضْلِهِ وَ أَنْتَ مُتَوَلٍّ عَنْهُ إِلَى غَيْرِهِ فَتَعَالَى مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ‏ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَةٍ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَةٍ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّةٍ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ».(6)
طاعت خدا را بپذیر و به یاد او انس گیر. و به خاطر آر آن گاه که تو روی از او گردانده ‏ای، او روی به تو گرداند، و تو را به خواستن بخشایش از خود می‏ خواند و جامه فضل خویش بر تو می ‏پوشاند، و تو از او رویگردانی و دیگری را خواهان. پس چه نیرومند است و بزرگوار، و چه ناتوانی تو و بی ‏مقدار، و چه گستاخ در نافرمانی پروردگار. در سایه پوشش او می‏ آرامی، و در پهنه بخشایش او می‏ خرامی؛ نه بخشش خویش را از تو بریده، و نه پرده خود را بر تو دریده، بلکه چشم به هم زدنی بی‏ احسان او به سر نبرده‏ ای، در نعمتی که بر تو تازه گردانیده، یا گناهی که بر تو پوشیده، یا از بلاییت رهانیده. پس چه گمان بدو بری، اگر وی را فرمان بری؟

نیکوترین تذکر برای آدمی، یاد حق است؛ یاد خدای رحمان و نعمتهای بیکران او. یاد حق نیکوترین پدیده تربیتی در ساماندهی وجود آدمی به سوی هدف غایی است. امیر مؤمنان (علیه السلام) مردمان را بدین روشن نیکو فرا خوانده و فرموده است:
«أَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّكْر».(7)
در بستر یاد خدا روان شوید که نیکوترین یاد، یاد خداست.

همچنین در روش تذکر، یاد مرگ جایگاهی اساسی در تربیت دارد، زیرا غفلت آدمی از مرگ و معاد، خود بزرگترین عامل عصیان و فساد است. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در ضمن خطبه ‏ای به مردمان چنین سفارش فرموده است:
«أُوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ وَ طَمَعُكُمْ فِيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُكُمْ فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبينَ وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ كَأَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً وَ كَأَنَّ الآْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً أَوْحَشُوا مَا كَانُوا يُوطِنُونَ وَ أَوْطَنُوا مَا كَانُوا يُوحِشُونَ وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَ أَضَاعُوا مَا إِلَيْهِ انْتَقَلُوا لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ ازْدِيَاداً أَنِسُوا بِالدُّنْيَا فَغَرَّتْهُمْ وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ فَسَابِقُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى مَنَازِلِكُمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا».(8)
شما را به یاد کردن مرگ و کاستن بی خبری‏تان از آن سفارش می ‏کنم. چگونه از چیزی غافلید که شما را رها نمی‏ کند و از شما غافل نیست؟ چگونه از کسی که مهلت نمی ‏دهد (ملک الموت) مهلت می‏ طلبید؟ برای پند دادن به شما مردگان بسنده ‏اند که آنان را دیدید. بر دوشها به گورهایشان بردند، نه خود سوار بودند؛ در گورهایشان فرود آوردند، نه خود فرود آمدند. گویی آنان آباد کننده دنیا نبودند، و گویی همیشه آخرت خانه ‏هایشان بود، و پیوسته در آن غنودند. آنچه را وطن خود گرفته بودند، از آن رمیدند؛ و در آنجا که از آن می‏ رمیدند، آرمیدند. بدانچه از آن جدا شدند، سرگرم گردیدند؛ و جایی را که بدان رفتند، تباه گردانیدند. نه از زشتی، باز گردیدن توانند؛ و نه بر کار نیک، افزودن. به دنیا خو گرفتند و آنان را فریفته ساخت؛ و بدان اعتماد کردند و بر خاکشان انداخت. پس بر یکدیگر پیشی گیرید به خانه ‏هایی که شما را به آباد کردن آن فرموده‏ اند.

آنچه موجب کنار رفتن غفلت و ظلمت است، جز تذکر نیست و والاترین یاد، یاد حق و یاد مرگ است. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در نامه خود به حارث همدانی او را بدین روش به تربیت خوانده و فرموده است:
«وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ أَنْ تَذْكُرَهُ إِلَّا عَلَى حَقٍّ وَ أَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْت‏».(9)
نام خدا را بزرگ شمار و آن را جز برای حق بر زبان میار. مرگ و پس از مرگ را فراوان یاد کن.

اگر انسان مرگ را فرا راه خویش بیند و پیامدهای آن را در نظر آورد، بی‏ گمان از دل سپردن به دنیا آزاد می‏ شود و از تن دادن به فریبکاریهای آن سرباز می‏ زند. امیر مؤمنان (علیه السلام) با یاد آوردن مرگ و تبعات آن، مردمان را به اصلاح خود می‏ خواند و می‏ فرماید:
«اذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَات‏».(10)
به یاد آرید که لذتها تمام شدنی، و پایان ناگوار آن بر جای ماندنی است.
آن حضرت درباره خود و نقش یاد مرگ در راه و رسم زندگی خود می ‏فرماید:
«وَ اللهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْت‏».(11)
به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از بیهودگی باز می ‏دارد.
_________________________
پی نوشت:
1) نهج البلاغه، خطبه 1.
2) نهج البلاغه، خطبه 193.
3) نهج البلاغه، کلام 222.
4) نهج البلاغه، خطبه 86.
5) نهج البلاغه، کلام 222.
6) نهج البلاغه، کلام 223.
7) نهج البلاغه، خطبه 110.
8) نهج البلاغه، خطبه 188.
9) نهج البلاغه، نامه 69.
10) نهج البلاغه، حکمت 433.
11) نهج البلاغه، خطبه 84.

منبع: مشرب مهر، روشهای تربیت در نهج البلاغه‏، نویسنده: مصطفی دلشاد تهرانی‏

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 3 شهریور 1398  11:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها