0

شهید «بابایی» در ظاهر مانند یک بسیجی ساده و در باطن تفکری عمیق داشت

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

شهید «بابایی» در ظاهر مانند یک بسیجی ساده و در باطن تفکری عمیق داشت

امیر سرتیپ «سیاوش مشیری» معتقد است که شهید بابایی در واقع یک ظاهر و یک باطن داشت؛ ظاهرش این‌گونه بود که مثلا لباس بدون درجه بر تن می‌کرد؛ اما در باطن دارای تفکری عمیق و استراتژیک بود.

 

تا شهدا: نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس موفقیت‌های بی‌نظیری را کسب کرد که اگر این نیرو و خلبانان باغیرت و قهرمان آن وجود نداشتند، ممکن بود شرایط جنگ به‌طور خطرناکی به نفع ارتش متجاوز عراق رقم بخورد؛ برای نمونه نیروی هوایی ارتش، یک روز پس از آغاز تجاوز ارتش بعث به ایران، عملیات «کمان 99» را انجام داد و طی این عملیات توانست مهم‌ترین پایگاه‌های نظامی و فرودگاه‌های دشمن را با خاک یکسان کند.

همچنین قهرمانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش، توانستند در عملیات «اچ-3» بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آن‌ها بمب‌افکن‌های روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، توپولوف ۱۶، توپولوف ۲۲) بودند را منهدم کنند.

تمام این حماسه‌ها، بدون فکر و استرانژی فرماندهان دلاور نیروی هوایی ارتش محقق نمی‌شد، فرماندهانی که با دلاوری خود جنگ را هدایت کردند و موجب شدند که امروز نیروی هوایی ارتش، علی‌رغم تحریم‌های 40 ساله، با صدها جنگنده آماده دفاع از ایران اسلامی باشد.

یکی از فرماندهان دلاور نیرو‌های هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، امیر سرتیپ «سیاوش مشیری» است که در دوران دفاع مقدس مسئولیت‌های متعددی را در این نیروی قهرمان برعهده داشته است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به جانشین معاونت عملیات نیروی هوایی ارتش، فرماندهی پایگاه ششم نیروی هوایی و... اشاره کرد.

وی سال ۱۳۶۲ با شهید «عباس بابایی» وقتی که این شهید والامقام فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود، آشنا شد و معتقد است که شهید بابایی در واقع یک ظاهر و یک باطن داشت؛ ظاهرش این‌گونه بود که مثلا لباس بدون درجه بر تن می‌کرد؛ اما در باطن دارای تفکری عمیق و استراتژیک بود.

 

شهید «بابایی» در ظاهر مانند یک بسیجی ساده و در باطن تفکری عمیق داشت

همزمان با با سی‌و دومین سالگرد شهادت سرلشکر خلبان «عباس بابایی» خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس به گفت‌وگو با امیر سرتیپ «سیاوش مشیری» از فرماندهان نیروی هوایی ارتش و همرزم شهید بابایی پرداخته است که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید.

چگونه با شهید «عباس بابایی» آشنا شدید؟

درست است که همه با شهید «عباس بابایی» همراه نبودند؛ اما تعریف‌های زیادی را از شنیده می‌شود می‌تواند شخصیت واقعی وی را در ذهن‌ها متجسم کند.

آشنایی من با شهید «عباس بابایی» از سال ۱۳۶۲ وقتی وارد پایگاه هوایی بوشهر شدم و وی فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود آغاز شد و بعد از آن این آشنایی منجر به آن شد که من به‌عنوان مشاور وی انتخاب شوم و بعد از آن نیز به عنوان معاونت عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شدم.

شخصیت شهید «عباس بابایی» را چگونه توصیف می‌کنید؟

شهید «عباس بابایی» در واقع یک ظاهر و یک باطن داشت؛ ظاهر شهید بابایی مانند یک بسیجی ساده بود؛ برای نمونه یک‌بار به یکی از خلبانان می‌گویند که برو و شهید بابایی را از تهران به همدان منتقل کن؛ نقل کرده است که با یک هواپیمای تک ملخ به تهران آمدم و منتظر ماندم؛ در مدتی که منتظر بابایی بودم، به یک سرباز که آن نزدیکی بود گفتم که برو و یک لیوان آب برای من بیاور؛ وقتی آب آورد دیدم آب گرم است، برای همین آن را روی زمین ریختم و گفتم «به تو هم می‌گویند سرباز؛ این چه آبی است که آورده‌ای!» چند لحظه بعد همان سرباز آمد و گفت: «برویم؟» گفتم «کجا؟» گفت: «من بابایی هستم، در خدمت شما»؛ این ظاهر «عباس بابایی» بود.

باطن وی در واقع به گونه‌ای بود که اگر نبود، شاید امروز فاتحه نیروی هوایی خوانده شده بود؛ برای نمونه شهید بابایی در جمع خلبانان می‌گفت که هواپیما‌های عراقی را منهدم نکنید و وقتی این حرف را زد، خلبانان کمی ناراحت شدند؛ اما گفت: «زمانی که شما یک هواپیمای عراقی را منهدم می‌کنید، به ارتش عراق ۱۰ هواپیمای دیگر می‌دهند؛ اما اگر ۱۰ هواپیمای ما را منهدم کنند، یک عدد هم به ما نمی‌دهند و مهم‌تر از هواپیما این است که من مانند شما خلبانان را از کجا پیدا کنم»؛ لذا این عمق تفکر استراتژیک شهید بابایی بود؛ چرا که معتقد بود ما باید نیرو‌های خود را سرپا نگه داریم و حالا امروز ما در شرایطی هستیم که به کوری چشم دشمنان صد‌ها هواپیمای جنگنده داریم.

شهید «عباس بابایی» برای پیشرفت معنوی خود چگونه تلاش می‌کرد؟

شهید بابایی یک‌بار لباس بدون درجه بر تن کرده بود و رهبر معظم انقلاب اسلامی که آن روز‌ها رییس جمهور بودند، به وی تذکر دادند که برود و درجه خود را روی لباسش نصب کند. این رفتار شهید بابایی به معنای سرپیچی نبود، بلکه نمی‌خواست مقام دنیوی سدی در برابر پیشرفت معنوی وی شود.

 

شهید «بابایی» در ظاهر مانند یک بسیجی ساده و در باطن تفکری عمیق داشت

شهید بابایی هم الگویی مانند همه شهداست و کسی بود که از حضرت عباس (ع) الگو گرفته بود و همان‌طور که حضرت عباس (ع) هیچ‌وقت فراموش نمی‌شود، شهید بابایی هم هیچ‌وقت فراموش نخواهد شد. امثال شهید بابایی کسانی بودند که به هیچ یک از مظاهر دنیایی تعلق نداشتند؛ چراکه آن را مانعی برای پیشرفت معنوی خود می‌دانستند، آقای «روحانی» که در دوران دفاع مقدس در امور دفاعی مسئولیت داشت، نقل کرده است که من ۲ نفر را برای فرماندهی نیروی هوایی ارتش درنظر داشتم؛ یکی شهید بابایی بود و دیگری شهید ستاری و این پیشنهاد را به شهید بابایی دادم که وی قبول نکرد. حالا من معتقدم شهید بابایی برای این مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی ارتش را قبول نمی‌کرد که آن را عواملی برای وابستگی به دنیا می‌دانست، حالا وقتی بیشتر درباره این‌گونه افراد اطلاعات کسب کنیم، این شعر برای ما تداعی می‌شود که شاعر می‌گوید «آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند»؛ لذا شهدا از همه چیز رها شدند، نه این‌که برای زن، بچه و خانواده خود اهمیت قائل نشوند، بلکه این‌ها همه وجود دارند و انسان به محبت نیاز دارد؛ اما از آن‌ها دل می‌بُرند؛ برای این‌که می‌خواهند به قولی به «جانان» برسند.

 

شهید «بابایی» در ظاهر مانند یک بسیجی ساده و در باطن تفکری عمیق داشت

امثال شهید «عباس بابایی» را چگونه باید به نسل امروز معرفی کرد؟

امروز تهاجم فرهنگی دشمن در مقابل حرکت انقلاب ما و امام راحل به انواع مختلف وجود دارد و وقتی آمریکا دید که جمهوری اسلامی ایران، انقلاب خود را صادر می‌کند و کسی مثل «ادواردو آنیلی» آن زمان بیدار شد و بعد از شیعه شدن به ایران سفر و در نماز جمعه تهران شرکت کرد، دشمن هم در مقابله با آن تهاجم فرهنگی را انجام داد؛ امروز توجه به مسائل مادی یکی از هجمه‌هایی است که دشمن وارد می‌کند؛ اما می‌بینیم که با وجود این هجمه‌ها، امثال شهید حججی‌ها می‌آیند و همان راه را می‌روند؛ لذا اگر در این تهاجم یک فریاد بخواهد سر داده شود، شاید به جایی نرسد؛ اما اگر این فریاد به صورت جمعی سر داده شود، تأثیرگذار است. برای معرفی شهدا باید چند نفر را کنار هم ببینیم؛ برای نمونه باید شهید «مهدی باکری»، شهید امیر سپهبد «علی صیاد شیرازی» و دیگر شهدا را در کنار هم بگذاریم؛ چراکه هر کدام یک خصوصیاتی خاصی دارند؛ مانند این‌که در دهه اول محرم، همه روز تنها روضه امام حسین (ع) را نمی‌خوانند، بلکه برای بیان حماسه عاشورا هر شب روضه یکی از شهدای کربلا را می‌خوانند؛ یک شب روضه حضرت علی اکبر (ع)، یک شب روضه حضرت علی اصغر (ع) و...؛ چراکه هرکدام یک حماسه خاصی را رقم زدند.

همین طور وقتی در جهات دیگر دفاع مقدس بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که مثلا یک قمقمه آب می‌شود یک حکایت و داستان؛ چراکه مثلا در شرایط کمبود آب که یک قمقمه آب بیشتر نبود، رزمندگان آن را دست‌به‌دست می‌کردند و نمی‌خوردند؛ چراکه ایثار نمی‌کردند و می‌خوردند، جلوی خدایی شدن‌شان گرفته می‌شد.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 18 مرداد 1398  12:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها