چيزي در همين حدود
به روژ ئاكره اي
انتشارات چشمه
كتاب مجموعه 5 داستان از آقاي ئاكره اي هست كه توسط نشر چشمه چاپ شده . خيلي دلم مي خواست كتاب را بخونم و اعتراف مي كنم علاوه بر ناشر و نقدهاي خونده شده ، اسم نويسنده هم محرك مهمي بود . در حقيقت ايشون از كردهاي عراق هستند كه به ايران پناهنده شدند و اسمشون هم به همين دليل زياد ملموس نيست .
دريچه : پدر به ديدن دخترش آمده ولي درب خانه روي دخترك قفل است و آنها از پشت در با هم صحبت مي كنند . خيلي زيبا برقراري اين رابطه نشون داده شده . پدر و دختر همديگه رو دوست دارند ولي طرز بيان و ارتباطشون با هم واقعا ضعيف و در حد همون دريچه است .
خانه نخل ها : چند جوان براي بازسازي مناطق جنگ زده به جنوب رفته اند .
عصر يك شنبه : مرد از همسرش جدا شده و در اخر هفته پسرش نزد او و دوستش آمده تا با آنها باشد .
آينه ي شكسته : زن و مردي كه زماني يكديگر را مي خواسته اند اكنون تلفني صحبت مي كنند .
مرغابي ها : پسرك از اروپا بازگشته و به سلماني قديم رفته است .
كتاب بدي نيست متوسطه يا شايد بشه گفت نسبتا خوب . داستان ها برش هايي از زندگي هستند يعني از اون تيپ داستان هاي واقعه گرا نيستند بلكه صحنه هاي عادي زندگي فقط توصيف شدند كه البته توصيفات رئال و زيبايي و تا حدودي رمانتيك هم هست . صحنه ها هم بيشتر صحنه هاي ارتباط افراد با هم هستند هر چند جدايي و طلاق توي بيشتر رابطه ها موج مي زنه . در ضمن كتاب نامزد دريافت جايزه گلشيري هم بود .
قسمت های زیبایی از کتاب
فكر مي كنم سكوت توي گوشي تلفن سنگين ترين سكوت هاست .
" مي رن ... خيلي ها مي رن ...! بعضي هام ...." و سكه اي گذاشت كف دستم :" بر مي گردن . "
منبع:http://bestbooks.blogfa.com/