"...فتنه گران درابتدامی کوشند "شخصیّت" یا حتیّ "شخص" کسانی را که از پشت پرده افکار و اندیشه ها و نقشه های آنان آگاه ترند، از سر راه خود بردارند. به همین دلیل کسانی که از فتنه ها آگاهی دارند و درباره آنها هشدارمی دهند مورد غضب ارباب فتنه قرار می گیرند. شاید معنای این سخن که مؤمنان در آتش می سوزند و غیرمؤمنان از آن به سلامت عبور می کنند همین باشد."
موج فتنه ص54 احمدحسین شریفی
درد دلی با شهداء جنگ تحمیلی برای آیندگان که بدانند برای پاسداری از اسلام بر سربازان امام زمان چه گذشت.
شهداء؛ خوش به حالتان رفتید و رزمندگان جنگ نرم را ندیدید!
آن روزها که شما درجنگ نظامی مقابل دشمنان اسلام و انقلاب ایستادید؛ مردم و مسئولین یک پارچه برای دفاع مقدس ازاسلام و ایران؛ پشتیبان شما بودند؛ افتخارجوانان شرکت درجبهه های حق علیه باطل بود؛ در جبهه و پشت جبهه عزّت داشتید و احترام؛ فرماندهی داشتید، همچون امام خمینی که خود سربازی دلیر و شکست ناپذیردر برابر دشمنان اسلام وانقلاب بود؛ شماها را خوب می شناخت. شماها دست بوس دائمی فرمانده تان در ملاقات های بی قید و شرط با کارت ورودی چفیه و نام رزمنده جبهه بودید؛ پیروزی شماها را همه مردم و مسئولین می دیدند و شادی و جشن برپا می کردند. موقع رفتن به جبهه ها و برگشتن از جبهه مردم و مسئولین مشایعت و استقبال می کردند؛ زخمی ها تا خارج از کشور اعزام می شدند تا زخم ها التیام پیدا کند.
خلاصه؛ همه امکانات کشور؛ برای پشتیبانی از شماها و رزمندگان بسیج شده بود؛ تا شماها در برابر دشمن مقاومت کنید و از کشور و اسلام دفاع کنید. آن روزها مسلمانی عین وظیفه و افتخارآفرین بود و مسلمان نمایی جرمی نابخشودنی و امکان عملی نداشت.
آن پیرجماران؛ عارف بی بدیل؛ در جنگ نظامی جبهه و پشت جبهه را طوری فرماندهی و مدیریت کرد که جبهه ها تجلّی نور خدا وائمه علیهم السلام و اسلام شد. نتیجه اش هزاران گلگون کفن عاشق پوسف زهراء؛ از خاک به افلاک پرواز کردند و ایران و مردم ایران برای همیشه از یورش نظامی دشمن نجات پیدا کرد و انقلاب اسلامی را بیمه نمود.
چه خوب هم دفاع کردید و ایران را به ملت ایران برگرداندید. مردم ایران را پیش یوسف زهراء سربلند و روسفید کردید. میهمانی سالارشهیدان گوارایتان باد.
بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) فرمود: "امریکا با سر نیزه به جنگ شما نمی آید با قلم به میدان ما می آید"
اما بعد از شما؛ به رزمندگان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی که بلافاصله بعد از جنگ نظامی شروع شد، چه گذشت و می گذرد؟
اما بعد ازشما؛ جبهه حقّ علیه باطل؛ از مختصات مرز جغرافیایی جمع شد و جنگ نرم شروع شد و تمام کشور را فراگرفت.
اسلحه ها از موشک و توپ و تانک و تیربار و...؛ به قلم و زبان و رسانه های ملی و جهانی تبدیل شد؛ این بار نیز مثل جنگ نظامی بلافاصله سربازان اسلام و رزمندگان به دفاع مقدس پرداختند؛ اما بدون فرمانده؛ بدون آذوقه و پشتیبان؛ بدون بنیاد شهید و جانبازان و یک نفره و چند نفره در اوج غربت و ....
بعد از شما؛ رزمندگان اسلام را در اوج غریبی و تنهایی؛ فقط دشمن می شناسد و خدا و ائمه علیهم السلام.
آنقدر این جنگ نابرابر و مظلومانه هست که رزمنده باید خود؛ سلاح و تجهیزات حمله تهیه کند؛ خود نقشه دفاع و حمله را رسم کند؛ خود مختصات هدف را مشخص و خود تیراندازی کند؛ میزان پیروزی و پیشروی یا شکست ها را فقط خدا می داند و او و دشمن.
این سربازان در اردوگاه دشمن، نامی آشنا و سربازانی دلیر و شکست ناپذیر هستند؛ اما در اردوگاه خودی؛ کسی آنها را به عنوان سرباز اسلام نمی شناسد؛ چون؛ دشمن؛ با قلم ها و زبان ها چنان فضای جبهه را مسموم کرده که همچون مولایشان بعد از شهادت می پرسند؛ علی در مسجد چه می کرد!! اول پرونده می سازند، بعد محکوم می کنند و بعد مجازات، سرباز جنگ نرم استخوان در گلو، صبوری می کند و تحمّل، ولی میدان جنگ نابرابر را به بیگانه واگذار نمی کند. می ایستد تا اسلام بماند.
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید!
چون؛ اینان نیز همچون شما؛ از سر اخلاص و ایثار و عشق به خدا؛ متواضعانه در سنگر خط مقدم تا پای شهادت استخوان در گلو ایستاده اند؛ شما یک نوع شهادت را پذیرفتید اینها دو نوع هم شهادت جسمانی و هم روحانی؛ هر لحظه در هر دفاع و حمله ای؛ در هر شکست دشمن انتظار هر دو نوع شهادت را می کشند؛ و هر روز شهید می شوند؛ اما به تیغ قلم ها و زبان های دوست و دشمن. برخی فقط بعد از شهادت جسمانی قدر پیدا می کنند و اندکی از خدمات شان به اسلام و انقلاب دیده می شود!
چون؛ دشمن؛ خودی و دوستان را اسلحه کشتن رزمندگان کرده؛ خیلی وقت ها ناجوانمردانه و ناغافل حمله می کنند و تاراج می برند؛ هم اموال شان هم آبرو و هم عزّت و احترام هر چه که دستشان برسد؛ کوتاهی نمی کنند؛ برخی مسئولین هم هلهله کنان؛ دست مریزاد می گویند و شادی؛ از زخمی کردن رزمنده.
دیگر مسئولین زمان شما؛ وجود ندارند؛ حالا خیلی ها برای گرفتن پست و مقام سر و دست می شکنند و هرچه سنگ دارند پرتاپ می کنند و برخی رزمنده می کشند تا میز چند صباحی بماند! ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین و واحرمتای حضرت زینب هر روز تکرار می شود.
این بار توان رزمی و تدبیر نظامی با اسلحه ایمان رمز پیروزی نیست، باید هر لحظه تن به دین فروشی و قلم فروشی و وطن فروشی و ... ندهد تا در اردوگاه عاشورائیان باقی بماند. کار خیلی سخت هست و آزمایش خدا سخت تر.
چون، سربازان جنگ نرم، دشمنان اسلام و انقلاب را رصد کرده و با تمام توان، با نقشه ها و توطئه های آنها فقط با توشه ایمان مقابله می کنند، ولی، برخی با استفاده ابزاری از بیت المال و امکانات و سمت دولتی و ...، آنها را رصد می کند، تا امکان هر گونه فعالیّتی را از آنها بگیرند و به نام قانون، در مسند قانونی، از هرچه خلاف شرع و قانون برای ساقط کردن سرباز جنگ نرم دریغ نمی کنند، تا حاکمان در سایه و صاحبان قدرت و زر و زور در امنیّت کامل قدرت نمایی کنند و حاکمیّت!
چون، خط شکنی و جریان سازی و تصمیم سازی و مقابله با عملیات جنگ نرم دشمن داخلی و خارجی و... ، با همین رزمندگان جنگ نرم هست. اینها جهت خاتمه فعالیت ها! توسط دشمن داخلی و خارجی کوته بین و تهی مغز شناسایی می شوند و فقط منشاء را می کوبند.
چون؛ جنگ قدرت و جنگ احزاب؛ که یکی از حربه ها و اسلحه های دشمن و دوستان نادان و فریفته دنیا؛ برای مصادره انقلاب و تحریف همه جانبه اسلام و اسلام زدایی از کشوربود؛ با حمایت و هدایت کامل دشمن؛ احزاب و گروه های چند نفره شکل گرفت و در تصاحب بیت المال و پست های کلیدی و غیرکلیدی کشور مسابقه گذاشته؛ در این مسیر از هیچ گناهی دریغ نکردند؛ تهمت و دروغ و حیله زبان خاص و عمومی این احزاب و فریفتگان دنیا شد. تا جایی که با زور و قدرت و ثروت؛همه را مجبور به کور و کر و لال بودن کردند؛ تا در سایه سکوت همگان؛ حیات خلوتی برای خود درست کنند که کردند. حال؛ کارجنگ نرم به جایی رسیده که علنی در مجلس شورای اسلامی که روی خون شماها و زجر رزمندگان نرم غوطه وراست؛ برای خود حقوق مادام العمر تصویب می کنند؛ هرنوع نظارتی را بر خود با حربه قانون لغو می کنند؛ تا بدون مزاحم!! هر چه می خواهند با اسلحه قانون!! بکنند....
این درست، که بسیاری از مسئولین، شما و ما را فراموش کردند؛ فقط وقت رأی گرفتن و نیاز به تایید مردم داشتن، در کلام یادشان می افتیم؛ آن هم نه برای التیام و دلجویی و پشتیبانی از ما و شما و خانواده ها؛ بلکه برای ساکت کردن رزمندگان خط مقدم جبهه جنگ نرم! تا مردم را از این همه ظلم به اسلام و انقلاب و مردم هشیار و مطلع نکنیم، یعنی باج دادن و حقّ السکوت! نه پشتیبانی. ولی رزمنده ها همچنان به مولایشان سیدالشهداء اقتداء می کنند و هر روز می گویند هیهات من الذلّه. بعد از نه گفتن، دوباره باران گلوله از سر می گیرد و کربلا و عاشورا تکرار می شود و هزاران نفر به یک نفر و یا چند نفر انگشت شمار از داخل و خارج!
اسم این سربازان فقط در دفتر سیّدالشهداء و امام زمان ثبت هست و هیچ حقّی!! از بیت المال و حقوق شهروندی و نظام اسلامی و ... ندارند.اصلا حقّ ندارند حقّی داشته باشند، چون، بزرگان جنگیدن آنها و راحتی خود را سهمیه بندی کردند.
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید!
چون؛ بعد ازشما کار جنگ به جایی رسید که رزمنده بودن و آمر به معروف و ناهی ازمنکر بودن و خلاصه مسلمان بودن، جرمی نابخشودنی و آبرو واموال و زندگی آمران به معروف و ناهیان از منکر و رزمندگان اسلام بر صاحبان قدرت و ثروت و زور حلال شد و هرجا به مقرّ دشمن وارد شده و ضربه زدند؛ اینها نیز پاتک را در داخل کشور؛ به این رزمندگان بی دفاع حواله کردند و می کنند.
چون؛ بعد از شما کر و لال و کور بودن؛ و حفظ منافع صاحبان قدرت و ثروت و زور و مسلمان نمایی ارزش شده؛ ومسلمانی جرم و ضد ارزش!
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید!
چون؛ اطراف این رزمندگان؛ همیشه خلوت و خالی است؛ تا تیر و ترکش ها فقط به خود رزمنده بخورد! تا هر دو نوع شهادت فقط نصیب اینها شود!!
چون؛خبری از مشایعت ها و استقبال ها و ملاقات ها نیست؛ رزمنده غریبانه اسلحه دست می گیرد و می جنگد؛ هم از دوست می خورد هم از دشمن.
دیگر حوزه علمیه که در طول تاریخ پیشرو در مبارزه با جنگ نرم و سخت بود و هر گز با دشمنان اسلام همسویی نداشته و در کنار ظالمی قرار نگرفت، اکنون، به یکی از شلیک کننده ها تبدیل شده، لذا، این رزمنده ها مجبور شدند تنهایی یا چند نفره، از خیر همه امکانات حوزوی هم بگذرند و در اوج مشکلات مالی و... در خط مقدم جبهه فرهنگی مبارزه کنند!
برای ساکت کردن این رزمنده ها، حتی هزینه دارو هم پرداخت نمی کنند تا رزمنده را ساقط کنند! اینجا که ما هستیم کربلاست همه چیز را قطع کردند، اما به دست خودی و دوست! هر چند با صدها زخم، اما ایستادیم.
اینجا امام زمان مان تنها یار و پشتیبان ماست. تعدادمان اندک هست امّا غریبانه به همدیگر دلگرمی می دهیم، چون صبح پیروزی نزدیک است فرمانده در راه هست و خواهد آمد.
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید!
چون؛ پیشگویی شهید باکری؛عملی شد و این رزمنده ها از غصه دقّ می کنند. تنها عامل پیروزی و مقاومت و زنده ماندن شان؛ یاری لحظه به لحظه خدا و ائمه علیهم السلام هست.
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید!
چون؛ شهید باکری گفت: این مردان رزم امروز، پس از جنگ سه دسته خواهند شد:
1- دسته اي به مخالفت با گذشته خود برمي خيزند و از گذشته خود پشيمان مي شوند.
2- دسته اي راه بي تفاوتي را برمي گزينند و در زندگي مادي خود غرق مي شوند...
3 - دسته اي به گذشته خود وفادار مي مانند و احساس مي كنند كه از شدت مصائب و غصه ها دقّ خواهند كرد.
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید! ما جزو دسته سوم شدیم.
هنوز معاویه های ریز و درشت پیدا و پنهان، علویان را به تیغ زبان و قلم و پول و...می کشند و بسیاری مسلمانان!! همچون زمان حضرت علی علیه السلام تماشا می کنند تا دنیای خود را حفظ کنند.
هنوز هم حسینیان را به جرم امر به معروف و نهی از منکر می کشند.
هنوز هم ...
دعا کنید ما هم به شما بپیوندیم. جنگ نرم خیلی سخت و پرمصیبت هست. اینجا هر روز کربلاست
اینجا که هستیم عاشورایی برپاست که چند عباس و زینب حتی چند تا حرّ هم نجات بخش هست، ولی امان از تنهایی و زخم زبان ها و تهمت ها و تخریب ها و یزید صفتی ها و ...
ذرّه ای شبیه زینب شدیم. اما منتظریم او خواهد آمد منتقم ما هم خواهد آمد.
سوالاتی که سالها بی پاسخ مانده است:
کدام مسئول در کدامین پست حکومتی در نظام جمهوری اسلامی، مسئول تأمین امنیّت و تهیّه سلاح و تدارکات و پشتیبانی سربازان جنگ نرم هست؟
قرارگاه و مرکز فرماندهی جنگ نرم و تجهیز سربازان جنگ نرم در دو دهه اخیر تاکنون کجا بوده و هست؟
مسئول پیشگیری و ممانعت از خلع سلاح سربازان جنگ نرم (هک سیستم وسایت و حذف و اخلال در سایت و وبلاگ و پیام رسانها و ایجاد خرابی و قطع اینترنت و...) کدام رئیس و سردار و سرتیپ و... هست؟
علت این که همه نوع امکانات و تجهیزات برای جنگ سخت و یک بار زخمی و شهید شدن موجود هست، ولی هیچ نوع امکانی برای سرباز جنگ نرم که هر روز در اوج تنهایی به تیغ قلم و زبان و قدرت و مقام در نظام جمهوری اسلامی صدها بار شهید می شوند و احدی عیادت هم نمی کند، این است که، خود این سربازان برای هیچ یک از مسئولین نظام موضوعیّت نداشته، و فقط نتیجه و حاصل زخمها و ترکش ها را به راحتی دریافت و بر پیروزی خود بر دشمن داخلی و خارجی می بالند و جشن پیروزی می گیرند.
در کدامین اسلام، وظیفه تأمین امنیّت خود و تهیه سلاح و حضور مداوم در جبهه جنگ نرم بدون هیچ گونه پشتیبانی وتدارکات و... به عهده خود سرباز می باشد؟
آیا تکرار مکرر "بروید به جبهه" از نوع جنگ نرم، بدون تدارکات و پشتیبانی حتّی سنگرامن، مقابله هوشمندانه و از اصول جنگ هست که همگان از بزرگ و کوچک نظام به حضو در جنگ نرم توصیه و امر می کنند، ولی احدی مبارزین جنگ نرم را نیازمند اسلحه و دارای شهید و جانباز تلقی نمی کند!!! همه هزینه ها را باید خود پرداخت کند، چون به هیچ مسئولی مربوط نیست و شخصی هست!!!
آیا فضای مجازی محل اصلی جنگ نرم و جبهه و سنگر اصلی مبارزین نیست؟
آیا اسلحه مقابله با جنگ نرم در سطح ملّی و جهانی سایت و وبلاگ و پیام رسان و ایمیل و... نیست، که باید توسط مرکز فرماندهی فرهنگی نظام تهیه و در اختیار مبارزین قرار داده شود؟
جنگ نرم علیه اسلام و انقلاب اسلامی ایران هست، لذا متولیان اصلی فرهنگی شورای عالی حوزه های علمیه و مرکز مدیریت حوزه های علمیه و کلیه حوزه های علمیه سراسر کشور و سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی باید محل تربیت نیروی جنگی و تهیه سلاح و مهمات جنگ نرم باشد، و در بعد امنیتی سپاه و بسیج، ولی بیشتر مسئولان در گیرودار امور اداری و تبدیل کردن حوزه علمیه به دانشگاه و تربیت دانشجو به جای طلبه و روحانی، هجوم دشمن به ارکان حوزه علمیه و تولید طلبه و روحانی مشابه دانشجو و ... گیر کرده و وقوع جنگ نرم در محل کار خود را نمی بینند!
در مدیریّت جهادی ابتدا باید شبانه روز با تیزبینی و هشیاری و بصیرت دینی و دشمن شناسی و دشمن ستیزی سنگرهای سالها ساخته شده دشمن را شناسایی کامل و منهدم شود. این مهمّ درسه دهه اخیر بیشتر مدیران کلان کشور در دولت و مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه قبل از آقای رئیسی و شورای نگهبان و حوزه علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی و ... به جهت عدم حضورعملی قبل از سمت مدیریت کلان در مقابله با جنگ نرم در فضای مجازی و حقیقی موضوعیّت نداشته و ندارد، لذا،هیچ یک از اینها نیز برای دشمن موضوعیّت نداشته و احساس خطری از مقابله عملی با دشمن وجود نداشته ، بلکه برخی ناخواسته خوراک ساز دشمن شده اند.
سربازان جنگ نرم در مقررات دفتر تبلیغات اسلامی هم نمی گنجند! چون باید اوضاع را همانطور که آنها می بینند ببینند و قلم ها اسیر و دربند افکار چند نفر هست، به جای استقلال قلم و اندیشه و همه جانبه نگری و مطابقت وضعیت موجود فقط با اسلام، باید در حدّ عقل و فکر و توان علمی آنها بنویسند. حتی در تبلیغ سنتی نیز راه فکر و اندیشه و نوآوری و پژوهش را محدود و ره توشه مناسبتی به مبلغان ارائه می کنند تا براساس آن و مخاطب ناشناس فرضی! و بی توجهی به وضعیّت فکری و عقیدتی و... مخاطب حاضر، اسلام را تبلیغ و سوالات را پاسخ دهند! در گزینش مبلّغ نیز با همین محدودیت ها انتخاب می کنند.
این رزمندگان پرتوان و بصیرت افزا، خود مولّد چگونه گفتن و چه چیزی گفتن متناسب با مخاطب حاضر هستند.
در جنگ نرم جنسیّت تنها عاملی هست که هیچ تأثیری ازهیچ جهت در روند فعالیّت سربازان جنگ نرم ندارد، ولی در دفتر تبلیغات اسلامی جنس مؤنث برای فعالیّت درتبلیغ نوین( فضای مجازی و...) باید رضایت نامه از ولیّ خود ارائه نماید!! تا حمایت مالی شوند!! این تدبیر مدبّرانه برای ممانعت و ردّ سربازان واقعی جنگ نرم به کار می رود.
در این ساختمانها و عناوین، قدرت قلم و اندیشه و هویت مستقل انسانی را رها و در افکار جاهلیّت، هویّت مستقلی برای زن قائل نیستند. لذا، سربازان جنگ نرم نمی توانند از این مرکز فرهنگی با شرح وظایف مقابله با جنگ نرم، حتّی سلاح و تجهیزات تهیه نمایند، چون سربازان جنگ نرم همچون جنگ سخت در قالب آئین نامه و بخشنامه و شرائط و دستورهای پشت میزی و ... نمی گنجند، و خود شرائط ایجاد می کنند. همین ها در مقابل دشمن ایستاده و دشمن را به زانو درآوردند.
شرائط ثبت نام تبلیغ نوین https://www.balagh.ir/content/7827
شهداء؛ خوش به حالتان که رفتید و جنگ نرم را ندیدید!