بحران هویت نوجوانان
بسياری از مشکلات دوران نوجوانی ريشه در چگونگی گذر وی از بحران هويت دارد و چنان چه ابعاد گوناگون اين دوران مهم زندگی به دقت مورد مطالعه قرار گيرد و نوجوان با آگاهی کامل اين دوران را سپری کند، مصونيت وی در برابر آسيب های اجتماعی افزايش خواهد يافت و به سهولت هويت موفق را احراز خواهد کرد.
هویت چیست؟
هویت عبارت از افتراق و تمیزی است كه فرد بین خود و دیگران می گذارد، هویت شخصی، یك ساختار روانی اجتماعی است یعنی هم شامل طرز تفكرها و عقاید می شود كه معرف فرد است و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می رساند.
اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی وگامی مهم به سوی تبدیل شدن به فردی ثمربخش وخشنود تشخیص داد. ازدیدگاه اریکسون هویت ازامتزاج خودپنداره های خصوصی واجتماعی سرچشمه می گیرد. پیامد این انسجام ازتداوم فردی یا همخوانی درونی است.
اریکسون تاکیدبسیارزیادی براهمیت رشد احساسی ازهویت قائل بود. اواز جهات فراوانی یافتن احساس هویت را تکلیف عمده زندگی فردی می دانست. به عقیده اریکسون هویت ممکن است ازدوراه منحرف شود. ممکن است پیش ازآن که رشدکند تثبیت شود(یعنی پیش ازموعدشکل بگیرد)،ویا اینکه بدون هیچ محدودیتی گسترش یابد.
جستجوی هویت
پدیده نوجوانی ،با این پرسش اساسی همراه است که نوجوان از خود می پرسد"من کیستم" این پرسش را که چند سال ادامه خواهد یافت "جستجوی هویت"می نامند. نوجوان در جستجوی پاسخی به این سوال اساسی است تا بر آن اساس بتواند جوابی برای پرسشهایی همچون: باید چگونه زندگی کنم؟چه حرفه ای راباید انتخاب کنم؟ در ارتباط باجنس مخالف وزندگی خانوادگی آتی چه خواهم کرد؟ با کدام باورهاوارزشها بایدزندگی کنم؟ و... بیابد.
پاسخ به این پرسشها آسان نیست و معمولاً با مقداری تشویش نیز همراه است. شاید بتوان گفت که تشویش والدین نیز کمتر از خود نوجوانان نیست. نوجوانانی که سعی می کنند که بالهای خود رابگشایند وبه دنیای خاص خویش پرواز کنند و والدینی که گاه به دلیل وابستگی به فرزند خود و استقلال جویی اونگرانند وگاهی نیز به دلیل مخاطراتی که پرواز غیرقابل پیش بینی ازآشیانه مألوف درکمین نوجوان آنهاست، احساس ایمنی نمی کنند.
دوره هویتیابی در نوجوانان همراه است با فاصله گرفتن از خانواده و مبارزه برای استقلال، خود آگاهی و انتقاد از خود، خیال پردازی وکسب تجارب از طریق ایفای نقشهای مختلف در جامعه می باشد. در طی دوران نوجوانی فرزند شما سرگرم توسعه هویتش است. ممکن است او دچار فقدان اعتماد به نفس شود
مثلا درباره ظاهرش، اندامش و احساسات و افکار عجیب و غریبی که در حال تجربه کردن آنهاست دچار نگرانی شود، به همین علت است که در این سنین بیشتر آنها در اتاق خود می مانند و یا مدت زیادی را در حمام یا دستشویی سپری می کنند، به یاد داشته باشید که او مشغول تنظیم و تعدیل کارها برای خودش است و به هیچ وجه منظورش نپذیرفتن و یا رد کردن شما نیست.
عوامل موثر بر شکل گیری هویت در نوجوانان
- عوامل شناختی: مانند رشد تفکر انتزاعی (منظور از تفکر انتزاعی، توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی است).
- والدین: نوع ارتباط آنها با نوجوان.
- مدرسه: موفقیتهای درسی، نوع ارتباط با همسالان و معلمان.
- خیال پردازی نوجوان: که منبعی است برای ایفای نقشها و رفتارهای او.
- عوامل اجتماعی، فرهنگی (بخشی از هویت نوجوانان در پذیرش نقش و جایگاه اجتماعی شکل می گیرد و همچنین ریشه در فرهنگ دارد).
- ترتیب تولد و فاصله سنی فرزندان در خانواده.
- رفتارهای نوجوان و بازخوردهای دیگران.
بسياری از مشکلات دوران نوجوانی ريشه در چگونگی گذر وی از بحران هويت دارد
بحران هویت
عدم موفقیت یك نوجوان در شكل دادن به هویت فردی خود اعم از اینكه به علت تجارب نامطلوب كودكی باشد یا شرایط نامساعد فعلی، بحران ایجاد می كند كه بحران هویت یا گم گشتگی نام دارد. بنابراین بحران هویت زمانی اتفاق میافتد که فرد در یافتن هویت خویش دچار تردید، سردرگمی، بی هدفی و یک نوع یأس و افسردگی شود و در عین حال به یک تصور منفی از خود دچار گردد.
در هنگام بحران هویت، نوجوان دچار تضادها و كشمكش های ضد و نقیض می شود، به پدر و مادر خود علاقه دارد و از طرفی به خاطر امر و نهی های مكرر، از آنها تنفر هم دارد، هم از نظر اقتصادی و عاطفی وابسته به آنان است و هم می خواهد مستقل عمل كند و با آنها مخالفت می كند، این تضادهای درونی به رفتارهای ضد و نقیض می انجامد و نوجوان را شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی می كند.
عوارض بحران هویت
- اختلال در احساس زمان: دسته ای از نوجوانان وقت را به بطالت می گذرانند و در مقابل این دسته، برخی نوجوانان نیز احساس می كنند كه زمان به سرعت می گذرد و هیچ گاه وقت و زمان و مجال كافی برای انجام امورشان نخواهند داشت.
- از خودبیگانگی: بیگانگی به معنی رد و انکار عمیق ارزشهای اجتماعی ودوری و جدایی ازدیگران است که از حد بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار فراتر می رود.
- اعتیاد به مواد مخدر: نوجوانانی که هنوز هویت کسب نکرده اندممکن است برای فرار از تعاضهای روان به مواد مخدر روی آورند. ممکن است نوجوان در واکنش به احساس نا امنی، آشفتگی روانی، احساس حقارت، وطردشدگی وبیگانگی، تعارض باوالدین ویامشکلات زندگی روزمره به مواد مخدر روی آورد.
- واکنشهای اضطراب: نوجوانی که دچار اضطراب حاد است احساس ترس ناگهانی براو چیره می شود، گویی قرار است برایش حادثه بدی رخ دهد. ممکن است بیقرار و ناآرام شود، به سادگی ازجا بپرد وعلائم جسمانی مثل تهوع، سردرد، سرگیجه، واستفراغ در اوظاهر می شود، فراخنای توجه وحواسش منحرف می شود، دچار اختلال خواب می گردد.
- افسردگی نوجوانان: بسیاری ازنوجوانان افسردگی خود رابه صورت خستگی وبی قراری وتظاهر به بیماری نشان می دهند و درحالت افراطی به صورت فعالیت های جنسی، پرخاشگری ونیز رفتار بزهکارانه بروز می کنند. افسردگی نوجوانان معمولاًدو حالت دارد.اول اینکه نوجوان احساس تهی بودن وبی احساسی می کند. گویی که دوران کودکی سپری شده، بی آنکه بزرگسال رشد یافته ای جای آن را بگیرد. این نوع افسردگی ناپایدار است و معمولاً حل شدنی.
نوع دوم افسردگی نوجوان به دشواری ازبین می رود. ریشه های آن درتجربه شکستهای مکرردر طی زمان طولانی است. نوجوان ممکن است واقعاً برای حل مشکلات ورسیدن به اهداف شخصی تلاش کرده باشد، ولی به موفقیتی دست نیافته باشد. در این نوع افسردگی نوجوان رابطه اش رابا والدین، دوست یا کسی که به شدت به او علاقه داشته ازدست می دهد.
-خود کشی: خودکشی نوجوان معنای آن است که برای او زندگی مشکل ترازمرگ جلوه کرده است. درصدقابل توجهی ازنوجوانانی که به مراکز درمانی ارجاع می شوند کسانی هستندکه یادست به خودکشی زده،یا نقشه خودکشی درسرداشته اند. این افراد عموماًدرفاصله سنی 15-25سالگی هستند.
آشکارترین دلیل خودکشی نوجوان، احساسات منفی و ناامیدی وازدست دادن کنترل خود است. احساس گناه شدید، احساس تنهایی وبی کسی و بیپناهی، فقدان حمایت از نوجوان، ناتوانی درکنترل فشارهای وارده، ناتوانی درکنترل احساسات و رشد نیافتگی وعدم آمادگی برای مقابله بامشکلات پیش روی نوجوان مهمترین دلایلی است که ممکن است اورابه فکر یاعمل خود کشی وادارمی سازد.
نقش خانواده در هویتیابی نوجوان
نقش والدین در شکلگیری هویت نوجوان
بخش عمدهای از هویت در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده شکل میگیرد. افراد برای آنکه در دوران نوجوانی هویت مستقلی کسب کنند باید دوران کودکی خوبی را در کنار خانواده پشت سر گذاشته باشند تا ورود او به نوجوانی با آسیب کمتری همراه باشد.
زمانی یک نوجوان احساس صلاحیت، عزت، اعتماد و شایستگی خواهد کرد که در کودکی چنین احساسی را از خانواده دریافت کرده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، ورود به دوران نوجوانی با آسیب همراه خواهد بود یعنی نوجوان مضطرب است و به خود اعتماد ندارد.
در دوران نوجوانی فرد سوالات زیادی درباره ماهیت خود میکند و اگر خانواده به درستی به آنها پاسخ نگوید او از نظر هویت فردی، فرهنگی و خانوادگی دچار تزلزل میشود. نوجوانان بسیار پرسشگر و کاوشگرند، این ویژگیها نشان دهنده سلامت روانی یک نوجوان است و اگر نوجوانی پرسشگر نباشد نشان دهنده وجود اختلالاتی در اوست، اما متاسفانه برخی خانوادهها با این روحیه نوجوانان به درستی برخورد نمیکنند.
نوجوانان ممکن است پرسشهایی درباره فرهنگ و مذهب خود داشته باشند اما برخی خانوادهها با تحکم و اجبار سعی میکنند این موارد را به فرزندان خود تحمیل کنند که نتیجه آن نپذیرفتن مذهب است این در حالیست که نوجوانان قصد دارند که حتی خداوند را با عقل و منطق بپذیرند.
خانوادههایی که حمایت عاطفی خود را از فرزندان دریغ میکنند موجب از هم گسیختگی روحی و روانی آنان میشوند. فرزندان ممکن است دوستانی داشته باشند که خانوادهها آنها را تایید نمیکنند، با همدلی و همراهی با فرزندان رفته رفته آنان به این نتیجه میرسند که باید دوستان نامناسب خود را کنار بگذارند. برخورداری از حمایت عاطفی والدین به شدت در شکل گیری هویت عاطفی صمیمانه فرزندان تاثیر گذار است.
والدینی که مدام با یکدیگر درگیری دارند و تنش و استرس در خانه آنها حاکم است نمیتوانند به خوبی با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و نوجوانان به تدریج در دستیابی به هویت خانوادگی و حتی هویت فردی دچار مشکل میشوند و احساس ناشایستگی و کاهش اعتماد به نفس میکنند. با توجه به آنکه در چنین خانوادههایی حمایت عاطفی و محبت وجود ندارد روابط کلامی بین والدین و حتی بین والدین با فرزندان وجود ندارد و این موضوع باعث آشفتگی خاطر کودکان و نوجوانان میشود.
در چنین شرایطی فرزندان مستعد برقراری روابط ناسالم در خارج از محیط خانواده میشوند و ممکن است حتی با گروههای بزهکاری ارتباط برقرار کنند، چنین ارتباطهایی نوجوانان و جوانان را مستعد ابتلا به آشفتگی میکند. هویت فرزندان به طور کامل تحت تاثیر قرار میگیرد و از بین میرود.
والدین باید در برخورد با فرزند نوجوان خود به یاد داشته باشند که آنها دارای ویژگیهای شخصیتّی متفاوتی هستند، لذا باید از بهکار بردن روشی یکسان در برخورد با شخصیّتهای مختلف خودداری نمایند، روش والدین میتواند نقشی تعیینکننده در تغییر شخصیت فرزندان داشته باشد.
توصیه هایی به والدین در جهت کمک به حل بحران هویت:
- در برخورد با نوجوان ملایم و منطقی باشید.
- نظرات خود را به آنان تحمیل نکنید.
- تجارب موفقیت آمیز نوجوان را افزایش دهید.
- نوجوان را با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا کنید.
- نسبت به عواطف و احساسات آنها بی تفاوت نباشید.
- توجه داشته باشید که مشاجرات لفظی در خانه در روحیه و رفتار نوجوان منعکس می شود.
- به بهانه گفت و گو با نوجوانان اهداف خود را به آنها القا نکنید.
- تحمل نوجوانان را برای مواجه شدن با ناکامی های اجتماعی افزایش دهید.
- برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان اهمیت بسیاری قائل شوید.
- به بحث مهم تفاوت های فردی در هریک از نوجوانان توجه داشته باشید.
- ویژگی های فردی در دختر و پسر نوجوان متفاوت است.