در فصل اول کاوش های آن “کلدول” هفت لایه مشخص کرد که شامل آثار بسیار متنوعی بودند سفال های منحصر بفرد ابلیس از هرطبقه قابل مقایسه با سفال های همعصر خود در نواحی مجاور بودند آزمایش های کربن ۱۴ قدمت هر طبقه از نوع سفال را هم تائید نمود. سفال های مکشوفه از عمیقترین لایه این تپه نخودی رنگ و متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد بودند.سفال های نخودی مکشوفه در تل ابلیس تاریخی بین هزاره پنجم تا چهارم قبل از میلاد را تائید کرد. در فصل دوم کاوش های باستان شناختی که در پائیز سال ۱۳۴۵ انجام شد چند تراشه برای کشف و دسترسی به معماری آغاز گردید اجاق های مکشوفه و کوره های آن که از خشت خام ساخته شده بودند نوید بخش تحول بزرگی در معماری ابلیس بودند .در تل ابلیس کوره های برای ذوب مس وجود داشته.همچنین اشیای سنگی مانند هاون کاسه،انواع ساینده، سنگ ساب تبر سنگی،پیکرک سنگی و ابزارهای سنگی در این تپه از دل خاک بیرونآورده شد. همچنین اشیای استخوانی،صدفی وگلی متعدد،اشیای فلزی مسی و انواع اجسام گلی از این تپه بدست آمده است.طبق شواهد بدست آمده صنعت فلزکاری در هزاره پنجم قبل از میلاد در این منطقه از پیشرفت زیادی برخوردار و به طرز وسیعی رایج بودهاست. آنچه فلزکاری ابلیس را بی نظیر میسازد، روش فلزگدازی و در درجه حرارت کم و بیش کنترل شدهای انجام میگرفتهاست.افراد ساکن این تپه در هزاره پنج پ م در خانه هایی با بیش از یک اتاق که با خشت دست ساز ساخته میشد زندگی میکردند.
کشاورزی و دامداری کار آنها بود.زیر یکى از اتاقهای خانهای مسکونى در تل ابلیس، بقایای اسکلت مرد بالغى قرار داشت. همراه این اسکلت، یک لیوان سنگى نیز به دست آمد که نشان دهنده عقاید مذهبى ساکنان آنجا بوده است. از وضع این اتاق و ارتباط آن با بقیه اتاقها، معلوم شد که این محل عمداً برای دفن جسد ساخته شده بود. به این ترتیب، قبرهای ساکنان تل ابلیس در داخل دهکده و در اتاق خانهها قرار داشته است. به نظر کالدول، اهالى تل ابلیس با مرودشت فارس و سپس با بخشهای مرکزیتر فلات مرکزی ایران ارتباط فرهنگى داشتند و در دورههای بعدی، همین رابطه را با بینالنهرین نیز برقرار کردند. دکتر سرفراز که کاوش های باستانی در تل ابلیس را ادامه داد تاریخ هزاره پنجم قبل از میلاد را پذیرفته است.
منبع» سیری در ایران