آسمونی : فال زدن در سه مورد اطلاق می شود:
1- به زبان یا به دل نیك آوردن (به دیده خیر نگریستن)
2- مشورت خواهی و استخاره متعارفی كه برای انجام امری و یا ترك كاری با قرآن و یا تسبیح انجام می گیرد.
3- پیش گویی نسبت به وقایعی كه می خواهد رخ دهد.
هر یك از این سه مورد نسبت به تفأل با دیوان حافظ بكار رفته و می رود:
اگر به لحاظ معنای اول جهت انجام امری به سراغ فال حافظ برویم و برای هر غزلی كه بیاید جهت مثبتی را در نظر گرفته و به دیدة خیر به آن نگریسته و بدان امید اقدام به آن امر كنیم نه تنها اشكالی ندارد.
بلكه در روایات دینی ما نسبت به هر امری، به وسیله هر چیزی و من جمله دیوان حافظ این نوع فال زدن تحسین و بدان سفارش شده است.
در روایتی آمده است: عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ : تفألوا بالخیر تجدوه، و كان كثیر التفأل « (نسبت به هر امری) اگر فال نیك بزنید بدان دست پیدا می كنید، و شخص گرامی پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بسیار فال نیك می گرفت.» مثلاً وقتی كه پیامبر اسلام نامه ای برای خسرو پرویز پادشاه ایران می فرستد تا او را به اسلام دعوت كند و خسروپرویز نامه را پاره می كند و مشتی خاك را برای پیامبر می فرستد آن وجود شریف، این مشت خاك را به فال نیك می گیرد كه: «بزودی مسلمانان، ایران را فتح می كنند.»
تفأل به لحاظ معنای اول (یعنی به دیدة خیر نگریستن) مستحسن و نیكوست چه با اشعار حافظ باشد و چه با هر چیز و اتفاق دیگری، و تفأل با دیوان حافظ به جهت مشورت خواهی و نیز پیش گویی حوادث آینده، اگر بدون ترتیب اثر دادن باشد اشكالی ندارد
و امّا اگر به لحاظ معنای دوم و سوم با دیوان حافظ تفأل زده شود، هیچ گونه دلیل و محبت شرعی بر آن وجود ندارد، فلذا هر مطلبی كه بعنوان مشورت خواهی و یا پیش گویی، از آن تفأل استفاده شود الزام آور و حتمی الوقوع نیست؛ بدین معنی كه اگر جهت مشورت خواهی، برای انجام دادن امری و یا ترك كاری تفألی با دیوان حافظ زدیم، هیچ گونه الزامی ولو اخلاقاً وجود ندارد كه موظف باشیم به مطالب مورد استفادة از آن تفأل عمل كنیم؛ و نیز اگر جهت پیش گویی نسبت به امری در آینده با دیوان حافظ تفأل زده شود، اینطور نیست كه آنرا حتمی الوقوع و غیر قابل تغییر پنداشت.
البته ذكر این نكته لازم است كه چون به تجربه برای مردم ثابت شده است كه تفأل با دیوان حافظ در اكثر مواقع صائب و درست از آب در می آید، این كار در فرهنگ و جامعة ما ریشه دار شده و بسیاری از افراد برای مشورت خواهی و یا پیشگویی از دیوان حافظ مدد می گیرند و نسبت به این امر از نظر شرعی اشكالی نیست مگر آنكه به گفته های حافظ به گونه ای ترتیب اثر بدهیم كه با عقاید و احكام دینی منافات داشته باشد، مثلاً اگر در تفألی با دیوان حافظ غزلی باید كه مضمونش این باشد: «این كاری كه می خواهی انجام بدهی و یا آرزوی تحقق آن را داری ابداً درست نمی شود.»
در این گونه موارد نمی توان و نباید باور كنیم كه اینچنین امری اصلاً درست شدنی نیست چرا كه در این صورت آدمی در دامن یأس و ناامیدی می افتد و این خود گناهی است بزرگ، در حالی كه در روایات دینی، آمده است كه حتی قضای حتمی الهی را نیز می توان بوسیلة دعا رفع كرد تا چه رسد به گفته های حافظ در این باره روایات زیادی داریم كه یك نمونه اش را بیان می كنیم: قال الصادق ـ علیه السلام ـ : الدعاء یرد القضاءبعد ما ابرم ابراما، «دعا قضای الهی را بعد از آنكه محكم و مبرم شده است رفع می كند.»
از آنجا كه دلیل و حجت شرعی برای تفأل به دیوان حافظ وجود ندارد، روش و ذكر خاصی كه قابل توصیه باشد نیز وجود ندارد.
بنابراین به طور خلاصه باید گفت: تفأل به لحاظ معنای اول (یعنی به دیدة خیر نگریستن) مستحسن و نیكوست چه با اشعار حافظ باشد و چه با هر چیز و اتفاق دیگری، و تفأل با دیوان حافظ به جهت مشورت خواهی و نیز پیش گویی حوادث آینده، اگر بدون ترتیب اثر دادن باشد اشكالی ندارد بدین معنی كه اگر حافظ گفته است: فلان كار را انجام بده، در انجام دادن آن اجبار و الزامی نیست و می شود برخلاف فرموده حافظ عمل كرد؛ و اگر حافظ نسبت به امری پیش گویی كرد كه فلان امر محقق می شود و یا محقق نمی شود نباید آنرا وحی منزل و حتمی پنداشت.
و اما اینكه برای فال زدن چه روشی بهتر است؟
در جواب باید گفت: از آنجا كه دلیل و حجت شرعی برای تفأل به دیوان حافظ وجود ندارد، روش و ذكر خاصی كه قابل توصیه باشد نیز وجود ندارد. امّا آنچه كه در بین عوام و خواص مشهور شده این است كه: یك سوره فاتحة الكتاب به نیّت حافظ شیرازی خوانده می شود و تفأل زده می شود و غزل سمت راست مورد توجه قرارمی گیرد و غزل بعد از آن بعنوان شاهد (و به تعبیری به جهت بهتر روشن شدن غزل اصلی) مورد استفاده قرارمی گیرد.
در پایان برای حسن ختام این كلام از ویژه نامه «حافظیه»كه بمناسبت كنگره حافظ شیرازی منتشر شده و حافظ پژوهان در آن ویژه نامه طی مصاحبه هایی، تفألاتی را از خود بیان داشته اند، یك نمونه را نقل می كنیم و شما را به حافظ اصلی، خداوند متعال و به حضرت حافظ شیراز می سپاریم. دكتر سیّدجعفر شهیدی در آنجا می گوید: روزی كه استاد مجتبی مینوی دار فانی را وداع گفت، هوا سرد و زمین پر برف بود، مردّد بودم كه آیا برای تشییع جنازة ایشان بروم یا نه؟ دیوان حافظ را گشودم و این بیت را دیدم:
قدم دریغ مدار از جنازة حافظ كه گرچه غرق گناه است می رود به بهشت
بسیاری از افراد براساس علاقه یا براساس عادت برای عاقبت و سرانجام کارهایشان به فال و طالع بینی روی می آورند تا آنجا که ممکن است هزینه های بسیار زیادی را برای انجام فال بپردازند. اما آیا این کار درست است؟ آیا گرفتن فال نتیجه ای هم دارد؟ آیا فقط در ایران فال و فالگیری رواج دارد؟ چه عواملی باعث می شوند که فرد به فال روی آورد؟ در این مقاله از سایت آسمونی به ارائه پاسخ های این سوالات و بسیاری از ابهاماتی که در این زمینه وجود دارد، می پردازیم. با ما همراه شوید.
رفع این ابهامات و روشن شدن نحوه تفال زدن مقدمه ای خواهد بود برای پرداختن به موضوع اصلی صحبت ما یعنی چگونگی تحقق توانایی های فوق بشری نظیر خواندن افکار روشن بینی و …
فال و فالگیری موضوعی است که همه ما کم و بیش با آن سرو کار داشتیم و این سوال همیشه بی پاسخ باقی مانده که : آیا شما واقعا به فال اعتقاد دارید یا خیر؟ آیا فال علم است یا خرافات ؟ آیا فالگیران شیادند یا عالم به علوم غریبه ؟ شما فال را فقط یک سرگرمی می بینید با به فال اعتقاد راسخ دارید؟ یا اینکه به بعضی فالها اعتقاد دارید؟
این پدیده در اعصار مختلف و اقصی نقاط جهان به گونه های مختلف وجود داشته و دارد. فال بودا درهند، فال ای- چینگ در چین، فال قهوه یا فال ورقهای تاروت در اروپا از جمله فالهای بسیار معتبر جهانی هستند که جزو اسناد تاریخی سرزمینشان بشمار می آیند در کشور ما هم فال حافظ و استخاره با قرآن از احترام و اعتبار ویژه ای برخوردارند.
البته فال های بسیار دیگری هم هستند که در جهان فراوانند مانند فال اعداد، حروف ابجد یا تفال با خوراکیهایی مثل چای ، نخود و …
حالا زمان آن رسیده با مطالعه این قسمت ، یکبار برای همیشه تکلیفتان با فال و فالگیری روشن شود و یک دیدگاه علمی نسبت به آن پیدا کرده و ابهامات مربوط به آن برایتان بر طرف شود و پاسخ سوالات بسیاری را که ممکن است در این خصوص در ذهن شما هم باشد دریابید .
واقعیت فال
میتوان فال را اینطور تعریف کرد که فال روشی برای شناخت آینده است ، نهیبی به آینده زدن و آگاهی پیدا کردن از آنچه قرار است رخ بدهد و یا رخ ندهد و آیا میتوان از آینده خبری آورد؟ آیا آینده را میتوان بیان کرد؟
عموما برای این فال میگیریم که از اتفاقی که در آینده ممکن است رخ بدهد باخبر بشویم اما آیا فال میتواند از آینده به ما خبری بدهد؟؟برای پاسخ دادن به این سوال به آموخته های خود مراجعه میکنیم .
ما از راز قانون جاذب فهمیدیم که تخته سیاهی در آسمان نیست که آینده ما را در آن نوشته باشند و سرنوشت ما به دست خود ما نوشته میشود و این نوشته ای نیست که ما مجبور به اجرای مفاد آن باشیم.
آینده در دست ماست و برای نگارش آن مختاریم پس ما معتقدیم آینده نوشته نشده سرنوشت و تقدیر هم اکنون درحال نگارش است پس کسی نمیتواند از آنچه نوشته نشده به ما خبری بدهد اما از جهت دیگر هم نمیتوانیم منکر پیش گویی های بزرگ تاریخ بشری هم بشویم.
از تاریخ عهد باستان و به گواه قران مجید داستان موسی و فرعون را شنیده ایم که چگونه منجمان فرعون را از تولد موسی با خبر کردند و پس از آنکه مادرش او را به رود نیل انداخت تا زمانی که موسی در کاخ فرعون بزرگ شد و سر انجام کاخ فرعون را نابود کرد منجمان تمام این وقایع را از پیش به فرعون گوشزد کرده بودند.
همینطور منجمان درمورد ولادت پیامبران دیگر هم پیشگویی های دقیقی داشته اند که به هیچ عنوان نمیتوان نقصی درآنها یافت و این حقایق را زیر سوال برد.
در تاریخ جدید هم با وجود پیشگویان بزرگی مانند “نوستراداموس” که هزاران پیش گویی وی از انقلاب فرانسه ،جنگهای جهانی تا وقایع 11 سپتامبر به واقعیت پیوسته یا عارف بزرگ ایرانی “شاه نعمت الله ولی” که تاریخ کشور عزیزمان را به نیکی پیشگویی کرده نمیتوان منکر این شد که افرادی در گذشته توانسته اند آینده را به خوبی بینند .
وجود این شواهد علنی ما را با این سوال اساسی مواجه میسازد که اگر آینده نوشته نشده پس این پیشگویی ها چگونه صورت گرفته است و چگونه میتوان از آینده باخبر شد؟
پاسخ این سوال میتواند برای ما ماهیت فالهایی که درست و صحیح جواب میدهند را نیز روشن میکند.
بازهم برای پاسخ دادن به این سوال اگر به قانون جاذبه مراجعه کنیم با این اصل مواجه میشویم اگر چیزی را در ذهن خود باورکنیم آن چیز بزودی در دنیای واقعی ما نمایان خواهد شد پس وقایع بازتاب باور انسانها هستند.
آینده چیزی نیست جز ادامه روند قانون جاذبه به عبارت ساده تر بچه های امروز در فکر ما پدران واقعی فردا هستند بنابراین اصل میتوانیم رخدادها را از روی باورها پیشگویی کنیم .
در واقع کاری که یک فال خوب انجام میدهد روشن ساختن باورهای ماست که در ضمیرناخوداگاه ما پنهان شده و به عبارت دیگر: آینده ای که فال برای ما پیشگویی میکند از ضمیر ناخوداگاه ماست نه سرنوشت ما و فال گیری نوعی کشف درون شماست .
در انجام یک فال ما ذهنیت خود را روشن میکنیم ذهنیتی که با باور رخدادها هماهنگ یا در تعارض است.
از قانون جاذبه بیاد دارید که تصویر ذهنی ما نسبت به هر چیزی اگر به شکل باور بود رخ میداد مثلا اگر تصویر ذهنی ما این بودکه سال بعد یک خانه شخصی خواهم داشت این باور رخ میداد اما اگر تصویر ذهنی ما این بود میخواهم سال آینده یک خانه شخصی داشته باشم این باور منجر به رخداد نمیشد .
در واقع پس از انتخاب یک فالنمای درست که همه حالات یک رخداد را درخود دارد مثل “ای- چینگ”، مهمترین کاری که باید برای گرفتن فال انجام دهیم این است که آنچه آرزوی ماست را خوب تجسم کنیم و روی آن هنگام گرفتن فال خوب تمرکز کنیم.
البته این شرط برای گرفتن فال توسط خودمان کافی است اما اگر شخص دیگری برای ما فال می بیند می بایست شرایط ویژه ای را رعایت کند از جمله اینکه در هنگام گرفتن فال، فالگیر از نظر روحی و جسمی در حال ریلکس باشد و خلاء ذهنی در خود ایجاد کند مثلا با مدیتیشن تا بتواند مانند یک آینه تمیز ذهنیت ما را به تفسیر فال منعکس کند نه مخلوط ذهن خودش را با ما .
بعضی فالنامه های حافظ که تفسیر صحیحی شده اند یا کتاب ای- چینگ یا تست پاندول بوعلی سینا نیاز به علم خاصی برای آموختن ندارند و براحتی هر کسی میتواند با اندک دانش اجرای صحیح فال، تفالی بزند .
هدف از فال گرفتن
نکته مهمی که میخواهم در مورد فال گرفتن بگویم این است که ما هنگام فال گرفتن میتوانیم بفهمیم چیزی را که در ذهن داریم با باورهای ما قابل اجراست یا خیر و آنگاه که فال به شما پاسخ میدهد با یک سوال جدی تر مواجه میشویم آیا باید به فال اعتماد کنیم؟
اگر فال ما بد آمد چه کنیم؟
بسیاری از مردم وقتی فالشان بد می آید از خواسته خود انصراف میدهند !
این موضوع مرا یاد این لطیفه می اندازد که میگوید: شخصی از خیابان رد میشد چند قدم جلوتر پوست موزی را دید و گفت: ای داد! بازهم باید بخورم زمین !
این دقیقا مانند این است که بگویم چون فال من میگوید: در کنکور قبول نمیشوم پس درس خواندن دیگر بی فایده است یا اینکه ممکن است فال به شما بگوید شما هفته آینده بیماری سختی میگیرید و یا هر اتفاق ناخوشایند دیگر حالا چه عکس العملی باید داشته باشیم؟؟؟
اگر آرزویی داریم و فال ما بد می آید آیا باید آرزو را رها کنیم ، روی پوست موزی که چند قدم باآن فاصله داریم لیزبخوریم؟خیر. بیاد بیاورید فال تقدیر ما نیست .
وقتی فال ما بد آمد ما باید خوشحال باشیم که از ناخوداگاه خود با خبر شدیم و دانستیم آرزوی ما با باورهای درونی ما در تضادند پس وظیفه ما این است که باور خود را تغییر دهیم نه اینکه از آرزوی خود دست بکشیم .
مگر آنگه آن خواسته برای ما اهمیت چندانی نداشته باشد اما اگر اهمیت دارد وظیفه داریم باورهای خود را نسبت به چیزی که برای ما بد آمده تغییر دهیم و حتما میدانید هیپنوتیزم یکی از نزدیکتین راهها برای تغییر باور ماست.
مثلا اگر فال میگوید در کنکور قبول نمیشویم باید باوری که درباره کنکور داریم در خود تغییر دهیم و این کار را میتوانیم با مطالعه مضاعف و ریشه کنی نومیدی هم در خودایجاد کنیم.
همچنین اگر فال ما خوب هم بیید باید بدانیم فال فقط میگوید تصویر ذهنی ما درست است مادامی که این تصویر ذهنی ما است رخداد دلخواه ما انجام میشود اگر تغییر کند آینده هم تغیر میکند وقتی فال میگوید: در کنکور قبول میشوید یعنی باهمین ذهنیت و برنامه ریزی که در فکرخود دارید اگر ادامه بدهید درکنکور قبول میشوید نه اینکه دیگر لازم نیست درس بخوانید.
فالگیری یا فال سازی !
در انتهای این بحث بد نیست بدانید نوع دیگری از فالگیران هم هستند که به فالگیران شیاد معروفند و من آنها را فال ساز مینامم.
این افراد ابتدا با بدست آوردن اطلاعات شخصی شما بطور مخفیانه و بازگویی همان اطلاعات در حضورتان هنگام فال گرفتن، راستگویی خودشان را در ذهن شما به باور میرسانند و آنگاه شروع میکنند به پیشگویی چیزهایی که خود دلشان میخواهد .
به این ترتیب شما پیشگویی های آنها را باور میکنید و البته میدانید این باورها هم موجب میشود این وقایع برای شما رخ بدهند.
در این خصوص میخواهم بگویم اگر برای شما باورهای خوبی میسازند مثلا به شما نوید خوشبختی میدهند و ازاین بابت نیز هزینه زیادی از شما نمیگیرند این کار مانند هیپنوتیزم کردن است و باید از ایشان تشکر کنید اما اگر برای شما آرزوهای بدی میکنند یا با بی انصافی پول زیادی میگیرند واقعا شیادند!!!
عواملی که باعث روی آوردن به فال می شوند:
-
ترس از اتفاقات
-
ریشه ترس ها
-
جای خالی معنویت
-
راهی برای فرار از اضطراب
-
وقتی خودشان را قبول ندارند
-
مشکلات شخصیتی
-
آن هایی که شجاعت قبول مسئولیت ندارند
-
وقتی ناآگاهی و خرافات رنج را افزون می کنند
-
وقتی نمی توانید حقیقت را ببینید