بیست و پنجم اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ، احیا گر زبان پارسی است. اشعار پارسی صرفا بازتاب تخیل شاعر نیستند بلکه بیان ادبی افکار و ایدئولوژی شاعران هستند؛ به همین دلیل لازم است منظومه افکار آن ها بشناسیم تا بتوانیم منظومه اشعار آن ها درک کنیم.
درباره فردوسی اقوال ضد و نقیض زیادی مطرح شده است؛ مهم ترین بحثی که درباره او وجود دارد این است که آیا فردوسی با وجود اشعاری که در مدح خلفا دارد می تواند شیعه باشد؟
کتاب «بوسه بر خاک پی حیدر» نوشته مرحوم حجت الاسلام علی ابوالحسنی منذر، به طور مفصل به بیان ادله اثبات شیعه بودن فردوسی پرداخته، که در ادامه این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
فردوسی شیعه اثنی عشری
در بخش دهم کتاب مذکور، مولف برای اثبات شیعه بودن مذهب فردوسی چند دلیل ذکر می کند، یکی از این دلائل استفاده از مقدمه های قدیم شاهنامه است.
وی می گوید:
در مقدمه اول شاهنامه که متعلق به قرن 5 و 6 هجری است، مطالبی وجود دارد که دلالت بر شیعه بودن فردوسی دارد. در آن روایت چنین آمده است:
«بر سر شاهنامه شرط ادب نگاه نداشته بود و سخن در مذهب خویش گفته بود، آن جایگاه که این بیت است:
گرت زین بد آید گناه من است/ چنین است و این دین و راه من است
چنانکه سلطان محمود را سخت نا خوش آمد...»[1]
برای اینکه بفهمیم این روایت چگونه بر شیعه بودن فردوسی دلالت دارد باید دو نکته را ذکر کنیم: یکی اینکه سلطان محمود سنی مذهب بوده است و مذهب فردوسی برای او ناخوشایند بوده است، پس می توان به صورت ضمنی مذهب فردوسی را حدس زد.
شاعر نسبتا مفصل به مدح مولای متقیان و عترت پیامبر پرداخته، به کرات از امیر المومنین تعبیر به وصی می کند که می دانیم استعمال این واژه در معنای خاص آن از مختصات فرهنگ و ادب شیعی است.
از طرف دیگر ذیل این روایت شاهدی از ابیات می آورد که دال بر شیعه بودن فردوسی است:
اگر چشم داری به دیگر سرای / به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است / چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم / چنان دان که خاک پی حیدرم
یکی دیگر از راه هایی که می توان برای اثبات مذهب کسی از آن استفاده کرد، رأی و نظر بزرگان و اندیشمندان اعصار مختلف نسبت به آن شخص است.
درباره مذهب فردوسی شعرا و عالمان بسیاری سخن گفته اند که مستقیم دلالت بر شیعه بودن او دارد.
به طور مثال میتوان به چهار مقاله عروضی سمرقندی اشاره کرد. او در شرح حالی که از فردوسی آورده از اتهام این شاعر به «رفض» سخن گفته و می افزاید که حاکم طبرستان به فردوسی گفت:
تو مرد شیعی ای، و هر که تولّی به خاندان پیامبر کند او را دنیاوی به هیچ کار نرود، که ایشان را خود نرفته است.»[2]
ابیات مدح خلفا در شاهنامه
ممکن است کسی اشکال کند ابیاتی در دیباچه شاهنامه در مدح خلفای بعد از پیامبر وجود دارد و این با اعتقاد شیعه بودن فردوسی سازگار نیست.به طور مثال در دیباچه این کتاب آمده است:
چه گفت آن خداوند تنزیل وحی / خداون امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه / نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار / بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین / خداوند شرم و خداوند دین
ابوالحسنی در بخش چهاردهم این کتاب به طور مفصل به این موضوع میپردازند. ایشان معتقدند آنچه به عنوان مدح خلفا در شاهنامه وجود دارد، تحریف تاریخ بوده و متعلق به سراینده شاهنامه نیست.
یکی از دلائلی که ایشان می آورند این است که در بعضی از نسخ کهن شاهنامه از جمله نسخه دست نویس دارالکتب قاهره این اشعار وجود ندارند.[3]
مرحوم ابوالحسني فردوسي را به عنوان حكيم و شيعه دوازده امامي كه خودش را خاك پاي حيدر و اميرالمؤمنين (ع) معرفي كرده به ما ميشناساند وآنچه گفته شده مستند به خود شاهنامه بوده و مشحون از استدلات علمي است.
وی در دلیلی دیگر استفاده فردوسی از کلمه وصی در شعر زیر را دال بر تفکر شیعی فردوسی می داند:
به دل گفت اگر با نبی و وصی / شوم غرقه، دارم دو یار وفی
مولف در اینباره می گوید:
«شاعر نسبتا مفصل به مدح مولای متقیان و عترت پیامبر پرداخته، به کرات از امیر المومنین تعبیر به وصی می کند که می دانیم استعمال این واژه در معنای خاص آن از مختصات فرهنگ و ادب شیعی است.»[4]
حدادعادل: «بوسه بر خاك پي حيدر» نوعي غبارزدايی از چهره فردوسی است
مسئله شیعه بودن فردوسی مسئله پیچیده ای نیست، بلکه با کمی دقت در اشعار وی البته بدون غرض ورزی و تنگ نظری به دست می آید. مرحوم منذر در این کتاب ارزشمند که در پانزده بخش تنظیم شده است، ابعاد مختلف این مسئله را مورد کنکاش دقیق علمی قرار می دهد، که به جهت محدودیت این یادداشت نتوانستیم به همه آن ابعاد توجه کنیم و از این جهت خواننده محترم را به قرائت این کتاب نفیس دعوت می کنیم، کتابی که غلامعلي حداد عادل؛ رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در حاشيه يادواره علمي استاد علي ابوالحسني (منذر) درباره آن می گوید:
«مرحوم ابوالحسني در فضاي ديني به عنوان يك روحاني با ذوق ادبی، دانش خوب و خوض و غور در شاهنامه سعي كرد چهره طبيعی و واقعی فردوسی را به مردم معرفی كند. در واقع كتاب «بوسه بر خاك پي حيدر» نوعي غبار زدايی از چهره فردوسی است. غباري كه در طول نزديك به شش دهه در دوران پهلوی اول و دوم بر چهره او نشسته بود.
مرحوم ابوالحسني فردوسی را به عنوان حكيم و شيعه دوازده امامی كه خودش را خاك پای حيدر و اميرالمؤمنين (ع) معرفي كرده به ما می شناساند و بايد توجه داشت كه در اين معرفی هيچ تكلف و تصنعی هم نيست بلكه آنچه گفته شده مستند به خود شاهنامه بوده و مشحون از استدلات علمی است.»[5]
«بوسه بر خاك پي حيدر»؛ کتابی برای نجات فردوسی از دست دینستیزان
در همین یادواره علی اکبر ولایتی گفت:
«مرحوم ابوالحسنی کتابی برای نجات حکیم ابوالقاسم فردوسی از دست دینستیزان نوشت که شاهدی باشد برای دین ستیزی و مقابله با تاریخ اسلام.»[6]
با وجود این اوصاف کمالی کتاب "بوسه بر خاک پی حیدر" و مولف آن خوب است این کتاب حتما مورد مطالعه قرار بگیرد تا علاوه بر شناخت جایگاه فردوسی در تفکر دینی و شعر پارسی، غبار از صفحات تحریف شده تاریخ بزداییم.
پی نوشتها:
[1] کتاب بوسه بر خاک پای حیدر، ص 491
[2] همان، ص 494
[3] همان، ص 672
[4] همان، ص 667
[5]پایگاه خبری انتخاب
[6]وبگاه رسمی آیت الله علی اکبر رشاد