وسوسه والهام
ارباب لغت در باره وسوسه مي نويسند:« الوسوسة: حديث النفس و قوله تعالى: «فوسوس إليه الشيطان»[13] . أي ألقى إلى قلبه المعنى بصوت خفي، . لكن العرب توصل بهذه الحروف كلها الفعل، يقال لما يقع في النفس من عمل الخير إلهام و ما لا خير فيه وسواس. و الوسواس بفتح الواو: الشيطان، و هو الخناس أيضا لأنه يوسوس في صدور الناس»[14]
وسوسه به معني حديث نفس است و لذا در قرآن وسوسه شيطان به معني القاء نمودن است در قلب انسان به صورت پنهاني .
وسوسه در اصطلاح قرآن پژوهان دقيقا برگرفته از معني لغوي است، كه عبارت است از: القاء نمودن چيزي را به قلب كسي به منظور ضرر رساندن.
ذهن آدمى هيچگاه خالى از فكر و خيال نيست ، افكارى كه در ذهن انسان وارد مى شود نيز از دو حال خارج نيست ، يا افكارى كه منشاء آن ملك است كه به اين افكار، افكار محموده گفته مى شود. و يا افكارى است كه منشا آن شيطان است ، كه به اين افكار، افكار رزيله گفته مي شود واين مطلب از احادث وقرآن به خوبي قابل استفاده است: « وَ أَوْحَيْنَا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فى الْيَمِّ وَ لا تخَافى وَ لا تحْزَنى إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسلِينَ» ما به مادر موسى الهام كرديم كه: «او را شير ده؛ و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا(ى نيل) بيفكن؛ و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو بازمىگردانيم، و او را از رسولان قرار مىدهيم![15].
الهام خداي به غير پيغمبران هم مي شود. وحي مخصوص پيغمبر است. ولي الهام به غير پيغمبر هم مي شود، مادر موسي که پيغمبر نبود. يک الهام شيطاني داريم که قرآن مي گويد: «ان الشياطين ليوحون الي اوليائهم» شياطين به دوستان خود مطالبى [را] مخفيانه القا مىكنند![16].
الهام شيطاني اين است که شياطين به دوستانش القاء مي كند. وحي هم از طرف خدا مي شود ، هم از طرف شيطان . وحي در اين آيات به معني لغويش (القاء نمودن مخفيانه) است. وما از القاءات شيطاني به،وسوسه و از القائات الهی به الهام تعبير مي كنيم. مطلب فوق را روايات هم تأييد مي كند: « قال رسول الله (صلي الله عليه واله ) إن للشيطان لمة و للملك لمة فأما لمة الشيطان فإيعاد بالشر وتكذيب بالحق وأما لمة الملك فإيعاد بالخير وتصديق بالحق فمن وجد من ذلك فليعلم أنه من الله فليحمد الله ومن وجد من الآخر فليتعوذ من الشيطان- ثم قرأ الشيطان يعدكم الفقر ويأمركم بالفحشاء والله يعدكم مغفرة منه وفضلا. شيطان القائي دارد و ملك هم القائي ،شيطان به شرور وعده مي كند و خداوندرا تكذيب مي كند. واما القائات ملك وعده خيرات است و ايمان به خداوند. اگر خير القاء شد معلوم مي شود از جانب خداوند است، وبايد خدارا سپاس گفت واگر القائات ازنوع ديگر است، بايد به خداوند پناه برد. »[17]
و حضرت امير هم فرمودند: «لَمَّتَانِ لَمَّةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ لَمَّةٌ مِنَ الْمَلَكِ فَلَمَّةُ الْمَلَكِ الرِّقَّةُ وَ الْفَهْمُ وَ لَمَّةُ الشَّيْطَانِ السَّهْوُ وَ الْقَسْوَةُ »[18] ارباب لغه در باره «لمه» مي نويسند:« اللِّمامُ اللِّقاءُ اليسيرُ، واحدتها لَمّة» لمام به معني القاء نمودن به صورت آهسته است[19]. شنا خت دقيق الهام از وسوسه كار آسان نيست، گرچه به برخي از معيار ها اشاره نموده اند:
«اگر بعد از آنکه به دلت چيزي رسيد ، باز شدي ، الهي است. بسته شدي شيطاني است.» [20] يعني اگر آنچه به دلت رسيده ترا به رحمت ، مغفرت وآرامش مي خواند الهام است . واگر ترا به نا اميدي وترس ...دعوت مي كند وسوسه است .وايشان هم به آيه شريف استناد مي كند :
« الشيطان يعدكم الفقر ويأمركم بالفحشاء والله يعدكم مغفرة منه وفضلا والله واسع عليم » ّّ شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتيها) امر مىكند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعدههاى خود، وفا مىكند.[21]
شايد از اين آية بهترین معيار براي تشخيص الهام از وسوسه ارائه می کند . معیار آقای قرائتی نیز برگرفته از همین آیه قرآن است .
دعوت كننده به الهام و وسوسه
چه كسى به سوى الهام (افكار محموده ) مى خواند و چه كسى به سوى وسوسه (افكار رديه ؟ از مطالب كه گذشت واز آيات استفاده مي شود آن كه ما را به سوى خيرات دعوت مى كند خداوند است كه به آن الهام ميگوييم .قرآن مى فرمايد:« ولهديناهم صراطا مستقيما» و آنان را به راه راست، هدايت مىكرديم[22]. اما آن كه به سوي افكار پست وپليدي دعوت مي كندشيطان است. كه به آن وسوسه مي گوييم؛ لذا در قرآن آمده است« فبما أغويتني لاقعدن لهم صراطك المستقيم * ثم لآتينهم من بين أيديهم ومن خلفهم وعن أيمانهم وعن شمائلهم ولا تجد أكثرهم شاكرين» گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم؛ و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت!» کمین نمودن شیطان در جهات مختلف به معنی وسوسه اوست . و در جای خودش خواهد آمد که شیطان بیشتر از وسوسه نمودن توان ندارد.[23].يا مى گويد: « قال فبعزتك لاغوينهم أجمعين » شيطان گفت: به عزت تو قسم كه تمامى مردمان را گمراه خواهم كرد[24]. پس دعوت كننده به خيرات ، خداوند و دعوت كن