«پیامبر اکرم در حدیثی عبارت «انهم منی» (آنان از من هستند) را آورده اند که وقتی سؤال شد «آنان کیانند؟» حضرت فرمودند: «کسانی که راه من و اصحاب من را پیروی کنند» لذا بر طبق این حدیث، چگونه فرقه اثنی عشری، از فرقه ناجیه هستند؟ آنان نه تنها سنت و راه اصحاب را دنبال نمی کنند بلکه آنان را سب نموده، و از آنان برائت می جویند. این در حالی است که روش خود اهل بیت این بوده که اصحاب پیامبر اکرم بخصوص ابوبکر و عمر را دوست داشتند.
پاسخ اجمالی
از سویی در منابع حدیثی اهل سنت به این روایت برخورد می کنیم: «إنما أصحابی کالنجوم ، فبأیهم اقتدیتم اهتدیتم، اصحاب من همانند ستارگانند پس به هر یک که اقتدا کرده اید هدایت یافته اید». این روایت از جهت سند و دلالت با مشکلات جدی مواجه است.
از سویی دیگر احادیثی با عنوان حوض کوثر داریم که این احادیث در نزد اهل سنت صحیح و متواتر است و همگی صراحت در عدم عدالت جمیع صحابه دارند. و جالب است بدانیم که آنچه با عبارت "اصحابی" و "انهم منی" آمده است مربوط به همین احادیث حوض است.
نمونه ای از احادیث مورد نظر چنین است: سهل بن سعد از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: «من پیش از شما بر حوض وارد می شوم ...پس از آن ، گروهی از کسانی که من آنان را می شناسم، و آنان مرا می شناسند، بر من وارد می شوند، سپس میان من و آنان فاصله می افتد. (و از ورود آنان به حوض جلوگیری می شود) من می گویم: آنان از منند. خطاب می شود: تو نمی دانی آنان پس از تو چه بدعت هایی پدید آوردند. بدنبال آن من می گویم: دورباد، دورباد کسی که اوضاع را پس از من دگرگون کرد.» بر این اساس؛ نمی توان عموم روایت "اصحابی کالنجوم" را پذیرفت و آن را شامل همه اصحاب پیامبر (ص) دانست بلکه باید مراد از این روایت را بر فرض قبول سند آن همانی دانست که حاکم أبو عبد اللّه نیشابوری در «المستدرک»، آورده و آن را صحیح شمرده است که «ستارگان، امان اهل آسمان هستند... و اهل بیت من، امان اهل زمین اند...».
البته روایات دیگری در باره اصحاب وارد شده است که اگر سند آنان مورد پذیرش قرار گیرد، دلالت بر مطلبی که مغایر با دیدگاه مکتب أهل بیت در باره اصحاب پیامبر (ص) باشد، ندارد.
پاسخ تفصیلی
از سویی در منابع حدیثی أهل سنت به این روایت برخورد می کنیم: حدثنی أبو یوسف یعقوب بن یوسف قال : حدثنا أبو یحیى زکریا بن یحیى الساجی قال: حدثنا موسى بن إسحاق الأنواری، قال: حدثنا أحمد بن یونس، قال: حدثنا أبو شهاب، عن حمزة بن أبی حمزة، عن عمرو بن دینار، عن ابن عباس، قال: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: « إنما أصحابی کالنجوم ، فبأیهم اقتدیتم اهتدیتم [1] ، اصحاب من همانند ستارگانند پس به هر یک که اقتدا کرده اید هدایت یافته اید» [2] . و از سویی دیگر احادیثی با عنوان حوض کوثر [3] داریم که این احادیث در نزد أهل سنت صحیح و متواتر [4] است و همگی صراحت در عدم عدالت جمیع صحابه دارند. [5] و جالب است بدانیم که آنچه با عبارت "اصحابی" و "انهم منی" آمده است مربوط به همین احادیث حوض است [6] .
نمونه ای از احادیث مورد نظر چنین است: سهل بن سعد از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: «من پیش از شما بر حوض وارد می شوم ...پس از آن ، گروهی از کسانی که من آنان را می شناسم، و آنان مرا می شناسند، بر من وارد می شوند، سپس میان من و آنان فاصله می افتد. (و از ورود آنان به حوض جلوگیری می شود) من می گویم: آنان از منند. خطاب می شود: تو نمی دانی آنان پس از تو چه بدعت هایی پدید آوردند. بدنبال آن من می گویم: دورباد، دورباد کسی که اوضاع را پس از من دگرگون کرد.» [7] بر این اساس؛ نمی توان عموم روایت "اصحابی کالنجوم" را پذیرفت و آن را شامل همه اصحاب پیامبر (ص) دانست بلکه باید مراد از این روایت را بر فرض قبول سند آن [8] همانی دانست که حاکم أبو عبد اللّه نیشابوری در «المستدرک» [9] ، آورده و آن را صحیح شمرده است. او می گوید: (حدّثنا) أبو القاسم ...، عن جابر (رض) قال: قال رسول اللّه (ص): و إنّه لعلم للسّاعة فقال: "النّجوم أمان لأهل السّماء فإذا ذهبت أتاها ما یوعدون و أنا أمان لأصحابی ما کنت فإذا ذهبت أتاهم ما یوعدون و أهل بیتی أمان لأمّتی فإذا ذهب أهل بیتی أتاهم ما یوعدون [10] " «ستارگان، امان اهل آسمان هستند... و اهل بیت من، امان اهل زمین اند...». [11]
البته روایات دیگری در باره اصحاب وارد شده است که مرور اجمالی به برخی از آنها خالی از لطف نیست:
1. احادیثی که بر سبّ کنندگان اصحاب لعنت می فرستد
محمد بن عبد الرسول در نوافض گفته است : روى المحاملى و الطبرانى و الحاکم عن عویم بن ساعدة مرفوعا: من سبّ اصحابى فعلیه لعنة اللَّه و الملائکة و الناس اجمعین لا یقبل اللَّه منه یوم القیمة صرفا و لا عدلا.
روى الطبرانى عن علی (رض) قال: قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و سلم: من سب الانبیاء قتل و من سبّ اصحابى جلد. [12]
قال الطبرانی: عن ابن عباس (رض) من سب أصحابی فعلیه لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِین.
بدیهی است که شیعه هیچگاه سبّ صحابه را جایز نمی شمرده است [13] .
2. همه اصحاب من خوبند
عن جابر مرفوعاً: إنّ اللَّه اختار أصحابی على جمیع العالمین سوى النبیّین و المرسلین، و اختار من أصحابی أربعة: أبا بکر، و عمر، و عثمان، و علیّا، فجعلهم خیر أصحابی، و أصحابی کلّهم خیر [14] . این حدیث از ساختههاى عبد اللّه بن صالح، کاتب «اللیث» است که ذهبى در میزانش جلد 2 صفحه 47 گفته است: با این خبر قیامت بر عبد الله بن صالح بر پا گردید. و از آبى زرعه حکایت شده که او گفته است: این حدیث باطل است و خالد مصرى آن را ساخته و در کتاب عبد اللّه بن صالح، آن را جاى داده است. و نسائى گفته است: این حدیث ساختگى است [15].
3. فرقه ناجیه کسانی اند که از صحابه پیروی نمایند
گروهی با استناد به روایتی که ترمذی و حاکم از عبدالله بن عمر نقل کرده اند، فرقه ناجیه را کسانی دانسته اند که از صحابه پیروی نمایند [16] ، اما باید گفت که بر فرض قبول سند این روایت دلالتی بر مدعای کاربر محترم ندارد؛ زیرا مراد از "اصحاب من" در جمله " مَا أَنَا عَلَیْهِ وَأَصْحَابِی" یا جمیع اصحابند که در این صورت دلیل بر حجیت اجماع است و بر این اساس باید قائلین به خلافت أبی بکر از أهل نجات نباشند؛ زیرا جمیع صحابه بر خلافت او اجماع نکرده اند، یا بعض نامعین از اصحابند و این نیز نمی تواند مراد باشد؛ زیرا اتّفاق هر بعضی حجت نیست و لازم می آید آنانی که از قاتلین عثمان نیز پیروی می کنند، بر حق باشند؛ زیرا تاریخ گزارش داده است که تعدادی از صحابه پیامبر در قتل عثمان نقش داشتند پس باید مراد از آن، بعض معینی باشند که به علم و کمال متصف اند و اینان طبق ادله معتبر همان علی(ع) و اولاد معصومش هستند [17] ، علاوه اینکه این حدیث نمی گوید آنچه اصحابِ تنها برآنند، حق است، بلکه آنچه رسول خدا (ص) و اصحابش برآنند برحق است و در این جای هیچگونه شکی نیست. از این رو بعد از رسول خدا (ص) که اصحابش اختلاف کردند به استناد این حدیث پیروی از آنان صحیح نیست و به استناد احادیث دیگر مثل حدیث ثقلین باید به عترت پیامبر (ص) تمسک جست. [18]
برای آگاهی از نظر شیعه در باره صحابه، نک: نمایه، صحابه از دیدگاه شیعه ، سؤال 1015 (سایت: 1167) .
[1] الابانة الکبری لابن بطة، ج 2، ص 220، نرم افزار المکتبة الشاملة.
[2] برای آگاهی از اشکال سندی و دلالتی این روایت مطالعه کتاب: عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج15، صص 249 - 262، نوشته علامه میر حامد حسین یا تلخیص و ترجمه آن با عنوان: نفحات الازهار فى خلاصه عبقات الانوار، ج12، صص 63- 71، و همچنین ج23، ص: 1098- 1010، نوشته سید على حسینى میلانى، کافی به نظر می رسد. این کتاب از طریق نرم افزار نور الولایة، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قابل دسترسی است.
[3] اعتقاد به حوض کوثر از مسلمات اعتقادی پیروان مذاهب مختلف، و جزء عقاید مشترک امت اسلامی به شمار می آید. روایات متواتر بر جای مانده از نبی اکرم (ص) که در کتب دست اول فریقین به ثبت رسیده، بیانگر آن است که صحابه ی پیامبر (ص) در روز قیامت به حوض کوثر هجوم می برند تا بر پیامبر وارد شده و خود را از آب کوثر سیرآب سازند، اما تنها شمار اندکی از آنان پذیرفته شده و بخش اعظم آنان، از حوض کوثر رانده شده و فرشتگان عذاب، آنان را به طرف جهنم می برند. آنان با مشاهده ی این وضعیت، پیامبر (ص) را به یاری می طلبند، و پیامبر رحمت با هدف حمایت از آنان، علت این امر را جویا می شود؛ از جانب خداوند به آن حضرت خطاب می شود: آنان پس از درگذشت تو، بدعت گذارده، و این اقدام آنان، به ارتدادشان منتهی گشته است. این پیام الاهی موجب می شود تا پیامبر (ص) نیز آنان را نفرین نموده و از خود دور سازد.
[4] شرح صحیح مسلم، نووی، ج 15-16، ص 5 و 59؛ عمدة القاری، 23/135؛ شرح صحیح بخاری، کرمانی، 23/63؛ التمهید، ابن عبدالبر، 2/291.
[5] نک: قزوینى ، سید امیر محمد، الآلوسى و التشیع، ص: 71 ، تعداد جلد: 1، ناشر: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1420 ه ق، نوبت چاپ: اول.
[6] البته این احادیث اختصاصی به حدیث حوض، و حدیث ارتداد، ندارد و عناوین و احادیث زیر را نیز در بر می گیرد: «لا ترجعوا بعدى کفّارا»، «الشّرک أخفى فیکم من دبیب النّمل»، «لا أدرى ما تحدثون بعدى»، «اتّباع سنن یهود و نصارى، و حدیث تنافس»، «إنّ من أصحابى من لا یرانى بعدی و لا أراه»، «إنّ فى أصحابی منافقین»، و حدیث «قد کثرت علىّ الکذّابة». نک: عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج22، ص: 652
[7] «انی فرطکم علی الحوض،... لیردن علی أقوام أعرفهم و یعرفوننی، ثم یحال بینی و بینهم. فأقول: انهم منی، فیقال: انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، فأقول: سحقاً سحقاً لمن غیّر بعدی» صحیح بخاری، ج 20، ص 248 و ج 21 ، ص 439؛ صحیح مسلم ، ج 11، ص 410 ؛ مصابیح السنة، بغوی، 3/537. برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه: معنای ارتداد صحابه و اثبات آن، سؤال 1589 (سایت: 1970).
[8] علمای ذیل ، در کتب خود به ضعیف السند بودن یا متروک بودن یا موضوع بودن این حدیث اشاره می کنند:
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه ج 7 ص 142 ؛ الألبانی در کتاب السلسلة الضعیفة ، ص58 و شرح الطحاویة، ص 468 و : صفة الصلاة، ص 59 و مشکاة المصابیح، ص 5964 ؛ الألبانی وشذوذه وأخطاؤه - ارشد السلفی - ص 63؛ شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 20 - ص 28؛ تخریج الأحادیث والآثار - الزیلعی - ج 2 - ص 229 – 232؛ أضواء على السنة المحمدیة - محمود أبو ریة - ص 344؛ أضواء البیان - الشنقیطی - ج 7 - ص 330 – 331؛ الاحکام - ابن حزم - ج 5 - ص 642 - 643 و ص 650؛ همان، ج 6 - ص 803؛ میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 412 – 413و ص 606 – 607؛ میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2 - ص 102؛ لسان المیزان - ابن حجر - ج 2 - ص 117 - 118 و ص 137 – 138؛ جامع بیان العلم وفضله - ابن عبد البر - ج 2 - ص 89 – 91؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر - المناوی - ج 4 - ص 101؛ الجامع الصغیر - جلال الدین السیوطی - ج 2 - ص 36 ( حدیث را ضعیف دانسته است ؛ فلک النجاة فی الإمامة والصلاة - علی محمد فتح الدین الحنفی - ص 82.
[9] ج 2 ص 448؛ ج 3 ص 457 ط حیدرآباد؛ العلامة المولى على المتقى الهندی فی «منتخب کنز العمال» (المطبوع بهامش المسند، ج 5 ص 92 ط المیمنیة) روى الحدیث عن جابر بعین ما تقدّم عن «المستدرک».
[10] لذا این حدیث که: و أصحابی امنة لامتى فإذا ذهب أصحابی أتى أمتی ما یوعدون، نمی تواند صحیح باشد.
[11] برای آگاهی از منابعی که از اهل سنت این روایت را نقل کرده اند، نک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج9، ص: 302؛ عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج23، ص: 1130.
[12] عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج13بخشاول، ص: 231.
[13] أقول الظاهر أن المراد سب جمیع الأصحاب بحیث یدخل فیه المقبول منهم و المردود على أن یکون الإضافة فی أصحابی للاستغراق و لا کلام فی أن ساب الجمیع ملعون بل الظاهر أن المراد کون السب لأجل الصحابیة لا لأجل استحقاق ذلک الصحابی لذلک و هذا یرجع إلى عداوة النبی ص و لا ریب فی أن عداوة النبی ص یوجب اللعن و أیضا المراد من السب الشتم و القذف دون اللعن الذی ربما یرتکبه الشیعة بالنسبة إلى بعض المردودین من الصحابة و لا خفاء فی أن الشتم لا یحل بالنسبة إلى کافر ذمی فضلا عن مسلم أو من ظاهره الإسلام و أما اللعن فهو دعاء من المظلوم أو من ولیه على الظالم و لیس بممنوع شرعا بل قد یستحب کما صرح به الفاضل النیشابوری فی تفسیره و یدل علیه اللعن الجاری فی الشرع بین المتلاعنین المسلمین بل الصحابیین بنص الکتاب . الصوارم المهرقة فى نقد الصواعق المحرقة، ص: 19، با استفاده از نرم افزار نورالولایة.
[14] از جابر بطور مرفوع آمده است: خداوند یارانم را بر همه عالمیان جز از انبیاء و مرسلین برترى داد و از میان یارانم چهار نفر را برگزید: ابو بکر، عمر، عثمان و على، آنها را بهترین یارانم قرار داد گر چه همه یارانم خوبند. تفسیر قرطبی، ج 13، ص 305؛ همان، ج 16، ص 297؛ الشریعة للآجری ج 5 باب فضایل معاویة بن ابی سفیان، ص 192؛ فضائل الخلفاء الراشدین لأبی نعیم الأصبهانی، ج 1، ص 356 . با استفاده از نرم افزار المکتبة الشاملة.
[15] الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 482؛ مظفر نجفى، محمد حسن، دلائل الصدق لنهج الحق، ج1، ص: 168، با استفاده از نرم افزار نور الولایة، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
[16] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَیَأْتِیَنَّ عَلَى أُمَّتِی مَا أَتَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ حَتَّى إِنْ کَانَ مِنْهُمْ مَنْ أَتَى أُمَّهُ عَلَانِیَةً لَکَانَ فِی أُمَّتِی مَنْ یَصْنَعُ ذَلِکَ وَإِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ تَفَرَّقَتْ عَلَى ثِنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ مِلَّةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ مِلَّةً کُلُّهُمْ فِی النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً قَالُوا وَمَنْ هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا أَنَا عَلَیْهِ وَأَصْحَابِی . نک: سنن ترمذی، ج 9، ص 235؛ حاکم در المستدرک، ج 1 ، ص 430؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج 7، ص 164.
[17] نک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج1، ص: 41- 38 .
[18] نک: آل محسن، علی، مسائل خلافیة، ص: 247- 279، الطبعة الرابعة، 1424 ه ق.