0

دلایل نادرست برای ازدواج

 
fatemehza
fatemehza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3415
محل سکونت : اصفهان

دلایل نادرست برای ازدواج

 

دلایل نادرست برای ازدواج

 

 

 

 
دلایل نادرست برای ازدواج

دلایل نادرست برای ازدواج

 

برخی دلایل اشتباهی برای ازدواج دارند. بهتر است اگر با چنین دلایلی قصد ازدواج دارید دست نگه دارید.

 

بر اساس آخرین آمارها در ایران به طور متوسط از هر پنج ازدواج، یکی به طلاق قانونی می‌انجامد و البته تخمین زده می شود شمار طلاق های عاطفی، یعنی زندگی زوج ها بدون عشق و ارتباط زیر یک سقف، بیشتر از این باشد و با این حال آمار دقیقی در این باره در دست نیست. خیلی وقت ها علت واقعی طلاق زوج ها این است که دلایل درستی برای ازدواج نداشته‌اند و پس از ازدواج که اهمیت آن دلایل در نظرشان کمرنگ شده است، از ادامه زندگی مشترک منصرف شده‌اند!

 

به همین علت اصرار داریم پیش از ازدواج، صادقانه با خودتان حساب و کتاب کنید و بپرسید هدف واقعی تان از ازدواج چیست؟ اگر مقصد نهایی شما فقط یکی از عللی است که ما در این یادداشت به آن اشاره می کنیم فعلا دست نگه دارید تا دلایل قوی تر و منطقی تری برای دو تا شدن پیدا کنید:

 

پیر شدم، رفت که رفت: اگر تنها بهانه تان برای آغاز زندگی مشترک این است که سن تان از حد متوسط ازدواج گذشته است، دست نگه دارید. طبیعتاً وقتی ما سن متوسط ازدواج را بدون شریک زندگی رد می کنیم، حق داریم نگران باشیم که مبادا جزو همان آمار پنج تا هفت درصدی مجردهای قطعی جامعه شویم اما این دلیل خوبی نیست که شتابزده عمل کنیم و چشم مان را رو به اشکالات طرف مقابل ببندیم فقط به این خاطر که می ترسیم مجرد بمانیم.

 

لعنت به تو تنهایی: می خواهید ازدواج کنید فقط به این خاطر که وقتی هوا دو نفره می شود شما یک نفرید؟ این دلیل هم کافی نیست. اگر طرف مقابل برای تان مناسب نباشد و ازدواج کنید به هر حال تنها خواهید شد منتها فرقش این است که آن زمان، قلبی شکسته هم در سینه دارید! بهتر است تنهایی تان را با فعالیت های دیگر پر کنید و پی علت های خوب و عمیق برای ازدواج بگردید.تا ازدواجی موفق داشته باشید.

 

تا چشم شان در بیاید: دخترخاله نوه عموی تان از شما 10 سال کوچکتر است اما ازدواج کرده؟ دختر دایی ها هم از شما کوچکترند اما رفتند خانه بخت؟ از حرف مردم دلخورید؟ از این که می‌پرسند چرا شوهر نمی کنید عصبانی شده‌اید و می خواهید زودتر رخت عروسی تن کنید که نشان بدهید چیزی از آن ها که ازدواج کرده اند کم ندارید؟ کدام کاری از سر چشم و همچشمی به نتیجه رسیده است که این یکی برسد؟

 

مسئولیتم زیاد است، بخشی را روی دوش شریکم می اندازم: این دلیل هم بویژه از زبان برخی پسرها زیاد شنیده می شود. آنها معتقدند همسرشان می تواند تعداد زیادی از مسئولیت‌های شان را در خانه کم کند و این موضوع را به عنوان دلیل اصلی ازدواج مطرح می کنند حال آنکه شریک کردن دیگری در زندگی تان، مسئولیت های مهم تازه‌ای را برای شما به دنبال دارد پس اگر هدف تان از ازدواج به جای تعالی و خوشبخت شدن در کنار انسانی دیگر، صرفاً انداختن بخشی از وظایف تان روی دوش اوست در اشتباهید.

 

شنبه 25 آذر 1396  4:49 PM
تشکرات از این پست
baseirat
baseirat
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1396 
تعداد پست ها : 530

پاسخ به:دلایل نادرست برای ازدواج

هیچ کس منکر این نیست که ازدواج خوب است اما اول باید تکلیفتان با خودتان معلوم باشد که اصلا برای چی  دارید ازدواج می کنید؟ نگویید ازدواج کردن دلیل نمی خواهد. اگر شما خدایی نکرده در نا خوداگاه قصد بی منطقی برای ازدواج داشته باشید ممکن است بعدا دچار مشکلاتی شوید که حل کردنش به فکر هیچ عاقلی نرسد. پس حواستان را جمع کنید!

 

 

 

1. شورش علیه والدین

 

 

 

خیلی ها به خاطر این ازدواج می کنند که به خانوادهایشان دهن کجی کرده باشند. در این ازدواج ها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی. خب این دیگر گفتن ندارد که شما حتی اگر با این کار از پدر و مادرتان انتقام بگیرید، باز هم دودش به چشم خودتان می رود. چون این بار هم خانواده را از دست داده اید و هم پشتوانه ای برای روزهای سخت زندگی دو نفره تان نخواهید داشت.

 

 

 

2. جستجوی استقلال

 

 

 

معمولا آدمها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه بر عکس می شود. بعضی ها م ی خواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند. اگر شما موفق شدید یک پارچ آب را با قاشق چایخوری بخورید، در این کار هم موفق می شوید. البته که فرض محال محال نیست اما قیمت این فرض خیلی بالاست!

 

 

3. التیام یک رابطه شکست خورده

 

 

 

این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلی ها بی توجه به آن تن در می دهند. این که در یک رابطه عشقی به هر دلیلی شکست خورده اید و نه شنیده اید و حالا می خواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که می توانید عزت نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.

 

 

4. فشار خانواده و اجتماع

 

 

 

زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات میشه، داری تو خونه می ترشی !... کافی است چندتا دختر معرفی کنند و بگویید نمی خواهم یا چندتا خواستگار بیاید و رد کنید، آن وقت است که سیل حرف و حدیث های این طوری از هر طرف به سویتان جاری می شود. انصافا فشار روانی بسیاری به آدم وارد می کند.

 

 

5. ازدواج اجباری

 

 

 

خوشبختانه دوره این کار در حال ور افتادن است. اما خیلی پیش می آید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند بینوا را مجبور می کنند که با یک نفر به خصوص ازدواج کند. خودتان تصور کنید که با شرایط امروز چه زندگی ای در پیش روی این زوج اجباری است.

 

 

6. نیاز جنسی

 

 

 

یعنی اینکه یک نفر فقط و فقط به خاطر نیاز جنسی اش ازدواج کند و نه چیز دیگر... مسلما بی خردی بزرگی است.

 

 

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید

 

 

 

7. دلایل اقتصادی

 

 

 

‌بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه می کنند تا بعد از ازدواج به واسطه خانواده همسر به یک نان و نوایی برسند.حالا تصورش را بکنید که بعد از ازدواج خانواده پولدار ورشکست شوند، دیگر به چه امیدی می شود آن زندگی را ادامه داد.یعنی طرف ازدواج کند به این دلیل که به واسطه ی خانواده زن یا شوهر و با خود طرف مقابل، پول پله ای بهم بزند و به رفاه اقتصادی برسد.

 

 

8. تنهایی و استقلال

 

 

 

‌بعضی موقع ها یک نفر به خاطر اینکه تنهاست و دارد مستقل زندگی می کند، تصمیم به ازدواج می گیرد بدون اینکه شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی كه احساس تنهایی می كنید و به تنگ آمده اید، احتمال آن كه انتخاب های ضعیف تری بكنید بالا می رود و در نهایت از روابطی سر در خواهید آورد كه چیز زیادی برای شما ندارند.

 

 

9. احساس گناه یا ترحم

 

 

 

‌اگر دل ادم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی تواند مثل زن و شوهرعای معمولی عادلانه و برابر باشد. اینطوری حتما کسی که دلسوزی کرده بعدها احساس قربانی بودن پیدا میکند.

 

 

10. احساس کمبود یا تهی بودن

 

 

 

بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی بودن ها هیچ ربطی به ازدواج کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به خاطر این احساس کمبود ازدواج می کنند و این هم اشتباه است. این افراد می خواهند طرف مقابلشان نواقص كودكی شان را بر طرف كند. آنها با این عمل خود مسولیت پذیری را از خود منع می كنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی كند كه ممكن است به زودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود. ضمن اینكه هر رابطه صحیح الزاما به خودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نا به جا عاشق شدن عواقب خوبی ندارد.

 

 

11. احساس گناه

 

 

 

زمانی كه ادامه یك ارتباط باعث به وجود آمدن این احساس می شود كه اگر ازدواج نكنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد. ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلكه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یك طرف نقش ناجی را بازی خواهد كرد كه با مصلحت ازدواج منافات دارد.

 

 

12. ازدواج ابزاری

 

 

 

گاهی انگیزه‌ی‌ اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه‌ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و ... صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا می‌باشد.

 

 

13. ازدواج به خاطر آرزوهای پدر و مادر

 

 

 

احترام گذاشتن به خواسته های پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید.

شنبه 25 آذر 1396  5:17 PM
تشکرات از این پست
fatemehza
دسترسی سریع به انجمن ها