0

اشعار شب های قدر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار شب های قدر

شب قدر آمده تا ساکنِ میخانه شویم
به جز اربابِ خرد با همه بیگانه شویم

تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم
کاینچنین عاشق و دلداده یِ دیوانه شویم

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم
تا که ما لایقِ آن منصبِ شاهانه شویم

مـِـیِ توحید و صفا میرسد از دستِ خدا
ای خوش آن لحظه که ما ساکنِ خُمخانه شویم

بده یا رب تو به این دل همه دم حالِ بُکاء
تا که چون اهلِ وِلا عاشقِ فرزانه شویم

خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب
کاش ما صاحبِ آن توبه ی جانانه شویم

توشه میگیرد هر آن کس که شود عبدِ درت
مددی کن همه دم سائلِ این خانه شویم

تا خدا سوزِ سحر قسمت دل ها بکند
باید ای دل همه دم واله و پروانه شویم

یا الهی مددی کن که ز این جامِ طهور
مستِ دیدار بمانیم و چو افسانه شویم

هر که زهرا نشناسد ، نشناسد شبِ قدر
کاش تا روزٍ جزا خادمِ ریحانه شویم

شاعر : سیروس بداغی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:44 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

یک قطره اشک شرم مرا "یم" حساب کرد
کوثرحساب کرده و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت، به پاى همه نوشت
ما باهم آمدیم که باهم حساب کرد
با این خدا هرآنکه طرف شد، ضرر نکرد
یک دم صدا زدیم دمادم حساب کرد
پیش کریم، دست به جیبم نمیبرم
خرج من است،کیسه حاتم حساب کرد
مقصدعبودیت که نباشد، نمیشود
حتى روى عبادت بلعم حساب کرد
معلوم بود آبرویم را نمیبرد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد
اول بنانداشت حسابم کند، ولى
وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد
ما را خدا به خاطر ارباب می‌خرد
باید به روى شاه دوعالم حساب کرد
این گریه قابلیت غفران نداشته
پس روى گریه هاى محرم حساب کرد
فرمود "بالحسین" بگو،گفتم و خرید
یعنى مرا دو مرتبه آدم حساب کرد
چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند
ممنون حیدریم که درهم حساب کرد
زینب همین که دید کنارش شلوغ شد
برتکه هاى پاره ى پرچم حساب کرد
.......................................................................................
هرقدر هم جان روی این لب‌ها بیاید
من جان نخواهم داد تا زهرا بیاید
ای کاش محسن را در آغوشش بگیرد
حیف است پیش من اگر تنها بیاید
هی آب می‌پاشید روی صورت من
شاید کمی حال خرابم جابیاید
وقتی که می‌بندید این زخم سر مرا
ای وای اگرکه زینب کبری بیاید
اولاد زهرا دور من جمع اند اما
قنبر بگو عباس من اینجا بیاید
امشب حسین مرا به سقا می‌سپارم
من باحسینم تا بخواهی حرف دارم
عباس وقتی هست، داری لشکرت را
خالی زغربت می‌کند دور و برت را
یک لحظه هم بابودنش ماتم نداری
یک لحظه هم پایین نمی‌گیری سرت را
دیگر دل زینب همیشه قرص قرص است
وقتی که او دارد رکاب خواهرت را
هرجاعطش آمد سراغ بچه هایت
فورا صداکن ساقی آب آورت را
افسوس پشت نخل‌ها سقا می‌افتد
آنقدر سرنیزه میاید تا می‌افتد
کم می‌شود از پیکر او وقت برگشت
هردست این سردار، در یکجا می‌افتد
ام البنین که نیست اما فاطمه هست
با دیدن افتادنش زهرا می‌افتد
برچادر خاکی سرش رامی گذارد
عباس با ذکر "وا اُما" می‌افتد
دست خودت را روی سرمی گیری آن روز
بالاسرش دردکمر می‌گیری آن روز
.......................................................................................
والله نیست روشنی روز از آفتاب
خورشید، نور روی تو را داده بازتاب
وصف شما که کار بشر نیست یا علی
باشد اگر چه فضل تو سرفصل صد کتاب
ذکرت عبادتی ست که مستی می‌آورد
بر زاهدان رواست چشیدن از این شراب
حب علی کلید در باغ جنت است
با این وجود خوف نداریم از این عذاب
ما سائلیم و اهل سوالیم ای علی
خود گفته ای سلونی و ما را نکن جواب
این بار خاک را به نظر کیمیا مکن
بگذار خاک پای تو باشم ابوتراب

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:48 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ای بنازم رحمتت کز دیده بارانی گرفت
در دلم شبهای احیایت چه طوفانی گرفت
اشکها بارید و قدری قلبها آرام شد
صیقلی شد سینه ها و خوب مهمانی گرفت
تیرگی های ضِلالت همچنان مغلوب ماند
سینۀ اهل هدایت فیض نورانی گرفت
هر دلی که پا به روی نفسِ شیطانی گذاشت
در همه رفتارها حالات رحمانی گرفت
باز هم از رحمتت تطهیر شد دلهای ما
از نگاه بخششت آیات ربّانی گرفت
صدقِ نیّت بهترین زینت برای مومن است
پاکدل اعمال صالح را به آسانی گرفت
کور دل آنکس که بر ((لاتقنطوا)) هم دل نداد
هرکه شد مأیوس کِی زین درد درمانی گرفت
هرکه شد بخشنده می بخشد خطای این و آن
ای خوش آن دستی که دستان مسلمانی گرفت
آنکه نیت کرد امام خویش را یاری دهد
این هدایت را یقین از ماه قرآنی گرفت
عهد ما این بود: ما یار ولایت می شویم
آخر ای دل حیدر از ما عهد و پیمانی گرفت
عهد ما آمادۀ روز شهادت بودن است
دین هر از گاهی ز اهل درد قربانی گرفت
یاد آن دروازه قرآنهای نورانی بخیر
آن زمانی که ز دست ما چه یارانی گرفت
بازهم سربند می بندیم یا نعم الامیر
کربلایی عهد می بندیم یا نعم النصیر

شاعر : محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:48 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

 در گدایی خودت نام مرا مشهور کن
دست هایم را ز دامان بقیه دور کن
قهر کردم با تو  ؛ مثل چاه تاریکی شدم
قلب تاریک مرا ای ماه غرق نور کن
دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم
مثل موسی کلیم الله من را طور کن
راضی ام ؛ حتی شده با زور برگردانی ام
من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن
شبهه هایم را بگیر و جای آن ایمان بده
ای خزانه دار عالم جنس ما را جور کن
تا مبادا بعد از این از پیش تو جایی روم
 با ولای مرتضی دور مرا محصور کن
تا که قلب دشمنانت را بسوزانی؛  مرا
روز محشر با محبینِ علی محشور کن
ای که تقدیر مرا امشب مقدر می کنی
داخل پرونده ام یک کربلا منظور کن
چشمه ی اشکم فقط پیش تو می جوشد حسین
جای دیگر گریه کردم چشم من را کور کن
آه دارد می رسد دشمن به نزدیک حرم
از حریم کربلا تکفیریان را دور کن

شاعر : علی احدی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:48 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

هرچند كه خسته از گناه آمده ام
با حال بد و روي سياه آمده ام
امشب شب قدر است يقين مي بخشي
با ذكر حسين و اشك و آه آمده ام
شاعر و مداح اهل بيت:محمدمهدي عبدالهي

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی
خویش را در منجلابی از گنه انداختی

هرچه تو بد کرده ای من پرده پوشی کرده ام
این منم که دوستت دارم ولی نشناختی

آنقدر دلواپست بودم که دور از من شدی
بردی از یادم به دنیای خودت پرداختی

تنگ یا رب گفتنت بود این دلم بی معرفت
کاش چشمی سوی من یک لحظه می انداختی

هی تو را خواندم بیایی بین آغوشم ولی
پشت کردی بر من و بی وقفه هی می تاختی

من فقط خیر تو را میخواستم ای بی وفا
با همه دنیا به غیر از عاشق خود ساختی...

یک بغل احسان برای تو مهیا کرده ام
گرچه بد بودی ولی باتو مدارا کرده ام

شاعر : علی اکبر نازک کار

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب قدر آمده تا ساکنِ میخانه شویم
به جز اربابِ خرد با همه بیگانه شویم

تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم
کاینچنین عاشق و دلداده یِ دیوانه شویم

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم
تا که ما لایقِ آن منصبِ شاهانه شویم

مـِـیِ توحید و صفا میرسد از دستِ خدا
ای خوش آن لحظه که ما ساکنِ خُمخانه شویم

بده یا رب تو به این دل همه دم حالِ بُکاء
تا که چون اهلِ وِلا عاشقِ فرزانه شویم

خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب
کاش ما صاحبِ آن توبه ی جانانه شویم

توشه میگیرد هر آن کس که شود عبدِ درت
مددی کن همه دم سائلِ این خانه شویم

تا خدا سوزِ سحر قسمت دل ها بکند
باید ای دل همه دم واله و پروانه شویم

یا الهی مددی کن که ز این جامِ طهور
مستِ دیدار بمانیم و چو افسانه شویم

هر که زهرا نشناسد ، نشناسد شبِ قدر
کاش تا روزٍ جزا خادمِ ریحانه شویم

شاعر : سیروس بداغی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

امروز نشستم دو سه خط نامه نوشتم
از غصه و از هجر رخت نامه نوشتم
آقای پس پرده پس از عرض سلامی
میخواستم از عشق بگویم دو کلامی
در پرده بمان تا برسد وقت ظهورت
در شهر نمانده نه حلالی، نه حرامی
بر سر در خوش‌رنگ مکان‌های عمومی
مانده‌ست فقط از تو در این جامعه نامی
این جا به خدا هیچ کسی فکر شما نیست
تنهایی و تنها نکند فکر قیامی؟!
پیمانه به پیمانه شب مستی و خم شد
اما غرض از نامه شب نوزدهم شد
میخانه همین جاست اگر قدر بدانیم
امشب شب احیاست اگر قدر بدانیم
تو باعث بینایی چشم تر مایی
من نامه نوشتم به تو که یاور مایی
در نامه نوشتم به خداوند تو سوگند
باید که شفیعم بشوی پیش خداوند
ای کاش نگاهم به تماشای تو باشد
در نامه‌ی امسال من امضای تو باشد
راهی که قرار است در امسال بگیریم
ای کاش به سمت رخ زیبای تو باشد
امشب شب قدر است و شب ضربت بر سر
افتاده به محرابِ دعا حضرت حیدر
محراب شده خونی و دنیا شده ماتم
سر برده به زانوی خودش لاله از این غم
بردند همه از غم تو سر به گریبان
از خاتم پیغمبر و تا حضرت آدم
از بس که هوا تیره شده مردم ماندند
ماه رمضان آمده یا ماه محرم؟
وا کرده به محراب چه قرآن نفیسی
شمشیر کثیف پسر قاتل ملجم
امشب شب قدر است اگر قدر بدانی
تا آخر امسال تو شاید بتوانی
شاید بتوانی که خودت باشی و ربت
شاید بتوانی دل خود را بتکانی

شاعر : مهدی رحیمی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

من بنده زار تو هستم     عبد گرفتار تو هستم
باکوله باری از گناهان     همواره سربار تو هستم
بشکسته بالم
افسرده حالم
دادی مجالم
الهی العفو
********
گفتی بیا در خلوت شب     نام مرا آور تو بر لب
در نیمه ی شب آمدم من     بگذر ز جرمم جان زینب
گشتم پشیمان
از جرم و عصیان
با چشم گریان
الهی العفو
********
آن رو سیاه تو منم من     گم کرده راه تو منم من
عبدم ذلیلم مستکینم     مهمان ماه تو منم من
دار و نمدارم
این حال زارم
بر لب بیارم
الهی العفو
********
حبّ علی در سینه دارم     از دشمنانش کینه دارم
در آرزوی کربلایم     من حسرت مدینه دارم
بنما نصیبم
کوی حبیبم
أمّن یجیبم
الهی العفو
********

شاعر : حسین معصومی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

امشب مدد ز حضرت مولا بگیر وبعد...
دست دعا به دامن زهرا بگیر وبعد..
 مثل همیشه اذن دخول حسین را
از چشم های عاشق سقا بگیر و بعد...
رَب را قسم به حق حسینش که می دهی
با واژه واژه اشک، دو دریا بگیر و بعد..
تسبیح را به ذکر فرج دانه دانه کن
حسن ختام غیبت کبری بگیر و بعد...
ای اسم تو دوا و ذکرت شفا بخوان
بهر دل حسین شفا را بگیر و بعد

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

بجلال وقدر خدا قسم نروم زكوي تو يا علي
كه حيات هستي من بود باميد روي تو ياعلي
چوروان من رود از بدن نرود به سير گل وچمن
كه فتاد طاير جان من بكمند موي تو يا علي
من اگر بروي تو مايلم شده نقد عشق تو حاصلم
بخدا كه زنده شود دلم شنود چه بوي تو يا علي
تو مه سپهر ولايتي  مه آسمان زتو آيتي
چه شود اگر كه اقامتي بكنم بكوي تو يا علي
 علي اي حقيقت عارفان ، تو مشو زديده ما نهان
كه روان خسته عاشقان بگرفته خوي تو يا علي
همه شب بخلوت ودر خفا بنشينم .كنم التجا
كه عيان بديده شود خدا زرخ نكوي تو يا علي
من دل شكسته بينوا آن گرامي مبتلا
كه روانه گشته دلم شها بنجف بسوي تو ياعلي

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

 لیلةُ القدر است بس والا تبار                     یک شب است و خیرش افزون از شمار
یک شب و آبی ترین شب های سال          عاشقان گیرند در آن پَرّ و بال
تا به باغ سبز عرفان پَر زنند                       تا طلوع صبحِ قرآن پَر زنند
یک شب است آری شبی اما عظیم           مظهری از رحمت ربِّ رحیم
یک شب است آری شبی خیرش کثیر         جلوه ای از نورِ اَنوارِ مُنیر
یک شبِ آرام و سرتاسر سلام                   تا پگاه و مَطلَعُ الْفَجْر ای همام
آه امشب لیلةُ القدر است، یار،                   درکِ آن کن با فراست، هوشیار

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:49 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

آری امشب لیلة القدرِ خداست                  گاه معراج شکوه افزای ماست
گاهِ مولا گفتن و یادِ علی(ع)                     زاده بیتِ خدا، اوّل ولّی
هر هر حق داده از کفْ تابْ او                    هم نخستین کشته محراب، او
گاهِ ذکرِ نورِ حق، نور خداست                   دل سپردن بر شهید کربلاست
لیلة القدر و شهیدِ کربلا                         امتدادِ عشق تا روزِ جزا
بیا…
ای قدْر بیا دل مرا گلشن کن                    سرشار ز یاس و مریم و آوْشَن کن
در ظلمت شب روح و مَلَک چون بینم؟        ای قدر بیا شب مرا روشن کن

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

گفتم این شب چیست که نورانیست؟       آدم شرور هم روحانیست؟
این شب مهمانیست،گفت.                       کثیفی را زدل باید رفت
خوب و بد  میبرند دست دعا                  به آنسو،تا شوند حاجت روا
که ببخش ای رحیم                             نگه دار ما را از آب حمیم
که تو رحیمی و عظیمی و کریمی          جز به خوبی چیزی نبینی......
واگر کس نکند جزاین                             ضرر کرده است،همین

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

اى جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
 روى تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد
 اى شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب
 اى سرو دو صد بستان آرام دل مستان
 بردى دل و جان بستان زنهار مخسب امشب
 اى باغ خوش خندان بی تو دو جهان زندان
 آنى تو و صد چندان زنهار مخسب امشب

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها